سایر منابع:
سایر خبرها
جلال الدین فارسی: امام موسی صدر با شاه رابطه خوبی داشت؛ می گفت باید با مسیحیان متحد شویم / همان زمان ...
دادم که سازمان الفتح جز با اجازه نماینده امام نمی تواند اقدامی در مورد ایران انجام بدهد اما امکانات برای تعلیم و مبارزه مسلحانه نامحدود است و می توانند به هر مقدار که نیاز باشد استفاده کنند، البته من در بیروت از ابوجهاد خواستم از کمک به گروه های کمونیست و غیرمسلمان خودداری کند. حکم امام برای شما درباره همکاری با این سازمان چه بود؟ فارسی: امام در حکم سوم دی ماه سال 1357 برای ...
تازه عروس 16 ساله در دام 3 جوان شیطان صفت / آن ها از رفتار کثیف با من فیلم گرفتند و!
پدرم نیز با دختر یکی از آشنایانش ازدواج کرد و زندگی تازه ای را تشکیل داد. من که حیران و سرگردان مانده بودم درس و مدرسه را رها کردم و نزد پدربزرگم رفتم اگر چه خانواده پدربزرگم خیلی به من ابراز محبت می کردند، اما هیچ چیزی نمی توانست جای خالی محبت های پدر و مادرم را پر کند به همین خاطر مدتی را در خانه خاله ام سپری می کردم و گاهی نزد دایی ام می رفتم. در واقع سرگردان بودم و هیچ کجا احساس ...
ازدواج شوم مینای 20 ساله با مرد 62 ساله / مرا در اتاق خواب زندانی کرد و!
غرولندهای صاحبخانه را بشنوم. با این حال پیمان آن قدر به من عشق می ورزید و محبت می کرد که خجالت می کشیدم موضوع طلاق را مطرح کنم اما با شرایط مالی او نمی توانستم کنار بیایم و پس از یک سال زندگی مشترک از او طلاق گرفتم و به منزل پدرم بازگشتم. مدتی بعد احساس تنهایی از یکسو و سرزنش های پدر و مادرم از سوی دیگر موجب شد تصمیم به ازدواج مجدد بگیرم. این بار با مرد 62 ساله ای ازدواج کردم که نوه هایش ...
دعوت به حضور باشکوه در حماسه 22 بهمن/شرکت حماسی مردم در روز 22 بهمن باعث ناامیدی دشمن خواهدشد/مسئولان ...
حذب کرد و دنیا تحول عظیمی ایجاد کرد البته پشتوانه این حرکت بزرگ مردم عزیز ایران بود، وی گفت: مردم در 39 سال گذشته هر سال بهتر از سال قبلش جشن و راهپیمایی کردند و دشمنان با تمام توان خود وارد میدان شدند و همیشه تهدید کردند و حالا با جنگ نرم جوانان ما را مورد هدف قرار دادند. مسعود مهدوی گفت: از اصول انقلاب عدالت است و برای همین باید ظلم و تبعیض باید از جامعه جمع شود و باید ...
به خاطر یک پیچ آدم کشتم
شرایطی داشتند؟ وقتی دو ساله بودم پدرم در یک حادثه کشته شد. مادرم بسختی توانست من و خواهرم را بزرگ کند. ما شرایط سختی داشتیم تا این که 18ساله شدم و برای کار از شهرستان به تهران آمدم. همیشه از این وحشت داشتم که فرزندم هم سرنوشتی مانند من داشته باشد. شغلت چه بود؟ به عنوان سرایدار در ساختمان های در حال احداث کار می کردم. شب ها هم در اتاقک سرایداری می خوابیدم. ...
ازدواج پرماجرای خانم مهندس و کارگر شرکت
حبیب با خانواده اش به خواستگاری ام آمد، پدر و مادرم با دیدن او یکه خوردند. اما من با اینکه از ناراحتی حتی نمی توانستم حرف بزنم با لبخندی تصنعی خودم را به حبیب علاقه مند نشان دادم.اما پس از برگزاری مراسم خواستگاری پدرومادرم بشدت با این ازدواج مخالفت کردند ولی حبیب هر شب پیام می داد و تهدیدم می کرد. خانواده ام تحت هیچ شرایطی راضی نمی شدند اما بالاخره آنقدر گریه و زاری کردم تا اینکه باورشان شد عاشق ...
