سایر منابع:
سایر خبرها
گوشه ای از فساد اشرف پهلوی + اسناد
اشرف پهلوی سومین دختر رضاخان است. اولین دختر رضاخان همدم السلطنه نام داشت و حاصل ازدواج رضاخان با زنی به نام صفیه بود. صفیه خانم از اهالی همدان بود که رضاخان در اوایل انتصاب به فرماندهی آتریاد قزاق همدان، وی را صیغه نمود و پس از یک سال طلاق داد. به گزارش بولتن ، دومین همسر رضاخان تاج الملوک نام داشت، وی فرزند یکی از فرماندهان ارشد قوای قزاق به نام تیمورخان آیرملو بود که در جریان انقلاب اکتبر 1917 روسیه به همراه خانواده اش به ایران مهاجرت ...
مغز های کوچک زنگ زده ؛ در پی چوپان دلسوز
زیادی را خواندم که هیچکدام را دوست نداشتم و قسمت شد امسال همین یک کار را در جشنواره فجر داشته باشم. این نقش چه ویژگی ها و جذابیت هایی داشت که سبب شد در میان تمام آن فیلمنامه های پیشنهادی، فقط پیشنهاد هومن سیدی را بپذیرید؟ موضوعی که این فیلم دارد درباره آدم های حاشیه نشینی است که درگیر مواد مخدر و توزیع آن هستند و... انصافا قصه خوبی داشت. بعد از خواندن فیلمنامه در اولین جلسه ای که با ...
مردی با تجربیات قرون وسطایی
من سروکار داشتند. از چنگ یکی در می آمدم و به چنگ دیگری می افتادم. وقتی دیدند نتیجه ای نمی گیرند، میزگرد تشکیل دادند (!) مرا در وسط اتاق نشاندند و دوره کردند. مثل قورباغه ای که اول گیجش می کنند بعد می گیرندش! هر یک چیزی می پرسید و منتظر جواب نمیشد. از سؤالات و اظهارات آنها متوجه شدم اتفاقاتی افتاده و یک سری مسائل لو رفته است، گرچه بلوف زیادی می زدند. ولی از میان بلوفها و یک دستی زدنهای آنها معلوم ...
رابطه نامشروع با مرد متاهل به بارداری و بی آبرویی ختم شد!
به گزارش آفتاب، دختر 21ساله به نام ناهید که با ظاهری آراسته و آرام روی صندلی نشسته و منتظر حضور پدر و مادرش در کلانتری بود، در حالی که عنوان می کرد، نمی دانم در این شرایط روسیاهی چگونه با پدر و مادرم رو به رو شوم، به تشریح چگونگی آشنایی خود با مردی متأهل پرداخت و به مشاور کلانتری گفت: 2سال قبل وقتی در سال آخر دبیرستان تحصیل می کردم، با نگاه های محبت آمیز مرد 32ساله ای برخورد کردم که هر روز در مسیر مدرسه او را می دیدم. نگاه ها و شخصیت به ظاهر آرام و مودب او توجه مرا به خود جلب کرد و هم ...
هنوز برای سلامتی ام دعا نکردم / خدا این امانت داری را قبول کند/می خواهم به آقا بگویم تا زنده ایم، رزمنده ...
را از من بگیرد. وقتی که جانباز شدی و دیدی که دیگر نمی توانی مثل بقیه راه بروی، چه حسی داشتی؟ خیلی برایم سخت بود، وقتی اشک های مادرم را می دیدم خیلی اذیت می شدم البته مادرم هنوزم وقتی مرا می بیند گریه می کند ولی اوایل طاقت دیدن اشک های او را نداشتم، اگر نبود تعالیم دینی و امید به خدا به یقین شرایط، برایم سخت می شد، من جوانی پرشور و حرارتی بودم، اهل ورزش و تحرک و الان 28 سال ...
خانواده های شهدا به خودی و غیرخودی تقسیم شده اند
. بعد از آن شب، به یاد دارم که مریض شدم و روزی که حضرت آقا قصد داشتند از خانه ما بروند از مجید پرسیدند که همسرتان کجاست که از او خداحافظی کنم. من آن روز به قدری بیمار بودم که نتوانستم برای خداحافظی به خدمت شان برسم. در زمان عقد دختر دکتر حدادعادل نیز پس از مدت ها ایشان را زیارت کردم ، به خوبی مرا به یاد داشتند. به محض اینکه من را دیدند گفتند فرخنده خانم هستند. در کرمانشاه شهید حدادعادل را ...
