سایر منابع:
سایر خبرها
آقازادگی برایم زیان داشته است/ به خاطر پدرم نتوانستم استخدام رسمی شوم
...! اقوامم را نمی شناختم چون آن زمان ابزار ارتباطاتی مانند تلگرام وجود نداشت تا بتوانیم عکسی از یکدیگر داشته باشیم. * دبیرستان چطور؟ - کلاس چهارم بودم که به ایران برگشتم. خانه ای در محله نارمک داشتیم و من کلاس چهارم دبستان را در مدرسه دولتی شهید محمدی گذراندم. تحصیلات راهنمایی را به طور کامل در ایران بودم؛ اما به دلیل مأموریت پدرم مجبور شدم دوره دبیرستان را در کشور زیمبابوه ...
خاطرات خاکستر
.... در یک خانواده پرجمعیت و فقیر متولد شدم. پولدار بودن یا بی پولی در اعتیاد موثر است؟ اگر پول داشتی، معتاد نمی شدی؟ فکر نمی کنم تأثیری داشته باشد. تنها پول می تواند شدت اعتیاد را کم یا زیاد کند. متاهل هستی یا مجرد؟ متاهل هستم. قبل از ازدواج اعتیاد پیدا کردی یا بعدش؟ قبل از ازدواج تفننی استفاده می کردم و چند سال بعد از ازدواج به صورت جدی شروع شد. ...
پدر و مادرم را در یک صحنه زشت دیدم چشمانم را بستم ولی وقتی به اتاق برگشتم ..!
با او تماس می گرفت تا خودش دنبالش برود. همین بهانه درگیری آنها شد و در آن درگیری هادی او را به شدت کتک زد و راضیه بیهوش شد. من هم قصد پادرمیانی داشتم، اما هادی مرا هم کتک زد به همین دلیل همان موقع به خانه خودم برگشتم. فردای آن روز بود که به خانه آنها رفتم، اما متوجه شدم راضیه همچنان بیهوش است و از هادی خبری نیست. آن جا بود که با برادر راضیه تماس گرفتم و او خواهرش را به بیمارستان برد. در ادامه دختر ...
خاطره تلخ ناطق از منتظری/ ماجرای برخورد با آیت الله حکیم
بودید؟ من سال 46 وقتی دستگیر شدم، در رابطه با یک تیمی بودیم و جمعیتی که در خاطرات من هست. آن سال ما را به قزل قلعه بردند. در آن مدتی که قزل قلعه بودیم ما در انفرادی بودیم و آقای منتظری در بند عمومی. بازجویی ها که یک مقداری تمام می شد، معمولاً اجازه می دادند می آمدیم بند عمومی. سابقه آشنایی هم داشتیم از بحث و درس و اینها. نماز جماعت هم آنجا به امامت ایشان بود. بعد از انقلاب ...
با بی خانمان های سامان سرای اسلامشهر
می گذارند، مهرداد تنها کسی است که سعی می کند با خواندن روزنامه خود را سرگرم می کند. او می گوید ای کاش هر روز همین روزنامه را برای ما بیاورند تا بتوانم ساعتی سرگرم شوم: اینجا جز دیوارها و سقف، هیچ راهی برای سرگرمی نیست. شادی را نمی توان در حصر تجربه کرد. سال 78 دانشجو بودم و از دانشگاه اخراج شدم. من را چرا این جا آوردند؟ چرا نگه داشتند و چرا ترخیص نمی کنند؟ اینها باید به این سوال پاسخ دهند. در ...
وقتی دختر دهه هفتادی با اینستاگرامش شغل ایجاد می کند + عکس
...، هزینه کنند و کلی ضرر کنند. من یادم هست که وقتی از لوازم قنادی وسیله ای تهیه می کردم، گاهی اصلا نمی دانستم که آن وسیله چیست. مواد زیادی دور می ریختم، گاهی ابزار را خراب می کردم. انقدر با آنها کار می کردم تا متوجه شوم، هر کدام از اینها به چه درد می خورد. ولی کلاس ها واقعا خیلی پیشرفت ها را جلوتر انداخته است. کلاس باعث می شود که در یک روز تمام تکنیک ها را آموزش ببینید و بعد از آن دیگر به پشتکار ...
