سایر منابع:
سایر خبرها
جزئیات بازگشت جوان یاسوجی از مرگ بعد از یک ساعت ایست قلبی! +عکس
یه گزارش صبحانه ، نیمه های شب یکی از ماموران پلیس آگاهی شهرستان یاسوج پسر جوانی را به بیمارستان شهید بهشتی این شهر منتقل کرد. در یک درگیری خیابانی 10 گلوله به پسر 18 ساله اصابت کرده بود که دو تیر باعث آسیب دیدگی ریه و قلبش شده بود. پزشکان با مشاهده وضعیت پسر جوان، بسرعت او را به اتاق عمل بردند. نیم ساعت از عمل جراحی قلب فرشید 18 ساله می گذشت که ناگهان قلب او از تپش افتاد. پزشکان ماساژ ...
سوغات 3 امتیازی آبی ها از مشهد
مند بودم که چرا موقعیت ها را از دست می دهند. رسول خطیبی، سرمربی سیاه جامگان هم گفت: از بازی تیمم در نیمه دوم امیدوار شدم و متوجه شدم، چقدر تیمم بزرگ است البته کمی ناهماهنگی داشتیم. آینده تیم را روشن می بینم و قول می دهم بهتر بازی کنیم. امیدوارم از نیمه دوم الگوبرداری کنیم. سپاهان یک – استقلال خوزستان صفر مدافع عنوان قهرمانی هم فصل جدید را با پیروزی آغاز کرد تا شاگردان فرکی نشان دهند ...
شهید هاشمی در آخرین لحظه هم به فکر اسرای عراقی بود
. چون آن روز بود که ما جرات کردیم حرف بزنیم و محسن رضایی برای اولین بار گفت ایشان فرمانده قرارگاه سری نصرت بودند. هیچ کسی جرات نداشت قبل از این حرفی بزند. چون همه کسانی که با شهید در جزیره بودیم حدودا 10 نفر می شدیم. بعضی اسیر و بعضی شهید شدند، بعضی هم بعد از دو سه روز برگشتند ولی بنده این افتخار را داشتم که تا لحظه آخر کنار ایشان بودم. پرافتخارترین لحظه عمر من این بود که یک فرمانده را در خطرناک ...
مرجعی که دغدغه وحدت داشت
تو را از در خانه برگردانند. من به آن مرد محترم گفتم: آیت اللَّه بروجردی می خواستند به دیدن شما بیایند و چون مطلع شدند که شما حرکت کردید معذرت خواهی کردند . آن مرد جمله ای گفت که برای من جالب بود. گفت: نه تنها به من یک ذره برنخورد، بلکه خیلی هم خوشحال شدم؛ زیرا ما اروپاییها را می ستاییم که مردمی صریح هستند و رودرواسی های بی جا ندارند. من که قبلاً از ایشان وقت نگرفته بودم، غفلت کرده در ...
جنایت هولناک به خاطر ترس از طلاق
پدرم طلاق خواهد گرفت. شب حادثه پدرم خانه بود، صبح من به دانشگاه رفتم و بعد هم دیگر او را ندیدم وقتی برگشتم مادرم کشته شده بود. او هیچ دشمنی نداشت و من همچنان پدرم را مظنون می دانم. فردین در دور تازه بازجویی ها به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: فریبا را خیلی دوست داشتم. او همه زندگی ام بود. کشتمش تا برای همیشه همسر من باقی بماند. همسرم از وقتی به بیماری عصبی مبتلا شدم با من مشکل پیدا کرد.او می گفت دیگر ...
والدین در پیشگیری از طلاق توافقی فرزندانشان چه نقشی دارند؟
توانند زندگی مستقل با هم داشته باشند؟ این استاد دانشگاه و مشاور خانواده و ازدواج ادامه داد: در مشاوره های خانواده پیشنهاد می شود زوجین در ابتدای زندگی خودشان، حکم می کندباید 5 شبانه روز خانه خودشان، یک شبانه روز نزد پدر و مادر دختر و یک شبانه روز هم نزد پدر و مادر پسر باشند، چون وقتی خانم برای شوهرش 5 شبانه روز غذا درست می کند، او را اکرام می کند، مونس هم می شوند، طبع شوهرش را یاد می ...
