سایر منابع:
سایر خبرها
جادویی که همچنان آرزوی منصور ضابطیان است/دیگر سوپراستار نمی شوم!
دنیا احساس خوشبختی می کنید. به عنوان مثال من یک بار در محله ای از لس آنجلس که محله آدم پولدارها است و در یک خیابان وسیع آن تنها سه خانه وجود دارد، در یکی از آن خانه ها آقایی خودکشی کرده بود ولی چند وقت بعد که به آفریقا رفتم، آن جا عده ای کودک با یک توپ پارچه ای آن چنان احساس سرخوشی می کردند که آدم حسرت می خورد. برای همین می گویم ابزار خوشبختی با احساس آن دو چیز متفاوت است ...
فرهنگ در رسانه
اولوالعزم است. وقتی خدا به او گفت این کار فرهنگی را بکن، برو برای هدایت فرعون، گفت: هَارُ ونَ أَخِی (طه/30) داداشم هارون هم بیاید. هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی (قصص/34) او بیانش از من بهتر است. اشکال دارد شما بگویی: او از من بهتر است؟ یک پزشک به مریضش بگوید: مرض تو را من تشخیص ندادم، فلان پزشک تخصصش از من بیش تر است. ما حاضر نیستیم... گاهی وقت ها حتی حاضر نیستیم حرف را از کسی نقل کنیم. خدا از لقمان حرف ...
آغداشلو معتاد و قماربازم کرد/ فرمان آرا علیه من توطئه کرد
خواهد فیلم بسازد. گفتم: استاد! نظر خودتان در مورد این آدم چیست؟ گفتند: حرفه ای، برو ببین چه می گویند. هیچ قولی نده و بیا به من بگو. استاد صمیمانه به من کمک و مرا راهنمایی کردند. به استودیو میثاقیه رفتم و آقای فرمان آرا به استقبال من آمد. یک هنرپیشه خارجی آلمانی -هالیوودی به اسم لیزا ماینه لی هم آنجا بود. رفتم بالا و سلام و احوالپرسی و با همان پزهایی که می گیرد شروع کرد به نقل ماجرا و اینکه ...
فرمانده سابق نیروی انتظامی کشور مطرح کرد: ماجرای برخورد تند احمدی مقدم با احمدی نژاد بعد از انتخابات 88
واحدی نداشتیم تعجب مان این بود که نفربرها و تویوتاها چگونه هدف قرار گرفته و سوخته بودند. روی پادگان رفتیم دیدیم پادگان پر از ماشین و آدم است. گمان بردیم شاید منافقین باشند. چرخی زدیم و دیدم از پایین بچه ها دست تکان می دهند. جعفر جهروتی زاده را- که مسئول تخریب بود- شناختم. گفتم اینها آشنا هستند برویم پایین بنشینیم. غیر از جعفر، سردار اکبر حاج بابایی- فرمانده منطقه هم بود. منافقین می ...
همگامی و همراهی استاندار و نمایندگان مجلس با معلمان یزد
رضا سلطان زاده مدیر مسئول هفته نامه آیینه یزد صبح روز پنجشنبه 25/4/94 پس از گذشت 80روز بعد از گردهم آیی گروه کثیری از فرهنگیان و مسئولان اداره کل آموزش و پرورش یزد با حضور عالی ترین مقام اجرایی استان، دومین جلسه هم اندیشی معلمان یزدی با شرکت محمدصالح جوکار نماینده مردم شهرستان یزد و صدوق و عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس، اسفندیار اختیاری عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس و نماینده هموطنان زردشتی، سیدمحمد میرمحمدی استاندار و نماینده عالی دولت تدبیر و امید در یزد و تعدادی از معلمان شاغل و بازنشسته در سالن شهید دکتر سیدرضا پاک نژاد تشکیل گردید. سرمقاله شماره 406 و 409 آیینه یزد درباره اعتراضات قانونی و به حق فرهنگیان اعم از شاغل و بازنشسته و تبعیضات موجود و موضوع عدم پرداخت مطالبات معلمان و مشکلات معیشتی و از همه مهمتر اعتراض به تفاوتی که در حال حاضر دولت در پرداختی ها بین کارمندان هم سطح در بعضی از ادارات قائل شده به تفصیل مطالبی درج گردید. راقم این سطور در نشست اخیر وقتی متن ماده 