افشای رازمرگ پسرمعتاد بعد از 5سال - خواهر اعتراف کرد که بخاطر پول خواستن با او درگیر شده بود
... در جریان تحقیقات تخصصی این بار خواهر مقتول به اتهام ضربه منجر به قتل بازداشت شد و در بازجویی گفت: برادرم معتاد بود و روز حادثه حال خوبی نداشت. من و مادرم در حال خوردن صبحانه بودیم که او از مادرم پول خواست. وقتی مادرم گفت پول ندارد سراغ من آمد اما همین که بلند شدم تا به او پول بدهم. با مادرم دعوایش شد که من برای آرام کردن آنها جلو رفتم اما در آن کشمکش وقتی خواستم او را عقب بکشم تعادلش به هم ...
گورهای دسته جمعی داعش در رقه/برای کاهش عوارض "آلودگی هوا" چه بخوریم/مرزبانی که با فرزندانش تمرین شهادت ...
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری میزان ، توصیه رئیس موساد به نتانیاهو درباره ایران،همرزم شهید حججی به دست آشوب گران شهید شد،اینفوگرافیک میانگین ازدواج، طلاق و فوت مردان ایرانی در سال گذشته و ... را در بسته اخبار پربازدید رسانه ها بخوانید. تصاویربیرون کشیدن اجساد از گورهای دسته جمعی داعش در رقه (16+) انتخاب :دو گور دسته جمعی شامل اجساد قربانیان گروه تروریستی داعش در غرب ...
مرد شیطان شیفت پس از اذیت کردن خانم ها به دام افتاد/ فرار قاتل پابرهنه در شیان
تحقیقات اظهار کرد: یادم نمی آید سال 90 بود یا 91، ناخواسته و برای دفاع از خودم وادار گردیدم مردی را بکشم. آن روز برای خرید مواد به خانه مرد جوانی به اسم بهرام که ساقی مواد مخدر بود رفته بودم. بعد از این جنایت مواد را تزریق کردم و از آنجا پا به فرار گذاشتم و دیگر به محل سانحه که در شهرک جعفریه شهریاربود نرفتم، اما بعد از گذشت چند سال به سبب عذاب وجدان تصمیم گرفتم حقیقت را بگویم. در ...
سکوت 5 ساله خواهر در قتل برادر
فوت شده است. برای رازگشایی از مرگ او، مادر سالخورده و خواهر میانسالش که زمان حادثه در خانه بودند، تحت بازجویی قرار گرفتند. مادر سالخورده به افسر تحقیق گفت: پسرم معتاد بود و بیماری اعصاب و روان داشت. آن روز از من پول می خواست. گفتم پول ندارم، منتظر باش تا خواهرت بیاید. پسرم داد و فریاد می کرد، خواهرش که آمد، باز پول خواست. دخترم سعی می کرد او را آرام کند که نشد. وی افزود: پسرم ...
پلیس در تعقیب خواستگار بی رحم
از آن همراه پسرم در خانه پدرم زندگی می کردیم. مدت ها از این ماجرا گذشته بود که مرد جوانی نزد پدرم رفت و مرا از او خواستگاری کرد. اما هم پدرم و هم خودم به او جواب منفی دادیم و با این حال او دست بردار نبود و حتی تلاش می کرد با تهدید مرا مجبور به این ازدواج کند. او ادامه می دهد: شب حادثه من و پسرم- امیررضا - در طبقه بالا در خواب بودیم و پدرم و مادرم در طبقه پایین. پیش از اینکه بخوابم از ...
قتل پسر جوان توسط زن شیشه ایی
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، دقایقی از بامداد امروز گذشته بود که زن جوانی با حضور در کلانتری 132 نبرد مدعی شد پسر جوانی را به قتل رسانده است. وی در اظهاراتش به مأموران گفت: سال 90 پسری به نام کاوه را به قتل رساندم، من مصرف کننده مواد مخدر هستم و سالهاست که به مواد اعتیاد دارم، زمان قتل برای تهیه مواد به منزل کاوه رفتم و از وی مواد گرفتم، آن روز چون مکانی برای استعمال مواد مخدر ...
