سایر منابع:
سایر خبرها
ابومهدی المهندس: قاسم سلیمانی شهید زنده است
مجموعه بعد از فتوای شرعی و مشهور آیت الله سیستانی تشکیل شد که در آن از جوانان عراقی و به خصوص گروه های مقاومت خواسته بود از جان و مال و ناموس و نظام سیاسی موجود در عراق دفاع کنند. مردم از طریق صندوق های رأی و با رغبت به این نظام رأی داده بودند و دولتی برای همه عراقی ها تشکیل شده بود. حشد الشعبی یک نیروی مردمی جهادی است که با فرماندهی کل قوای مسلح عراق ارتباط دارد. این گروه تکلیف ملی و دینی خود را ...
آمریکایی ها در 10 ثانیه 20هزار ژاپنی را کشتند
ترویج دین اسلام در کشورهای دیگر و به خصوص در کشور خودتان، ژاپن دارید؟ ان شاء الله از پاییز امسال قرار است در جامعه المصطفای قم که مخصوص خارجی های مقیم ایران است، تحصیلات حوزوی داشته باشم و دوست دارم باز هم بیشتر از اسلام بدانم و این دین را به دیگران هم معرفی کنم. فعلا کتابی چاپ نکردم اما برنامه هایی دارم و فعلا در فضای مجازی، ترجمه هایی را درباره دین اسلام به زبان ژاپنی و انگلیسی انجام می دهم و در مساجد و مراکز دینی و بسیج و تلویزیون هم برنامه هایی داشته ام. منبع: وطن امروز ...
شهیدی که در قله کوه کشتی می گرفت
که در آن فساد نباشد . موسوی خوئینی ها نماینده امام و سرپرست حج شد امام خمینی رهبر انقلاب دیروز طی حکمی سید محمد موسوی خوئینی ها را به سمت نماینده امام و سرپرست حجاج ایرانی منصوب کردند . (4) هاشمی رفسنجانی : افتخار ما این است جامعه ای بسازیم که در آن زور و سرمایه حاکم نباشد آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس شورای اسلامی که به همراه آیت الله طاهری اصفهانی ...
روایتی هاشمی از دیدار با سروش
ها محبت شود. (ص67) هاشمی در خاطرات یکشنبه 23 فروردین 1371 می نویسد: شب میهمان رهبری بودم. دربارۀ آثار انتخابات و سیاست برخورد با جناح ها و مسائل دیگر بحث و تصمیم گیری کردیم. آیت الله خامنه ای نتایج انتخابات را تفضل الهی و خارج از برنامه ریزی مان می دانند. (ص69) بعدها هاشمی در خاطرات 17 مهرماه از دیدارش با محمد موسوی خوئینی ها، عضو مجمع روحانیون مبارز و مدیرمسئول روزنامۀ سلام می نویسد. جایی که او ...
تجمع مرگ بر اسرائیل کودک کش در مسجد ریک رضوانشهر برگزار شد
شهادت کودک 18 ماهه بسم الله القاسم الجبارین رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنه ای مد ظله العالی در بیانات اخیرشان پیرامون توافق هسته ای اخیر در خطبه های با شکوه نماز عید سعید فطر، فرمودند: چه این متن تصویب بشود و چه نشود، ما از حمایت دوستانمان در منطقه دست نخواهیم کشید: از ملّت مظلوم فلسطین، از ملّت مظلوم یمن، از ملّت و دولت سوریه، از ملّت و دولت عراق، از مردم مظلوم بحرین، از ...
تبعات ورود انگلیس به ماجرای مشروطه
نجف بر تمام شاهان و سکندر نیز افتخار می کند. اگر قرار به استبداد بود استبداد قاجار بهتر بود چون یک اعتقاد ظاهری به اسلام داشتند ولی پهلوی این گونه نبود. پهلوی با حجاب زنان و روزه داری مسلمانان مشکل داشت و با چکمه وارد حرم امام رضا(ص) می شد. *نسبت شیخ فضل الله با عدالت خانه و مشروطه چگونه بود؟ شیخ فضل الله در ابتدا جزو سران و رهبران عدالت خانه بود که حتی تقی زاده هم ...
فلسفه حقوق بشر از دیدگاه آیت الله العظمی جوادی آملی
معرفت شناختی حضور دارند. کسانی که به تدوین حقوق بشر می پردازند از مبادی و منابع مورد قبول خود، استفاده می کنند آنان در مقام تدوین حقوق بشر عهده دار در بحث از مبادی و منابع و پایه های اعتقادی مربوط به آن مبادی و منابع نیستند بحث از این مجموعه در قلمرو فلسفهٴ حقوق بشر قرار می گیرد. 2. دو معنا برای فلسفه حقوق بشر فلسفهٴ حقوق بشر به دو معنا می تواند مورد نظر قرار گیرد ...
صالحی امیری: روحانی در طراز ملت ایران است
روزنامه ایران در ویژه نامه خود با عنوان از تولد تا توافق مصاحبه اختصاصی را از سیدرضا صالحی امیری ریاست مرکز اسناد و کتابخانه ملی کشور در مورد گفتمان اعتدال و جایگاه آن در برنامه های دکتر حسن روحانی رئیس جمهوری منتشر کرده است که مشروح آن در پی می آید: بیش از آنکه چهره ای سیاسی باشد، با وجه فرهنگی و پژوهشی اش شناخته می شود. با این حال سال های همراهی اش با روحانی در پژوهشگاه مرکز تحقیقات ...