ربودن زن جوان 10 روز بعد از آزادی از زندان!
.... راننده و دختر جوان برای تحقیقات به دادسرا منتقل شدند. با ارسال پرونده به دادسرای جنایی، دختر 27 ساله به بازپرس محسن مدیرروستا گفت: عصر جمعه از خانه مان در بلوار ابوذر قصد رفتن به میدان انقلاب را داشتم. منتظر تاکسی بودم که راننده پراید توقف و ادعا کرد به میدان انقلاب می رود. دقایقی بعد او با ادعای این که مسیر اصلی ترافیک است، تغییر مسیر داد. به او اعتراض کردم، اما مرد راننده تهدید کرد ...
طلاق تنها به دلیل مادر زن!
قبول کند تنها هفته ای یکبار به خانه مادرش برود یا به این زندگی پایان دهیم. او هم با خودخواهی تمام گفت که طلاق بگیریم و از هم جدا شویم. بعد از صحبت های این مرد، همسرش او نیز به قاضی گفت: آقای قاضی این خودخواهی محض است که شوهرم بخواهد مرا مجبور کند فقط هفته ای یکبار به خانه مادرم بروم. در این مدت سعی کردم صبوری کنم و نگذارم زندگی ام از هم پاشیده شود ولی باز هم فایده ای نداشت و هر روز بدتر از دیروز بود. تاجاییکه حاضر به جدایی شدم. بعد از صحبت های این زوج، اصرار قاضی برای آشتی این زوج بی فایده ماند و آنها از هم جدا شدند. منبع:باشگاه خبرنگاران ...
روایت خبرنگار آلمانی از یک هفته تهران گردی
شده بودم، با هتلم تماس بگیرم. او حتی با یکی از آشنایانش تماس گرفت که انگلیسی دست و پا شکسته ای حرف می زد تا به من کمک کند. تهران کلانشهری مدرن است که خیلی زود با آن احساس راحتی کردم. سیستم حمل و نقل عمومی پیشرفته ای دارد. اتوبوس ها در همه گوشه های شهر گسترده اند و طی چند سال اخیر هم مترو راه اندازی شده است. اما خیلی زود هم متوجه شدم که در یک کشور اسلامی هستم. واگن های قطار با ...
دختر بلاروسی که به عشق پسر ایرانی مسلمان شد + تصاویر
ورزشکار نبودید، فکر می کنید الآن چه کاره می شدید؟ جیم: لیلا: من دوست داشتم پزشک شوم، چون دنبال ورزش بودم نتوانستم دنبالش را بگیرم، اما تحصیلاتم مربی دوومیدانی است که شما در ایران رشته تربیت بدنی می خوانید و ما در بلاروس رشته مربی تخصص دوومیدانی می خوانیم. پیمان: من بهترین آشپز می شدم، خیلی آشپزی را دوست دارم، بعضی اوقات هم غذاهای ابتکاری می سازم. سین: در فکر افتتاح ...
چگونه با پدرت آشنا شدم؟!/ جاوید و فک فامیلش!
و داخل خانه رفت. جاوید که می دانست الان همه شان می ریزند سرش برایم گفت از 17سالگی این سندروم خواستگاری کار دستش داده و دلش نیامده هیچ کدام را نگیرد چون هرکدام شان یک صفایی دارند! در همه استان ها یک زن داشت و دیگر بنیه ای هم برایش نمانده بود و همه وطنش حالا به معنای واقعی سرای او بود! مردک می گفت اگر بخواهم من را هم می گیرید چون هنوز از منطقه ما زن ندارد! آخر همان شب در همان پشت بام خانواده اش روبه ...
خاطرات خبرنگار ایرانی از دیدار با ملاعمر
از یک ویتنامی گرفته که رئیس حکومت نظامی شهر سایگون هفت تیر را روی پیشانی او گذاشته و اعدامش می کند. این عکس در سه صحنه قبل از شلیک، لحظه شلیک و بعد که آن مرد روی زمین می افتد گرفته شده و چقدر همان عکس در جهان مشهور است. از مشهورترین عکس های جنگی جهان است ولی باز من نتوانستم خودم را قانع کنم چون نیامده بودم شکاری انجام دهم که خبرنگار جنگی مشهوری باشم یا پول خوبی را به دست بیاورم. آمده بودم که یک ...
