سایر منابع:
سایر خبرها
فاطمه گودرزی :قربان دست و پای بلورین بچه هایم نمی روم
کودک هم ما گاهی تنها در خانه می ماندیم. به همین خاطر حسابی خودکفا هستیم. (می خندد) پویان: من که حسابی پز می دادم. (می خندد) اگر مامان در سریال یا فیلمی بازی می کرد که خیلی مورد توجه قرار می گرفت، همه بچه های مدرسه و دوستانم سراغ من می آمدند و سوال پیچم می کردند. جالب اینکه بعضی از سوال ها خیلی خنده دار بودند؛ مثلا در دوره دبستان مامان در فیلم می خواهم زنده بمانم بازی کرده بود و فیلم هم ...
غواصی که 14 سال در آب ماند
جبهه برود، اما من گفتم، زمانی به جبهه برو که بتوانی کاری انجام دهی نه اینکه مزاحم رزمندگان باشید. این پدر شهید عنوان کرد: ماه ها سید مهدی را با انجام کارهای مختلف مورد آزمایش قرار دادم تا احساس کردم برای حضور در جبهه آماده شده است. سنگینی غم شهادت پسر بر دل پدر تهامی بیان داشت: وقتی که سید مهدی توانست از عهده کارهایی که بر عهده اش گذاشته بودم، برآید به او گفتم، من ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (84)
بهش میخورد روغن موتور باشه تا رهبر انقلاب کوبا. همونطور که به آپارتاید بیشتر میاد یه نوع پودر لباسشویی باشه تا یه حکومت. 7. جناب قاضی: خب، علت درخواست طلاقتون چیه؟ زن: clash of clans! جناب قاضی: جدی ؟ لول شوهرت چنده ؟ میاد تو کلن ما؟؟؟ 8. شوهر گفت :دوستت دارم زن گفت :منم دوستت دارم شوهر گفت :ثابت کن,داد بزن تا همه دنیا بفهمند که دوستم داری.... زن ...
مشکلاتی که شما نوشتید؛ آلودگی هوا را درست اطلاع رسانی نمی کنند/ اجرا نشدن قانون بازنشستگی پیش ازموعد
. تا پیش از این می توانستیم به دفاتر بیمه توسعه برویم و شکایتمان را بگوییم حالا دیگر برای بیمه ایران به کجا برویم و از چه کسی شکایت کنیم. خواهش میکنم شما عزیزان به این مشکل هزار گره خورده ما رسیدگی کنید. با تشکر آموزش سلام لطفا منابع دکتری پیگیری کنین دکتری واسه تخصصی شدنه نه اینکه دوباره یه دروسی خونده بشه که اصلا نیاز نیست فک کنین مثلا شما خبرنگاران دو واحد عربی خوانده اید حالا تو دکتری باید امتحان بدهین اونم آزمونی که بعد همه چیز رو به دانشگاه میسپاره و باید کمتر از 45 روز واسه آزمون تخصصی دانشگا ها آماده شد کلی معایب داره بخدا بچه های مردم کلی گناه دارن 17304 ...
شاعر باید زبان اهل بیت باشد
مجلس امام حسین (ع) پیاده می شود. یک مست به مجلسی آمده بود. آمدند او را بزنند و بیرونش کنند که واعظ آن مجلس گفت: اگر هدایتش کردید کاری کرده اید، بیرون کردن که کاری ندارد. بعد از او پرسید: چای می خواهی؟ می گوید چایی به او دادم و بعد رفتم استکان را آب کشیدم. گفتم حالا با من به روضه می آیی؟ گفت: برویم، تو خیلی شیخ خوبی هستی. وقتی رسید، حاج حسن آقای محمدی(ره) منبر بود و او نمی دانست که یک ...
نماینده مجلس: توافق به هم بخورد، دنیا که خراب نمی شود
من سابقه رفاقت دیرینه داشتند و با بعضی از آنها از دوران دانشجویی همکلاس و رفیق بودم. وقتی نماینده شدم یکی از آنها تماس گرفت و به دفترش رفتم و گفت مدارک فوق لیسانست را بده، همین جا خودم استاد راهنمایت می شوم و دکترایت را بگیر. گفتم می ترسم مدرکم را به تو بدهم و همین مدرک هم از دستم برود، گفت کپی آن را بده. من همان شب کپی ها را در کیفم گذاشتم ولی تردید داشتم. صبح روز بعد رفتم پیش آقای ...