26 و 27 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر آزادی احزاب، جمعیت های سیاسی و صنفی و انجمن های اسلامی و تشکیل اجتماعات و شروط آن را که روی پارچه ای نوشته و در جایگاه نصب نموده بودند، مشاهده نمود خاطراتی مربوط به سال های 1356 و 1357 درباره بعضی از حوادث و اتفاقات رخ داده در مسجد حظیره پایگاه مبارزان و انقلابیون یزدی و یا در بعضی از موسسات آموزشی استان که شخصاً شاهد آن بود در ذهنم خطور کرد که با گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان عالی مقام بویژه شهدای بزرگوار معلم و دانش آموز و تعظیم و تکریم در برابر خانواده های معظم شاهد، ایثارگر، آزاده و همه کسانی که به طرق مختلف در راه پیشرفت نهضت اسلامی و علیه دست نشاندگی و ستمگری های رژیم سابق فعالیت و تلاش می نمودند به موردی از آن وقایع بدون شرح و توضیح اشاره نمایم. یکی از روزهای تابستان 37 سال پیش بعد از نماز ظهر وعصر در مسجد روضه محمدیه(حظیره) با حضور شهید محراب دیارمان آیت ا... شیخ محمد صدوقی(ره) و جمع کثیری از جوانان و طبقات مختلف مردم، نگارنده به عنوان مسئول تشکیل جامعه معلمان یزد که برابر با اسناد باقی مانده از ساواک منحله اعتصابات و تحصن و تظاهرات فرهنگیان را همگام با شهید صدوقی(ره) ساماندهی می کرد مطالبی درباره ظلم و بیداد حاکمان زمان و وضع نابسامان اقتصادی معلمان و تبعیضات ناروایی که وزارت وقت آموزش و پرورش و دولت در پرداختی ها اعمال می نمود با یادآوری نکاتی از حیف و میل مقامات دولتی و خارج کردن پول از مملکت، نکاتی را به اطلاع جمعیت حاضر در مسجد رساند و از جمله درباره یکی از مقامات عالی استان افشاگری کرد و خطاب به حاضران گفت ای مردم بدانید و آگاه باشید فلانی پانصد برابر حقوق من معلم رشوه گرفته است !! نکته قابل ذکر اینکه در اسفند ماه سال گذشته سیدمحمد میرمحمدی استاندار یزد در جلسه ای با متانت و سعه صدر و صرف وقت حدود سه ساعت همراه با معاونت سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری نظرات عده ای از فرهنگیان را شنیدند. روز بعد یکی از همکاران تلفنی پرسید: چرا جامعه معلمان یزد قبل از پیروزی انقلاب اسلامی کلاس ها و موسسات آموزشی را تعطیل می نمود و تظاهرات و تحصن و اعلام تعطیلی در اعتراض به عملکرد دولت وقت به راه می انداخت؟ اما در حال حاضر در آیینه یزد نوشته و در جلسه استانداری گفته می شود: کلاس ها نباید تعطیل شود. پاسخ دادم در آن زمان اجازه تعطیلی و تظاهرات را مرجعی آگاه و مجتهدی دانا و بزرگوار و عالم به زمان می داد مردم هم با دل و جان اطاعت می کردند و تا پای جان می ایستادند. در حال حاضر نیز مطابق با قانون هر شهروندی می تواند در برابر مقامات از بی عدالتی که بر او روا داشته شده انتقاد نماید و نسبت به احقاق حق خویش و جامعه کوشا باشد، اعتراض کند تا حق خود را بگیرد تمام دولتمردان و مسئولان ذی ربط هم وظیفه دارند در حد توان تبعیض و بی عدالتی موجود را از بین ببرند اما تعطیل کردن کلاس و سرگردان نمودن دانش آموزان و خدای ناکرده رها کردن آنان در کوچه و خیابان عواقب سوء و پی آمدهای ناگواری دارد که پذیرفتنی نیست. خوشبختانه در دو همایش برگزار شده تاکنون سخنرانان به عنوان نماینده معلمان شاغل و بازنشسته بر عدم تعطیلی مدرسه و کلاس و ادامه مذاکره با مقامات مسئول تاکید کردند. بعد از دستگیری یکی از معلمان پیشکسوت یزدی در تهران در سال 86 