عاقبت زن شوهر دار که برای عقب نماندن از دوستانش تن به دوستی های شیطانی داد!
از سر دلسوزی هر آن چه را که می خواستم برایم فراهم می کردند تا من احساس تنهایی نکنم. اما در میان همه این محبت ها، من عشق پدر را کم داشتم. اما هیچ گاه غرور او اجازه نداد برای دیدن من که به نوازش های او نیاز داشتم به منزل مادرم بیاید. روزها به همین ترتیب سپری شد تا این که تحصیلاتم را در رشته علوم انسانی به پایان رساندم و دیپلم گرفتم. هنوز چند ماه بیشتر از پایان تحصیلاتم نگذشته بود که عاشق نقی شدم ...
جنجالی ترین مصاحبه شاه
....بی.سی و لیز ترگوود از گاردین از ایران اخراج هم می شدند . او حتی در حدود 1328 به مصاحبه با خبرنگار اسراییلی روزنامه جروزالم پست می پردازد و مطبوعات ایران، روزنامه مزبور را یک روزنامه اروپایی معرفی می کنند زیرا تصور نمی کنند جروزالم همان واژه اورشلیم است . شاه در سالهای توفانی 1329- 1330- 1332 مجددا مورد توجه مطبوعات خارجی قرار می گیرد که دیگر سوژه طلاق فوزیه و ازدواج مجدد شاه با ...
4 روش کاربردی برای کاهش ترس
ترس دشمن پیروزیست. بهترین اتفاقات در زندگی حاصل پذیرفتن ریسک های بزرگ است. اگر ترس بر شما حکمرانی کند، شما نمی توانید ریسک پذیر باشید و در نهایت به موفقیتی که لیاقتش را دارید نخواهید رسید. ترس باعث می شود شما همیشه عقب بکشید و جرئت مقابله با آن را نداشته باشید. من هرچیزی که از زندگی یاد گرفتم از کارهایی بوده که ابتدا از آنها می ترسیدم مثلا خروج از یک کاری که مرا آزار می داد، درخواست از ...
سرقت در یک روز برفی
رضوانی گفت: چون قرار بود امشب مادرم بیاید، دیروز تا ساعت 10 شب اینجا بودم و همه چیز را مرتب کردم. مطمئن هستم که قالیچه ها سرجایشان بودند. وقتی امروز صبح پدرم خبر ناپدید شدن آنها را داد بلافاصله با همسرم و با آژانس به اینجا آمدیم و... سروان رضوانی بعد از این که نگاه کنجکاوش را در فضای خانه چرخاند، رو به مالباخته گفت؛ داستان جالبی سرهم کردید ولی خیلی ناشیانه بود و سپس رو به سروان آذری گفت: سرقتی در ...
مهریه 1500 سکه ای، شوهر را خلافکار کرد
اعتراف کردند و در ادامه با دستور قاضی علی وسیله ایرد موسی برای تحقیقات بیشتر در اختیار اداره آگاهی تهران قرار گرفتند. انتخاب اشتباه، زندگی ام را تباه کرد سرکرده باند سرقت می گوید به خاطر انتخاب اشتباه در ازدواج، زندگی اش تباه و مجبور به سرقت شده است. او در گفت وگو با همشهری از جزئیات سرقت های سریالی اش برای پرداخت مهریه همسرش می گوید. چند وقت است که سرقت می کنی؟ از ...
یک بار خواهر شهید شدم و دو بار مادر شهید
بعد به زیارت رفت. مهدی هم نماز شبش ترک نمی شد. سر سفره ناهار نشسته بودیم که مهدی پرسید خمس امسال را دادید؟ گفتم یک روز گذشته است و فردا می دهیم. از کنار سفره بلند شد و گفت تا خمس ندهید من غذا نمی خورم. مهدی وقتی در شهر قدم می زد و می دید بالای دروازه هر خانه ای پرچم شهیدی نصب است به من می گفت همه خانواده ها شهید دادند و پرچم بالای خانه شان است برایم خجالت آور است هنوز شهید نشدم. پس آقا مهدی ...
