سایر منابع:
سایر خبرها
شاه نه تنها با فساد مبارزه نمی کرد بلکه منشأ فساد بود + جزئیاتی از دوران پهلوی
همه طلبه ها دارای یخچال و کولر شدند برای من هم خریداری کنید. آن زندگی و خانه امام (ره) هنوز هم موجود است و من اگر جای حکومت بودم آن خانه را می خریدم و جزء آثار باستانی نگه می داشتم، چراکه این آثار باستانی است، نه تخت جمشید، این افتخار و عزت است. حتی خبرنگار لوموند وقتی در نجف با امام (ره) مصاحبه کرد، تعجب کرد شخصی که اینطور در ایران پرآوازه است و به نام او در خیابان ها می ریزند و به نام ...
شخصی که لقب شیخ المعاونین از رهبری دریافت کرد/گاهی 50 ساعت بی خوابی می کشیدیم،بی خوابی از شلاق بدتر بود/ ...
دلیل فعالیت های مبارزاتی علیه رژیم و فشارهای ساواک در تهران دیگر نمی توانستم بمانم به همین سبب به قم آمدم،حتی وقتی قرار شد تهران را ترک کنم بین مشهد و قم مردد بودم اما استخاره که کردم قم آمد! در مرداد سال 1353 به قم آمدم، بعد از یک ماه خانواده نیز به قم مهاجرت کردند و نزدیک به 40 سال است که ساکن قم هستیم. قم فردا: چگونه وارد مبارزات علیه رژیم پهلوی شدید؟ پدرم روستایی بود البته ...
پرواز عاشقانه بهروز، 42 روز قبل از بهروزیِ وطن بود
خبر دیگر متوجه نشدم، وقتی چشم باز کردم در خانه شاطر حسین شهرستانی (همکار همسرم) بودم. هر کس در گوشه ای نشسته بود و گریه می کرد. شهادت بهروز و تعطیلی بازار با شنیدن خبر شهادت بهروز مردم مغازه ها را بستند و بازار تعطیل شد. جمع کثیری جلوی بیمارستان تجمع کرده و متظر پیکر به خون خفته بهروز بودند. با پخش شدن خبر شهادت یک کودک 8 ساله تعداد زیادی از کسانی که تا آن روز در راهپیمایی ها ...
دسیسه ای برای قتل شوهر
بیرون بکشم. شیرین روز حادثه چندبار به من زنگ زد و گفت شوهرش بیرون است و از من خواست کار را تمام کنم من که مواد کشیده بودم خیلی اتفاقی حامد را در خیابان دیدم. او اصرار کرد سوار ماشین شوم، من هم قبول کردم، وقتی سوار شدم ضربه اول را زدم و بعد هم ضربات بعدی را وارد کردم و کار تمام شد. وقتی او را کشتم شیرین دوباره با من تماس گرفت و من هم گفتم شوهرش را کشته ام. سپس شیرین در جایگاه ...
ماهی 2 میلیون شیشه می کشیدم
ام را از دست می دهم. من زندگی خوبی داشتم و طمع زیاد باعث شد به زندان بیفتم و زندگی ام را از دست بدهم. زمانی قهرمان بودم، الان دزدم! خودش می گوید قهرمان سابق کشتی فرنگی است و در مسابقات بلغارستان در سال 87 مقام آورده است. سی ساله است اما هفته گذشته در طرح پلیس آگاهی به جرم سرقت دستگیر شد. تمام بدنش خالکوبی است و می گوید سابقه کیفری ندارد. خودت را معرفی کن. ...
دست هایش!
پرورش ابلاغیه من برای معلم پرورشی در روستاهای اطراف شفت زده شد. هر روز مسیر روستاهای اطراف را با پای پیاده می رفتم و به کودکان روستایی که در خانواده های محروم زندگی می کردند درس می دادم. هر روز به 4مدرسه می رفتم و در طول هفته با 500دانش آموز سروکار داشتم. علاوه بر تدریس، مسابقات فرهنگی و هنری از قبیل نقاشی، قرآن و نهج البلاغه و احکام برگزار می کردم و همه تلاشم این بود که بچه ها را به قرآن و احکام ...
33 سال بی خوابی؛ حاج رجب رگ خوابش را در سنگر جا گذاشت
همسرم از بیدار خوابی من اطلاع نداشتند و حتی این موضوع را در تمام این سال ها از خانواده خودم و دوستان و آشنایان پنهان کرده بودم چرا که من تنها به خاطر خدا رفتم به همین دلیل مانند یک راز در سینه نگه داشته بودم. احساس می کنم سخت ترین درد دنیا بی خوابی است، حاضر بودم حتی دو دستم قطع می شد، اما شب ها می توانستم با آرامش بخوابم انسان های عادی با وجود هزاران مشکلی که در زندگیشان دارند با دو ساعت خواب ...