حرف هایی که کمتر در باره علی حاتمی شنیده اند
درباره علی حاتمی در همه سال هایی که از مرگ او می گذرد،حرف های بسیاری گفته شده اما احمد بخشی،دستیار او، حرف هایی دارد که کمتر شنیده شده یا تاکنون ناگفته مانده است. به گزارش خبرآنلاین امروز روز تولد مردی است که حافظه دیداری و شنیداری ما پر از تصاویر و دیالوگ هایی است که از ذهن خلاق او سرچشمه گرفتند و همراه ما شدند. علی حاتمی کارگردان سینمای ایران اگر 19 سال پیش با زندگی خداحافظی نکرده بود ...
انصاری فرد؛آتن سکوی پرتاب من است
پیشنهاد داد تا به یونان بروم. چند روز روی این پیشنهادها فکر و بررسی کردم. در نهایت تصمیم گرفتم پانیونیوس را به عنوان تیم آینده ام انتخاب کنم. * از این تیم چقدر شناخت داری؟ اصلا امکانات پانیونیوس را دیده ای؟ - وقتی این تیم به من پیشنهاد داد، چند روزی به یونان رفتم تا همه چیز را از نزدیک ببینم. آمدم و بررسی کردم. امکانات را دیدم و البته تعریف و تمجیدهایی که مردم از این تیم می کردند ...
هرایر مکویان:جدال با ذوب آهن سخت ترین بازی ما در لیگ پانزدهم است
فوتبال ایران لیگ برتر - هرایر مکویان مدافع ارمنستانی استقلال جزو بازیکنان کم حاشیه این تیم به شمار می رود. این بازیکن در گفت وگو با خبرورزشی درباره عدم تعامل باشگاه استقلال با او براساس قرارداد منعقد شده میان طرفین اشاره کرد، بخوانید: تو پارسال هم در استقلال بودی، تفاوت تیمی که در دو هفته آغازین لیگ پانزدهم با استقلال لیگ چهاردهم دیده ای، چیست؟ شادابی! زندگی برای یک معلول شاد به مراتب ...
کریستف رضاعی، رنگین کمانی از ملودی
همه ما هست. از پیر تا جوان؛ ایرانی و غیرایرانی... این آکوردهای ساده هم جزو آهنگ های جهانی است. من بر مبنای چشم سیاه آکوردهای ساده را ساختم. البته تغییر دادم و یک مقدار ملودی های دیگر روی آن گذاشتم تا از آن فاصله بگیرم. معمولا تنظیم کننده ها وقتی اینطور موقعیت ها برایشان پیش می آید برای اینکه حس و حال عاطفی فیلم بیشتر شود سعی می کنند از سازهای زهی بیشتری استفاده کنند اما شما از اکوردهای ...
مردی که بنیانگذار تیم فوتبال صنعت نفت آبادان
ای در بازار صفای احمدآباد رفتم و به صاحب مسافرخانه گفتم که برای یک شب اتاق می خواهم. *که این یک شب اقامت به ماندگاری 40 ساله تان در آبادان ختم شد. دقیقا همینطور است، بعد از ظهر همان روز نخست به خیابان آمدم و در شلوغی جمعیت یک چهره آشنای اراکی روبه رو شدم، جلو آمد و بعد از کلی احوالپرسی متوجه شد که در مسافرخانه اقامت دارم، اصرار کرد که باید به منزلش بروم، وسایلم را برداشتم به همراه او ...
اعتراف یک پرسپولیسی
انتظار دارید نسبت به کاری که انجام می دهم، تمرکز داشته باشم؟ امروز همه می گویند من مقصر هستم اما به خدا قسم یک بازیکن به تمرکز احتیاج دارد. قبول داری در هیچ پستی برای پرسپولیس خوب بازی نکردی؟ بله. در همین فصل، بازی اول به عنوان مهاجم وارد زمین شدم و بازی دوم هافبک دفاعی بودم. من بد بازی می کنم چون جایگاه مشخصی ندارم. در فصل قبل و مقابل الهلال، به عنوان هافبک نفوذی به میدان رفتم ...