هجده ساله بودم که با پیشنهاد خوب چند مرد به خانه اشان رفتم
نوآوران آنلاین - مریم هستم و 18 سال سن دارم، تا کلاس چهارم ابتدایی بیشتر ادامه تحصیل ندادم. پدر و مادرم از اوایل زندگیشان همیشه اختلاف داشتند، و وقتی 11 ساله شدم، مادرم از خانه رفت و بعد از طلاق، پدرم نیز ازدواج کرد. برادران و خواهر ناتنی ام مرا اذیت و آزار می کردند و نمی خواستند من در خانه پدرم زندگی کنم. پدرم هم طرفدار آنها بود و منم سعی می کردم زیاد در خانه حضور نداشته باشم. مدتی به همین ...
برای برخی از بازیکنان در خارج باید پلیس نامحسوس گذاشت
روید زمان می برد تا با جو آنجا آشنا شوید، خداراشکر من خیلی زود در چارلتون شرایط بازی پیدا کردم اما متاسفانه در یک ماهه اول پدرم را از دست دادم . وقتی برای همراهی تیم ملی برای بازی با اتریش به فرودگاه لندن رفتم فهمیدم که پدرم فوت کرده است. بعد از آن دیگر به اردوی تیم ملی نرفتم و آمدم ایران. نزدیک 2 هفته ای از باشگاه اجازه گرفتم، آن اتفاق باعث شد با وجود اینکه یک ماه اول خیلی خوب تمرین ...
اسماعیل انقلاب
...، ساکن شدیم. آن زمان اسم کوچه مان اعتماد بود و الان به نام برادران شهید توکلی تغییر کرده است. کودکی های اسماعیل در کنار آنان گذشت صدیقه رجایی پدرشوهرم و پدر خودم با هم دوست بودند و ازدواج من و شوهرم، به واسطه دوستی آن ها اتفاق افتاد. پدرم روحانی بود و در روستای عبدل آباد تربت جام، محضر ازدواج داشت. ما اصالتا مشهدی هستیم و به واسطه شغل پدرم، آنجا ساکن بودیم. او پیش یک طلبه ...
با یک ماشین ماسه هم می توان خیرمدرسه ساز شد/ تمامی خیرین میلیاردر نیستند
های محلی گله دارد که چرا کمتر سراغ خیرین رفته اند، ازنظر سید اصغر، کار خیرین باید بزرگ نمایی شود، چراکه این کار باعث بزرگ نمایی امور حسنه و سخاوتمندی می شود. از مادرم درس سخاوتمندی و بخشیدن را یاد گرفتم از مادرم، درس های سخاوتمندی را یاد گرفتم، بااینکه ازنظر مالی ضعیف بودند ولی کمترین چیزی که داشت را می بخشید، قبل از فوتش تمام آنچه داشت را بخشید. پدرم مرحوم سید عیسی نیز ...
زندگینامه بی بی مریم، سردار آزادگی
آزادیخواهان بود. پدرش حسین قلی خان ایلخانی نقش بسیاری در ایجاد امنیت راه های بختیاری داشت و خودش در خاطراتش می نویسد پدرم شهید شد و ظل السطان او را کشت و خانواده ام آواره شد. یونجه میخوردیم و از فقر و نداری آزارها کشیدیم. برادرش، سردار اسعد هم از فاتحان تهران بود و سردار وجهه فرهنگی بسیار خوبی هم داشت. بی بی می گوید من هرچه دارم از برادرم دارم و با تربیت او بود که به این جا رسیدم. او دو بار ازدواج ...
دریچه های زندگی قطب الدین صادقی بزرگ مرد تئاتر ایران و کردستان
، برخورد اجتماعی داشته باشیم و با آدم های ناباب نچرخیم . کی از سنندج به تهران آمدید؟ دیپلم ام را که گرفتم. در آن زمان هم کار تئاتر می کردم؛ بازی و کارگردانی و... هم اینکه در شهرداری، راهنمای نوسازی شدم تا پول تو جیبی داشته باشم. سال بعد در کنکور دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران شرکت کردم و به خاطر تحصیلات عالی به تهران آمدم؛ یعنی سال 1350 . از بین تمام کارهایی که ...