اعترافات دزدآدمکش دربازسازی صحنه قتل
پلاستیک ، مردی حدود 40ساله را دیدم که قصد داشت وارد کارگاه شود ابتدا از او ساعت را پرسیدم وقتی او گوشی تلفن را برای بیان ساعت بیرون آورد چشمم به گوشی تلفن او افتاد. در حالی که چند قدم از او دور شده بودم بازگشتم و گفتم من از گوشی شما خوشم آمده است آن را به من بده! اما او پوزخندی زد و گفت برو پی کارت! با شنیدن این جمله چاقویی را که از آشپزخانه منزل برداشته بودم بیرون کشیدم و قصد داشتم ضربه ای به شانه اش ...
روایت عسگر اولادی از چگونه پولدار شدنش
مصطفی خمینی به مبلغ 5600 تومان خریده بودم. در آن خانه من و دو خواهر و پدر و مادرم زندگی می کردیم. اولین ماشینم که در سال 1333 خریدم یک فولکس به مبلغ 5900 تومان بود که با همین ماشین چند کیسه خواربار از بازار می خریدم و بین نانوا و بقال توزیع می کردم. سال 1334 تصمیم گرفتم تاجر شوم. به اتاق بازرگانی رفتم که کارت بازرگانی بگیرم، اما سنم اقتضا نمی کرد. چون حداقل باید 24 ساله می بودم. نایب رئیس ...
شبیه دلقک های سیرک هستم!
خانواده فقیری هستیم. پدر و مادرم در مازندران سریدار یک ویلا هستند. 3 خواهرم شوهر کرده اند که آن بیچاره ها هم دارند با فقر و تنگدستی دست و پنجه نرم می کنند. خانه شان در همین محله است اما برای اینکه از بدبختی های یکدیگر باخبر نشویم کمتر به هم سر می زنیم. به قول خواهر بزرگ ترم بهتر است هر کدام مان به درد خودمان بمیریم! خودم هم که اینجا زندگی می کنم. دارید خودتان می بینید. در یک اتاق 9متری با زندگی ...
نمونه هایی از تجاوز جنسی مسعود رجوی
عروسی و شب معراج توست!!" به هنگام شب به محل اقامت مسعود رفتم و مریم مرا تا اتاق خواب او همراهی کرد و مسعود با من همبستر شد و رابطه جنسی برقرار کرد. یکی از زنان عضو شورای رهبری سازمان به شکل خصوصی و سری به من گفت که با چشمان خود دیده که مسعود رجوی به صورت دستجمعی در پایگاه اشرف با زنان عضو شورای رهبری و اعضای دفتر خود رابطه جنسی برقرار کرد. وحشتناک ترین روش های شکنجه در زندان ...
از نامه ایوبی به جشنواره برلین تا طالبانی خواندن حمله به مطهری
هفتمین روز جشنواره فیلم فجر با نمایش پنج اثر سینمایی در بخش های رقابتی سودای سیمرغ، نگاه نو، هنر و تجربه و مستند و یک اثر در بخش خارج از مسابقه همراه است اما شاید مهم ترین اتفاق امروز نمایش فیلم مزارشریف به عنوان گران ترین فیلم حاضر در بخش رقابتی این دوره از جشنواره باشد؛ فیلمی که انتظار می رفت کیفیتی متناسب با هزینه های داشته باشد اما اکران این فیلم بیش از آنکه در معرض توجه قرار بگیرد، با گفته های کارگردانش در نشست خبری، با ابعاد تازه ای مواجه شد و رنگ س ...
حزب ها، انتخابات و سیاست تاثیر مستقیم بر ادبیات دارند/ آب قند برای جوایز ادبی!/ سکوی پرش نویسندگان
...> سکوی پرش نویسندگان روزنامه شرق در صفحه هنری یادداشتی درباره زنده یاد محسن باقرزاده ، مدیر نشر توس منتشر کرده که در آن آمده است: این روزها که باقرزاده حالش خوب نبود، تلفنی زنگ می زدم و همسرش گوشی را به ایشان می داد و حس می کردم می توانم به او روحیه بدهم، چون یکی از جاهای جذابی که پیوسته با آن ارتباط داشتم دفتر ایشان بود. من بارها آنجا می رفتم و روی چهارپایه ای می نشستم و درباره کتاب با هم حرف ...
