سایر منابع:
سایر خبرها
رابطه عاشقانه ای که با یک نامه ی شوم به پایان رسید!
.... برای همین 15 سال از زندگی مشترکمان گذشت. هرچه زمان می گذشت من و سیاوش بیشتر از هم دور می شدیم. تا جایی که این اواخر اصلا با هم صحبت نمی کردیم. سیاوش دیگر آن مرد سابق نبود. انگار علاقه ای به من نداشت. کاملا متوجه می شدم که دیگر احساسی به من ندارد. تا این که یک روز بعدازظهر وقتی به خانه آمدم، متوجه شدم که سیاوش در خانه نیست. روی میز یک نامه بود. در آن نامه سیاوش برایم نوشت که دیگر نمی ...
آشنایی با آیت الله طاهری نگذاشت در دام گروهکهای انحرافی اول انقلاب بیفتیم/ ایمان دارم خون شهدا این نهضت ...
همدیگر را از وجود ماموران شهربانی مطلع می کردند. دانشجو سلام: آقای اصطبار شما 5آذر در کجا حضور داشتید؟ *:5آذر روز عجیب و سختی بود آن روز من برای اولین بار شهیدی را از نزدیک دیده بودم شهید قاسم علائدین توسط ماموران رژیم مورد اصابت گلوله قرار گرفت و دهانش غرق خون شد و او را سوار بر مزدای آبی رنگ کردیم و چون مسیر فلکه شهرداری بسته بود از سمت کلانتری شهید رجایی او را به بیمارستان ...
22 بهمن روز پاسخ دادن به یاوه گویی های دشمنان انقلاب است/ مسئولین بین مردم و با مردم زندگی کنند/ نگویید ...
با نقشه دشمن پوشش غیر اسلامی می خواهند به صراحت بگوئید ، بروید هر کجایی که دوست دارید این مملکت ، مملکت اسلامی است ، قانونش اجازه نمی دهد ، رقاص خانه و بزن و بکوب می خواهید بروید جایی که وحشی ها زندگی می کنند این آدم ها زندگی می کنند ، این مملکت مال مریدان و دوستداران علی و فاطمه (س) ، مملکت شهیدان است. وی گفت: خانواده شهداء دلشان شکست، برای فرزندانشان تنگ شده ولی هم صبر و هم شکر کردند ...
پشت پرده ماجرای دستگیری جاسوس شوروی در سپاه
آنها را بازجویی کرده بودند گفته بودند ما صدای استارت قایق را شنیدیم و به همین دلیل نورافکن روشن کردیم. زمانی که دیدیم خبری نیست خوابیدیم. کافی بود کوچکترین اشتباه شود که منجر به قتل عام سنگین نیروهای ما شود ولی چون همه به اصول حفاظتی پایبند بودند یک پیروزی بزرگ برای ما رقم خورد. اما در کربلای 4 من خودم در خرمشهر بودم می دیدم که رزمندگان در شهر رفت و آمد داشتند و من تذکر می دادم که عراقی ها ...
آدم کشی به خاطر یک پیچ!
چاقویی که برای محکم کردن پیچ آسانسور در دست داشتم به پایش زدم. ای کاش دنبال او نرفته بودم. چرا او را به بیمارستان نرساندی؟ خیلی ترسیده بودم. پیش همسر و فرزندم برگشتم و چند نفر از همسایه ها او را به بیمارستان بردند. فکر می کردم زخم پایش سطحی باشد. ولی چند ساعت بعد پلیس مقابل خانه مان آمد و دستگیر شدم. دو روز بعد در بازداشتگاه فهمیدم علی در بیمارستان به خاطر ضربه به سفید رانش جان ...
افشاگری مهران احمدی از پشت پرده سیاه جشنواره فجر / اعتراف به دلالی بلیت در جشنواره / پخش فیلم بدون تصویر ...
خودشان را داشتند. یکی می گفت که از کارگردانان آثار گرفته و دیگری هم ادعا داشت پیش از شروع جشنواره با ارائه کارت خانه سینما این بلیت ها را تهیه کرده است و برخی دیگر هم می گفتند که در سایت دیوار که محلی برای خرید و فروش اجناس دست و دوم است، بلیت ها را می خرند و به قیمت بالاتری می فروخت. امیرحسین علم الهدی کارشناس سینما و مدیر گروه هنر و تجربه در گفت وگویی بیان کرده بود که در همه ...