ماجرای نخلی که در برابر امام صادق خم شد
...، سپس گفت: شما را به خدا آیا جعفر بن محمّد چنین سخنی گفت؟ ابوبصیر می گوید: من قسم خوردم که آنچه به تو گفتم سخن آن حضرت بود. گفت: کافی است و از منزل بیرون رفت، پس از چند روزی به دنبال من فرستاد و مرا طلبید؛ او را پشت در منزلش برهنه یافتم. گفت: ابوبصیر! هیچ چیز در منزلم نمانده است. همه را انفاق کردم، من مانده ام با این وضعی که می بینی! پس از آن من نزد بعضی از دوستانم رفتم و مقداری پوشاک برای او ...
22 زن در جمع نیروهای جهان آرا/ ماجرای دختر جاسوسی که به سه زبان مسلط بود/ چرا محسن رضایی و جهان آرا به ...
.... من هم آرام از پله ها پایین رفتم. آن زمان به خاطر حادثه ای، دستم بخیه خورده بود. به آنها گفتم کجا می روید؟ من هم همراه شما می آیم. گفتند: برو خواب تو بچه ای و دیدم که آنها بیرون از خانه با چند تا از فعالان خرمشهر قرار داشتند. آنها رفتند و حوالی اذان صبح برگشتند. بعدا متوجه شدم آنها آن شب به روستاهایی رفتند که در خانه های آن اسلحه هایی پنهان شده بود. اسلحه ها از عراق وارد شده بود و ...
کلکسیونی از جرایم در کارنامه سرهنگ قلابی
یکی از خیابان های تهران 4سرنشین 2موتور را در حال کیف قاپی دیدم. به آنها دستور ایست دادم و به تعقیبشان پرداختم. من که سوار موتور بودم توانستم یکی از موتورها را متوقف کنم و با 2نفر از دزدان درگیر شدم. آنها مرا هل دادند و من که عصبانی شده بودم به سمتشان تیراندازی کردم. در جریان این تیراندازی یکی از سارقان کشته شد و من در دادگاه نظامی به اتهام قتل غیرعمد محاکمه شدم. اما این همه ماجرا نبود. من از ...
روایت جالب امید ابراهیمی از شادی گلی که اگر مگویان نبود ، یادشان می رفت!
. دلیل این حرفت چه بود؟ اینطور نبود که از قول من نوشتند. خبرنگاری از من سوال کرد که شایعه پشت سر تو زیاد بود. آخر فصل می گفتند امیر قلعه نویی هر جا برود تو هم همراه او می روی. من گفتم نه همچین چیزی نیست. همانجا توضیح دادم که شاگرد قلعه نویی بودن برای من افتخار است ولی من یک بازیکن مستقل هستم و این خودم هستم که درباره آینده ام تصمیم می گیرم که کجا بازی کنم. آقای قلعه نویی هم هیچگاه چنین ...
دوست ندارم سوپر استار استقلالی ها باشم | گل نمی زنم نمی زنم، یهو دو تا دو تا می زنم!
فصل می گفتند امیر قلعه نویی هر جا برود تو هم همراه او می روی. من گفتم نه همچین چیزی نیست. همانجا توضیح دادم که شاگرد قلعه نویی بودن برای من افتخار است ولی من یک بازیکن مستقل هستم و این خودم هستم که درباره آینده ام تصمیم می گیرم که کجا بازی کنم. آقای قلعه نویی هم هیچ گاه چنین خواسته ای از من نداشته است و این شایعات را رد می کنم. اگر این طور بود، دو فصل قبل هم به استقلال می آمدی، درست است ...
پسر 17 ساله ایرانی ، دوست صمیمی کریس رونالدو
.... بعد از چند بار من هم به رونالدو گفتم من واقعا شبیه به شما هستم و او هم خندید و گفت وقتی می خندی شبیه به من می شوی.یعنی بیشتر شبیه می شوی. یک بار که می خواست سوار ماشین شود، من را هم سوار کرد و گفت این برادر من است و همه فکر می کردند من واقعا برادر رونالدو هستم و ریختند سرم. در چه پستی فوتبال بازی می کنی؟ من فوروارد. جاییکه کریس رونالدو بازی می کند.واقعا دوستش دارم ...
