سایر منابع:
سایر خبرها
الناز شاکردوست: برای عشقم جان می دهم! (2)
. مطالعه و ادامه تحصیل او را به اینجا رسانده که حتی در مواجهه با رسانه ها باهوش تر شود. او در ادامه این دانایی و هوشمندی می خواهد در سفری کوتاه به لندن به دانش بازیگری و هنری خود اضافه کند. اگر می خواهید از جزئیات این سفر و سبک زندگی هنرمندانه ای که او را به این تصمیم رسانده بیشتر بدانید، این مصاحبه تابستانی را از دست ندهید. اهمیت سرنوشت کاراکتر شما به نقشی که در اسب سفید پادشاه ...
گفتگویی متفاوت با الناز شاکردوست
کشت به جای یک دختر نجیب، نقش یک دختر امروزی و سطحی را بازی می کند و از قضاوت مخاطب نمی ترسد. او در این سال ها همواره بر خود افزوده و تبدیل به بازیگری شده است که به قول داریوش مهرجویی چشم های دانا پیدا کرده است. مطالعه و ادامه تحصیل او را به اینجا رسانده که حتی در مواجهه با رسانه ها باهوش تر شود. او در ادامه این دانایی و هوشمندی می خواهد در سفری کوتاه به لندن به دانش بازیگری و هنری خود اضافه کند ...
الناز حبیبی: کمدی خطرناک است ولی اهل ریسک هستم
این گروه کار کرده بودم، فضا را می شناختم و می دانستم چه می خواهم، می دانستم از من چه می خواهند، می دانستم نگاه کارگردان چیست و قبلاً با پارتنرم سابقه پاسکاری و بازی داشتم و می دانستم با چه شیوه ای باید روبروی هم قرار بگیریم. در این شرایط ناخودآگاه کار راحت تر می شود. من هم به راحتی در فصل دوم با شخصیت بهار و دیگر کاراکترها کنار آمدم و در جای خودم قرار گرفتم. سریال در فصل دوم از قسمت آخر فصل قبل به ...
از کمدی دلسرد شده ام
بدهم به جایی منتهی می شود که دلم آن را می خواهد. بگذار این طور بگویم که درواقع خیلی قسمتی جلو آمدم. چطور یعنی؟ به این صورت که در هر شرایطی سعی کردم بهترین انتخاب را داشته باشم و بهترین را انجام بدهم. در این سال ها همین گونه پیش رفتم تا رسید به خداحافظی طولانی . یعنی با کار کمدی شروع کردم با ساعت خوش و این روند طی شد، نمی دانم چگونه باید توضیح دهم که چنین اتفاق خاصی افتاده است ...
هر آنچه باید درباره حضرت عبدالعظیم(ع)دانست
که وی مورد علاقه و اطمینان آن بزرگوار بوده و نهایت احترام و موقعیت را در نزد آن جناب داشته، از لحن این روایت معلوم است که عبد العظیم در این موقع که در خدمت امام علیه السّلام بوده مرد موقر و جا افتاده ای بوده، و حضرت رضا اعتماد کاملی به او داشته، ما این روایت را که متضمن پیام آنحضرت برای شیعیان است در باب اخبار حضرت عبد العظیم آورده ایم مراجعه شود. ثانیاً – حضرت عبد العظیم راوی هشام بن ...
انسان چه زمانی می تواند حقیقت ایمان را در خود کامل کند/ کلید ورود به قلب امام زمان(عج)
مبارزه با آن ظلمات و رسیدن به نور، خطورات نفسانی را بشناسیم. در اکثر روایات شریفه، یعنی فرمایشات حضرات معصومین(ع) به عنوان قرآنان ناطق، علّت العلل این خطورات را شهوت می دانند. شهوت یعنی درخواستی از درون نفس که آن درخواست، غیرالهی باشد. لذا اولیاء خدا شهوت را تبیین به جمع هم کردند و عنوان شهوات را هم به کار بردند که البته در روایات شریفه هم بیان شده است. این مطلب به این خاطر ...