فیلمنامه سوء تفاهم و پیچیدگی هایش برایم بسیار جذاب و دلنشین بود/ تئاتر برای من جایگزین فوتبال است و از ...
بازیگر فیلم سینمایی خوب، بد، جلف در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: کم پیش می آید فیلمنامه ای آنقدر جذاب باشد که مرا وادار به مطالعه چندین و چندباره اش کند اما فیلمنامه سوء تفاهم چنین خصوصیتی داشت و من به شدت از خواندن آن مشعوف شدم. وی در پاسخ به این سوأل که آیا قصد ندارد حضور در سینمای اجتماعی و نقش های جدی را تجربه کند اظهار داشت: از نظر بنده کمدی ژانر مهمی است؛ ما اگر به فیلم های ...
ازدواج پرماجرای خانم مهندس و کارگر شرکت
توانست مرا شیفته خودش کند. گرچه رابطه ما هر روز صمیمی تر می شد اما در شرکت طوری برخورد می کردیم که کسی از ارتباط مان خبردار نشود. غافل از اینکه حبیب کارگر شرکت از طریق فرزاد از همه چیز خبر داشت و حتی همه عکس هایم را هم از او گرفته بود. متأسفانه وقتی فهمیدم در چه دامی افتاده ام که دیگر راه پس و پیش نداشتم. آن روز هنوز کابوس وار جلوی چشمم است. حبیب وارد اتاقم شد و بدون مقدمه از من ...
ازدواج شوم مینای 20 ساله با مرد 62 ساله
دیگر موجب شد تصمیم به ازدواج مجدد بگیرم. این بار با مرد 62 ساله ای ازدواج کردم که نوه هایش همسن من بودند ولی با هر شرایطی کنار می آمدم چرا که او از همه امکانات رفاهی زندگی برخوردار بود حتی به تفاوت مذهبمان نیز اهمیتی ندادم و تنها می خواستم به آرزوهای گذشته ام جامه عمل بپوشانم. هنوز 2 ماه از این ازدواج سپری نشده بود که سوء ظن و بدبینی های همسرم آغاز شد. او نمی گذاشت به تنهایی از خانه ...
عاقبت زن شوهر دار که برای عقب نماندن از دوستانش تن به دوستی های شیطانی داد!
هیچ گونه علاقه ای به من ندارد و همواره انسانی منزوی و گوشه گیر است. در این شرایط بود که به جمع دوستان جدیدم وارد شدم. آن ها از انجام گناه و حتی کارهای شرم آور نیز ابایی نداشتند. من هم که سعی می کردم مانند آن ها رفتار کنم تا مرا زنی عقب افتاده تلقی نکنند، وارد دوستی های خیابانی شدم تا من هم مانند آن ها خودی نشان بدهم. اما نمی دانستم که ناخودآگاه در دام گناه و خلافکاری گرفتار می شوم و این ...
اردبیل با تقدیم 47 شهید انقلابی در ردیف استان های شهیدپرور کشور است
شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد، می افزاید: وقتی که او می خواست عازم جبهه شود من نیز در آن دوران در برخی عملیات در جبهه حاضر می شدم و آن روز مادر شهید به ما گفت که باید یکی از شما در خانه بماند ولی علیرضا قبول نکرد که در شهر بماند. بانو مددزاده یادآور می شود: یک فرزند پسر و یک فرزند دختر من نیز هر دو جانباز دوران انقلاب هستد که دختر بزرگترم جانباز 25 درصد بمباران سال 66 است و تمام ...
جنجالی ترین مصاحبه شاه
، مثلا پانزده بیست سال پیش، گاهی به این موضوع فکر می کردم و به خودم می گفتم آه، نباید به آن محل بروم. شاید برایم نقشه قتلی کشیده باشند، یا نباید سوار فلان هواپیما شوم چون احتمال دارد بمبی در آن کار گذاشته باشند که هنگام پرواز منفجر شود، اما حالا دیگر ترسی از مردن در من وجود ندارد. این همه اطمینان و آرامش از آنجا برای من به وجود آمده که فکر می کنم تا وقتی مأموریتم را به پایان نرسانده ام، کشته نخواهم شد ...