استاد انصاریان: ائمهٔ اطهار(ع) صورت انسانی قرآن مجید
درستکاری باشم. یک سوم دیگر هم تقوای دل است؛ دل را به چه کسی می بندم، دلدارم کیست، دلبرم کیست. این را سورهٔ توبه در هشت بخش معنی کرده است؛ اگر شما ارتباط قلبتان با پروردگار عالم ارتباط اصل باشد و بقیهٔ ارتباط ها -ارتباط با پدر، مادر، زن، بچه، پول، خانه، تجارت- که هشت رابطه است، زیرمجموعهٔ رابطهٔ با پروردگار باشد، شما تقوای قلبی دارید؛ اما اگر یکی از این زیرمجموعه ها بیاید و بر محبت خدا حاکم شود و ...
زن شیشه ای اعتراف قبلی خود به قتل یک ساقی را انکار کرد/ از شدت توهم،گاهی در خیابان عریان می شوم
ایران نوشت: زن 34 ساله با حالتی آشفته و در حالی که شرایط جسمی اش حکایت از اعتیاد شدید او به مواد مخدر داشت، در جریان تحقیقات گفت: یادم نمی آید سال 90 بود یا 91، ناخواسته و برای دفاع از خودم مجبور شدم مردی را بکشم. آن روز برای خرید مواد به خانه مرد جوانی به نام بهرام که ساقی مواد مخدر بود رفته بودم. خانه بهرام در زیرزمین یک ساختمان بود و وقتی می خواستم مواد را تزریق کنم متوجه نقشه شوم ...
رضا رفیع : وقتی متولد شدم به ریش دنیا خندیدم!
، پول، آسایش و ... است. او زمانی متوجه این دروغ بزرگ می شود که دیگر کار از کار گذشته و هر چه در روستا و شهر کوچک خود داشته را از دست داده و به کلانشهرها مهاجرت کرده است. در کشورهای اروپایی که روستا ها و شهرهای کوچک آبادی دارند، فناوری بتدریج به دست مردم رسید و آنها هوشمندانه از این فناوری ها برای آباد کردن شهر و روستای خود استفاده کردند. در این شرایط همه تقصیرها را نباید به گردن مسئولان ...
بازیگر طنز: دلم برای معلمی تنگ شده!
به گزارش ستاره ها به نقل از جام جم: استعداد این بازیگر طناز در عرصه بازیگری به واسطه رضا میرکریمی که همکلاس او در دانشگاه بود، کشف شد و رجبی را راهی تلویزیون و سینما کرد. نخستین تجربه او در عرصه بازیگری به سال 1376 برمی گردد که در مجموعه تلویزیونی بچه های مدرسه همت به کارگردانی رضا میرکریمی بازی کرد. او در این مجموعه نقش ناظم را بازی کرد؛ ناظمی که به جایش منضبط و هر وقت هم لازم بود، مهربان و طناز ...
نگاره های عاشقانه خالق و مخلوق
در آموختن نقاشی به شاگردانم از طرح های ساده شروع می کنم تا به انواع دشوار آن برسم. بعد از این 13 یا 14 ساله بودم که نزد "جواد رستم شیرازی" استاد مینیاتور رفتم. پدرم 75 سال قبل در مدرسۀ عَلیه که در مسجد رحیم خان در خیابان شاه قرار داشت معلم درسی استاد "جواد رستم شیرازی"، "پورصفا" و "ارحام صدر" بود. وقتی پدرم ذوق نقاشی را در من دید با توجه به شناختی که از آقای رستم داشت، مرا برای آموزش نقاشی نزد او ...
گذری بر زندگی شهید مسیحی وهانج رشیدپور بابرودی
، خیلی دوستم داشت، یکبار نشد دست خالی به خانه بیاید، آنقدر از دستمزد خودش برای خانه خرج می کرد که صدای من درمی آمد، سلیقه مرا هم خوب می شناخت می دانست ظروف دکوری دوست دارم به همین دلیل همیشه برایم از این نوع وسایل هدیه می خرید آخرین بار که از جبهه آمد مرخصی، یک جفت نمکدان چینی دکوری برایم خریده بود هنوز یادگاری نگهش داشته ام مادر مکثی می کند و می گوید: از وهانج برای من فقط حسرت مانده همیشه مدرسه بود یا ...