هنگامی که دادستان سابق تهران به شهرستان تفت آمده بود نزد او رفتم و گفتم: زندانی کردن هر معلم که برای گرفتن حق تضییع شده خویش و همکارانش اعتراض و انتقاد می کند اثرات ناگواری در جامعه باقی خواهد گذاشت که جبران آن به سادگی امکان پذیر نخواهد بود. سپاس از دولت تدبیر و امید و مقامات امنیتی که اجازه دادند در سال 94 معلمان و کارگران خواسته های بحق خود را بیان کنند. بدان امید که برابر با قانون، معلمان بتوانند کانون های صنفی ساماندهی کنند و با رعایت ضابطه و مقررات در صورت نیاز گردهم آیی داشته باشند. اینک نظر خوانندگان را به خلاصه ای از بیانات و پیشنهادها و اظهارات سخنرانان در آن همایش به شرح زیر جلب می نماید: جلسه با تلاوت آیاتی از قرآن مجید و نواختن سرود جمهوری اسلامی ایران و خیرمقدم از طرف منصور میرزایی فرهنگی پیشکسوت و مجری مراسم آغاز شد سپس سیدحسین هاشمی دبیر فوق لیسانس زبان ضمن خیرمقدم گفت: در روز معلم با هزاران تبلیغ و پارچه های چسبیده بر دیوار و در عمل هیچ از او تجلیل می کنند و توضیحاتی در این باره ارائه نمود. سپس به مشکلاتی که بعد از معرفی خود برای شرکت در جلسه با حضور دکتر نوبخت و سایرین پیش آمده بود پرداخت ولی از قول دیگر نمایندگان استان ها شنیده بود که همگی روش یزد را در هم اندیشی راهی مقبول یافته که برای احقاق حق خواهان پیاده نمودن آن برنامه در استان هایشان بوده اند. سپس خانم ونوس عامری فوق لیسانس حسابداری با ارائه آماری درباره بودجه وزارت آموزش و پرورش و ساعات کار معلمان مطالبی اظهار داشت و با طرح مسائلی پیرامون فرسودگی ساختمان ها، عدم تجهیز کارگاه ها و مراکز تحقیق و پژوهش گفت: آموزش و پرورش ریشه است و بقیه شاخ و برگ، بعضی از مسئولان شاخه و برگ را چسبیده اند و ریشه را فراموش کرده اند. در مورد استیضاح وزیر آموزش و پرورش نیز گفت: جهت گیری ها کاملا سیاسی و در ارتباط با عزل و نصب ها بوده نه کار آمدی، اما موقعی که راجع به بودجه بحث شده بود وزیر آموزش و پرورش در سفر خارج بوده است، سپس گفت حیفم می آید از داستان شیرین توافق نگویم، داستانی که ریشه در عقلانیت ایرانی ها دارد، ضمن اینکه سرشان را خم نکردند هرگز میز مذاکره را نیز ترک نکردند. خدمت نمایندگان محترم و نماینده محترم دولت می گویم ما بارها و بارها گله خواهیم کرد و در صحنه خواهیم ماند ضمن اینکه لحظه ای کلاسمان را تعطیل نخواهیم کرد و میز مذاکره را ترک نخواهیم کرد، که حق مسلم ماست. آنقدر می ایستیم تا هیئت دولت و نمایندگان به سمت ما توجه کنند و ما به احترام آنها کلاهمان را بر می داریم. در ادامه آقای جلیل طیبات به نمایندگی از بازنشستگان مشکلات این قشر را برشمرد و خواهان رسیدگی عاجل به وضع آنها شد و گفت: متاسفانه میانگین حقوق بازنشستگان در ماه 900 هزار تومان است، تازه عروس و داماد و نوه هم به جمع آنها اضافه شده است. در این هنگام مجری برنامه که در فاصله دعوت از هر سخنرانی اشعار و جملات زیبایی پیرامون همایش قرائت می نمود از دکتر اختیاری نماینده زرتشتیان دعوت نمود به ایراد سخن بپردازد. اسفندیار اختیاری کلام را با نام آفریننده دانا شروع کرد و گفت: آمار قبولی دانشگاه، پزشکان برتر، مهندسین برتر اینها یک شبه در یزد اتفاق نمی افتد. این فرهنگ و اصول ما است و هیچ کس نمی تواند این اصول را زیر سوال ببرد.