وقتی بچه های گردان تخریب در شب عملیات اعتصاب کردند
گذشت؟ من سال 1353 به دبیرستان نظام علاقه مند شده بودم. یک بار که با بچه ها از مقابل دبیرستان می گذشتیم ، متوجه بیرون آمدن چند تا از بچه های دبیرستان شدم که با لباسی شیک و تمیز از آن بیرون آمدند. شنیدم قرار است ولیعهد در آنجا ادامه تحصیل دهد. وقتی این جمله را شنیدم، پیش خودم گفتم من هم حتماً به این مدرسه خواهم آمد و در مدرسه ای درس خواهم خواند که ولیعهد در آن است. وقتی به ...
چوپانی که هزاران هوادار اینستاگرامی دارد+عکس
تواند عکسهایی را که او از مزرعه می گیرد در اینجا منتشر کند تا بقیه هم در دیدن آنها شریک او باشند. وقتی از محمد می پرسیم علت اسم سالارپولاد برای این صفحه چیست؟می خندد و سرش را پایین می اندازد و ماجرای بامزه ای را برایمان تعریف می کند: قبلا من یک جفت سگ داشتم که 13 سال به من خدمت کردند. بعد هم پیر شدند و مردند. من هم گفتم حالا که این برنامه از من اسم می خواهد لازم نیست حتما اسم خودم را بگذارم. اسم این ...
فرار ژن ها از فرار مغزها خطرناک تر است!
در یونسکو شعار اخلاق از مهد کودک شروع شده است. پدرم یک فرهنگی و معلمی بسیار باایمان، بافرهنگ، میهن پرست و خدمتگزار و گنجینه ای از سجایای والای اخلاقی بود. پدرم صاحب سبک اخلاقی خاصی بود و بنده نیز همان مدل تربیت شدم. در هر صورت از همان زمان، گرایش اخلاقی من ظاهر شد و دروغ، تملق و ریا با من آمیخته شد. ضمن اینکه بنده از سال 1976 به عنوان تنها کارشناس مسلمان و کل منطقه خاورمیانه در رشته ...
خون بخشیدم جان گرفتم
خون جهان تصادفی نیست و باید برای نجات انسان ها گام بردارم. فرزند اول خانواده بودم و در شوشتر متولد شدم و پس از تولد به اهواز رفتیم. پدرم یک روحانی بازرگان بود. او دوست داشت من هم درس طلبگی بیاموزم و به همین خاطر تا 10سالگی در حوزه علمیه درس می خواندم. وقتی به 10سالگی رسیدم پدرم فوت کرد و از آنجا که علاقه زیادی به تحصیل علوم جدید داشتم از حوزه بیرون آمدم و به مدرسه رفتم. برادرم ...
آدم های با سوادی درموسیقی پاپ وجود دارند
در آن روزها به عنوان آهنگساز فعالیت می کردم. علاقه اصلی من به نوعی تلفیق سینما و موسیقی بود که آن را با ساخت موسیقی فیلم جست و جو می کردم. شاید برایتان جالب باشد بدانید که بین سال 73 تا 75 در دوره های کارگردانی هم شرکت کردم و خوشبختانه با رتبه عالی هم فارغ التحصیل شدم. مدتی هم خدمت آقای حمیدرضا دیبازر بودم و آنجا موسیقی را به صورت علمی آموختم، همان جا بود که مسائل مربوط به موسیقی فیلم ...
خاطرات شهید مطهری از مرجعی که دغدغه وحدت داشت
ایشان در ادامه می آید؛ علاقه مندان جهت آشنایی با نگاه شهید مطهری به آیت الله بروجردی می توانند به مقاله مزایا و خدمات مرحوم آیت الله بروجردی در کتاب شش مقاله مراجعه کنند. شهید مطهری در قسمتی از این مقاله به بررسی روش فقهی این مرجع بزرگ می پردازد و می نویسد: یکی از مزایای برجسته معظّم له سبک و روش فقهی ایشان بود که شایسته است پیروی شود و فراموش نگردد . از جمله موارد ...