دستور رسید از میانه راه برگردم!
اینکه شهید شده ام مرا به سردخانه بردند و سه روز بعد دوباره برگشتم! یک بار دیگر هم که ضایعه نخاعی پیدا کردم و با توجه به نابینایی چشم چپ و مجروحیت شیمیایی و زخم های متعددی که دارم، اکنون جانباز 70 درصد هستم. اتفاقاً چند روز قبل یکی از ترکش هایی که در ابرویم جاخوش کرده بود را عمل و خارجش کردند. گفتید که تا انتهای جنگ در جبهه بودید، یعنی بعد از مجروحیت هم باز به جبهه برمی گشتید؟ این همه اصرار ...
سر خود کلاه بگذاریم!
...، کارت ملی، شناسنامه، کارت سوخت، کارت کتابخونه مدرسه، کارت اعتباری مترو و... به همراه لبخندی ملیح همه را درجا تحویل دادم تا دستش بیاد چقدر در رعایت مقررات دقیقم. اما آقا پلیسه مهربون نه گذاشت و نه برداشت و خیلی قاطعانه گفت: اولاً لطف کن اون دو سه تا دندون های یکی در میان مفقوده رو استتارکن. مگر خبر از گران شدن ثانیه به ثانیه لوازم بهداشتی نداری؟ کم مونده همین مسواک ننه مرده را هم تو به لیست بلند ...
فرزاد موتمن : ترجیح می دهم در سینمای ایران تنها یک تکنسین باشم
روایتی دارد که از وسط شروع می شود و از طریق ماهرو به عقب میرود و با ورود طلعت به جلو روانه می شود و من این روایت را دوست دارم همچنین ریتم فیلم را فیلم نامه به من دیکته می کند. مثلا من نمی توانستم شبهای روشن را با ریتم تند بسازم ولی در فیلم باج خور با ریتم نوآر مواجهیم . من همیشه سعی می کنم ریتم مناسب قصه را پیدا کنم. در این فیلم هم نمی توانستیم ریتم تندی داشته باشیم زیرا اتفاق چندانی در آن نمی ...
همت خانوادگی برای حفظ قرآن!
کار را انجام داد؟ واقعا کار خیلی سختی بود چون اگر مسیر را اشتباه می رفتم بچه هایم به جای انس با قرآن، از آن دور می شدند. آن زمان 100تومان خیلی پول بود. به بچه ها می گفتم هر کسی فلان سوره را حفظ کند 100تومان جایزه دارد. یا به آنها قول زیارت کربلا، امام رضا(ع)، پارک، مسافرت و... را می دادم و آنها را تشویق به برقراری ارتباط با قرآن می کردم. علاقه بچه هایم به قرآن در حدی است که پسرم زمانی ...
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی چگونه طلبه شد
خود را به منزل رساندم. پدرم گفت: محسن چی شده؟. گفتم: هیچی، می خواهم بروم حوزه و طلبه شوم!. امروز بسیار خوشحال هستم که در این مسیر قدم گذارده ام و خدا را شاکرم که چگونه با حادثه ای مسیر زندگیم را عوض کرد. پاداش نیّت خوب روزی به پدرم گفتم: می خواهی من چه کاره شوم؟. گفت: خوب درس بخوان، دوست دارم مرجع تقلید و عالم ربّانی مثل آیت اللّه العظمی بروجردی شوی. گفتم: شما ثواب ...
قاسمخانی: نسل تتلو را نمی توانیم بلاک کنیم (2)
متفاوت تر. ما خودمان و تلویزیون خیلی عقب هستیم. من یک زمانی فکر می کردم با پدرم خیلی اختلاف سلیقه دارم چون آن زمان شلوار جین لوله تفنگی پاره پوره مد بود، من می پوشیدم و بابام از لباس پوشیدن و سلیقه من متنفر بود. در حقیقت از همه چیز من بدش می آمد و یکسره دعوا داشتیم. حتی عکس و پوسترهایی که به در و دیوار می زدم را چند وقت یک بار پاره می کرد و من فکر می کردم چقدر بابای باحال تری خواهم شد چون ...