به جرات بگویم که آموزش و پرورش از دانشگاه هم مهمتر است. اسفندیار اختیاری به رتبه بندی معلمان هم اشاره نمود و گفت بگذارید حداقل این شروع شود چون روی آن کار کارشناسی شده آری، من معتقدم باید بین کارمندان عدالت باشد به ویژه اگر قبول داریم فرهنگیان استادان ما و تاج سر ما هستند. آن گاه نوبت به نماینده دیگر، دکتر جوکار رسید. ایشان ضمن تبریک عید فطر و تشکر از تیم هسته ای و دست اندرکاران همایش و دکتر اختیاری که حرف های دل همه را زد گفت باید به راهکارهای عملیاتی برسیم ما هم جدا از خانواده فرهنگی نیستیم من هفت سال در سازمان بسیج فرهنگیان و در ارتباط با آنها بودم. وزارت آموزش و پرورش را بعنوان یک وزارتخانه قبول نداریم زیرا کارش با سایر وزارتخانه ها فرق می کند اینجا دستگاه انسان سازی است،آدم تربیت می کند کار صنعتی نمی کند، ولی تولید انسان فرهیخته می کند، انسانی که در همه ابعاد تاثیرگذار است. سپس استاندار یزد سیدمحمد میرمحمدی به ایراد سخن پرداخت و گفت: امیدوارم شاگرد خوبی برای معلمان عزیزم باشم. همیشه دعا گوی عزیزان هستم و بر دست آنها بوسه می زنم که با کف زدن های ممتد حاضران روبرو شد. میرمحمدی اظهار داشت: در ارتباط با مسئله آموزش و پرورش یک موضوعی را خواستم عرض کنم که جلسه هم اندیشی را اگر بتوانیم ابعاد وسیع تری به آن بدهیم شاید بازتاب آن زیبنده تر برای همه ما باشد و به این دلیل یک وقتی این احساس نشود که فرهنگیان تنها برای مسائل مادی جمع می شوند ما فرهنگیانی را می شناسیم که کمتر به مسائل مادی خودشان توجه دارند. اینکه الان دولت آیین نامه ای تنظیم کرده و می خواهد اجرا کند بگذارید ادامه بدهد و اگر مجلس بخواهد صورت دیگری را انجام دهد، هر کار بهتری هم توسط مجلس دنبال شود و قدم جدیدی هم که می خواهند برداشته شود. سپس در ارتباط با بازنشستگان گفت: واقعیت این است که سیستم حقوقی ما بعد از بازنشستگی جنبه سقوطی دارد. هنگامی که شاغل بودیم حقوق داشتیم، اضافه کار هم داشتیم، مأموریت داشتیم، مزایا داشتیم وقتی بازنشسته می شویم فقط حقوق می ماند، از آن طرف ما بودیم و خانممان و بچه ها، بعدها داماد می آید، عروس می آید و نوه می آید و می رسد به 15 نفر. ببینید 15 نفر کجا و 3 نفر کجا؟ از یک طرف با افت درآمد و از طرف دیگر با هزینه سرسام آور روبه رو می شویم، این یکی از مسائلی است که با آن مبتلا هستیم و بعضی به شغلی دیگر رو می آورند ولی همه این امکان را ندارند. ما کاملاً حس می کنیم و متوجه هستیم شاید در همین نشست ها و هم اندیشی ها بتوانیم به راهکارهایی برسیم. بعد نوبت به محمدجواد حسامی فر از دبیران دبیرستان های یزد رسید که با بیان مطالب موثری مسائل مطرح شده را جمع بندی نمود و از مسئولان تشکر ویژه کرد که از ابتدای جلسه تا انتهای برنامه با حوصله و سعه صدر حضور داشته و مخصوصاً از استاندار و احمد شیرزاد مدیر کل آموزش و پرورش و پیشکسوتان و مدیران اسبق اداره کل آموزش و پرورش سپاسگزاری نمود و سپس با عرض تبریک عید سعیدفطر و تیم مذاکره کننده که در جدالی بسیار طولانی با نتیجه عالی موفق شدند گفت: می خواهیم ببینیم چرا آموزش و پرورش مورد بی مهری واقع شده در جلسه قبل هم گفتیم و آنقدر می گوییم تا درخواست های بحق فرهنگیان نهادینه شود و همگان به این باور برسند که باید پاسخگو باشند. در پایان مجدداً از دکتر جوکار سپاسگزاری گردید که از وجود کانون صنفی معلمان دفاع کرد. جلسه در ساعت 12:30 با ذکر صلوات بر محمد(ص) و آل محمد پایان یافت. مدیر مسئول ...
