سایر منابع:
سایر خبرها
اشتباه منجر به قتل خواهر شد
دوباره پای میز محاکمه رفت. او اتهام قتل عمدی را رد کرد و گفت: من شب حادثه به دلیل اینکه بیمارستان رفته بودم دیر به خانه برگشتم، خواهرم وقتی از خواب پرید به من حمله کرد. با هم درگیر شدیم و من او را هل دادم و رفتم و مدتی بعد متوجه مرگ خواهرم شدم و خودم با پلیس و اورژانس تماس گرفتم. من قصد کشتن خواهرم را نداشتم. من از این کار پشیمان هستم با اینکه عمدی در کار نبود، خیلی از این اتفاق ناراحتم. او خواهر من هم بود و اینکه گفته می شود از مرگ او ناراحت نیستم، حرف درستی نیست. با پایان گفته های متهم، هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند. ...
کار بیشرمانه مرد متاهل و زن صیغه ای در منزل عروس بخت برگشته !
نمی کردم تا این که فهمیدم او با زن دیگری ارتباط دارد. آن شب به خاطر همین موضوع به مشاجره پرداختیم تا جایی که فرهاد مرا کتک زد، من هم با حالت قهر به منزل پدرم رفتم و همه چیز را برایش بازگو کردم. پدرم که این حرف ها را شنید با پدر فرهاد تماس گرفت تا راه حلی پیدا کند اما وقتی پدرشوهرم مدعی شد این موضوعات به او ارتباطی ندارد، دست مرا گرفت و به خانه ام برد تا وسایل شخصی ام را بردارم. در این هنگام زن غریبه ای در را به روی من گشود که با وضعیت زننده ای مقابل چشمان ما ایستاده بود. فهمیدم او همان زن صیغه ای فرهاد است. این بود که با پلیس تماس گرفتم و ... . ...
عجیب ترین خانه عروس و داماد دنیا در ایران + عکس ها
وقتی دیدم ازدواج دختر و پسری در فامیل به دلیل مشکل مسکن به هم خورد، دلم گرفت و همان موقع از خدا خواستم کمک کند در زمین کارگاه موزاییک سازی ام یک ساختمان بسازم و هرسال واحد های آن را به صورت رایگان در اختیار زوج هایی قرار دهم که ناتوانی در تهیه مسکن، اجازه نمی دهد زندگی مشترکشان را آغاز کنند. چند سال بعد که ساخت خانه را شروع کردم، افرادی برای پیش خرید واحدهایش مراجعه کردند. وقتی گفتم این خانه ...
زنی که صیغه 4 مرد پولدار شد!
هم از همسرم هیچ اطلاعی نداشت. بعد از آن افروز با من تماس گرفت و با تهدید تقاضای پول کرد و گفت: اگر پول درخواستی اش را نپردازم ماجرای ازدواجمان را به همه خانواده ام لو می دهد. او مدام با گوشی من و همسرم و حتی فرزندانم تماس می گرفت و من از ترس افشای این موضوع بر خودم می لرزیدم تا این که بالاخره همسرم به ماجرا پی برد و ... آن جا بود که با تحقیق از یکی از دوستان همسر صیغه ای ام متوجه شدم افروز به ...
به مناسبت اکران فیلم شماره 17 سهیلا سینمای زنانه ایران بررسی شد سه رخ زنان جلوی دوربین سینما
به خاطر ساخت این سه گانه با واکنش ها و نقدهای سنگینی از برخی جناح های سیاسی هم روبه رو شد. فیلم دو زن شاید یکی از بهترین آثار سینمای زنان باشد. فیلمی که به ازدواج زنی کم سن و سال و با سواد با مردی به شدت حسود و پارانویایی می پردازد. رخشان بنی اعتماد رخشان بنی اعتماد زاده 1333 در تهران است. او کارگردان، فیلم نامه نویس و تهیه کننده موفقی است. بنی اعتماد توانسته که فیلم های هنری درباره ...
