سایر منابع:
سایر خبرها
شعر درباره مادر؛ مجموعه زیباترین شعرهای مادرانه
... مادر پرنده ای ست که با بال های خیس بر شاخه شکسته رویا نشسته است عبدالجبار کاکایی •••••••••••• ای دل نگران که چشم هایت بر در شرمنده که امروز به یادت کمتر جز رنج چه بود سهمت از این همه عشق مظلوم ترین عاشق دنیا! مادر! میلاد عرفان پور •••••••••••• مادر منشین چشم به ره برگذر امشب بر خانه پر مهر ...
عجب حکایت سختی است مرگِ این مادر ...ً
فاطمه مخوان با اسم گل شبیه مسما نمی شوم وقتی حسن به صوت حزین ناله می کند بنشینم از فغان و ز جا پا نمی شوم دیگر توان زمزمه از دست می دهم وقتی حریف هق هق مولا نمی شوم اشک حسین اوج گرفتاری من است مرهم برای این همه غم ها نمی شوم عباس من، غلامِ عزیزان فاطمه ست بی دست او که حامی طاها نمی شوم این دست ها به درد عَلَم می خورد ...
کِراش و مبارزه با آن بدون بگیر و ببند!!
می رسد علاقه یک طرفه در بین دختران و پسران هم دانشگاهی در قالب این خنده ها و سرگرمی ها نوعی به سخره گرفتن احساسات پاک جوانانی است که به دنبال نیمه ی حقیقی گمشده خود می گردند و شاید با به دام افتادن در یک کراش، مسیر زندگی انها به طور کلی تغییر کند. هرچه هست این پدیده عشق یک طرفه مدافعین و مخالفین زیادی به همراه خود دارد و باید تامل بیشتری روی آن داشت. مسئله ای که اولین و آخرین عوامل موثر ...
سوگواره های وفات اُم البنین(س)/ گشتند عزیزان تو هر چار، حسینی
دیده ای که خانه ای سوخته دخترکی چشم به در دوخته محض دل تازه گُلانِ حزین نام تو فاطمه، شُد امّ البنین تا که نگویند حُسین اش چه شد مدینه بین الحرمین اش چه شد رهی که از قبر تو تا فاطمه ست مدینه، بین الحرمینِ همه ست دامن عطر تو گُلِ یاس داشت جعفر و عبداللَّه و عباس داشت تو آسمان و قمرش، اباالفضل تو مِهر مادر ...
حکایت شهادت بسیجی 22 ساله/ دفاع از حرم و عروج در پایتخت
انتخاب کردی بزمی به پای کردی میخانه ای خریدی سجاده وا نهادی میل شراب کردی آه ای شهید خفته نامت بلند بادا در راه حفظ میهن، پا در رکاب کردی با اغتشاش در شهر آنان چه فکر کردند؟ تو فکر خامشان را، با خون سراب کردی عشق ست و آتش و خون در راه حفظ میهن، آتش به جان خریدی؛ خونین حساب کردی تنگ است پیش چشمت، دنیا و مردمانش ...
ممیزی کتاب در سال 75: از انکار عشق تا سانسور شراب
کویر منتشر و در زمستان 96 بعد از 16 سال بار دیگر تجدید چاپ شد . به گفته بسیاری از پژوهشگران فرهنگی سال 1375 که همزمان با آخرین سال دومین دوره ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی است یکی از سال های شاخص به عنوان ممیزی است . این دوره یکساله که مصطفی میرسلیم هدایت وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی را در دست داشت مجموعاً 28 ممیز همه آثار را در زمینه های مختلف بررسی و برای سرنوشت فرهنگ مکتوب کشور ...
بسته شعر ویژه وفات حضرت ام البنین (س)
دور خیمه ها می گشت که ماه هاشمیان بود و مهرپرور بود به لرزه بود از او پشت هفت پشت ستم یل تو یک تنه یک تن نبود، لشگر بود به جای دست روی چشم خویش تیر گذاشت ببین که تا به چه حدی مطیع رهبر بود اگر فتاد روی خاک می شود پرپر. ولی گل تو روی شاخه بود و پرپر بود * غلامرضا سازگار گویند فقیری به مدینه به دلی زار ...
حکایت: ساعتی از عمری که گذشت ...
زند یکی زشب گرفتگان چراغ بر نمی کند کسی به کوچه سار شب، در ِ سحر نمی زند نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند دل ِخراب من دگر خراب تر نمی شود که خنجر غمت از این خراب تر نمی زند گذر گهی است پر ستم که اندرو به غیر غم یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته ات؟ برو که هیچ کس ندا به ...
تولدت مبارک شاعر!