ناگفته های سردار احمدی مقدم فرمانده سابق نیروی انتظامی
...، نورآبادی و... با همان کلاه های نمدی و لباس برنو و ام یک از سپاه یاسوج- که آن موقع رفته بود گچساران- آمدند و آنجا را از ما تحویل گرفتند. به تهران آمدیم و ما را به مجلس قدیم- که محل خبرگان قانون اساسی بود- فرستادند. با بخشی از گروهان مان به آنجا رفتم و بیشتر از یک ماه نگذشته بود که مسئول امنیت آن ساختمان شدم. دوره ای بود که آقای منتظری رئیس خبرگان بود و شهید بهشتی جلسات را اداره می کرد. همان موقع ...
شهیدی که مشهورترین شهادت را رقم زد/ عکس
.... رفتم جلوتر ولی متوجه حرفش نشدم. همون موقع بود که دیگه شهید شد... آنچه در ادامه می آید وصیت نامه این شهید بزرگوار است. باشد که ره توشه راهمان باشد. شهید حاج امینی، نفر اول صف سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان پاک و مخلص او. بعد از مدت ها کشمکش درونی که هنوز هم آزارم می دهد، برای رهایی از این زجر، به این نتیجه رسیده ام و آن در این جمله خلاصه می شود ...
نقاره زنی که 68 سال بدون غیبت سر کارش رفته است +عکس
؟ اول اینکه در این سال ها هنوز پله ها را نشمرده ام. یعنی اصلا در این عوالم نیستم. بعد هم با اینکه بالا رفتن از پله های معمولی برای من سخت است، ولی پله های نقاره خانه را که بلندتر از پله های ساختمان هاست بالا می روم و هیچ سختی احساس نمی کنم. حتی بعضی وقت ها که فیلم بردار یا عکاس به بالای نقاره خانه می آیند برایشان سخت است، ولی برای من تا به حال سخت نبوده است. به نظرم اگر دکتر بگوید این ...
خاطرات تکان دهنده احمدی مقدم از دستورات احمدی نژاد/ نظر کیهان در مورد علت لغو کنسرت شجریان/ برخی بانوان ...
... همین طور است. روزی که برگشته بودند از ساعت 6 در دفترش جلسه بود. رفتم دیدم هیچ کس نیامده است و فقط من بودم. بعد از من، آقای حسین طائب رسید. قبل از آمدن آقای طائب، ایشان گفت: چه خبر؟ گفتم: خیابان این جوری بود. گفت: خیلی خوب شد. دایره را تکان دادیم و اضافات و آشغال ها رو آمد. با آنها برخورد کنید و همه را جمع کنید ببرید. بروید خاتمی و بقیه را دستگیر کنید و شر همه را کم کنید و بروید. گفتم: مرد ...
چون سربازی از مافوقم اطاعت کردم
روبرو نبودم. واقعا مسافت دور بود و هفت ساعت رفت و برگشت بود تا بتوانم یکی دو ساعت مصاحبه داشته باشم. شما باید جاده های مرزی و جاده خاکی را طی می کردی تا به روستای فرنگیس برسی. و از طرفی من خودم کارمند هستم و باید از اداره مرخصی می گرفتم و دنبال کار می رفتم. زمانی که خدمت فرنگیس می رسیدم متوجه شدم او در سخن گفتم محدود است. مثلا می خواستند اسم یک خانم را بیاورند که زخمی شده و دستش از بدنش جدا ...