دلیل شکست ازدواج های امروزی چیست؟
به کسب ارزش ها می پردازند؛ مثلاً فلان مدرک رو میگیرد، تا به خانواده اعلام کند نه با هدف علم و دانش اندوزی. هیچ دو نفری برای طلاق و جدایی ازدواج نمی کنند، همه می خواهند زندگی خوبی داشته باشند. حالا برای یک ازدواج موفق چه باید کرد؟ بله هیچ راننده ای برای تصادف کردن رانندگی نمی کند، هیچ تاجری نیست که با هدف ورشکست شدن کار کند. ازدواج هم همین است؛ هیچ دختر و پسری با هدف شکست در زندگی ...
خانه ای که فقط عروس و داماد به خودش می بیند
حال خوبشان، حال کسی است که رویای شب ها و روزهایش رنگ واقعیت به خود گرفته. قصه، قصه عروس و دامادهایی است که داشتن یک سقف برای شروع زندگی مشترک، شده بود آرزوی دور و درازشان اما به لطف خانه آرزوها، حالا خود را زیر سقفی از جنس مهربانی می بینند.
قطعه ای از "ایتالیا" را در قزوین پیدا کنید!
همراه پدربزرگ مادرش را به من داد که به همراه یکی از دختربچه های روستا به نزدیک منزل پدربزرگ رسیدم؛ پیش از اینکه وارد منزلش شوم با وی تماس گرفتم و مرا به منزل خود دعوت کرد. وارد حیاط پدربزرگ شدم و با اجازه وی، وارد منزلش شدم؛ همسرش هم روی تخت دراز کشیده بود و پدربزرگ می گفت که همسرش بیمار است اما زمانی که مرا دید سلام و احوال پرسی کرد و چند دقیقه ای روی تختش نشست. *34 سال ساز ...
هنر سطحی، هنر ملی را کنار می زند
خوبی اخلاق بود. در طول زندگی حرمت پدر و مادرم را همیشه نگه داشتم، درس زندگی را نخست از آنها آموختم، پدرم الگوی اخلاقی و اجتماعی من بود و مادرم نیز با منش و سلوک اخلاقی خود تاثیر بسزایی بر شکل گیری شخصیت من داشت. تمام تلاشم بر این بود که نه فقط این دو فرشته نازنین بلکه هیچ کس از من دلخور و رنجیده خاطر نشود. حافظ گوید مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن/ که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست. همیشه به ...
وقتی یک امدادگر زن محافظ فرمانده می شود
نماینده امام(ره) مادرم راضی شد. هر بار حرف از خواستگاری به میان می آید، همسرم به شوخی می گوید: من با زور اسلحه، زن گرفتم. مهریه ام را کتاب شهید مطهری و شهید بهشتی قرار دادم اما به اصرار مادرم 14 سکه اضافه شد. قرار بود یک هفته بعد از آزادسازی خرمشهر، مراسم عقد را برگزار کنیم، اما به جهت اینکه همسرم در منطقه عملیاتی بود، نیمه شعبان ازدواج کردیم. در روز مراسم، همسرم با لباس سپاه و من با چادر مشکی در کنار ...
مرد بنگاهدار اتهام تعرض را انکارکرد
مرد بنگاهدار که متهم است دختر شهرستانی را با وعده پیدا کردن کار فریب داده و به او تعرض کرده در جلسه دادگاه جرمش را انکار کرد. به گزارش خبرنگار ما، بیست و ششم بهمن سال 95، دختری به نام مهسا با مراجعه به کلانتری 17 شهر جدید پرند از پسری به نام نادر به اتهام تعرض شکایت کرد و گفت: خواهر بزرگترم طلاق گرفته است و دو خواهر و برادر دیگرم از من کوچکتر هستند. پدرم بعد از بازنشستگی به خاطر بیماری توان ...
گره هایی که با طالع بینی کورتر می شوند
: از زمانی که ازدواج کردم، بدبیاری ها لحظه ای من را رها نمی کردند، بعد از شش سال تصمیم گرفتم از راه رمال ها وارد شوم شاید گشایش حاصل کردم، برخی ها به من گفتند خانم تو نحس است و او را باید طلاق دهی که من مخالف بودم اما رفته رفته مرا به این نتیجه رساندند که این راه حل مناسبی است و تا پای طلاق پیش رفتیم و چندماهی از خانم خود دور بودم. این مال باخته ادامه می دهد: با خانم رمالی در یکی از ...