حسین پناهی که بود؟
نام سلام، خداحافظ در پانزدهم مهر ماه انتشار مجموعه کامل اشعارش به نام چشم چپ سگ در هفت دفتر در اردیبهشت 1384 در سال 1390 انتشار دو سی دی دکلمه هایش با نام راه با رفیق وی یک دفتر شعر و یک نوشته تاتر به نام چیزی شبیه زندگی 2 دارد که هنوز چاپ نشده اند. کارنامه هنری سینما گذرگاه (1365) گال (1365) تیرباران (1366) ...
دستاوردهای انقلاب مشروطه یک قرن پس از صدور فرمان مشروطیت
با عین الدوله و استبداد پرداخت. وی در سال 1284 تحصن شاه عبدالعظیم شرکت داشت و پس از توپ بستن به مجلس دستگیر و به خراسان تبعید شد. با پیروزی مشروطه خواهان به تهران بازگشت و مورد استقبال مردم قرار گرفت. شیخ فضل الله نوری در محرم سال 1323 ق. سخنرانان در مجالس مذهبی به انتقاد از دولت پرداختند. در همین زمان عکسی از مسیو نوژ بلژیکی که در اداره گمرک ایران کار می کرد با ...
نهنگ عنبر؛ محکمه ای برای تخطئه انقلاب!
خواننده ها و بازیگران قبل از انقلاب را مشاهده کرد که بین آن ها، عکس زنان بدون پوشش ، دیده می شود. ب. روابط آزاد پدر و مادر ارژنگ به عکاسی مراجعه می کنند که مادرش با چشمک زدن با عکاس، ارتباط برقرار کرده، از همسرش جدا شده و به همراه همسر دوم که عکاس است، به آمریکا مهاجرت می کند! علاوه بر این، رابطه مداوم ارژنگ با رؤیا صرفاً بر اساس رابطه دوستی نمونه ای دیگر از این روابط است که تا ...
بنیاد در آینه مطبوعات
، راوی: حسین زرنژاد- همرزم شهید ابوالقاسم اسماعی لزاده شهرآرا چهارشنبه 14/5/94 مثنوی هشت ساله برای مادر دریاها سلام. از اینکه توانسته ام با ورق زدن مثنوی هشت ساله، شما را فقط کمی با جنگ و آدم هایش آشنا کنم خدا را شاکر و سپاسگزارم، وقتی استقبال شما را می بینم و نامه هایی که برایم می نویسید، شکرگزاری ام به آستان حضرتش، صدچندان می شود.چندی پیش نامه هایی از خانم زهرا ...
ما نباید مجذوب وعده های آمریکا شویم/ ایران بدون آذربایجان و آذربایجان بدون ایران بی هویت است
اشاره به مواضع مشترک ستارخان و شیخ فضل الله نوری در مقابل پینشهاد پناهندگی دولت روس گفت: هر دوی این بزرگواران به لحاظ محتوای پیام متن مشترکی را بی خبر از یکدیگر به دولت روس دادند که محتوای پیام ها خوداری و پرهیز از تسلیم و سر فرو آوردن مقابل دولت روس بود. وی یادآور شد: نکته مهم در مورد قیام مشروطیت این است که قاتل شیخ فضل الله نوری و ستارخان یک نفر به نام “یپریم خان ارمنی” بود و البته ...
تفاوت های "حقوق بشر" اسلامی و غربی
از حقوقدانان به بهانه روز حقوق بشر اسلامی، به بررسی و تحلیل مختصات این حقوق بشر و تفاوت آن با حقوق بشر مورد نظر غرب پرداختند. دستورات خداوند منابع اصلی حقوق بشر اسلامی است خیر الله پروین عضو هیأت علمی دانشگاه تهران مبنا و منابع حقوق بشر اسلامی را اراده و دستورات الهی و مبنا و منابع حقوق بشر غربی را افکار و اندیشه های اشخاص برشمرد و گفت: آنچه که موجب تفاوت در بحث حقوق بشر ...
اگر شیعه باقی مانده به برکت کلمات امام صادق(ع) است / در زمان امام باقر و امام صادق(ع) احکام شیعه شکوفا شد
پیشوایان آن این مقدار برنامه برای پیروان آن مذهب داشته باشند. برنامه هایی که امام صادق، امام باقر و دیگر ائمه (ع) برای شیعه ذکر کردند یک برنامه های اساسی محکم و مؤثر است و ما می بینیم امروز شیعه در دنیا رشد پیدا می کند، انقلاب ما با شاگرد امام صادق(ع)، امام خمینی (ره) آغاز شد، اگر امام سلام الله علیه آمد در این کشور فریاد زد مردم این کشور فریاد او را شنیدند و لبیک گفتند، جوانان غیور شما و این کشور ...
نداشتن جاذبه برای نامحرم، روح حجاب است
.../5/14 - 12:41 477089 به گزارش خبرگزاری شبستان از کرمان؛ آیت الله سید احمد خاتمی، نماینده مردم کرمان درمجلس خبرگان رهبری امروز (14 مرداد) در یادواره شهدای زن استان کرمان و روز قشر بسیج خواهران که در محل حسینیه ثاراالله کرمان برگزار شد، با اشاره به ویژگی های فرهنگ بسیجی گفت: بنا به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامی فرهنگ بسیجی فرهنگ معنویت، شجاعت، غیرت، استقلال، آزادگی و فرهنگ اسیر ...