کمک امام خمینی (ره) به همسر در کار منزل و بچه داری
دنیا (دنیای معنوی). وقتی انسان به خدا توکل کرد، همه چیزش بر آن مبنا استوار خواهد شد. مسئله ای که امام (ره) خیلی بر آن تأکید داشتند و حساسیت زیادی در مورد آن به خرج می دادند نماز اول وقت بود. این را پدرم هم نقل می کردند که ایشان از همان نوجوانی و جوانی، اول وقت به نماز می ایستادند.(همان، ص 161-162) ***** با هم رفیق باشید --------------------- دختر حضرت امام ...
نیروی نهفته در اقتصاد جهانی، ارسال پول به خانه / رمیتنس ها چه تغییراتی در تبادلات مالی به وجود آورده اند؟
دیلیپ رانا ؛ ماهنامه عصر تراکنش / من در واشنگتن زندگی می کنم، اما در روستایی در هند به نام سیندهِکِلا، در ایالت اریسا بزرگ شدم. پدرم کارمند دولت بود. مادرم بی سواد بود، ولی همیشه به من می گفت که پادشاه تنها در قلمروی خودش مورد ستایش است، اما شاعر در همه جا ستایش می شود. بنابراین تصمیم گرفتم که وقتی بزرگ شدم شاعر شوم؛ اما من دانشگاه نرفتم تا وقتی که یکی از خاله هایم به من پیشنهاد کمک مالی داد. ...
ساواک چگونه ناخن ها رامی کشید؟
زهرا متعلق به برادرم است,، ولی صد در صد مطمئن نبودیم. * مواجهه پدر و مادر با این موضوع چه بود؟ پدرم تا وقتی نمی دانست، باور نمیکرد و می گفت: می آید، اما وقتی انقلاب شد و لیست بهشت زهرا (س) منتشر شد گفتند گواهی فوت بگیرید، پدرم رفتند شهرستان، چون شناسنامه برای آنجا بود باید می رفت از دفتر ثبت همان جا گواهی فوت میگرفت، آنجا که رفت گواهی فوت روی عکسش است که مهر زدند و تایید کردند ...
پسر یازده ساله ای که با افکار شیطانیش نزدیک بود بلایی سر دختر جوان بیاورد
کلاس اول ابتدایی نمره قبولی را کسب کنم به همین خاطر یک سال از تحصیل عقب ماندم. کودک مذکور که لرزش دستانش کاملا مشهود بود و از زن شاکی می خواست او را ببخشد، ادامه داد: پدرم در یک شرکت کار می کند و من برادری کوچک تر از خودم دارم اما مالک آن شرکت حقوق ماهیانه پدرم را مرتب نمی دهد به همین خاطر هم مادرم نمی توانست برای برادرم اسباب بازی و برای من کاپشن زمستانی بخرد این موضوع باعث شده بود تا پدر و مادرم ...
ارتباط کثیف پسر جوان با زن بابایش+عکس
را در آشپزخانه گذاشتم. به تنهایی جنازه را در صندوق عقب ماشین پدرم گذاشتم تا آن را به خارج از شهر منتقل کنم اما در بین راه ماشین خراب شد و من گرفتار شدم. مریم که با قرار وثیقه آزاد است منکر معاونت در قتل شد و گفت: مسعود دروغ می گوید که با حرف هایم او را فریب دادم. او رابطه خوبی با پدرش نداشت و به همین خاطر هم شوهرم را کشت. در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند. ...
قاسم من را به دوست شیطان صفت اش فروخت/درجاده قدیم تن به آزار دادم و..!
خاموش کرده بود و من نمی توانستم با او تماس بگیرم. وقتی شیشه مشروبات الکلی را در دست راننده خودرو دیدم پی به نیت شوم او بردم و فهمیدم که قاسم با طرح یک نقشه کثیف مرا در دام جوان شیطان صفت گرفتار کرده است خواستم فرار کنم اما او با تهدید به مرگ مقابلم ایستاد و... این گونه بود که همه هستی ام را از دست دادم و تازه متوجه شدم آن فرد شیطان صفت از اعمال کثیف خود فیلم نیز تهیه کرده است. در حالی که به روزگار ...
امام به دلیل روحیه ضدآمریکایی قهرمان ملت ایران بود/موسوی و کروبی بسیار پست تر از جبهه ملی ...