ای کاش مردها از خواب غفلت بیدار شوند/ تغییر مسیر تحصیلی از پزشکی تا دانشگاه افسری
کرد و گفت دیگر نمی خواهد رشته پزشکی برود وقتی به او گفتم چرا؟ حرفش این بود که اگر خودم هم درسم را خوب بخوانم؛ همه فکر می کنند به خاطر پدرم بوده؛ حالا محسن تنها هدفش این است که دانشگاه افسری برود و تحصیل کند تا مانند پدرش پاسدار شود. در طول مصاحبه فرزند سه ساله شهید ذورقی که ابومحسن نام دارد دائما به دور مادر می چرخد و هر بار چیزی طلب می کند، یکبار شکلات می خورد، کمی با عکس پدر بازی می ...
وقتی آموزشگاه خیاطی مرکز فعالیت های دینی و انقلابی شد/ ماجرای دختر وهابی ساکن آمریکا که شیعه شد
...> کتاب نهضت امام خمینی که تالیف حجت الاسلام سیدحمید روحانی بود به طرق خاصی از منزل شخصی امام در نجف تهیه کردیم و همان روز مشغول مطالعه شدم و هر چقدر این کتاب را مطالعه می کردم عشق و علاقه من به هدف و نهضت امام خمینی بیشتر می شد. هنگام برگشت از نجف، نمی توانستم از کتاب ها جدا شوم و تصمیم گرفتم با خود به ایران بیاورم. همسرم گفت در مرز همه را رصد و تفتیش می کنند و به احتمال زیاد کتاب ها را ...
بدون اطلاع خانواده ام از پدرام باردار شدم/او حقوقم را گرفت و مرا از خانه بیرون کرد
نهایت سادگی شروع شد. این زن در حالی که دختر 4 ساله اش را در آغوش دارد ادامه داد: پدرام چهره واقعیش را در همان روزها نشان داد و داماد سر خونه پدرم شد. او حاضر به کار کردن نبود و من مجبور شدم جای او نیز کار کنم. چند ماه بعد و در حالی که باردار بودم پدرم را از دست دادم. این در حالی بود که پدرام با کتک کاری و درگیری حقوق مرا برای تأمین مخارجش می گرفت. یک بار تصمیم گرفتم مدتی قهر کنم اما از نگاه ...
مادرم به اندازه یک بازنشسته حقوق نمی گیرد/شهلا ریاحی خودخواسته به پانسیون نرفته است
بسیار آزرده کرد، از این همه بی اخلاقی شگفت زده شدیم، وقتی هیچ نهاد و مسئول دولتی ریالی به خانم ریاحی کمک نمی کند، چطورشهرداری او را به یکی از گران ترین پانسیون های شهر می برد؟ راستش بعد از این ماجرا رفتم و آن فرد به اصطلاح هنرمند و خواننده را پیدا کردم و تصمیم داشتم با او برخورد کنم اما همسرم مانع شد و گفت: با این کار او بیشتر معروف می شود...! شهلا ریاحی در سال 1335 فیلم مرجان را کارگردانی کرد ...
قاتلان محمد حسین ازغدی و ندای علیزاده اعدام شدند.
عنوان کرد. آن چه در ادامه می خوانید، گفت و گو با پدر ندا ساعتی پس از اجرای حکم قاتل است: شایعه شده بود که شما به خاطر تفاضل دیه قصد دارید قاتل دخترتان را ببخشید؟ من قصد گذشت داشتم البته به خاطر تفاضل دیه، ولی آن را دولت پرداخت کرد. بعد از مدتی منصرف شدم، چون با اعدام او، ندا برای ما زنده نشد، اما من و همسرم تصمیم گرفتیم تا او قصاص شود؛ نه به خاطر آرامش خودمان. حال و روز ما مثل ...
اگر شهید شدم به شهادتم شک کنید!
دختر کوچکش روز شهادت دقیقا سه ماهه شد. خیلی دختر دوست بود چون در خانواده دختر نداشتیم علاقه زیادی به دخترهایش داشت، در اکثر عکس هایش ثنا یا بغلش هست یا کنار هم هستند. مواقعی که در خانه بود بچه ها را بیرون می برد و با بچه ها بازی می کرد. دخترها برای ما هم خیلی عزیز هستند. سال ها خانه هایمان یکی بود و این علاقه برای ماهم وجود داشت. بهتر از دیگران نیستم وی می گوید: حیدر بسیار مهربان ...