مسیحیت و روابط بین الملل
تاریخ دانان در این مورد که پیروان مسیح از چه زمانی به برگزاری جشن میلاد او اقدام کرده اند، به یقین نرسیده اند. در اناجیل چهارگانه در عهد جدید، در باره تولد عیسی مسیح هیچ تاریخی ذکر نشده است. برای نخستین بار در نوشته های سکستوس ژولیوس افریکانوس (اولین تاریخ نگار مسیحی)؛ سال 221 پس از میلاد (25 دسامبر) به عنوان روز میلاد عیسی(ع) انعکاس یافت و بعدها در عالم مسیحیت کاتولیک پذیرفته شد. لفظ ...
معتادهای پشت نیمکت
ستاد مبارزه با مواد مخدر با اشاره به کاهش سن شروع مصرف مواد مخدر در کشور گفته بود: 2 درصد جامعه دانش آموزی در مقطع دوم متوسطه تجربه حداقل یک بار مصرف مواد مخدر را داشته اند و متاسفانه از سال 92 شاهد افزایش مصرف موادمخدر بودیم که این افزایش نیز ناشی از مصرف گل گزارش شده است. و این موضوع آژیر خطری است که صدایش هر روز بلند تر می شود. *** گل از شیشه مخرب تر است چندی پیش سرهنگ محمد ...
فیلم فارسی های قدیم ، زبان اصیل ایرانی نداشت
... از تلویزیون خودمان که همه به یک نوعی آمریکایی اروپایی گفت وگو می کنند و خانه ها هم همه لوکس و اعیانی اند و همه مشکلاتشان چند همسری، میلیاردهای بی پول و مسائل سیاسی و همه دردها تماما فانتزی هست درحالیکه آدم امروز مسئله اش تخم مرغ، زبان مادری و عدم تشکیل ارتباطات خانوادگی و ازدواج، آلودگی های پیرامونی صوتی، روانی و اخلاقی و ... آدم امروز ایران اساساً انگار جایی در تئاتر، سینما، تلویزیون و رمان ...
هنگامه قاضیانی: دنیای موسیقی دنیای آخر و برترین هنر است
آثارش کاملاً زیر و رو شدم و دیگر یک دختر 9ساله نبودم. * گفتید پدرتان هر هفته یک صفحه جدید به خانه می آورد. این موسیقی ها بیشتر کلاسیک بودند؟ نه. پدرم یک جیپ داشت که در آن همیشه برایمان آهنگ های راجر واترز را می گذاشت. خب طبیعتاً من در 3 سالگی درکی نداشتم که راجر واترز کیست! تا اینکه در دهه نوجوانی ام با او بیشتر آشنا شدم. وقتی ترجمه ترانه هایش را می خواندم، منقلب می شدم. تا زمانی که در سال ...
محاکمه پسر نوجوان به اتهام حمل حشیش
پای میز محاکمه قرار گرفت. او در شرح ماجرا گفت: پدرم چند سال قبل فوت کرده بود و من همراه مادرم و خواهر و برادرهایم زندگی می کردم. به خاطر اینکه فرزند بزرگ خانواده بودم مخارج زندگی به دوش من افتاد، اما نتوانستم شغل مناسبی پیدا کنم به همین دلیل به سختی زندگی را می گذراندیم. متهم در ادامه گفت: روز حادثه در پارک نشسته بودم که سه پسر جوان سراغم آمدند و روی صندلی کنارم نشستند. آنها ...
یک فنجان خاطره: به جز پدرم هیچکس برایم اسطوره نبود
من بچه خیابان بهار کرج هستم، روز تولد حضرت رسول(ص) به دنیا آمدم ... من پدر و مادر مومنی دارم، کلا خانواده مومنی دارم، به یکسری اصول پایبند هستند. یادم هست آن زمان که پدرم به من پول نمی داد و می گفت باید فلان درس را 20 بگیری، می گفتم باشد اشکال ندارد، می روم در مسابقه قرآن شرکت می کنم، جایزه می گیرم. آنقدر در مسابقات قرآن شرکت می کردم و جوایز می گرفتم که از جوایز با برکت آن مسابقات می ...