تازه عروس 16 ساله در دام 3 جوان شیطان صفت
ولی عقیل همواره برای من و نامزدم ایجاد مزاحمت می کرد چون تصورش بر این بود که من با آن جوان (همسرم) دوست شده ام. به همین خاطر عکس ها را به او نشان داده و ماجرای دوستی خیابانی مرا لو داده بود. حالا نه تنها پشیمانم که با این دوستی خیابانی آبرو و هستی ام را از دست داده ام بلکه زندگی مشترکم هنوز آغاز نشده در آستانه فروپاشی قرار گرفته است... شایان ذکر است عقیل توسط پلیس دستگیر و به دادسرامعرفی شد. منبع : رکنا ...
50 شعر عاشقانه بی نظیر ادبیات جهان
عشق و ملامت گویی تو نبودی که من این جام محبت خوردم تو برو مصلحت خویشتن اندیش که من ترک جان دادم از این پیش که دل بسپردم عهد کردیم که جان در سر کار تو کنیم و گر این عهد به پایان نبرم نامردم من که روی از همه عالم به وصالت کردم شرط انصاف نباشد که بمانی فردم راست خواهی تو مرا شیفته می گردانی گرد عالم به چنین روز نه من می گردم ...
یک شب در استانبول عاشق می شوم
و علایق شخصی نویسنده اختصاص دارند. نثرهایی با محوریت زندگی که تجربیات فردی نویسنده را روایت می کند و از آن ها با عنوان روز نوشت نیز یاد می شود. یکی از قدرتمندترین کتاب هایی که اخیرا در این زمینه منتشر شده، دختری که اشک های مرا پاک می کرد نوشته فاضل ترکمن است. ترکمن به درستی روی جلد کتاب و ذیل عنوان اثر خودش نوشته: روایت های حساس از زندگی یک وسواس . تاکید او به ویژه از این جهت ارزشمند ...
50 شخصیت چالشی و منفور تاریخ فوتبال +تصاویر و فیلم
.... در هر حال، در این لیست 50 نفره، او از همه کمتر منفور است. 49. آلن پاردو/ مربی انگلیسی سرمربی وست برومویچ را باید چیزی بین دو صفت از خود راضی و لعنتی دانست. گویی ناف اش را به حرکات موزون تهوع آور بسته اند. وقتی در فینال جام حذفی فصل 2016 اقدام به یکی از آن حرکات موزون کرد، موجب خشم و جنجال گردید و درگیری با مورینیو را در پی داشت. او، روکش نازکی از قابل احترام بودن بر روی ...
اهواز| ناگفته هایی از مبارزات انقلابی "بزاز" علیه دستگاه طاغوت
پرالتهاب گفت و گویی داشته باشیم. تسنیم: حاج آقا بزاز از این که ما را در اتاق صمیمی و ساده خود پذیرفتید تشکر می کنیم، برای شروع از خانواده خود بفرمایید؟ من هم به نوبه خودم عرض سلام و تواضع دارم. خانواده ما در شوشتر ساکن بودند و من در خانواده مذهبی رشد و تربیت یافتم. پدرم از افراد مبارز و مخالف رضاخان بود. علیه دیکتاتوری پهلوی همیشه موضع تند داشت. از سوی دیگر فضای خانواده دینی و ...
سرقت در یک روز برفی
داخل یک پژو 405 مشکی رنگ به خانه زل زده بودند و تا خودروی مرا دیدند رویشان را برگرداندند. وی در ادامه توضیح داد که به خاطر مشکلات مالی قصد فروش ساختمان را داشته و از چند روز پیش شروع به بازسازی کامل ساختمان کرده بود و در این مدت هم کلید ساختمان دست بنا، نقاش و... بوده و احتمالا آنها از فرصت استفاده و اقدام به سرقت قالیچه های آنتیک و با ارزش کرده بودند. فرامرز در پاسخ این پرسش ...