هیچ گاه تصور نمی کردیم رژیم شاه در زمان حیات ما تغییر کند/ نهضت آزادی ها یک سیلی برای انقلاب نخوردند
؛ ساعتی به این نحو اذیت و شکنجه شدم و بعد دوباره مرا به اتاق حسینی بردند. وقتی چیزی گیرشان نیامد و حسابی از نفس افتادند، بازم کردند و به پشت بند بردند. حدود 24 ساعت آنجا افتاده بودم. فارس: بدترین خاطره شما به عنوان کسی که بیشترین شکنجه را در زندان طاغوت متحمل شده است، چیست؟ عزت شاهی: به هرحال زندان لحظه خوش ندارد و همه اش ناراحتی است. بدترین لحظه برای من زمانی بود که دستگیر شدم ...
فاش شدن راز قتلی بعد از 6سال
میانسال صادر شد.بدین ترتیب شهرام حدود 7 ماه قبل بازداشت شد اما ادعا کرد که از سرنوشت همسرش بی خبر است. تا اینکه شامگاه چهارشنبه گذشته وپس ازماهها سکوت، لب به اعتراف گشود و به قتل همسرش اعتراف کرد. مرد میانسال درباره انگیزه قتل همسرش گفت: آن زمان که دست به قتل زدم دو سالی می شد ماده مخدر شیشه را به صورت تفننی مصرف می کردم. هر وقت هم شیشه می کشم دیگر متوجه نمی شوم چه اتفاقی می افتد. آن موقع هم ...
شهاب حسینی: چگونه عاشق پریچهر شدم؟
و پایین هاست. این پرونده چکیده ایست از گفت و گوهای او و همسرش با مجله زندگی ایده آل و رادیو هفت. نوزاد نیمه شب زمستان متولد زمستان هستم. درست بعد از 9 ماه متولد شدم، حین تولد 3 کیلو و 700 گرم وزن داشتم. ساعت به دنیا آمدنم هم 3 و 30 دقیقه نیمه شب بود. پدر و مادرم در جوانی ازدواج کردند، آنها وقتی مرا به دنیا آوردند که سرگرم جمع و جور کردن زندگی شان بودند. سرشکستگی ...
شوهر صیغه ای از من درخواست های شرم آوری دارد
توهم های وحشتناک می شود به طوری که تاکنون سه بار ازدواج کرده و همسرانش با دیدن این وضعیت از او طلاق گرفته اند. من هم که می ترسیدم او بعد از مصرف مواد مخدر بلایی به سرم بیاورد خیلی زود طلاق گرفتم و در خانه مادرم ماندم. روزها به همین ترتیب سپری می شد تا این که چهار ماه قبل مردی با من تماس گرفت و ادعا کرد قصد ازدواج با مرا دارد. من که نمی خواستم تجربه تلخ ازدواجم را تکرار کنم تصمیم گرفتم ...
آرزوهایی که منقل دودشان کرد
دردپا می نالیدم یه روز به تشویق اون برای درد کمتر تریاک کشیدم15 سالم بود و دو تا بچه داشتم. بار اول بلد نبودم ،خودش می گرفت برام می پیچید و لای انگشتام میذاشت ، اون کشیدن اول همان و عادت کردن همان و معتاد شدن همان، یه روز به خودم اومدم دیدم تا خرخره تو موادم، جنس که بهم نمی رسید دیوونه می شدمچندسالی گذشت و دو تا بچه دیگه آوردم. بزرگ تر که شدم شوهرم دیگه اجازه نمی داد مواد بکشم بهم مواد ...
حجازی فر: شوکه شدم وقتی فهمیدم قرار است نقش پدر را در به وقت شام بازی کنم/ شیوه مواجهه حاتمی کیا با ...
عزیزمان را از دست دادیم که اتفاقا جزو اهالی سینما نیز بود. بیتا شباهنگ که دختر خاله من بود و من یکی دو روز درگیر این اتفاق بودم و یک مقدار فشارهایمان بالا و پایین می شد. من بیشتر نگران مادرم بودم که خدا را شکر آن مسئله هم رفع شد و اکنون حال مادر خوب است. در ادامه حجازی فر در پاسخ به این سوال عنقا که شما گفته بودید عصبی هستید اما اصلا به ظاهرتان نمی آید و مردم همیشه ظاهری آرام از شما دیده ...