بشنو از نی قلیان حکایت می کند
ریه هاش اومد. اینا همه اش حرفه. تا آخرین روز عمرش سلامت و قبراق بود، ماشین بهش زد و رفت سینه قبرستون، خدا بیامرزدش این را می گوید و با دستمال کهنه چرک مرده ای روی میز را پاک می کند. می پرسم چرا خودت قلیان نمی کشی؟ - از اون اولش ورزشکار بودم علاقه ای هم به قلیان و دود و دم نداشتم و ندارم. - پس چرا قهوه خونه داری؟ - چرخ زندگی به این گرونی نمی چرخه با یکی از رفقا اینجا رو ...
هم درآمد داشته باشید هم علقه و هوبی! (4)
مصطفی است، نیست. مثلا چیزی را بر خودم تحمیل می کنم و نمی توانم انجام بدهم و بعد از مدتی عزت نفسم پیش خودم از بین می رود. بدترین اثر تحمیل مالایطاق بر خود این است که عزت نفس خودمان را از دست می دهیم و می گوییم اساسا من آدم بی عرضه و به دردنخوری هستم و اصلا نمی دانم خدا مرا برای چه ساخته است چون چیزهایی را فوق طاقت مان بر خودمان تحمیل می کنیم. مطالب مرتبط: هم درآمد ...
پدر و مادر و سختی های زندگی عامل پیشرفت من بودند
اشغال لانه جاسوسی. وقتی من در آمریکا بودم، به دلیل ریاستم بر انجمن اسلامی مرتب برایم نامه می آمد،ما به شما و تخصص شما نیاز داریم. من به عنوان رئیس انجمن اسلامی پزشکان مقیم آمریکا و کانادا به رئیس بهداری وقت مرحوم دکتر سامی، نامه نوشتم که ما تعدادی پزشک علاقه مند به فعالیت در ایران هستیم که ایشان در پاسخ به ما گفتند: شما همان جا بمانید چون ما امکانات لازم را در اختیار نداریم، اما ما علی ...
دختر بلاروسی که به عشق پسر ایرانی مسلمان شد + تصاویر
... جیم: لیلا: اگر آنجا بودم خیلی راحت می توانستم در مسابقات جایزه بزرگ اروپا شرکت کنم و پاداش های خوبی می گرفتم، آنجا مربی ماساژرو و ... اختصاص می داشتم. پیمان: آنجا زمینه ی پیشرفت برایش خیلی بیشتر بود، اما الان با سختی های زیاد مدال نقره ی بازی های آسیایی را به دست آورده قبل از بازی های آسیایی رفت بلاروس و نتیجه اش را هم گرفت. سین: بازتاب هم وطن هایتان بعد از مهاجرت شما به ...
خاطرات خبرنگار ایرانی از دیدار با ملاعمر
که تمام شد جعفریان تا حدود سال 1374 در روزنامه خراسان حرفه خبرنگاری را ادامه داد و در همان زمان هم در جنگ های دیگر کشورها حضور یافت. او جزو معدود خبرنگاران معاصر جهان است که اغلب جنگ های معاصر دنیا از افغانستان و کشمیر، آذربایجان و عراق گرفته تا بوسنی، کوزوو ، سومالی و... را از نزدیک شاهد بوده و از آن ها فیلم و عکس و گزارش تهیه کرده است. آثاری که در نوع خود در دنیای رسانه منحصر به فرد هستند و ...
گوینده کارخانه داری که بخاطر زبان کردی سیلی خورد!
بود الان بچه ها شیطنتی ندارند مدام سرگرم موبایل و اینترنت هستند ولی در آن دوره به خاطر شیطنت همسایه ها از دست ما شاکی بودند. با توجه به اینکه در تهران زندگی می کردیم، پدرم می گفت چون کرد هستیم باید در خانه با زبان کردی صحبت کنیم فقط یکبار کردی حرف نزدم و به خاطر همین پدرم یک سیلی به من زد به این دلیل که می گفت محیط طوری است که فارسی را یاد می گیرید و همین یکبار در خانه تنبیه شدم ولی در مدرسه چند ...