کتابخوانی به لطف فاطمه ها
صحبت با اعضای کتابخانه فاطمه ها در روستای زیبای دهکهان با آن همه درختان مرکبات، در یکی از روزهای گرم پایان فصل بهار فراهم شد؛ وقتی 3فاطمه چادرهای رنگی یکسانی را به سر کرده بودند و فریده و زکیه میرشکاری (2خواهر) همراه آنان خود را به کتابخانه رساندند تا از روزهای شادی برایم بگویند که با کتاب هایشان سپری می شود. همنشینی با آنان وقتی شنیدنی تر می شود که ببینی برخی از مادران این دختران پس از سال ها، دوباره درس خواندن از مقطع دبستان یا راهنمایی را شروع کرده اند و دلشان م ...
سرافکندگی حامیان دولت از توقیف و تحدید مطبوعات منتقد/ هتک حرمت به بانوان ایرانی در ترکیه/ کنایه فردوسی ...
داشته باشد با دستگاه تبلیغاتی و رسانه ای این جناح سیاسی تیرباران می شود. بهنوش بختیاری یک هنرمند زن ایرانی است که در یک برنامه رادیویی اعلام کرد: فکر می کنم با خواندن این رشته [جامعه شناسی] دیگر انسان دنبال هر حرفی نمی رود، مثلا اگر توافق هسته ای انجام می شود سریع ذوق زده نشوم، سعی کنم در مورد آینده آن فکر کنم، مثلا ببینم پشت بند عهدنامه ترکمنچای چه اتفاقاتی افتاد؟ جرم بهنوش بختیاری جز ابراز نظرش ...
از حق حیات تا صلح بین الملل در تعریف اسلام از حقوق بشر
.../5/14 - 10:32 477016 به گزارش خبرگزاری شبستان ، به مناسبت فرا رسیدن چهاردهم مرداد روز حقوق بشر اسلام و کرامت انسانی پاسخ پرسش در جامعه امروز نظر اسلام در مورد حقوق بشر چیست؟ از سوی کارشناسان مرکز پاسخگویی به سوالات دینی بررسی می شود: از آن جا که دین اسلام دین جامع و خاتم ادیان الهی است برای تمام شئون زندگی اعم از زندگی فردی، اجتماعی، و. . . . دارای برنامه است؛ از جمله ...
شوق نوشتن مرا به بازنشستگی واداشت/ در فارس حکایت مرغ همسایه غاز است پررنگ است/ فرهنگ و ارشاد به انقلابی ...
کار بزرگی انجام داده اند. به گفته وی اعتقادات و اختلافات فکری و سیاسی در انجمن ها دست و پا گیر است و باعث شده انجمن ها نتوانند رسالت خود برای تقویت و آموزش کار حرفه ای را انجام دهند. کلان فرهنگ ها بر دوش خرده فرهنگ ها سوار هستند برگزیده جشنواره کتاب سال دفاع مقدس در پاسخ به سوال خبرنگار شیرازه مبنی بر اینکه آیا آداب و رسوم محلی نیز در آثار شما انعکاس یافته است، گفت ...
پلیس زن در ایران؛ قبل و بعد از انقلاب
قرن نوزدهم میلادی گروهی از زنان برای کنترل زنان و کودکانی که در مراکز اصلاح و تربیت بودند، استخدام شدند؛ اگرچه آن ها مسئولیت های افسران پلیس مرد را نداشتند، اما می توان آن ها را به عنوان پیشگامان پلیس زن در آمریکا به شمار آورد. در سال 1908 اولین بازرس پلیس زن آمریکا با نام لولا بالدوین در شهر پورتلند آغاز به کار کرد، اما وظیفه او پیشگیری از جرایم و امور اجتماعی بود و لباس فرم مخصوص و سلاح ...
هیأت باید به تقویت بعد عاطفی بپردازد
مختلف می شود به عنوان مثال مبارزه با ظلم و ظالم را بیان نمود. در هیئت در قالب شعر، داستان، نوحه و... راه و روش و سیره اهل بیت علیهم السلام بیان می شود. به طور مثال جمله حضرت زینب سلام الله علیها که فرمودند ما رایت الا جمیلا مسیر ما را در برخورد با مشکلات و مصائب روشن می کند که انسان باید کارش را برای خدا انجام دهد و توجهش فقط خدا باشد. تمام این ها چیزهایی است که باید در هیئت تدریس و بیان ...
آیت الله هاشمی رفسنجانی: معلم سودای تجمل ندارد/عشق معلم خوب تا پایان عمر همراه است
، یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم، وَإِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَومٍ سوءًا فَلا مَرَدَّ لَهُ، وَما لَهُم مِن دونِهِ مِن والٍ درس تحول خواهی را به انسان می دهد و اگر خدا بخواهد کاری برای بنده خویش انجام دهد، از درونش شروع می کند. آیت الله هاشمی رفسنجانی با تشریح برنامه های تحول خواهی انقلاب اسلامی در همه مقاطع مبارزه، پیروزی، تثبیت و تدام و بیان این نکته که مردم تحول خواه ایران تازه ترین تحول را در ...
