سایر منابع:
سایر خبرها
بیماری هایی که با سیگار کشیدن سراغتان می آید
مسابقه فوتبال و هیجان بالا و یا در زمان استراحت بعد از یک روز کاری سخت، لا به لای کار، اینطرف خیابان، طرف دیگر میدان، درون خودرو، بعد از غذا و ...، به قول نسل جدید همه جا فاز می دهد. دیروز از کنار دکه ای در خیابان رد شدم، ویترین زیبای سیگارهای رنگارنگ آن از دور برق می زد و خیلی جذاب بود، کمی آنجا منتظر ماندم و دیدم مشتریان سیگار خیلی بیشتر از مراجعه کنندگان به یک بقالی است، دختر و پسر از هر ...
ترمیم وضعیت موجود با اولویت اقتصاد
تاثیر مدیریت ضعیف و نارکارامد اجرائی کشور به مراتب بالاتر از نقش تحریم ها و سایر موارد است.نه تنها در اقتصاد بلکه در همه حوزه های اجرائی با این مشکل روبرو هستیم. تفاوت دراین است که در اقتصاد موضوع ملموس تر است.البته هستند عواملی در داخل کشور که از اساس با این دولت مخالف بوده اند و از فردای انتخابات برخی کارشکنی ها برای عدم موفقیت دولت انجام میدهند که البته وزن چندانی ندارد .انچه مد نظر ...
مشکلات پیش روی خانواده ها در ثبت نام مدارس فرزندان/ یک بام و دو هوای انتخاب مدرسه در محدوده محل سکونت
که یکی نوزاد است و دیگری مبتلا به عارضه کلیه از شمال به تهران آمدم. خودم هم فرزندِ دختر دارم که امسال به کلاس اول می رود. وی همچنین در ادامه بیان می کند: من اغلب تمام روز را مجبور هستم در خانه باشم تا از خواهر زاده هایم مراقبت کنم و این امکان که بخواهم خودم، دخترم را به مدرسه ببرم و بیاورم ندارم. برحسب اتفاق با وجود یک مدرسه نزدیک تر، مدرسه ای از طرف ستاد به ما معرفی شد که فاصله دورتری ...
ماجرای کنکوری که دیر شروع شد/ دل مشغولی های یک دختر جامانده
های اول سوره فتح. شروع کردم به خواندن. وقتی رسیدم به آیه دوم، هیچ کس در دفتر نمانده بود. همه رفته بودند سر پست هایشان. همانطور که می خواندم، پشت سرم را نگاه کردم. نخیر! هیچ کس نیست! آرام شدم. معنی ها همه خیلی خوب بودند. در دلم گفتم: اتفاقاً این خیلی کار شگون داری است. گور بابای دنیا! مثلا فکر کن فردای آزمون است. شاید هم ده سال بعد. چی شده؟ گذشته دیگر! شاید خودت مثلا الآن ...
روایتی از باشگاه کاراته خانگی مهدی فخیم زاده
خیابون دولت بود. دیدم داود رشیدی هم اونجاست. از دیدنش خیلی خوشحال شدم. رشیدی سال ها استادم بود. دیدم حالشون گرفته است، از بیکاری خسته و کسل شده بودن، آخه قبل از انقلاب خیلی سرشون شلوغ بود. رشیدی رئیس فیلم و سریال تلویزیون بود، استاد دانشگاه بود، فیلم بازی می کرد، تئاتر می ذاشت، زکریام کارگردان معروف و مطرحی بود، وقت نداشت سرشو بخارونه، یا سر فیلمبرداری بود یا فیلمنامه و کتاب می نوشت. حالا هر دو تا ...
مجموعه بی نظیر داستان عاشقانه
من فقط ماتم برده بود. نمی دونستم باید چه غلطی بکنم، تا از شوک در بیام کلی دور شده بودیم، خلاصه رفت و ما هم اومدیم. اما چه اومدنی؟ کل حسم توی مینی بوس جا مونده بود. مثلاً دو هفته مرخصی بودم، همه فکر می کردند خدمت آدمم کرده و سربه زیر و آروم شدم، بعضیام می گفتند معتاد شده اما هیچ کس نفهمید جونم رو واسه همیشه توی نگاه یک دختر کُرد جا گذاشتم. پدربزرگ گفت و رفت و حالا مفهوم لباس و شال کُردیِ ...
زن ودخترم با هم دسیسه کرده بودند مرا بکشند من پیش دستی کردم!
داخل حمام بردم و خواستم با اره تکه کنم تا بتوانم از خانه خارج کنم. اما بعد از مدتی خسته شدم و به داخل اتاق رفتم. چه ساعتی او را به قتل رساندی؟ حدود ساعت 10 یا 11 صبح بود. چطور با همسرت آشنا شدی؟ هم روستایی بودیم به خواستگاری اش رفتم و با اینکه خیلی تفاوت سنی داشتیم اما او با ازدواج موافقت کرد. بعد از ازدواج اختلاف های ما شروع شد و حتی درخواست مهریه اش ...
مهدی فخیم زاده؛ آرزوی سلامتی و خاطره ای از او، داود رشیدی، علی حاتمی، زکریا هاشمی و ...
چند تا از بچه های کاراته دورهم جمع میشدیم و تمرین می کردیم. یه روز رفته بودم خونه زکریا هاشمی که تو خیابون دولت بود، دیدم داود رشیدی هم اونجاست، از دیدنش خیلی خوشحال شدم، رشیدی سالها استادم بود. دیدم حالشون گرفته است، از بیکاری خسته و کسل شده بودن، آخه قبل از انقلاب خیلی سرشون شلوغ بود. اصغر کپک - سریال خواب و بیدار - سال 1381 رشیدی رئیس فیلم و سریال تلویزیون بود ...
سردشت هنوز تاوان می دهد
که خیلی از مردم شهر دیگر در مراسم گرامیداشت شرکت نمی کنند و خسته از تکرار دردهایشان هستند: تو این 31سال چقدر اومدن ازما پرسیدن و دردامونو گفتیم، اما فقط همون یک روز میان و بعد میرن، 10ساله که من دیگه مراسم سالگرد نمیرم، کجا برم؟ برای چی؟ یکی دو تا مسئول هر سال میان اینجا و میرن تا سال بعد. یک یادمان ساخته بودن که تخریبش کردن و گفتن دوباره می سازیم، یک سال و نیمه رها شده، الان که نزدیک سالگرد شده ...
دختر محکوم به اعدام: عبدالرحمان به من تجاوز کرد و من او را کشتم
قانونی رفتار کنند. در جامعه کوچک آن ها، بزرگان روستا تصمیم های کلیدی را می گیرند. آبرو و احترام به خانواده مهم ترین ارزش های فرهنگی آن ها است. پدر نورا گفت هیچ دلیل خوب و قانع کننده ای برای برهم زدن ازدواج وجود نداشت. خانواده ها چند سال با صبوری منتظر مانده بودند. نورا در آوریل 2017 تحت فشار خانواده به خانه بخت رفت. بر اساس گزارش های سی ان ان، نورا در هفته اول مقابل خواسته های ...