روایتی از سرگذشت افسران رژیم پهلوی در عزلت ؛از سرداری تا سرباری
از خانه اش بیاورد. مدت ها طول کشید تا به رضا قبولاندم که از این دستور زننده اش منصرف شود و اجازه دهد آشپزها از غذایی که درست می کنند بخورند. و بالاخره، امیر طاهری تعریف می کرد که گاه رضا از آمریکا به اروپا زنگ می زند تا مطلبی را با او در میان بگذارد، اما پس از چند دقیقه به بهانه آن که کاری پیش آمده و باید برود تلفن را قطع می کند و از وی می خواهد که فردا به او زنگ بزند. فردای آن روز که ...
ماجرای یک دبستانی انقلابی
خصوصی پدرم با دوستانشان را به یاد دارم. چون من هم به جلسات می رفتم و آنجا مسائلی مطرح می شد. منتها من از کودکی یک ارتباط و علاقه ای به حضرت امام داشتم. یادم است مدرسه که می رفتم؛ گاهی در ایامی که پدرم قم نبود، از خیابان بهروز، که الان 19 دی شده است، پیاده می رفتم به منزل امام. چون ماشین و پول نداشتم، پیاده می رفتم. کلاس ششم ابتدایی بودم و تقریبا سال 41 بود. * برخی از شبکه های ضد انقلاب ...
دوران انقلاب به روایت رییس شورای شهر کرمان
به شهادت رسید و من از ناحیه دست و برادرم هم بر اثر ضربه ای که به سرش خورده بود آسیب دیدیم و چندین روز در خانه بستری بودیم . مبارز انقلابی شهر کرمان ادامه داد : در سال 52 آیت الله شیخ محمدتهرانی کرباسچی وکیل تام الاختیار حضرت امام (ره) توسط ساواک به فهرج بم تبعید شده بودند اما به دلیل بیماری ایشان را به کرمان منتقل کردند و ایشان در منزلی نزدیک خانه ما اقامت داشتند ولی نیروهای ساواک از ...
نیمکت خونین
به داخل اتاق صدا کنم دیدم نیست داشتم دنبالش می گشتم که یک دفعه صدای دادوفریاد بلند شد و فهمیدم محمد معلمش را با چاقو زده است او بچه ای نبود که چاقو با خودش حمل کند. روز قبلش که رفته بودیم دعا بگیریم داخل ماشین میوه داشتیم، برداشته بودم که بچه بخورد و دلش شاد بشود. کارد میوه خوری را از ماشین برداشته بود و من هم نفهمیده بودم. او معلم را با همان کارد زد. وقتی بازداشت شد از او پرسیدم ...
ناگفته های ریحانه درباره روز حادثه از زبان قاضی پرونده
...، که مؤید آن اظهارات صریح و روشن خود متهمه است. توضیح ریحانه در رابطه با وارد کردن یک ضربه به در با چاقو چه بود؟ وقتی از متهمه در دادگاه سوال شد: چرا به در باچاقو زدی وی جواب داد:.... چون هیجان زده بودم وهول کرده بودم یک ضربه با چاقو به در زدم از وی سوال شد: درب قفل بود؟ وی جواب داد: نه قفل نبود. و وی ادامه می دهد بعد از زدن ضربه چاقو مقتول گفت منو زدی؟؟!! وبه طرف من صندلی را پرتاب کرد وبعد ...
قتل هولناک کودک 3 ساله برای انتقام گرفتن
عقربه های ساعت 2 بعد از ظهر یکی از روزهای آبان ماه امسال را نشان می داد که زن جوان برای سر زدن به عرشیا به کوچه آمد. عرشیا مثل سایر بچه های همسایه، گاهی برای بازی به کوچه می آمد و بعد از مدتی با صدای مادر به خانه برمی گشت اما این بار از عرشیا خبری نبود و مادر و همسایه ها به کوچه ها و خیابان های اطراف رفتند، اما هیچ ردی از پسر بچه سه ساله به دست نیامد. تماس با اقوام و آشنایان نیز بی فایده بود، کسی ...
3 سال جستجو و طلاق پس از اولین دیدار!
وضع خسته شده بودم، بنابراین به دادگاه مراجعه کردم تا همسرم را به طور غیابی طلاق دهم. زن نیز در دفاع از خود گفت: 18 ساله بودم که با همسرم ازدواج کردم، 26 سال با همه ی مشکلات ساختم، او در طول این مدت کمتر شبی بود که مرا کتک نزند تا اینکه یک روز به پیشنهاد فرزندانم تصمیم گرفتیم در غیاب همسرم از خانه خارج شویم. بنابراین ابتدا خانه ای کرایه کردیم و یک روز که شوهرم در خانه نبود به همراه ...