بیرون از قاب
، می گویند چون تصویر چهره معصومان وهنی ایجاد نکرده است، پس بلااشکال است. واژه وهن ، که عنوانی فقهی و حقوقی است، نیازمند توضیح است. وهن یعنی سست کردن و تحقیر وجود معنوی و حیثیت مجنی علیه در مقابل ناظر بیرونی و در اینجا یعنی تحقیر یکی از شحصیت ها یا اشیاء یا اعتقادات مورد احترام اسلام. وهن مذهب یا دین، از جمله ادله ای است که برای اثبات حرمت، خصوصاً حرمت مصادیق مستحدثه، به آن تمسک می شود . برای تشخیص ...
لحظه شماری اهل تسنن گلستان برای ورود شهدای غواص
برنامه های ویژه ای را برای استقبال تدارک دیده اند و با اعلام آمادگی خود قرار است تدفین نیمی از این شهدا در شهرهای ترکمن نشین این استان صورت بگیرد. به همین منظور با سیروس کمی شهروند نمونه سال 1390 استان گلستان و از فعالان فرهنگی این استان گفت و گوی انجام داده ایم که توجه مخاطبان را به آن جلب می کنیم: * خودتان را معرفی کنید و از سوابق خود بگویید؟ کمی: به نام خدا ...
رونمایی از نماد ̋زن، مقاومت و ایثار ̋ در شهرکرد
. فرزانه احمدپور، از برگزاری یادواره شهدای زن استان در ساعت 17 امروز سه شنبه 13 مرداد در پارک بانوان شهرکرد، خبر داد و افزود: می توان از شهدای زن استان و به تبع کشور به عنوان یک الگوی ایثار و مقاومت نام برد و با برگزاری چنین برنامه هایی اهداف و نقشه راه بانوان مشخص خواهد شد . وی تصریح کرد : در استان چهارمحال و بختیاری افتخار این را داریم که 15 شهیده ، 584 همسر شهید،101 مادر جانباز بالای 50 درصد ، 413 همسر جانباز بالای 50 درصد ، 37 زن جانباز ، 800 زن ایثارگر و هزار و 412 مادر شهید که در قید حیات هستند ،حضور دارند . ...
آفتاب یزد، به دیدار جانبازی با چهره ای عجیب رفت /قصه غصه های 26 سال تنهایی دلاور مرد سرزمینم، چه ساده ...
صورتش باعث شده تا هر که او را می بیند هر گمانی جز واقعیت را از ذهنش عبور دهد، عقب ماندگی، جذام، سوختگی و ... . عکس العمل و واکنش ها هم تقریبا یکسان بوده، هر غریبه ای که در کوچه و بازار او را می بیند یا از او روی بر می گرداند یا ناخودآگاه صورتش در هم کشیده می شود. از او فقط عکسی دیده بودیم، نام و نشانی هم نداشتیم، پیگیر شدیم، فهمیدیم 26 سال است که مردی در مشهد مردانه زندگی می کند، بی هیچ هیاهو و سر و صدایی و همسری که او هم مردانه به پای این زندگی ایستاده است. به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)- منطقه خراسان، حاج رجب محمدزاده، یکی از جانبازان 70 درصد کشورمان است که ظاهرا وضعیت جسمی و نوع مجروحیتش او را از یاد خیلی ها برده است. او از سال 64 به عنوان بسیجی چهار مرحله به جبهه اعزام شده و آخرین باری که خاک جبهه تن حاج رجب را لمس کرد، سال 66 و در مکانی به نام ماهوت عراق بود. قرار شد برای دیدن حاج رجب به خانه اش در یکی از مناطق پایین شهر مشهد برویم، درحالیکه تا قبل از رسیدن به خانه او هنوز تردید داشتیم که آیا این شخص همان مردی است که ما به دنبالش بودیم یا نه، وارد خانه که شدیم، مردی به استقبالمان آمد که دیدن صورتش تمام تردید های ما را به یقین تبدیل کرد. وقتی به دنبال نام و نشانی از حاج رجب بودم، می گفتند جانبازی که شما دنبالش هستید یک سوم صورتش را از دست داده، نمی تواند به خوبی حرف بزند، اما همین باعث می شد تا برای دیدنش مشتاق تر شوم، وقتی وارد خانه اش شدم و او را دیدم، تنها سوالی که در ذهنم بی جواب ماند این بود که دو سوم دیگری که می گویند از صورت این مرد باقی مانده، کجاست؟ وارد خانه که شدیم مردی به استقبالمان آمد که تنها پیشانی و ابروهایش کمی طبیعی به نظر می رسید، بینی، دهان، دندان، گونه و یکی از چشمهایش را کاملا از دست داده بود، چشم دیگر او هم به سختی باز می شد و مقدار اندکی بینایی داشت. مقابلش نشستیم، روز جانباز را با اندکی تاخیر به او تبریک گفتیم، حاج رجب هم با زبانی که به سختی با آن سخن می گفت از ما تشکر کرد، دیدن صورتش کمی ما را بهت زده کرده بود و شروع مصاحبه را سخت تر... از او پرسیدم چه شد که صورتتان را از دست دادید، آن لحظه را یادتان هست؟ حاج رجب با صدایی که به سختی و کمی نامفهوم شنیده می شد، لحظه مجروحیت خود را اینگونه برایمان وصف کرد: خیلی کم یادم است، فقط اندازه یک ثانیه، در سنگر داشتم برای کلمن یخ می شکستم و دو نفر از همرزمانم در کنارم بودند، ناگهان خمپاره زده شد و بعد از اینکه احساس کردم خون زیادی از من می رود، بیهوش شدم. طوبی زرندی، همسر حاج رجب به کمکش می آید، همزمان که او برایمان از لحظه مجروح شدنش می گوید، همسرش هم جملات نامفهوم حاج رجب را برایمان بازگو می کند؛ در آن لحظه چهار نفر در سنگر حضور داشتند، یک سرباز رفته بود تا از تانکر آب بیاورد، حاج آقا هم در حال شکستن یخ بوده و بقیه هم خواب بودند که خمپاره جلوی سنگر می خورد. دوست هم سنگرش می گفت یک دفعه دیدم آقا رجب افتاد، تا آمدم از جایم بلند شوم و به او کمک کنم دیدم نمی توانم، یک دست و یک پایم قطع شده بود و دیگر هم سنگری هایش هم شهید شده بودند، آن جانباز نیز چند سال پیش بر اثر جراحاتش شهید شد. خانم حاج رجب که زمان جانباز شدن همسر نانوایش 30 ساله بود و چهار فرزند داشت، می گوید: همسرم همیشه می گفت اگر نماز و روزه واجب است، جبهه رفتن هم حق و واجب است. پرسیدم چگونه خبر مجروحیت حاج آقا را به شما دادند، محمدرضا محمدزاده، فرزند بزرگ حاج رجب که تنها هشت سال پدرش را با صورت عادی اش دیده، می گوید: آن موقع من دوم دبستان بودم، قبل از اینکه خبر جانباز شدن پدر را به ما بدهند، او نامه ای نوشته بود که مرخصی گرفته و به مشهد بر می گردد، ما هنوز از چیزی خبر نداشتیم تا اینکه یکی از هم رزمان پدرم من را در کوچه دید و پرسید پدرت نیامده؟ من جواب دادم نه و او که با خبر از ماجرا بود گفت که انشاء الله خبرش می آید. بعد از آن بود که متوجه شدیم جانباز شده ولی نمی دانستیم از چه ناحیه ای، فکر می کردیم دست یا پایش قطع شده است، اما وقتی وارد بیمارستان فاطمه الزهرا تهران شدیم من و مادرم با صحنه ای مواجه شدیم که برایمان قابل درک نبود. پدرم را فقط از پشت سر توانستم تشخیص دهم، ترکشی که به او خورده بود تمام صورتش را از بین برده بود. از همسر حاج رجب خواستیم تا برایمان روزهای قبل از مجروحیت و لحظه ای که خبر جانباز شدن همسرش را به او می دهند، بازگو کند؛ وقتی با پسر هشت ساله ام و دختر کوچکم که در بغلم بود وارد بیمارستان فاطمه الزهرا شدم، با دیدنش فهمیدم این مجروحیت ساده نیست و اتفاق بزرگی برایش افتاده است. ملحفه سفیدی روی همسرم انداختند تا تمام کند نزدیک تر شدم، صورتش کاملا باندپیچی شده بود، بعد از اینکه باندهای صورتش را برداشتند دیدم فک بالای همسرم از بین رفته، صورتش صاف صاف شده بود و زبان کوچک ته گلویش به راحتی دیده می شد. یک چشمش هم به دلیل افتادگی نابینا شده بود و تنها چشم دیگرش آن هم از فاصله های نزدیک می بیند. بعد از دیدن آن صحنه از حال رفتم و در اتاق دیگری بستری شدم، آن قدر وضعیتش وخیم بوده که در همان ابتدا وقتی متوجه میزان آسیب دیدگی همسرم می شوند، یک ملحفه سفید روی او می کشند، گوشه سالن رهایش می کنند تا تمام کند، ولی گویا یک پزشک جراح خارجی از کنارش رد می شود، وضعیت او را می بیند و می گوید او را مداوا می کنم. فرزند بزرگ حاج رجب یادآور می شود: گویا در همان لحظه ها هم فکر می کردند که حاج آقا شهید شده، چون صدای خرخر مثل قطع شدن سر شنیده می شد، او را به تبریز و شیراز اعزام می کنند، ولی گفته می شود که درمان چنین مصدومی کار آن ها نیست و به تهران می برند. حاج رجب در این مدت 26 بار زیر عمل جراحی قرار گرفته تا به شکل امروز درآمده، هر بار در این عمل ها یک تکه پوست از دست، پا یا سرش جدا می کردند و به صورتش پیوند می زدند، از پوست سرش برایش ریش و سبیل ساختند، ولی استخوان دماغش جوش نخورد، خانواده اش می گویند در چهره ای که شما از حاج رجب می بینید، همه چیز ساخته دست پزشکان است. وضعیت حاج رجب بعد از مجروحتیش باعث شده بود تا زندگی خودش و خانواده اش هم مثل صورتش از حالت عادی و طبیعی خارج شود، بچه هایی که تا مدتی قبل از سر و کول پدر بالا می رفتند حالا با دیدنش جیغ می کشیدند و فرار می کردند . او بعد از هر عمل صورتی جدید پیدا می کرد و همین باعث شده بود تا خانواده اش نتوانند به راحتی با این وضعیت کنار بیایند، از همسرش که می پرسم چگونه با این وضعیت کنار آمدید، پاسخ می دهد: کارم شده بود گریه و تا دو سال هر شب با بغضی می خوابیدم که رهایم