مرحوم آیت الله کاشانی و شهید بزرگ سید مجتبی نواب صفوی ارادت داشتم و در حوادث تظاهرات نهضت ملی شرکت می کردم و شاهد وقایع و رفتار بسیاری از رجال آن دوره بودم. فارس: سابقه خانوداگی تان چطور بود؟ فارسی: من آخرین فرزند خانواده ای بودم که همه اعضای آن به امر تجارت می پرداختند. پدرم همراه بخشی از خانواده در اواخر دوره قاجار پس از فتح هرات به وسیله قوم پشتون یعنی قومی که افغان هستند ...
نسترن 16 ساله برده کثافت کاری های برادر دوستش بود!
زندگی من هم غروب کرد. بعد از جدایی پدر و مادرم از یکدیگر مدتی در خانه مادربزرگم زندگی کردیم تا این که با اصرار مادربزرگم، پدرم با دختر خاله اش ازدواج کرد، این گونه عمویم با پدرم باجناق شد و همه با هم در یک خانه زندگی می کردیم. نامادری ام از همان اول با من مشکل داشت و هر بار به یک بهانه مرا کتک می زد. از من می خواست که از خانه فرار و با پدرم لجبازی کنم تا پدرم مجبور شود من را پیش مادرم ...
یک روز در مرکز درمان اعتیاد و بازتوانی مادر و کودک
همسرم مجبور بودیم هر سه ماه یکبار در کشورهای مختلف نمایشگاهی برگزار کنیم. به این سفرها می رفتم. بعداً گوشه گیر شدم و از خانه تکان نمی خوردم. حمایت خانوادگی نداشتم از ندا درباره حمایت های خانواده اش می پرسم که پاسخ می دهد: من پدرم را از دست دادم و مادرم ازدواج کرد. هیچ حمایتی از خانواده نداشتم. حتی بعد از ازدواج شوهرم برایم جهاز گرفت. تنها عیب شوهر اولم اعتیادش بود. موقعیت تحصیلی و ...
از حمله به بانک تا ماجرای مثله کردن ساواکی ها/ کتاب فروشی رعد پاتوق محمدباقر نوبخت نبود/ تظاهرات در رشت ...
داشتیم که در آن کوکتل مولوتوف درست می کردیم. شاهد چند تظاهرات بودیم که یکی اش منجر به کشته شدن دبیر من آقای جعفری شد در مدرسه بازرگانی. یک روز وقتی نیروهای پلیس نزدیکی های خانه ما گاز اشک آور زدن ، مادرم متوجه شد و با روشن کردن آتش و ایجاد دود گاز اشک آور را خنثی کرد یا به بچه هایی که می آمدند منزل ما کوکتل می داد. البته پدرم اصطلاحی داشت که می گفت : بچه جان مشت با درفش؟ . آیا تظاهرات ...
گفت وگویی خواندنی با اولین دیپلمات زن پس از انقلاب
، در مورد کارش، بحث سفیر زن و تبعیض های موجود و قوانین دست وپاگیر دستگاه دیپلماسی برای رشد زنان دیپلمات گپ زدیم. خانم هسته ای از سال 92 تا 95 نیز در توکیو رایزن اقتصادی بود. او بعد از بازگشت به تهران به دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت خارجه رفت اما مدتی بعد با 25 سال سابقه درخواست بازنشستگی داد. چرا ما هنوز سفیران زن زیادی نداریم؟ اگر بخواهیم دقیق نگاه کنیم، متوجه می شویم که ...
تصویب قوانین انقلابی نمایندگان انقلابی می خواهد/ انقلاب فی ذاته افراد انقلابی تولید می کند و باید ...
انقلاب چند ساله بودید و اگر خاطره ای هم دارید برای ما تعریف کنید. کریمی قدوسی : پانزده خردادماه سال چهل و دو بود که مردم ورامین به صحنه آمدند. بنده آن زمان هشت ساله بودم که دست در دست پدرم ناظر تجمع مردم در منزل آیت الله قمی بودم که در اعتراض به حکومت طاغوت در حمایت از حضرت امام بود. وارد جمعیت شدم و از آن زمان تا کنون تقریباً پنجاه و پنج سال می گذرد و یک لحظه نام، خاطره و راه حضرت امام ...