چرا جنگ فقط زندگی مرا گرفته؟/ جنگ بدون غذا و اسلحه
برگشته ای. از ته دل خندید. گفت: اگر بگویم یک ماه است غذای درست و حسابی نخورده ام باورت می شود؟! به جان خودت این چند روز آخر را فقط با یک تکه نان و چند تا بیسکویت سر کردم. *چرا جنگ فقط زندگی مرا گرفته؟! توی این مدت، بارها با خودم فکر کرده بودم اگر آمد این حرف را به او می زنم و این کار می کنم. اما در آن لحظه آن قدر خوشحال بودم که نمی دانستم بهترین رفتار کدام است. کمی ...
متهم به قتل در نزاع دسته جمعی: کاش ترسیده بودم
اگر محل را ترک کنیم آن وقت بچه محل های مان می گویند که ما ترسیده ایم. جواد 23 ساله این حرف را زد و به محل درگیری بازگشت. نزاع بالا گرفت. چاقویش را از جیب خارج و بی محابا پرتاب کرد. چاقو به شاهرگ جوانی دیگر خورده بود. او پا به فرار گذاشت اما دیگر کار از کار گذشته بود. پنجم اسفندماه امسال بود که ماموران کلانتری 167 دولت آباد از وقوع یک فقره مرگ مشکوک در بیمارستان شهدای هفتم تیر تهران با ...
الناز شاکردوست: برای عشقم جان می دهم!
.... اگر می خواهید از جزئیات این سفر و سبک زندگی هنرمندانه ای که او را به این تصمیم رسانده بیشتر بدانید، این مصاحبه تابستانی را از دست ندهید. زیاد اهل مصاحبه نیستم و بیشتر حرف هایم در فضای مجازی می زنم اما آدم هایی هستند که چون از جایی به بعد حرفی برای ارائه ندارند می خواهند به هر قیمتی شده خود را در دید نگه دارند و به همین علت گاهی حتی به دروغ یا آویزان شدن به دیگران و جعل خبر سعی می ...
2 کودک دچار سوختگی طبسی و مسئولینی که به خواب رفته اند +تصاویر
زهرای کوچولو به صدا درآمد مصاحبه ام با پدر قطع شد او با صدای خفیفی گفت... آتش گرفت...آتش گرفت پدر ادامه می دهد، طی 24 روز ابتدایی خواب به چشمان عزیزانم نیامد و از آن روز شاید بتوانیم دو ساعت بخوابیم، چرا که حریف جوابگویی بهانه هایشان هم نیستیم، بدنشان می سوزد و خارش دارد که نمی توان حتی دست به بدنشان هم زد! او می گوید دست چپ نازنین زهرا را در ابتدا به دلیل سوختگی شدید قرار ...
سرقت های تازه داماد یک شب پس از عروسی
زندگی مسافرکشی می کنم اما پولی که به دست می آورم کفاف زندگی ام را نمی دهد. روز حادثه همراه برادرم بودم که او پیشنهاد سرقت داد. به بانک رفتیم و بعد از زاغ زنی و شناسایی طعمه در فرصتی مناسب ماشینش را سرقت کردیم و 27میلیون تومان پول دزدیدیم. برادرم پول را تقسیم کرد و 13میلیون و 500 هزار تومان سهم من شد که با آن بدهی هایم را پرداخت کردم و برای دخترم جهیزیه خریدم. به گزارش همشهری، این دو متهم ...
محکوم به مرگ : مقتول ایجاد مزاحمت می کرد
به گزارش خبرنگار ما، 9 اردیبهشت ماه سال 91، مرد میانسالی به کلانتری 120 سیدخندان رفت و از گم شدن ناگهانی پسر 37 ساله اش خبر داد. وی در توضیح ماجرا گفت: چند روز قبل پسرم بهزاد با خودروی ال 90 خود از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت. در این چند روز به جاهایی که احتمال می دادیم رفته باشد، سر زدیم اما وقتی نشانی از او پیدا نکردیم تصمیم گرفتیم از پلیس کمک بگیریم. بعد از مطرح شدن شکایت مشخصات خودروی ...