، میانسال و محافظه کار شده اند، با لبخندی به زیر و بم زمانه نگریسته اند اما در هیچ دوره ای از ایشان و شعرشان دست نشُسته اند. متولد اسفند و در اندوه زمستان ... حریفا! رو چراغ باده را بفروز، شب با روز یکسان است سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت هوا دلگیر، درها بسته سرها در گریبان دست ها پنهان نفس ها ابر دل ها خسته و غمگین درخت ها اسکلت های بلورآگین زمین دل مرده سقف ...
اشک های شاعر اوکراینی برای شهدای شلمچه
شعر با سعدی و با مولوی از عشق، پیامش شوقی ازلی دارم، با خاک عزیزش عشقی ابدی دارم، در دل به دوامش از شوق، مشرف بشو ای باد صبا تا یک بار سلامم برسانی به امامش این گزارش اضافه می کند، این شاعر اوکراینی شعری را برای شلمچه در برنامه شب های فرهنگ کیش در حالی که برای شهیدان ایران اشک می ریخت خواند. شلمچه شنیده اید که زمین دهان ...
گلچین رباعی و دوبیتی درباره بهار
بود سالی که نکوست، از بهارش پیداست شیخ بهایی ✦✦✦✦✦✦✦ بازم غم عشق یار در کار آورد غم در دل من، بین، که چه گل بار آورد؟ هر سال بهار ما گل آوردی بار امسال به جای گل همه خار آورد عراقی ✦✦✦✦✦✦✦ به نوبهار جهان تازه گشت و خرم گشت درخت سبز عَلَم گشت و خاک مُعْلَم گشت نسیم نیم شبان جبرئیل گشت ...
لبخند مهربانی بر لب های فرشتگان کویری حک شد/ درختان احساس شکوفه دادند
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری فارس از بیرجند، زندگی با تمام شرایط و حوادث خوب و بدش درگذر است، نوروز در راه است، گر چه زخم قلب هایمان از حوادث تلخ گذشته ترمیم نیافته ولی با امیدی بسیار چشم در آینده داریم و آمدن بهار را با بوی خوش گل ها و سبز شدن طبیعت با دل و جان پذیراییم. در گوشه و کنار این شهر هستند کودکانی که نه تنها شب ها گرسنه سر بالین می گذارند بلکه از داشتن اندک نیازهای اولیه ...
دوست دارم خنده هایت را با شعر و صدای سهیل محمودی منتشر شد
. قطعات آلبوم دوست دارم خنده هایت را عبارتند از: 1 دل من سیاس ولی آبی رو خیلی دوست دارم ... 2 آسمانم را گرفتی سایبانم را مگیر ... 3 آن سوی خاک خانه ما بود پیش از این ... 4 تو شهر خاطره ای طاقت سفر ز تو کو ... 5 عاقبت یک لحظه هم با دل مدارا می کنم ... 6 سکوت می کنم و عشق در دلم جاری ست ... 7 دوست دارم خنده هایت را ... 8 تمام شب نگاه من به در تا ساعت هفت ... 9 در این زمانه که یک دل درست ...
فروش نیم میلیون نسخه از پنجگانه شعری فاضل نظری
وصف موضوعاتی دینی چون کربلا و مفهوم انتظار است. البته این تنها نقطه اشتراک این آثار با دیگر کتاب های منتشر شده از او نیست چرا که این شباهت در ظاهر جدیدترین اثر فاضل نظری با آثار پیشینش نیز وجود دارد. چند قطعه از اشعار این مجموعه را در ادامه می خوانید: از باغ می برند چراغانی ات کنند تا کاج جشن های زمستانی ات کنند پوشانده اند "صبح" تو را ابرهای تار تنها به این بهانه ...
زیباترین اشعار درباره فصل بهار
بزن با دلبر کز گل و لاله بود چون رخ دلبر گلزار زلف سنبل، شده از باد بهاری درهم چشم نرگس، شده از خواب زمستان بیدار رهی معیری ✦✦✦✦✦✦✦ بیا که بار دگر گل به بار می آید بیار باده که بوی بهار می آید هزار غم ز تو دارم به دل، بیا ای گل که گل شکفته و بانگ هزار می آید طرب میانه خوش نیست با منش چه کنم خوشا غم تو که ...
فرهنگ + شهروندی
و گفت: ایشالا بهتر میشن. امری نداری؟ اعظم هم دست داد و به آرامی گفت: ممنون. ایشالا جور بشه باز خونه زهرا جمع بشیم... ، نگاه شیطنت باری کرد و بعد هم دور و دورتر شد... مادر تا آن لحظه دستش را سفت گرفته بود. در مسیر تمام مغازه ها و خیابان های شلوغ و پلوغ، حتی یک بار هم دستش را ول نکرده بود. به جز مواقعی که می خواست پول خریدها را بدهد که ناگریز برای لحظه ای دستش را رها می کرد و بعد دوباره ...