درخواست طلاق از عاطفه بخاطر مسائل ناموسی
نوآوران آنلاین -فرشاد، 26ساله در حالی که دادخواست طلاقش را روی میز قاض دادگاه خانواده می گذارد گفت: حدود یک سال قبل خانواده ام تصمیم گرفتند من با دختر خاله ام ازدواج کنم عاطفه 16سال بیشتر نداشت و در یکی از روستاهای اطراف مشهد زندگی می کرد. مادرم هیچ اعتقادی به دختران شهری نداشت و آن ها را تجمل گرا می دانست که به خاطر وجود وسایل ارتباطی مانند ماهواره و اینترنت ممکن است مسائل اعتقادی و مذهبی را ...
عروس و مادر شوهر داماد را به کلانتری کشاندند!
گرفته بود و باز هم همان گلایه های مسخره همیشگی را وسط کشید. می گفت پس بگو برای چه مادرت راه می رود و از دختر خاله ات تعریف و تمجید می کند، حتما می خواهد تو مرا طلاق بدهی و دختر فلانی را برایت بگیرد. با شنیدن این حرف خنده ام گرفت . او که خیلی عصبی شده بود به من هم توهین کرد و دیگر نفهمیدم چه شد. متأسفانه زد و خوردی بینمان در گرفت . دخترم دور از چشم ما موضوع را به مادر همسرم اطلاع ...
غش کردن مرد هوسران هنگام بازسازی صحنه جنایت
محمدرضا زنده است. ولی بعد از شش سال نمی دانم چگونه پی به ماجرا بردند و ما را دستگیر کردند. متهم این پرونده جنایی در ادامه اعترافات تکان دهنده خود افزود: مدتی بعد از ارتکاب قتل فهمیدم ز با افراد دیگری هم ارتباط دارد. از این موضوع خیلی ناراحت شدم و او را چند بار تعقیب کردم حتی با یکی از همان مردانی که با او در ارتباط بود درگیر شدم و دعوا کردیم. به همین خاطر دیگر او را رها کردم و به دنبال زندگی خودم ...
دوست دختر سابق همسر زن جوان به منزلشان آمد و گفت که باردار است
دیگر به مدرسه نرفتم و در یک آرایشگاه مشغول کار شدم. در همین اثنا با برادر دوستم که دانشجو بود ازدواج کردم، اما 3 ماه بعد فهمیدم همسرم با یکی از دوستان نزدیک من روابط نادرستی دارد تا جایی که دانشگاه را رها کرده و در مهمانی های شبانه شرکت می کند. وقتی همسرم این موضوع را کتمان کرد من هم محل برگزاری میهمانی را به پلیس اطلاع دادم و همسرم روانه زندان شد. 6 ماه بعد از این ماجرا روزی دوست دختر سابق همسرم به ...
سرنوشت تلخ دختر 20 ساله خیابانی قبل از دستگیری + عکس
این ها بخشی از اظهارات دختر 20ساله ای است که در ساعت 4بامداد مورد ظن مأموران گشت کلانتری سپاد مشهد قرار گرفته و به اتهام فرار از منزل، به کلانتری هدایت شده بود. دخترجوان که اضطراب و نگرانی سراسر وجودش را فرا گرفته و از دادن آدرس منزل خاله یا خواهرش به مأموران انتظامی خودداری می کرد. وقتی دقایقی با کارشناس و مشاور اجتماعی کلانتری سپاد مشهد همکلام شد، ناگهان عقده های درونی اش را گشود و به مددکار ...
پارتی های شبانه شیما را با همه آن نگاه های جذابش از چشم نیما انداخت !
قدم می زدم تا یک بار دیگر از نگاهش سیراب شوم. آرام آرام این عشق خیابانی به اتوبانی دوطرفه تبدیل شد و ارتباط ما با یکدیگر شکل گرفت. از آن روز به بعد شیما همه وجودم شده بود. به هر سو می نگریستم، جمال او جلوه گر بود، احساس می کردم او تنها پناهگاه من در تلاطم های زندگی خواهد بود. به همین خاطر تصمیم به ازدواج گرفتم و موضوع را با خانواده ام مطرح کردم اما مخالفت شدید آن ها، آب سردی بود که به رویم ریخته ...