مرد آدم ربا به میز محاکمه بازگشت
یکی از مأموران کلانتری 161 ابوذر هنگام گشت زنی متوجه شد دختر جوانی خودش را از یک خودرو پراید در حال عبور به بیرون انداخت. همزمان با وقوع حادثه پلیس موتورسوار خودروی پراید را تعقیب کرد و موفق به بازداشت راننده شد. وقتی دختر جوان مورد تحقیق قرار گرفت، گفت: لحظاتی قبل در خیابان ابوذر برای رفتن به میدان انقلاب منتظر تاکسی بودم که این مرد با خودروی پرایدش کنارم توقف کرد. بعد از گفتن مسیر سوار شدم ...
گوینده کارخانه داری که بخاطر زبان کردی سیلی خورد!
بود الان بچه ها شیطنتی ندارند مدام سرگرم موبایل و اینترنت هستند ولی در آن دوره به خاطر شیطنت همسایه ها از دست ما شاکی بودند. با توجه به اینکه در تهران زندگی می کردیم، پدرم می گفت چون کرد هستیم باید در خانه با زبان کردی صحبت کنیم فقط یکبار کردی حرف نزدم و به خاطر همین پدرم یک سیلی به من زد به این دلیل که می گفت محیط طوری است که فارسی را یاد می گیرید و همین یکبار در خانه تنبیه شدم ولی در مدرسه چند ...
11روز خانه نشینی به من نمی چسبد
اوای دنا- احمدی نژاد: 11 روز خانه نشینی به من نمی چسبد/چه کسی به متکی ماموریت سنگال داده بود؟ دکتر محمود احمدی نژاد امروز به همراه 8 نفر از معاونین و وزراء برای پاسخگویی به نمایندگان مجلس وارد مجلس شد و به سوالات نماینده سوال کنندگان پاسخ داد رئیس جمهور در بخشی از سخنان خود فرمود : همه شهادت می دهند که با این وضع اقتصاد کشور و تحریم و تهدید، قانون هدفمند کردن یارانه ها را اجرا کردم. در ...
گشتی در دل غسالخانه تهران
را بالای سر دیگری برسانند و تاج فلک را بر سر خود بگذارند و لقمه نانشان را بزرگتر از حد درون دهانشان جا کنند، گویی نمی دانند دنیا با تمام داشته ها روزی برایشان تمام می شود و مهمان خانه ای می شوند که میزبانش خاک است. امروز برای نخستین بار به جایی رفتیم که سکوت عجیبش مرا به فکر فرو برد؛ چقدر اینجا آرام است حتی صدای تکان خوردن برگهاهم به گوشت نمی رسد، انگار اینجا زمان از حرکت ایستاده و ذهن ...
تنها دختر نعلبند ایران +تصاویر
ساله بودم که برای اولین بار سوار اسب شدم. در یکی از پارک های تهران، پدرم مرا سوار یکی از این اسب هایی کرد که صاحبش برای سواری از مردم پول می گرفت. وقتی سواری ام تمام شد، پدرم از من پرسید: خوب بود؟ من هم درجواب گفتم: نه ...کم بود. همین شد که پدرم فردای آن روز مرا در یک باشگاه اسب سواری ثبت نام کرد.آن موقع آن قدر کوچک بودم که نمی توانستم به تنهایی روی اسب بنشینم. پدرم با یک دست مرا روی اسب نگه می داشت ...
فرار پسر 13ساله از دست گروگانگیر با گاز گرفتن دست او
کوچه شهید حیدری که خانه دایی ام در آنجاست، در حال بازگشت به خانه مان بودم که این مرد مرا صدا زد و با نشان دادن در یک آپارتمان و به بهانه اینکه عینکش را همراه ندارد، از من خواست نوشته روی یکی از زنگ های آیفون ساختمان را برایش بخوانم؛ قصد خواندن نوشته را داشتم که ناگهان این مرد دستانش را روی دهانم گذاشت تا نتوانم داد و فریاد کنم و قصد داشت مرا با خود ببرد. من توانستم دست این مرد را گاز ...