تن فروشی سمیرا با دستور شوهر و مادرشوهرش !
نیز گاهی مجبور می شدیم شب را داخل خودرو سپری کنیم. هنوز 2 ماه بیشتر از ازدواج ما نگذشته بود که متوجه مشکلات اخلاقی و بیکاری همسرم شدم. این در حالی بود که مادر شوهرم نیز از پسر یک دانه اش دفاع می کرد و می گفت من جز او کسی را ندارم . تو باید هر کاری که او می گوید انجام بدهی! در همین حال همسرم به خاطر بیکاری و نداشتن درآمد مرا وادار به کارهای خلاف و غیراخلاقی در حد تن فروشی می کرد. من هم که کس و کاری ...
مادرم فکر می کرد در رینگ می میرم/ نفراول MMA آرزوی دور اما دست یافتنی
میادین مختلف ورزشی جهان انتخاب کرد. علی اکبری تنها چند روز بعد از محرومیتش در کشتی، روی به سمت ورزش های رزمی آورد و با اطلاعاتی که رشته ورزشی MMA کسب کرد پا در این عرصه سخت گذاشت. علی اکبری این روزها به یکی از موفق ترین ورزشکار MMA تبدیل شده است و بعد از دو سال تمرینات سخت و انفرادی در تایلند، در مسابقات مختلفی که در ژاپن برگزار شد شرکت کرد و توانست حریفان قدرتمند جهانی را شکست دهد و در ایران هم این ...
قاتل بنیتا: در زندان توبه کردم
زمین نشستم. سربازی آنجا بود. کمکم کرد و مرا به بیمارستان رساند. به دلیل سکته قلبی بستری و بعد از پنج روز مرخص شدم. چند روز بعد از پایان دادگاه، حکم قصاص قاتل بنیتا صادر شد و دیوان عالی کشور نیز مهر تائید بر آن زد. پدر قاتل درباره واکنش پسرش به حکم صادره نیز گفت: پسرم در سالن ملاقات زندان گفت قصد قتل نداشت و نمی دانست کودکی در ماشین است. او به پیشنهاد مهدی (متهم ردیف دوم) ماشین را دزدید، اما وقتی ...
مروری بر زندگی پرحاشیه شیخ محمدصادق خلخالی
اقدامات شهید بهشتی در آغاز ریاستش به عنوان رییس قوه قضاییه در اسفند 58 برکناری خلخالی بود. او با عملکرد خلخالی مخالف بود و درباره وی می گفت: من بساط این گونه دادگاه ها را جمع خواهم کرد. خلخالی سپس در اسفند ماه 1360 سرپرست کمیته مبارزه با مواد مخدر شد و به محاکمه و اعدام کسانی که در قاچاق و توزیع مواد مخدر دست داشتند مبادرت ورزید. روزنامه انقلاب اسلامی در شماره 20 خرداد 1359 نظرات صادق ...
روایت علی اکبر جوانفکر از نخستین جلسه دادگاه تجدیدنظر پرونده حمید بقایی
بازداشت کردند. محدودیت ها را آنقدر افزایش دادند که برای تماس با خانواده آن هم بعد از گذشت 2 ماه از بازداشت ، ناچار شدم چندین بار اعتصاب غذا نمایم. وی خطاب به قاضی دادگاه تجدید نظر تصریح کرد که ضبط النگوی دختر 2 ساله ، وسایل بازی کودک 10 ساله ، کامپیوتر نوجوان دانش آموز ، مجسمه گچی تزئینی ، کارت حقوق و دسته چک کارمندی همسرم ، کارت طرح ترافیک ، رسیور ماهواره و ده ها مورد از این دست که ...
شعله ور نعمت الله و بمب پیمان معادی، متفاوت اما کند / درخشش امین حیایی و حبیب رضایی / ابهام در مجوز ...