مدیر سایت IFP: نه منتظر احمدی نژاد باشیم، نه روحانی / ما باید ایران را به جهان معرفی کنیم
مسلمان باهوش قرار بگیرند، شک نکنید که شخصیت ایمانی و ایرانی او در موفقیت مذاکرات هسته ای، مؤثر بوده. بگذریم. یعنی در این سی چهل سال، ساکت بودیم؟ به نظرم اینطور نیست... درست می گویید. ساکت نبودیم، اتفاقا" پر سر و صدا هم بوده ایم. اما، توجه کنید به عرایضم. شما ببینید که چه کسانی از طرف ما، در باره ما مردم ، برای دنیا حرف زده اند؟ چه صداهایی از ایران و ایرانی بلند شده و به گوش ...
فرماندار و اسدی باعث کنار گیری من شدند
خود وی در قواره یک ریس جمهور برای اداره این کشور نبودند. بعد از اخراج از کار و قطع در آمد از طرف عوامل دولت وقت، وضعیت مالی و شرایط زندگی شما چگونه بود؟ وقتی اینها مرا خواستند و حکم اخراجم را دادند با تمام تحقیری که بر من روا داشته شد به طوری که شخصی که قرار بود حکم اخراجم را بدهد زمانی زیر دست من بود، آن روز اصلا اجازه ورود به اتاقش را نداد و روز بعد من توانستم اجازه ورود ...
توبه سمپات ها برخلاف سران واقعی بود
.... رفتارشان مثل کسی بود که می خواهد به سفر برود. آخرین بار کی ایشان را دیدید و خبر شهادتشان را چگونه شنیدید؟ شب قبل. ساعت حدود 11 شب بود و ایشان هنوز داشتند در زیرزمین منزل خیاطی می کردند. حس عجیبی به من می گفت دیگر ایشان را نخواهم دید! و به رغم میل خودم، به خانه ام رفتم. فردا صبح یکی از دوستانم زنگ زد و گفت: می گویند در بازار و اطراف مغازه پدرت شلوغ است! با پسرعمه ام که ...
تحلیلی بر روند تحولات جنگ به روایت شهید حسن باقری
به من هم گفتند این جا بایست و گفتم چشم. برادر! یک علت اینکه عملیات عقب افتاده ناتوانی تیپ هاست. تیپ چطوری توان پیدا می کند؟ شما باید بمانی در داخل این تیپ که تجربه کسب بکنی. فرمانده گردان که تا حالا جنگ نکرده، آخر من این را چطوری فرمانده دیگران بگذارم؟ مسئول دسته آمده هنوز آموزش سپاهی ندیده است! چه خاکی به سرمان کنیم؟ دردمان را به چه کسی بگوییم؟ برویم به امام بگوییم؟! برویم به مجلس بگوییم؟! به چه ...
نویسنده معروف چگونه با کلاهبرداری، کتابخانه زاگرس را به تعطیلی کشاند؟ + فیلم
ادیتی روی کتاب صورت نگرفته بود. تا جایی که او اصلا از پخش کتاب منصرف شد و اصلا کتاب را روانه بازار نکرد. دیگر خسته شدم. نه ای میل زدم و نه پیگیری کردم زیرا چند برابر زمان معمول وقت برده بود چاپ کتاب. و کیفیت مناسبی هم نداشت. پیگیری هم فایده ای نداشت. کل کتاب 96 صفحه است و این همه زمان برای چاپ و سرانجام این کیفیتِ کار و تعداد نصف آن چیزی که من پولش را پرداخت کردم. این امر انگیزه پخش ...
زخمه بر ایام نا بگاه
شد این کتاب در آستانه عید نوروز سال گذشته منتشر شود. بعد از آن کسی از مطبوعات مربوطه با من تماس گرفت که شنیده ایم این کتاب مجوز گرفته، گفتم خیر کتاب هنوز مجوز رسمی نگرفته و خواهش می کنم که شما عنوان نکنید. اما ایشان نه تنها عنوان کرد که عکس تمام قد من را هم چاپ کرد و نوشت عبور کلنل از سد سانسور و جمله ای از ناشر نقل کردند که ما خیال داریم کلنل را در تیراژ بالا چاپ کنیم و همزمان کتاب جعلی کلنل آمد ...