مجری تلویزیون: درآمدم به خودم مربوط است
خوشحال می شوم. این مجری، بازیگر، صداپیشه و خواننده گفت: بعضی ها به کارهایم انتقاد دارند، صدای مرا دوست ندارند، یا می پرسند چطور می توانی همه این کارها را باهم انجام بدهی، اما من در محیطی بزرگ شدم که این حداقلی بود که باید می شدم. کرمی در واکنش به این صحبت نامداری که دوست داری سئوالی از من بپرسی گفت: می دانید که من از شما زیاد انتقاد دارم، امیدوارم فرصتی یک ساعته یا بیشتر پیش بیاید ...
خیلی ها مرا میگ میگ صدا می زنند!
اگر شما هم در چشم برهم زدنی از دست پدر و مادرتان، دوستان یا معلم هایتان فرار می کنید، قابلیت سریع ترین دونده ایران شدن را دارید! حسن تفتیان که سریع ترین دونده ایران و آسیاست، درباره چگونگی تشخیص استعدادش در دوومیدانی گفته است اعضای خانواده اش اهل ورزش حرفه ای نبودند و به دلیل این که بعد از خرابکاری در خانه و مدرسه به سرعت از دست والدین و معلم هایش فرار می کرده به استعدادش پی برده اند و امروز به خیلی از آرزوهایش در رشته دوومیدانی رسیده است. ...
مشکلات تهران در نیم قرن پیش
شهر است و هم قاطع ترین جواب من به آقای معصومی. شهردار همچنین گفت: من قسمت دست و پاگیر طرح نقشه جامع تهران را از دستور خارج کرده ام. تقریبا به موجب نقشه، یک سوم شهر در غرب پیش بینی شده بود که همه را حذف کردیم و شهر در این منطقه محدود شده به همان اسکلت اصلی که لازم است. خیابان های شمالی و جنوبی و دو خیابان 76 متری هر یک با 500 متر حریم از طرح حذف شد. با وجود خیابان های قدیم و جدید شمیرانات ...
سرقت های سریالی برای پرداخت مهریه نجومی +عکس
...، مهریه 1500 سکه ای اش را نیز به اجرا گذاشته است. سارقان سریالی اما نمی توانستم باور کنم منیژه این کار را با من کرده است. من برای برآورده کردن خواسته های او و این که پیش دوستانش کم نیاورد دزد شدم. من عاشق همسرم بودم و دلم نمی خواست هیچ حسرتی داشته باشد. از طرفی چون می ترسیدم بازداشت شوم، همه اموالم را به نامش کرده بودم. اما بعد از تحمل 5 سال زندان، در کمال ناباوری متوجه ...
می خواستم از روی پل خودکشی کنم یکی گفت نپر یکی گفت بپر..!
نوآوران آنلاین - کمی دغدغه داشتم اما وقتی از زبان مسئول خودم شنیدم که دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد، خیالم راحت شد. من کارم را با جدیت و عشق انجام می دادم و فقط می خواستم خودم را به مدیرانم ثابت کنم. پس از مدتی، پروژه به خاطر یک سری مشکلات تعطیل شد. من دوباره بیکار شدم و به خانه برگشتم. تازه به فکر افتادم که حق و حقوقم را بگیرم. هیچ کس جواب درستی نمی داد و امروز و فردا ...
نیمه شب، شاهد ارتباط شیطانی شوهرم با زنی دیگر بودم که!
بازداشتگاه کلانتری با زنی روبه رو شدم که به پهنای صورت اشک می ریخت. چادری گلدار به سر و دستبندی آهنی دوردستان نحیفش! حلقه زده بود. دمپایی های کهنه اش، روی زمین بود. مرا که دید، به التماس افتاد که برایش کاری بکنم. زن در لحظه های بحرانی به سر می برد. مثل غریقی به هر تکه چوبی دست می انداخت. نمی دانم چرا دلم برایش سوخت. با آنکه می دانستم قاتل The Murderer است. امااحساسم نهیب زد که: کمکش کن ...