گفتگوی جالب و خواندی با شماره یک کلش آو کلنز ایران
منسجم و خیلی حرفه ای که خودش اجازه نمی دهد شما فاصله تان از بازی از مقدار خاصی بیشتر شود. از همه این ها مهم تر، حتما وابسته سازترین بخش بازی چت کردن در آن است. این که با کلی آدم دیگر آشنا می شوی. آدم هایی که در واقعیت امکان نداشت باهاشان رو به روی شوی و بشناسی شان. ولی آن جا هم صمیمی هستید و هم این که بر آن ها حکومت می کنی. تو می گویی بقیه چه کار کنند. کسانی هم که اطاعت می کنند، به این امید جلو ...
همه جنجال های آقای شماره 6
و رو به جواد ظریف در این باره در اینستاگرامش نوشت: به روح بابام کوچیکتم.حاج آقا “ظریف” دمت گرم پرچمت بالاست. مرسی که داری تلاش می کنی برای توافق و صلح. مرسی که داری به جاری شدن عشق کمک میکنی. منو همه ی تتلیتیا هم پشتتیم. همون جور که گفتم سرباز حاج قاسم هستیم، سرباز شما هم هستیم و سرباز هر کی که کوچکترین قدمو واسه خونمون ورداره هستیم. به روح بابام اینجا جلو یه میلیون میگم من سرباز و کوچیک همتونم ...
من و خاطرات تلخ زلزله ورزقان
گفتم و اونها نیز فوتی رو به سمت گوشه حیاط بردن. صدای ناله وشیون بلند بود و از هر پس لرزه ایکه اتفاق میفتاد صدای ترسناک لرزیدن تیرآهن های ساختمان نیمه کاره نیز بیشتر ترس به دل می انداخت، مردی با دختر بچه خون آلود و نیمه از پشت وانت پیاده شد به نزد آمد و گفت : همه روستای ما ویران شده، این دخترم هستش، امیدی بهش هست؛ کنار پیاده رو ورودی درمانگاه بچه رو زمین گذاشت و منم درحالی که در حال ...
گفت وگوی خواندنی با مداح ایرانی مسجد نیویورک
می شدند به خانه هایشان برگردند. یک بار در یکی از همین جلسات یک نفر هدیه ای برای من آورده بود. اینجا مثل ایران در دیگری وجود ندارد که ذاکر بتواند از آن خارج شود و همه چیز یک جاست و در این فضا مردم جلو می آیند و ابراز تشکر می کنند که البته این محبت مردم به اهل بیت است نه به شخص من. در همین فضا بانی مسجد فرشی را به من دادند و گفتند: آقایی این فرش را آوردند که ظاهرشان خیلی به دینداری نمی ...
دوست ندارم سوپر استار استقلالی ها باشم/ امید ابراهیمی: گل نمی زنم نمی زنم، یهو دو تا دو تا می زنم!
دارم خوب تمرین کنم. می خواهم در بازی خوب باشم. این مهم است که مردم و مربیان از تو راضی باشند. بیرون از فوتبال هم واقعاً به چیزی فکر نمی کنم. مصاحبه آقای افشارزاده را خواندی که گفته بود داور نباید به تو کارت زرد نشان می داد؟ حاج بابایی داور خوبی است. خودم تعجب کردم که چرا گفت به هواداران ملوان توهین کردی. به ایشان گفتم من اصلاً در روحیاتم نیست که توهین کنم. خدای نکرده دوست ندارم با ...
پسر 17 ساله ایرانی ، دوست صمیمی کریس رونالدو + تصاویر
می شوی. یک بار که می خواست سوار ماشین شود، من را هم سوار کرد و گفت این برادر من است و همه فکر می کردند من واقعا برادر رونالدو هستم و ریختند سرم. در چه پستی فوتبال بازی می کنی؟ من فوروارد. جاییکه کریس رونالدو بازی می کند.واقعا دوستش دارم. البته واقعا وقتی می خندی شبیه به رونالدو می شوی... الان دیگر کاری می کنم که در حالت عادی هم شبیه باشم. یعنی ...