دارد و حالا با وجود این شعارها می خواهند بمب؛ یک عاشقانه را توقیف کند؟ البته شاید مثل برف روی کاج ها که بعد از یک سال و نیم نفهمیدم که چرا توقیف شد این فیلم هم توقیف شود. او همچنین درباره به تصویر کشیدن خشونت در این فیلم گفت: من قصد نداشتم خشونت دهه 60 را نشان بدهم اما آن زمان واقعا همه چیز خشنی بود و من هر روز از همه معلم هایم کتک می خوردم و این دقیقا برداشت من از تصورات کودکی ام بود ...
دختر جوانی که بعد از فرار صیغه مردی شد و ...
های منزل پدرشوهرم آغاز کردم. اما هنوز 3 ماه از این ماجرا سپری نشده بود که رفتارهای همسرم تغییر کرد او در حالی حاضر نبود مرا به عقد قانونی خودش درآورد که به اتهام بی حیایی و بی عفتی به من توهین می کرد و کتکم می زد. در همین روزها بود که فهمیدم او قبلا با زن دیگری ارتباط داشته است و فرزندی نیز از او دارد. حالا هم در حالی مرا بلاتکلیف رها کرده و می گوید تو زن زندگی نیستی! که به خاطر فرزندش مجبور است با آن زن ازدواج کند در این شرایط و با کارهایی که کرده ام از چشمان پدر و مادرم شرم دارم و . . . ...
زن خیانتکار شوهرش را قربانی هوس کرد/ دختر جوان در دام نامشروع قول ازدواج مرد متاهل افتاد/ انتقام از ...
مواد مخدر با من صحبت کرده بود به همین دلیل کنجکاو شدم تا آن را تجربه کنم. شبنم که گویی از این موضوع خوشحال شده بود خیلی ماهرانه بساط استعمال مواد مخدر را تهیه کرد و آن شب مدتی را با یکدیگر به استعمال مواد مخدر پرداختیم. با مادرم تماس گرفتم و به او گفتم امشب دوستم نزد من می ماند چرا که حال مناسبی نداشتم و می ترسیدم بلایی به سرم بیاید. از آن روز به بعد هر وقت شبنم به منزل ما می آمد بساط مواد مخدر هم ...
خانم دانمارکی که با روضه حضرت زهرا(س) متحول شد
، می گوید: شرط ازدواج: مسلمان نمی شوم! 56 سال پیش در یکی از شهرهای کوچک دانمارک به دنیا آمدم. دریک خانواده مسیحی زندگی کردم. پدرم معلم و مادرم کارمند یکی از ادارات دانمارک بود. من یک خواهر و برادر هم دارم که متأسفانه پس از مسلمان شدنم با من قطع رابطه کردند. آن ها گرچه خیلی مذهبی نبودند، اما با اسلام آوردن من مخالف بودند و نتوانستند آن را قبول کنند. گرچه گرایش مذهبی پررنگی در ...
به بسیاری از پیشنهادها نه گفتم!
که گفتید، من هم معتقدم رستگاران معرفی ام کرد و با وضعیت سفید تثبیت شدم. این مجموعه ای به یادماندنی بود که باعث شد بعد از چند سال هنوز در کوچه و خیابان مردم مرا با نقش بهروز بشناسند و حتی دیالوگ هایم را از حفظ بگویند. این برایم بسیار خوشایند بود. جالب این که در خصوص نقشتان در وضعیت سفید هم باز همان مقایسه ها را تکرار کردند. روزی بزرگی به من گفت در همه جای دنیا وقتی کسی می ...
تراژدی دستفروشی در شلوغ ترین چهار راه پایتخت
سلامت نیوز :نوع حضور دستفروشان پس از انقلاب اسلامی دچار افت و خیزهایی شده است. در یک مرحله دستفروشان از خیابان ها برچیده شدند و با برور مشکلات اقتصادی در سال های آخر جنگ دوباره پدیده دستفروشی ظهور کرد اما چند سال بعد دوباره با در اختیار قرار دادن جا و مکان به تعدادی از این دستفروش ها در میدان های میوه و تره بار و مراکز فروش لوازم خانگی و مواد غذایی که به واسطه شهرداری ها طراحی شده بود، دستفروشی ...
کارتن خوابی در شبهای زمستانی تهران
بهمن از لباس و پوست و گوشت عبور می کند و می رسد به استخوان و بعد تمام جان آدم را می سوزاند . برف های چند روز پیش تهران در اینجا، در شوش و مولوی و اوراقچی ها هنوز آب نشده و انگار خورشید هم از این محله ها روی برگردانده . در مسیرم تا شوش، کنار سطل های زباله، کنار خانه هایی که شباهتی به خانه ندارد و پتو یا پارچه ای گلدار نقش در را بر عهده گرفته، مردان و به ندرت زنان قوزکرده از سرما و مواد به آتشی بی ...