نمی کرد، یک شب که قبل از خواب بسیار گریه کرده بودم خوابی دیدم که بعد از دو سال خداوند صبری به من داد که تا همین حالا ادامه دارد. خواب دیدم در پایین جایی شبیه به جبل النور کوهسنگی ایستاده ام، مقام معظم رهبری در بالای این کوه دستشان را دراز کرده اند و مرا به بالای بلندی آوردند، مادر شهیدی که در کنارمان ایستاده بود را نشان دادند و گفتند مقام شما با مقام این مادر شهید یکی است. همسر این جانباز 70 درصد بیان می کند: هیچ وقت پیش خدا و بنده خدا از این وضعیت گلایه نکردم، ولی فشار این اتفاق آن قدر بود که تا مدت ها صبح ها به یک دکتر مراجعه می کردم و بعد از ظهرها به یک دکتر دیگر، این اتفاق برای من بسیار سنگین تمام شد، گاهی می گفتم کاش رجب قطع نخاع می شد ولی این اتفاق نمی افتاد، بچه ها نیز کوچک بودند، نمی توانستند با شرایط کنار بیایند و با دیدن چهره پدرشان می ترسیدند. فرزند بزرگ حاج رجب هم می گوید: برای یک کودک دبستانی سخت بود که پدرش در این وضعیت باشد ولی شاید معجزه خدا بود، اینکه هیچ حس بدی نداشتم، پدر را خودم حمام می بردم، لباس هایش را تنش می کردم و با همان سن کم، همه جا با او می رفتم. حاج رجبی که نه دهان دارد، نه فکی و نه دندانی، حالا آرزویش شده تا بعد از 26 سال لقمه نانی را در دهانش بگذارد و غذاهای خانگی را بخورد، همسرش می گوید تا یک سال فقط با سرنگ به حاج آقا غذا می دادم. او 27 سال است که فقط مایعات می خورد. در طول تمام این سال ها کسی پیدا نشد که درد دل ما را بفهمد، فقط می گفتند خدا اجرتان دهد، حاج رجب تنها 30 درصد سلامتی داشت که آن هم دو سال گذشته سکته قلبی کرد و مجبور به انجام عمل قلب باز شد، همیشه می گویم خوش بحال شهدا که شهید شدند، رفتند و راحت شدند، شوهر من جلوی چشمانمان روزی چند بار شهید می شود. در این لحظه فرزند بزرگ حاج رجب دو سال گذشته را به یاد آورد که پدرش را به خاطر عمل قلب باز در بیمارستان بستری کرده بودند، او می گوید: سکته ای که پدرم دو سال پیش کرد از سنگینی همین حرف های مردم بود، زمانی که حاج آقا عمل قلب باز در بیمارستان داشتند، در بخش آی سی یو مانیتورهایی برای ملاقات کنندگان جهت آگاهی از وضعیت بیمارشان نصب شده بود. وقتی برای ملاقات پدر به بیمارستان آمدیم، متوجه شدیم که مانیتور اتاق حاج آقا را قطع کرده اند، با پرس وجوهایی که کردم فهمیدم مردم شکایت کرده و از تصویر پدرم ترسیده بودند، به همین دلیل مانیتور اتاقش را قطع کردند، این قدر رفت و آمد کردم تا پس از مدتی تصویر وصل شد ولی از دور پدرم را نشان می دادند. او تصریح می کند: پرستار اتاق پدرم برای دادن قرص هایش با حالتی خاص دم در اتاق می ایستاد، در حالیکه صورتش را به سمت دیگری می برد تا پدر را نبیند، قرص ها را دست من می داد تا به او بدهم، درحالی که این ها وظیفه پرستار است، من به آن پرستار گفتم، پدرم ترس ندارد، او فقط یک جانباز است، همین. ما غرق سوال و جواب و نگاه به صورت نداشته حاج رجب بودیم و او نگران دهان خشک مهمانانش، در طول مصاحبه بارها صحبت های فرزند و همسرش را قطع می کرد و با دستانش به سمت میوه و چای هایی که مقابلمان بود اشاره می کرد، به اصرار حاج رجب گلویی تازه می کردیم و دوباره سوال و جواب هایمان را از سر می گرفتیم. دو سال است که کسی به همسرم سر نزده از خانواده اش پرسیدم در این 26 سال که حاج آقا جانباز و از کار افتاده شده بودند با داشتن 6 فرزند آیا مشکل مالی هم داشتید؟ همسرش پاسخ داد: با همان حقوق ماهانه بنیاد زندگی مان می چرخد، چند سال پیش خانه ای برایمان گرفتند که برای داماد کردن آخرین فرزندم مجبور شدم آن را بفروشم و در حال حاضر هم مستاجریم، یک بار به بنیاد جانبازان زنگ زدم و گفتم برای عروسی یکی از فرزندانم یک میلیون تومان وام می خواهم، آن ها هم پاسخ دادند ما پول نداریم قبض آب و برق اینجا را پرداخت کنیم، چگونه به شما وام بدهیم؟ همسر حاج رجب تاکید می کند: من هیچ انتظاری ندارم که کمک مالی بشود، ولی حداقل اگر خبری از همسرم بگیرند بد نیست، حدود دو سال است که از طرف بنیاد هیچکس به ما سر نزده، دلیلشان هم این است که بنیاد پول آژانس برای سرزدن به جانبازان را ندارد، به نظرم بنیاد بین جانبازی که روی ویلچر می نشیند، با سایر جانبازها تبعیض قائل می شود. حاج رجب 26 سال در آرزوی دیدن مقام معظم رهبری است اگر حاج رجب را از نزدیک می دیدی، کنار آمدن با این جمله که دو سال است کسی به او سر نزده، برایت بسیار سخت می شد، خواستم سوال کنم در طول این 26 سال چه کسانی به دیدن حاج آقا آمدند، آیا ایشان دیداری با مقام معظم رهبری، امام جمعه مشهد یا ... که پسرش با خنده ای حرفم را قطع کرد و گفت: دو سال گذشته قرار بود پدرم در حرم امام رضا دیداری با رهبری داشته باشند، ولی وقتی در صحن حرم مسوولان با چهره پدرم روبه رو شدند طور دیگری برخورد کردند. من نمی توانستم پدرم را با این وضعیت تنها در میان آن جمعیت رها کنم، با او از حرم برگشتم در حالی که آرزوی دیدار با مقام معظم رهبری همچنان بر دلش مانده است. فرزند این جانباز 70 درصدی می گوید: حاج آقا خیلی مظلوم است، بدنبال جایگاه نیست، ولی داشتن یک دیدار با رهبری فکر نمی کنم برای چنین جانبازی خواسته بزرگی باشد. سخن گفتن از 26 سال تنهایی حاج رجب و فرزندانی که یک بیرون شهر رفتن با پدر، بزرگ ترین آرزوی شان شده تمامی نداشت، وقتی یکی از عکس های او در اینترنت و برخی شبکه های اجتماعی منتشر می شود، عده ای نظر می نویسند خدا به این مرد اجر دهد، اما دلیل نمی شود که فرزندانش با سهمیه به دانشگاه بروند. این حرف ها بر دل دختر کوچک حاج رجب که از وقتی به دنیا آمده صورت پدر را به همین شکل دیده، سنگینی می کند، او با بغضی که سعی در فرو بردن آن دارد، می گوید: به پدرم افتخار می کنم، او سایه سر ماست، اما طاقت نگاه ها و حرف های مردم را ندارم. باور کنید حسرت یک پارک رفتن یا زیارت رفتن برای یک کودک آن قدر بزرگ است که با یک سهیمه کنکور نمی توان آن را جبران کرد، من درس خواندم و امسال بدون استفاده از سهمیه به دانشگاه رفتم. دلم می خواست بنشینم کنار حاج رجب تا جواب همه سوالاتم را از دهان نداشته خودش بشنوم، زبان او برای حرف زدن خیلی سخت می چرخید، اما دیگر طاقت نیاوردم، کنارش نشستم، پرسیدم حاج آقا حرم امام رضا که می روی از او چه می خواهی؟ آرزویت چیست؟ دور گوش هایش باندپیچی بود و صدایم را به سختی می شنید، سوالم را بلندتر تکرار کردم و گوش هایم را تیزتر، خودکارم را آماده در دستانم گرفتم تا از آرزوهای حاج رجب کلمه ای را جا نیندازم، دیدم دو دستش را به سوی آسمان دراز کرد و گفت می خواهم خدا از من راضی باشد منتظر بودم تا حرفش را ادامه دهد، اما با دستمالی که در دستش بود گوشه همان چشم کوچکی که در صورتش کمی سالم مانده بود را پاک کرد و دیگر چیزی نگفت. حالا حاج رجب با سیرت است و بی صورت، در میان مردمی راه می رود که همه آن ها بی آن که بدانند این صورت را چه کسی و برای چه چیزی از او گرفته، نگاهشان را از حاج رجب می دزدند، شاید حق دارند، نمی دانند که او صورت داده برای نترسیدن ما، برای آرامشی که هنگام غذا خوردن در یک رستوران به آن نیاز داریم، رستورانی که روزی گذر حاج رجب و فرزندش به آن جا افتاد و صاحبش به خاطر آرامش مشتری هایش او را به آنجا راه نداد. خودش زبانی برای گلایه کردن ندارد، اما دل همسرش سخت شکسته، دلگیر است از وقتی که با شوهرش بیرون رفته بود، مادری که فرزندش گریه می کرد آنها را می بیند، انگشت اشاره اش را سمت حاج رجب دراز می کند و می گوید پسرم اگر گریه کنی می گم این آقا تو رو بخوره . برای همسرش سخت است تا به مادر آن کودک بفهماند شوهرش صورتش را فدا کرده تا دیگر هیچ کسی جرات نکند در خاک وطنش به فرزندان این کشور نگاه چپ بیندازد. نمی دانم چگونه، اما آسان نیست جبران زخم زبان ها و نگاه هایی که باعث شده تا آخرین خاطره بیرون رفتن دو نفره این زن و مرد به دو سال قبل باز گردد و آنها دو سال از اینکه نمی توانند با هم به پابوسی امام رضا(ع) بروند حسرت بخورند . همسرش می گوید: طاقت شنیدن حرف های مردم را ندارم، وقتی بیرون می رویم و به حاج رجب توهینی می کنند، نمی توانم ساکت باشم، جوابشان را می دهم و در نهایت دعوایی بلند می شود، حالا ترس از همین دعواها دو سال است ما را خانه نشین کرده است. به حاج رجب می گویم دلت که می گیرد چکار می کنی، در این سال ها خسته نشدی، با همان صدایی که حالا شنیدنش برایمان عادی شده بود، پاسخ داد: خستگی از حد گذشته، در