تنها دختر نعلبند ایران +تصاویر
حرفه ای ادامه بدهم چون روزی شش هفت ساعت برای کاراته وقت می گذاشتم و تمرین می کردم، اما بالاخره تصمیمم را گرفتم و دیدم آن هیجانی را که دنبالش هستم در کاراته پیدا نمی کنم؛ به خاطر همین تمرکزم را گذاشتم روی سوارکاری. اما چطور گذر فرناز از اسب سواری به نعلبندی افتاده؟ جواب این سوال خیلی هم عجیب نیست: با اسب و اسب سواری که از بچگی آشنا بودم، به کارهای فنی و آهنگری هم علاقه داشتم، به خاطر ...
تصاویر/ تنها دختر نعلبند ایران
فرناز هاشمی دختر جوانی است که شغلی سخت و غیرمتعارف را برای خودش انتخاب کرده است؛ نعلبندی کسی که برخلاف خیلی از همنوعانش سروکارش با میخ، چکش، پتک و کوره و سندان است. تنها بانوی نعلبند ایران، زبان اسب هارا خوب می فهمد و تخصصش تعویض نعل های پولادین اسب هاست. هیجان حرف اول و آخر زندگی اش است؛ انگیزه تمام کارهایش، علاقه ای که همیشه مثل سایه همراهش بوده از کودکی تا امروز .همین امروز که ...
هنوز داستان هایم را بامداد می نویسم
همین اساس اول شخص انتخاب می کنید؟ دقیقا اساسا معتقدم روایت دانای کل کار هر نویسنده ای نیست، اصلا کار من که نیست. من اصلا معتقدم که کمتر کسی هست که همه چیز را بداند. به خاطر همین زاویه نگاه من در داستان هایم اول شخص است. *به نظر شما در حال حاضر ادبیات ما چه مسیری را طی می کند؟ ادبیات ما الان همان راهی را می رود که شرایط پیش رویش گذاشته است. در واقع در همان مسیر ...
دختری که نعلبندی میکند/تصاویر
بعدازظهر کنار دست استادم می ایستادم تا مهارت لازم را برای این کار یاد بگیرم. : تا دو سال اول هم فقط با این هدف فوت و فن های کار را یاد می گرفتم که یک روزی اسب خودم را نعل کنم؛ اما هرچه کار جلوتر رفت و خودم بیشتر درگیر کار شدم، جذابیتش هم برایم بیشتر شد و علاقه بیشتری به ادامه دادنش پیدا کردم. : حضور در کلاس های نعلبندی، یک خاطره دور را در ذهن فرناز هاشمی ...
بلیند: در نوجوانی پیشنهاده فوق العاده آرسنال را رد کردم
همچنان به گرفتن نمره های ممتازم ادامه دهم. آن ها همچنین یک پیشنهاده خارق العاده را به من ارائه دادند، مخصوصاً با توجه به اینکه سن کمی داشتم. در همان زمان، آژاکس هم به من پیشنهاد یک قرارداد حرفه ای را داد. پیشنهاد مالی آژاکس به هیچ وجه در حد پیشنهادی که از آرسنال دریافت کرده بودم نبود. پدرم این تصمیم را به من واگذار کرد و من تصمیم گرفتم که در آژاکس بمانم. در آن زمان از خیر پول زیادی گذشتم. می توانم ...
دوستی که عامل موفقیت دوستش شد
کانگ کار کنم، اما وقتی که در بخش مبارزه نتوانستم با استاد کانگ کار کنم، در بخش پومسه توانستم نظر استاد کانگ را جلب کنم و به اردوی تیم ملی دعوت بشوم و در سال 2008 توانستم به اعتماد استاد کانگ پاسخ بدهم و اولین مدال طلای تیمی را در بخش پومسه گرفتم . سین:مشوق شما در ورزش چه کسی بود؟ جیم: برادرم خیلی مشوق من بود ولی بیشتر از همه پدر و مادرم مشوق من بودند به خصوص مادرم و همچنین ...
نوشاد: دوباره خودم را به دنیا نشان می دهم!