یک بار خواهر شهید شدم و دو بار مادر شهید
. خودم در مبارزات ضدرژیم پهلوی به همراه پسرانم حضور داشتم. آن زمان پشت مسجد کاظم بیک بابل منزل داشتیم و بعد در محله پیر علم ساکن شدیم. فرزندانم در مساجد، تظاهرات و راهپیمایی ها حضور داشتند تا اینکه انقلاب پیروز شد. پسرم مهدی طلبه حوزه علمیه بود، جنگ که شروع شد گفت وقتی اوضاع کشور این است، باید به جبهه بروم. محمد چند ماه بعد از مهدی عازم شد. محمدم دانشگاه قبول شده بود اما حضور در جبهه های دفاع مقدس را ...
رهبری کاریزماتیک؛ ویژگیهای شخصیتی امام خمینی
به دیگران پیشقدم بود و کمتر کسی توانست برای سلام گفتن، بر او پیشی بگیرد، هر گاه در مجلسی وارد می شد، به همگان سلام می کرد؛ قبل از نشستن همسر بر سفره، دست به غذا نمی برد. رعایت حقوق دیگران، صفت بعدی است. این رعایت، در همۀ برخوردهای امام، از بچه داری گرفته تا پرداخت دیه به فرزند را شامل می شد: به آشپز منزل خود تأکید می کرد که مبادا به دلیل انتساب به ایشان، مردمی که در صف نانوایی ایستاده اند، نوبت خود ...
در ایران فقط برای سپاهان بازی می کنم
بگویم که من تحت قرارداد باشگاه برزیلی بودم و دست خودم نبود که بخواهم در ایران و سپاهان بمانم و باشگاه کشورم برای من تصمیم می گرفت. بازگشت به فوتبال ایران اگر پیشنهاد قانونی داشته باشم مشکلی برای بازگشت به ایران ندارم. ولی همانطور که همیشه گفتم فقط برای باشگاه سپاهان بازی می کنم. خیلی دوست دارم دوباره زرد پوش شوم و با سپاهان قهرمان ایران شوم. امیدوارم این فرصت دوباره برایم ...
اعترافات دردناک یک قاتل
خانواده مقتول از من بگذرند. می دانم عاقبتم چوبه دار است. به همین دلیل حالا بیشتر از قبل به مرگ فکر می کنم. اما باورکنید دوستم بی گناه است. او در این ماجرا دخالتی نداشت و به اصرار من به خانه رئیس شعبه آمد. من جرم و مجازاتم را می پذیرم و تنها نگرانی ام بی پناهی خانواده ام است. کاش هیچ وقت سراغ پولم نمی رفتم و هرگز رئیس شعبه را ندیده بودم. امیدوارم زودتر مرا اعدام کنند تا از کابوس های شبانه که یک لحظه هم رهایم نمی کند خلاص شوم. ...
محمود درس و جبهه را با هم پیش می برد/ پدر هنوز دلتنگ است
. مسجد خانه اش بود و با اصرار او را به خانه می آوردم تا شام بخورد. وی ادامه داد: همه بچه های محله پشت سرش در مسجد امام جعفرصادق(ع) نماز می خواندند و زمانی که اهل محل متوجه شهادتش شدند، بسیار بی تابی می کردند. پدر شهید باطنی تصریح کرد: محمود برای من و مادرش بسیار زحمت کشید و مادرش را به حج تمتع فرستاد؛ چراکه مادرش بسیار دوست داشت مکه برود. وی افزود: زمانی که محمود ...
شرح و تفسیر حکمت 289 نهج البلاغه
السلام نقل می کند که از آن حضرت درباره شکایت مریض سؤال کردند، فرمود: اگر کسی بگوید دیشب بیمار بودم و براثر بیماری خوابم نبرد این (حکایت است و) شکایت نیست. شکایت این است که بگوید به چیزی مبتلا شدم که احدی به آن مبتلا نشده بود. سپس در هشتمین وصف می فرماید: همواره سخنی می گفت که خود انجام می داد و چیزی را که انجام نمی داد نمی گفت ؛ (وَکَانَ یَقُولُ مَا یَفْعَلُ وَلا یَقُولُ مَا لا یَفْعَلُ). این جمله شبیه ...