بنیاد در آینه مطبوعات
آنجا گذاشتم و با زیرکیا ز خانه خارج شدم وب ه سمت پادگان رفتم. صبح ساعت 7 تا 11 پادگانن خریسی مشهد مرا پذیرش کرد. ساع ت 11 هما عزام به سمت پادگان های آموزشی شروع شد. در حال خروج از پادگان، متوجه شدم پدرم کها ز طریق خواهرما زا عزام من خبردار شدهب ود، اطراف پادگان دنبال من می گردد. پدر رسید و مرا جلو پادگان دید. بغض گلویم را گرفته بود و چشمانم نمناک شده بود. نمی توانستم صحبت کنم. وقتی پدر مرا در این ...
ماجرای دستگیری عامل جنایت مسلحانه مشهد در کلاله
آسیب دید کینه هایم بیشتر شد. مادرم را اذیت می کردم، حتی به تلفن هایش حساس بودم به طوری که او حدود 2 هفته قبل از این ماجرا با خوردن قرص دست به خودکشی زد! این گونه بود که من راهی مشهد شدم تا از آن مرد (محمد) انتقام بگیرم. خانه اش را پیدا کردم و سپس به کرمانشاه رفتم و اسلحه ای به مبلغ 2 میلیون و 100 هزار تومان خریدم و به مشهد بازگشتم و او را با شلیک گلوله به قتل رساندم. به گزارش خراسان حاکی ...
سهم اصولگرایان و اصلاح طلبان درروی کار آمدن احمدی نژاد
حرف ها را بزن. واقعا عقلش می رسید، به عنوان آدم سیاسی. چرا این حرف ها را می زد؟ چیزی که احساس کرده بود حق است می گفت. یا رفتار آقای مهدوی کنی، را از اول انقلاب نگاه کنید. هیچ وقت فرد تندرویی نبوده است. اصلا وقتی در قدرت بود یا در غیر قدرت بود تندروی نکرده. براساس اصولش عمل کرده اما نمی توانم بپذیرم فرد با تناسبش با قدرت، رفتارش عوض شود. چه اصولگرا باشد چه اصلاح طلب. اصلاح طلبی که هویت خودش را حفظ ...
کاهش قیمت خودرو به زیر نرخ کارخانه
زیبا را ببینید، ماشین داخل که پر مصرف هستند، مگه شما مهندس طراحی ندارید، لا اقل تو اینترنت که بلدید جستجو کنید! اگه اینم براتون سخته برید تو نمایشگاه ببینید. آقا یون خیالشون راحته می گن وقتی مردم مجبورن بخرند چرا ما به خودمون زحمت بدیم، اینه حمایت کورکورانه از تولید داخل! ما افتخار می کنیم به.... نه اون چیزی که الان هست. من یه 206 صنودق دار خریدم. هنوز یک سالی از عمش نمیگذرد که صفحه دیسک ...
مساجد را مسجد نگهدارید/فعال کردن کانون های مساجد کار خوبی است
کسی در جایی یک اشتغال مختصر پیدا کرد، فوراً مسجدش تعطیل شد. اول ظهر و عصر را تعطیل کرد، بعد مغرب و عشا را تعطیل کرد، نماز صبح هم که اصلاً نبود ؛ اینها اشکال است. باید تلاش کنید بدون تعطیل هر سه وقت در مساجد تهران نماز خوانده بشود: هم صبح بروید نماز؛ هم ظهر و عصر را بخوانید؛ هم مغرب و عشا را بخوانید. نفرمایید مأمومین نمی آیند. به تجربه ثابت شده است که اگر ائمه جماعت حاضر باشند، مأمومین می آیند ...
تاکسی باغ... و... تاکسی شکلات
. کف پوش های تاکسی آقای خاکی، مثل چمن سقفش پر از شاخ و برگ های مصنوعی است و منظره روی داشبورد و پشت شیشه عقب، یک باغ مینیاتوری به تمام معناست که شامل خانه های چوبی و درخت های کوچک است. البته در گذشته یک آب نمای کوچک هم گوشه داشبورد بود که وقتی می پرسم چرا دیگر نیست، با خنده می گوید به خاطر بحران آب و صرفه جویی در مصرف آب آن را برداشتم. روی کاغذی که به یکی از تپه های مصنوعی جلوی راننده تکیه ...