تلکه یک زن مجرم در دادگاه / آرش در مشهد دستگیر شد
دادسرا منتظرم بوده تا داخل شود، مردی جوان به طرفش رفته و عنوان کرده است که می تواند مشکل مادرم را حل کند. او (متهم) به مادرم گفته بود در قبال دریافت 500هزار تومان حاضر است جواز کسبش را برای ضمانت من بگذارد. وقتی مادرم این موضوع را بیان کرد، بلافاصله تمام دارایی ام را به او دادم و خواهش کردم که نگذارد مرا ببرند. بعد از گذشت چند ساعت متوجه شدم مادرم، جواز این مرد جوان را به عنوان ضمانت گذاشته است. آن ...
حرف های جنجالی مدلی که برای آقای فوتبالیست دردسرساز شد!
مان از یکدیگر کافی است و می توانیم ازدواج کنیم. محسن: حدود 3سال زمان برد تا به تصمیم برای ازدواج رسیدیم. در این مدت هم خانواده ها در جریان بودند و باهم در ارتباط بودیم تا بتوانیم به شناخت کافی از یکدیگر برسیم. دقیقا در تاریخ 21 تیرماه سال 92 بود که باهم آشنا شدیم. بعد از 3سال حس کردم که به یک شناخت کامل از یکدیگر رسیده ایم و الان بهترین زمان برای این است که ازدواج کرده و زیر یک سقف باهم زندگی ...
دختر 13 ساله بودم که در خانه مورد آزار شیطانی قرار گرفتم
کردم اما در همین حال برادرانم ازدواج کردند و به دنبال زندگی نابه سامان خودشان رفتند و در این شرایط بود که پدرم به سراغم آمد و به اجبار مرا به خانه برد او مرا مجبور می کرد تا هزینه های مواد مخدر او و مادرم را تأمین کنم. من هم همه درآمدم را به آن ها می دادم تا این که روزی جوانی که برای مصرف مواد مخدر به منزلمان می آمد قصد داشت مرا مورد آزار قرار بدهد. وقتی با این شرایط مواجه شدم از خانه ...
آهنگسازی هپروتی با چاشنی گل!
می کنند که خیلی بی سرو صدا و بی آزار هستند. روزی به قصد آشنایی در خانۀ آن ها را زدم و بعد از چند ثانیه یکی از آن ها از پشت در گفت: ببخشید اگه میشه چند دقیقه صبر کنید تا در را باز کنم. بالاخره در رو باز کرد و بعد از سلام و احوالپرسی و با گشاده رویی مرا به خانه دعوت کرد. وارد خانه که شدم، دیدم آنقدر دود سیگار در فضای خانه وجود دارد که انگار آنجا را مه گرفته و این حجم از دود سیگار چشم های ...
روزگار تلخ عروس 19 ساله در خانه پدر و پسر
وضعیت مالی ما خراب تر می شد و همسرم با این بهانه که کار مناسبی سراغ ندارد بیشتر اوقاتش را با دوستانش سپری می کرد. در این مدت سعی می کردم با خیاطی و بافتنی برای دیگران مقداری از هزینه های زندگی را تأمین کنم. چند سال بعد در حالی متوجه اعتیاد همسرم به مواد مخدر شدم که دیگر او در گرداب مواد افیونی غرق شده بود و بی پروا در منزل مواد استعمال می کرد. او حتی پسرم را که در دوران ابتدایی تحصیل می کرد نزد ...
شهید محمد جعفر سعیدی
سوی تو می آیند و من امروز خود را در صف آنها قرار داده ام تا اگر قابل باشم خریدارم باشی . آمین یارب العالمین برادران و خواهران و امت شهید پرور ایران ! امروز روز یاری اسلام است و روز لبیک گفتن به هل من ناصر ینصرنی امام حسین (ع) است ، امیدوارم که این راهی که پیش گرفته اید به رهری امام امت تا انقلاب حضرت مهدی ( عج) ادامه دهید . ان شاءالله . و اما سخنی با پدر و مادرم . پدر و مادر ...