می گردد. سال گذشته هم خیلی حرفش بود که می خواستند از طرف کنفدراسیون پینگ پنگ آسیا مرا به عنوان یکی از پنج پینگ پنگ باز برتر قاره انتخاب کنند اما بنا به دلایلی که نمی دانم، این مسابقات برگزار نشد و امسال مطلع شدم به این تیم راه یافته ام. خودم فکر می کنم دلیل اصلی انتخابم در تیم منتخب پینگ پنگ آسیا رایزنی های اثرگذاری بود که آقای افشین بدیعی انجام دادند. ایشان درحال حاضر ریاست کمیته توسعه پینگ پنگ ...
ایرانگرد حالا حالاها ادامه دارد/ پسرم بزرگ شود با او سفر می روم
این 15 سال همیشه دوربین به دست بودم. یک آرشیو خوب از طبیعت و مردمان ایران دارم و می خواهم تا دو سه سال دیگر به عکاسی در ایران ادامه دهم تا مجموعه ام کامل شود و نمایشگاه هایی در ایران و خارج از کشور برگزار کنم. به فکر چاپ کتاب هم هستم. پس از پشت سر گذاشتن دوره ها هم دو قسمت مستند با هزینه شخصی خودم ساختم و در شبکه چهار ارائه کردم و باقی را هم که در مصاحبه های دیگر خوانده اید. *مستندسازی ...
خانه رویایی مهراب قاسم خانی و شقایق دهقان
که آرامش زندگی را با ماشین حساب، محاسبه کنند. اینجا را چه جوری پیدا کردیم؟ اینجا لوکیشین آخرین کار سروش صحت بود. مدیر تولید آن کار حدود دو سال پیش اینجا را اجاره کرده بود. من طراح صحنه کار بودم. خانه واقعا وضعیت بدی داشت و من برای سریال تغییراتی در آن دادم. آن موقع هنوز برنامه نداشتیم خانه مان را عوض کنیم. فیلمبرداری که تمام شد ما تا مدتی از اینجا به عنوان دفتر استفاده می ...
امیرحسین صادقی زیرآب رحمتی را زد تا کاپیتان شود
. به همین خاطر بود که من هم پیاز داغ مراسم را زیاد کردم و دیدید که چطور آنها هم پایه بودند. اما نکته جالب این است که خصوصیات و حتی خاطرات شخصی آنها را نیز می دانستید. خب من در مقطعی طرفدار آنها بودم این طوری نیست که از سال نودودو فوتبالی شده باشم و بیایم از آنها طرفداری کنم. من از بچگی این بازیکنان را می شناختم و همیشه مسایل و اتفاقات آنها را دنبال می کردم. اما اینکه ...
خانواده هایی که هرگز سرگردان نشدند
این آرامش هنوز مرا سرپا نگه داشته و خواهد داشت. یادم هست یک روز از من پرسید اگر شهید شود چطور برخورد می کنم. من یک جواب داشتم: چون شهادت حق است، خدا هم صبر آن را می دهد . خدا هم همان صبر را به من داد. وقتی بچه مان (حمزه) به دنیا آمد، تا 53 روز برای دیدنش نیامد. بعد برایم تعریف کرد یکبار دلم می خواست بیایم و بچه را ببینم ولی از این که در این موقعیت جنگ فکر بچه را کرده بودم، شرمنده شدم. وقتی به ...
منصوریان: مهدی رحمتی برای استقلالی شدن سیدجلال پایش را در کفش غلطی کرد!!
هفت سالگی به امروز هل داده شدم و همیشه آرزوی استقلال را داشتم. همیشه گفته ام که در مورد استقلال احساس من بر منطقم غلبه می کند و خیلی دوست داشتم که سرمربی استقلال شوم. آنقدر دوست داشتم سرمربی استقلال شوم که به بهرام افشارزاده گفتم خودم رضایت نامه ام را از استقلال می گیرم. این کار من از روی احساسم بود آن هم در حالیکه کاندید بهترین مربی سال بودم و این شانس را داشتم که همراه با نفت به جمع چهار تیم برتر ...