زن جوان که دید شوهرش زنان غریبه را به خانه می آورد ؛ با پسر خیابانی طرح دوستی ریخت
هنوز خوب و بد را به درستی تشخیص نمی دادم که به اصرار پدر و مادرم ازدواج کردم. مادرم می گفت اگر در این سن و سال ازدواج نکنی وصله هایی مانند دختر ترشیده ، پیر دختر و... را به تو می چسبانند. این گونه بود که به اجبار با حسین ازدواج کردم در حالی که هیچ علاقه ای به او نداشتم. هنوز چند ماه بیشتر از مراسم ازدواجمان نگذشته بود که فهمیدم باردار هستم این در حالی بود که آزمایش های پزشکی نشان داد که همسرم به ...
مهمانی های شبانه و زندگی در خانه مجردی نگار، کار دست دختر نوجوان داد
شب مشغول کار بود. مدتی بعد از این ماجرا، پدرم با اصرار اطرافیان با زن دیگری ازدواج کرد اما من نمی توانستم با همسر پدرم کنار بیایم، به همین خاطر نیز مشکلات زندگی ما بیشتر شد، چراکه هر روز با نامادری ام مشاجره می کردم. برای رهایی از این وضعیت، تصمیم گرفتم در کلاس های آرایشگری مشغول شوم تا کمتر در خانه حضور داشته باشم. در همین روزها بود که با نگار آشنا شدم. او زن 22 ساله ای بود که پس از جدایی از همسرش ...
ماجرای یک طلاق توافقی/نه مرد موافق طلاق است،نه زن!/همسرم وسواس دارد و حاضرنیست به من دست بزند
...> قبل از اینکه موضوع ازدواج پیش بیاید با خودش گفته بود؛ حالا که در یک اداره کار می کنم، حالا که از مرز 30 سالگی گذشته ام، حالا که کسی پیدا شده که شرایطم را درک می کند، چرا ازدواج نکنم؟ حتی با خودش قرار گذاشته بعد از مستقل شدن به عنوان آخرین فرزند، پدر و مادرش را تنها نگذارد. مهتاب هم راضی شده بود که در خانه پدرشوهر زندگی مشترک را شروع کنند. جشن مفصلی برگزار شد و عروس و داماد به آشیانه خود قدم ...
روایت دنیای نوستالژیک با زنان چادری
کار و زندگی من شد. این پشتیبانی نشات گرفته بود از علاقه شخصی خودش از دوران جوانی تابه حال. پدرم علاقه داشت که در هنرستان تجسمی پسران تحصیل کند اما به اجبار خانواده در رشته علوم طبیعی تحصیلات خود را ادامه داد. چرا هنرستان نرفتید؟ در دوران نوجوانی خیلی علاقه مند بودم که هنر بخوانم در آزمون ورودی هنرستان آزادگان هم شرکت کردم اما متاسفانه قبول نشدم به همین خاطر مجبور شدم که در ...
خانه ای که هنوز بوی مهر می دهد
...، لحظه به لحظه جوانی اش را مرور می کند که به مهربانی اهالی این روستا پیوند خورده است. سهم مهربانی در شهر اردبیل به دنیا آمدم. پدرم خطاط بود و مادرم از اینکه من درس بخوانم استقبال می کرد. این شد که درس خواندن جزو اولویت های من قرار گرفت. با این حال در اداره ثبت احوال اردبیل کار می کردم و بیشتر از 10 هزار شناسنامه همشهری هایم را نوشتم، بعدها هم در یک دفترخانه مشغول به کار شدم ...
ازدواج های اینترنتی، خطرناک ترین نوع ازدواج است
این صورت ازدواجشان موفق نخواهد بود. طلاق یا زندگی پر از عذاب دکتر افسانه وکیلی، روان شناس، مدرس دانشگاه و موسس مرکز مشاوره مهر در خصوص رواج این سایت ها می گوید: در چند سال اخیر، سایت های همسریابی بسیار رواج پیدا کرده اند و افراد برای پیدا کردن فرد مناسب خود در این سایت ها ثبت نام می کنند. این افراد معمولا اطلاعات صحیحی درباره سن، وضعیت تحصیلی، شرایط خانوادگی و اقتصادی و این قبیل ...