تاثیر لقمه حلال و حرام
بخورم گفت؛ آنجا مرو، بیا با هم غذا بخوریم، من خجالت کشیدم که پیش رفقای شیرازی نروم، زیرا پیوسته در کنارهم غذا می خوردیم، ولی چون ملزم شده بودم از حرف های او سرپیچی نکنم، به ناچار با آن مرد موافقت کردم، گوشه ای رفتیم و نشستیم از خرجین خود، سفره ای بیرون آورد، نان تازه در آن بود با کشمش سبز ، شروع به خوردن کردیم برایم آن نان و کشمش بسیار لذت بخش بود، پس از این که هر دو سیر شدیم گفت؛ حالا می خواهی ...
کمک کنید تا پسرم زنده بماند
آرام است که تا زمانی که با او برخورد نداشته باشید، باورتان نمی شود. هر آدمی در زندگی عصبانی و گاهی دچار لغزش می شود اما لغزش همسرم برای او خیلی گران تمام شد. او خصلت های خوب زیادی دارد. من با او ازدواج کردم و اصلا پشیمان نیستم. امیدوارم و آرزو دارم که دوم آبان ماه که اولین سالگرد ازدواج مان است، شوهرم را کنار خودم ببینم. م-ح همچنان در زندان به سر می برد اما خانواده مقتول گفته اند به شرط دریافت ...
زنی که با همدستی کارفرما، شوهرش را کشت
ازدواج کنی. چرا از شوهرت جدا نشدی؟ در فامیل ما هیچ کس طلاق نگرفته بود و من نمی خواستم اولین مطلقه فامیل باشم. نمی خواستم دخترم بعد از من تنها بماند. حدود سه ماه از استخدام من در آن دفتر حمل و نقل گذشته بود و من هنوز جواب مثبت به جلال نداده بودم و نمی خواستم طلاق بگیرم که او تهدید می کرد که شوهرم را می کشد اما من این حرف ها را به شوخی گرفتم. او گاهی به خانه ما می آمد و با شوهرم ...
عامل نابینایی دختر 4 ساله قصاص می شود(+عکس)
، چون می خواستم در راهرو تریاک مصرف کنم. متهم ادامه داد: صبح وقتی بیدار شدم، بجز فاطمه بقیه خواب بودند. در همان هنگام دختربچه به من فحاشی کرد و حرف های بدی زد. من هم عصبانی شده و کنترلم را از دست دادم و تصمیم گرفتم وی را تنبیه کنم. این بود که او را به حیاط بردم و از عصبانیت، به صورت او آهک پاشیدم. من فقط قصد تنبیه او را داشتم که این حادثه رخ داد. مرد جوان با شکایت خانواده فاطمه راهی ...
تنها دختر نعلبند ایران +تصاویر
: سه ساله بودم که برای اولین بار سوار اسب شدم. در یکی از پارک های تهران، پدرم مرا سوار یکی از این اسب هایی کرد که صاحبش برای سواری از مردم پول می گرفت. وقتی سواری ام تمام شد، پدرم از من پرسید: خوب بود؟ من هم درجواب گفتم: نه ...کم بود. همین شد که پدرم فردای آن روز مرا در یک باشگاه اسب سواری ثبت نام کرد.آن موقع آن قدر کوچک بودم که نمی توانستم به تنهایی روی اسب بنشینم. پدرم با یک دست مرا روی اسب نگه ...
ایرانی ها ثابت کردند که تحریم آنها را متوقف نخواهد کرد/آمریکا نمی تواند با 535 وزیرخارجه مذاکره ...
خارجی بوده ام؛ در آن هنگام من مخالف جنگ بودم و برای عضویت در این شورا دعوت شدم. آنها در آن مقطع زمانی به حضور اعضای جوان در شورا علاقه نشان می دادند (خنده). ریچارد هاس: ایشان هم زمانی، جوان بودند. اما خب ببینید؛ من مدت زمانی طولانی – 29 سال در سنا- با این قبیل مسائل سر و کار داشته ام و بسیار افتخار می کنم که در آن زمان صد در صد از اسرائیل حمایت می کردم. فکر نمی کنم تا به حال کسی ...