هر حالتی خسته ام، چه وقت هایی که در میان جمعیت و شلوغی هستم، یا وقت هایی که استراحت می کنم، روزی هزار بار عذاب وجدان دارم که چقدر مردم با دیدن من اذیت و ناراحت می شوند. این صورت برای من عادی شده ولی برای مردم نه. حاج رجب نوه هایی هم دارد که بودنشان او را کمی از تنهایی درآورده، در طول مصاحبه شنیدن غصه های پدربزرگ برایشان آسان نبود، دور او می گشتند و هوایش را داشتند، نادیا، نوه بزرگش کلاس پنجم دبستان است، او می گوید: جشن تولدهایمان را اینجا در خانه پدربزرگ می گیریم، عیدها پیش او می مانیم و پدربزرگ به ما عیدی می دهد، دوست داریم با او بیرون برویم اما طاقت حرف های دیگران را نداریم. اما عشق که باشد، خلاصه شدن زندگی برایت در یک چهار دیواری آن قدرها هم تلخ نمی شود، کنار همسرش نشستم، آرام به او گفتم در این 26 سال فکر جدایی به سرتان نزد، خندید و گفت: چند سال پیش همسر یکی از جانبازان که دوست من هم بود، زنگ زد، گفت اگر شوهر من وضعیت حاج رجب را داشت حتما از او جدا می شدم ، بعد از این تماس تلفنی تا چهار سال نتوانستم با این دوستم ارتباط برقرار کنم، حرفش به دلم سنگین آمد و به شدت مرا ناراحت کرد. از حاج خانم می پرسم شما که اکثرا در خانه اید، با آقا رجب دعوایتان هم می شود، صورتش غرق تبسم می شود و می گوید بله، چرا دعوا نکنیم گفتم آخرین بار کی دعوایتان شد، با لبخندی که حال و هوای ما را هم عوض کرد، گفت قبل از آمدن شما ، پرسیدم سر چه چیزی، پاسخ داد: داشتم برای آمدن شما خانه را آماده می کردم که حاج آقا با فلاسک چایی اش آمده بود بالای سرم و اصرار داشت تا همان لحظه برایش چایی درست کنم. *** به صورت نگران حاج رجب نگاه می کنم که گویا این روزها در هیاهو و کش مکش های سیاسی گم شده، او روزگاری برای این نگرانی جانش را کف دستانش گذاشت، بی سر و صدا رفت، بی سر و صدا و بی صورت هم بازگشت تا امروز منافع ملی و صورت نداشته اش در میان دلواپسی های نابه جای عده ای به فراموشی سپرده شود. حاج رجب نقاب نمی زند، برخلاف خیلی از آدم هایی که چهره واقعی شان را پشت شعارها و نگرانی های ساختگی شان پنهان می کنند، او با همین حالش هم از فضای سیاسی کشور بی خبر نیست، از میان برنامه های تلویزیونی فقط اخبار را نگاه می کند و از هیچ راهپیمایی یا انتخاباتی جا نمی ماند . حاج رجب خودش است، بی هیچ نقابی، حتی می توانی لبخند خدا را بر روی لب های نداشته او ببینی، صورت حاج رجب جایی جا مانده که هرگاه خواستی روی ماه خدا را ببینی، می توانی به اینجا بیایی، اینجا می توانی امضا و دست خط خدا را ببینی که بدون هیچ پرده ای بر صورت او به یادگار مانده است. ...
رکورد همراهان احمدی نژاد در سفر به نیویورک
رویکرد ما در این مطلب بررسی تعداد همراهان هئیتهای سیاسی ایران در سازمان ملل است و بررسی موفقیت یا عدم موفقیت این هئیتها می بایست در جای دیگری مورد بررسی قرار گیرد. در ابتدا گزارشی از این سفرها نقل و سپس نکاتی در این رابطه بیان می شود. تاکنون چهار مقام عالی رتبه ایرانی به سازمان ملل مسافرت کرده اند؛ شهید محمد علی رجایی در مهر ماه 1359 به عنوان نخست وزیر، آیت الله سید علی خامنه ای در شهریور 1366 به ...
برادران! مبادا در غفلت بمیرید
قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیاء عنده ربهم یرزقون. سعی کن در زندگی زیر بار ظلم نروی و همیشه بر علیه ظلم و جور ظالمان به رهبری ابر مرد تاریخمان خمینی بزرگ بجنگی، برادرم از من به تو یادگار، این مرد خدا را تنها مگذار که درد محرومان را می گوید و رنج مظلومان را بیان می کند. بیشتر قرآن بخوان و سعی کن به احکام عمل کنی در زندگی کاری کن که همیشه باعث افتخار پدر و مادرمان باشی و آنها را از خودت ...
شناخت و هدایت فقط در شأن خالق است
معیارهایی برای تشخیص تک تک انسان ها مطابق با نقشه خودش داشته (که خودشان به این نقشه، نظریه شخصیت می گویند و به عمل تشخیص، آسیب شناسی روانی می گویند) و در نهایت نسخه ها و فرایندهایی برای رشد و نیز تغییر فردی که از نظر این مکتب بیمار روانی است، ارائه دهد. این می شود یک مکتب. مکتب در نظر اینها یک مجموعه اطلاعات علمی است که توان پاسخگویی به سه سوال را داشته باشد. اول توصیفی از انسان داشته ...