چرا شیر تقلبی، ماست تقلبی، روغن تقلبی، چرا بازی با رزق خدا؟
می کند و مواد نپخته تولید می کند؛ بعد که دست بشر می رسد، آن مارک حلال بودنش را می زند، مارک طیب بودنش را هم می زند، از حلالا طیبا در می آورد و جنس قلابی به مردم می دهد؛ پس پولی که می گیرد، حرام است؛ خانه ای که با آن پول می گیرد، کل نمازها در آن خانه باطل است؛ احرامی که با آن پول می خرد و حج او باطل است؛ وقتی برمی گردد، همسرش به او حرام است تا دوباره برود و یک حج درست به جا بیاورد؛ روزه ای هم که ...
سناریوی زن شیشه ای در قتل ساقی مواد
ضربه هایی به او زدم و بعد از کشتن وی فرار کردم. چند ماه در خانه ام در شهریار ماندم، مدتی خانه مادرم و چند سال سرگردان این شهر و آن شهر بودم. بعد به شهریار بازگشتم، آرایشگاهی راه انداختم، اما به خاطر اعتیادم این کار را از دست دادم. خانه ام را به خواهرم سپردم و سرگردان شهرهای دیگر شدم. در این مرحله ماموران از پلیس آگاهی ملارد استعلام کردند که معلوم شد، 4شهریور سال 90 مردی به همان شیوه که ...
قصاص؛ انتهاء زندگی معتادی که پدرش را کشت
یک روستا پناه گرفته بود، دستگیر و به پلیس آگاهی جابه جا گردید. ناصر در بازجویی ها به درگیری فوت بار با پدرش اعتراف نمود و عنوان کرد: من به شیشه اعتیاد دارم و چندی قبل به سبب همین مساله به زندان افتادم. پس از آزادی بی کار بودم و برای تأمین هزینه های مواد مخدر مصرفی ام مشکل داشتم به همین سبب از خانواده ام پول می گرفتم. روز سانحه اندکی مواد داشتم که آنرا استفاده کردم، اما سه، چهار ساعت بعد بار دیگر ...
بازخوانی وصیتنامه طلبه شهید علی قمری
که در لحظه های فوت و زندگی هستم می دانم که این اظهارات چه مفهومی دارد پس بکوشید در محضر خدا گناه نکنید که پشیمان نمی شوید و وقتی پشیمان می شوید که دیگر سودی ندارد . تذکر دوم به خانواده عزیزم هست پدرم و مادرم مرا ببخشید که نتوانستم حق فرزندی را ادا کنم و الله پدر و مادر خیلی حق گردن اولاد دارند تا حدی که خداوند ایمان به خودش را در ردیف ایمان به پدر و مادر قرار داده ولی افسوس که نتوانستیم این ...
ماشین پلیس نمی خواهم...! / مادرم مرا رها کرد و وقتی در خانه زن جوان بودم او مرا مجبور کرد تا..!
است تا مرا نزد مادرم ببرد! من هم به منزل او رفتم ولی مادرم در خانه او نبود. آن زن گدایی می کرد و مرا هم با خودش می برد هوا سرد بود و من لباس گرم نداشتم وقتی راننده ها مرا می دیدند به آن زن پول می دادند. آن زن گاهی بسته های کوچکی نیز به من می داد که آن ها را به در منزل افراد دیگر ببرم و به آن ها تحویل بدهم او خودش هم از دور منزل را به من نشان می داد و مراقب بود تا فرار نکنم ولی او مقدار کمی غذا به ...
بانوی روشندلی که توانستن را معنا بخشید
با او صحبت می کردم نخستین سوالی که در ذهنم شکل گرفته بود این بود که با وجود از دست دادن بینایی چطور موفق به ادامه تحصیل شده است؟ طهماسبی: سه یا چهار سال داشتم که مادرم دنبال مدرسه نابینایان می گشت تا مرا برای تحصیل به آنجا بفرستد چراکه شنیده بود اگر فرد نابینا زودتر به مدرسه برود، خط بریل و لامسه را سریع تر یاد می گیرد و به همین خاطر از چهارسالگی وارد کلاس درس شده ام. *چگونه ...