اینجا زنی در انتظار معجزه است+عکس
را تر کند و باز تلاش بی حاصل او برای گریستن و باز.... پلیس مدت کوتاهی پس از حادثه فهمید زن اسیدپاش، پیشتر با همسر طاهره رابطه دوستی داشته و مرد، یکی دو سال، به خانه او می رفته است. آن دختر از شوهرم می خواسته مرا طلاق بدهد و با او ازدواج کند اما شوهرم قبول نکرده بود و می خواسته ترکش کند، همین موضوع باعث شده تصمیم بگیرد بیاید سراغ من تا انتقام بگیرد. اما چرا زن از طاهره باید انتقام می ...
فقط سوال می کنم
چند سال که نتوانست فضای این کشور را تحمل کند راهی لس آنجلس شد. این روزها 25 تابلو پاپ آرت محمود سبزی در گالری بوم به تماشاست؛ آثاری که در عین جذابیت بصری، معناهایی در باب هویت و گذار از سنت به مدرنیته را جست وجو می کند. گویا شما در دوران جنگ ایران و عراق در جبهه نبرد حضور داشتید و پس از آن به آلمان و آمریکا مهاجرت کردید؟ من حدود یک سال داوطلبانه در جنگ فعال بودم که این خود عامل ...
مجبوریم فیلم آپارتمانی بسازیم
، درحال انجام کارهای این مستند بودیم که خانم بنی اعتماد پیشنهاد کرد، در زمان ساخت فیلم خانه پدری کنار کیانوش عیاری باشم و کتابی درباره نحوه فیلمسازی او بنویسم. همیشه دنبال این فرصت بودم اما شرایطش فراهم نمی شد. من هم از این پیشنهاد استقبال کردم. تقریبا در تمام زمان فیلمبرداری خانه پدری حضور داشتم و از مراحل کار آقای عیاری یادداشت برمی داشتم. فرصت خوبی بود تا میان پلان ها بیشتر با هم صحبت کنیم. یادداشت ...
غلامحسین امیرخانی کیک تولدش را برید
سعادتی است که ما به عنوان توفیق الهی از آن نام می بریم. اما حتما ده هاشرط در کنار هم قرار می گیرد تا آن توفیق را به وجود آورد. او در ادامه به تاثیر همسرش در این مسیر اشاره کرد: فداکاری همسرم در این مسیر همان قدر بنیادی و ریشه ای و تعیین کننده بود که تاثیر پدر و مادرم، مثلا به عنوان نمونه ایشان حدود 13سال از پدرم که خانه نشین شده بود، پرستاری کرد و حدود 18سال از مادرم. حتما تایید می کنید این ...
اخبار تبعید دانشجوی دکتری به کمپ ترک اعتیاد
ماجرای گروگان گرفته شدنش برداشت. خاطره تلخی که هنوز نتوانسته است فراموش کند. ماجرا چه زمانی برای شما رخ داد؟ 9 تیرماه سال گذشته بود که مرا گروگان گرفتند. از نحوه گروگانگیری برایمان بگویید؟ در خانه بودم که 4 مرد سیاهپوش و قوی هیکل به درخانه مان آمدند و بعد از این که خود را پلیس معرفی کردند گفتند باید با آنها بروم. ابتدا قبول نکردم اما آنها مرا به زور سوار یک خودروی ...
دروغ های مرگبار
. او حتی می گفت هر مشکلی که داشته باشم در حل آن کمکم می کند.دخترت چند سال دارد؟ یکسال و چهار ماه دارد اما وقتی که یاسمن او را دید و این حرف ها را به من زد دخترم هشت ماهه بود.در تمام این مدت چطور با یاسمن ملاقات می کردی؟ معمولا در میدان رسالت با هم قرار می گذاشتیم و من با ماشین دنبالش می رفتم. او با مترو می آمد.آیا هیچ وقت او را به خانه شان نرساندی تا نشانی واقعی اش را بفهمی؟ نه معمولا بعد از ملاقات ...
پرونده ای برای عجیب ترین درگیری های نکونام/ مجادلات حیرت انگیز جواد!
! شما در حد واندازه من نیستی که در مورد من حرف فنی بزنی. تاریخ من در این فوتبال مشخص است. یک سال و نیم در استقلال بودم و اتفاقاتی دیدم که در 15 سال فوتبال هیچوقت ندیده بودم. هنوز مردم یادشان نرفته بعد از داربی 3 بر 2 مصاحبه کردید و گفتید سه گل زاید به من ربطی ندارد. اصفهان رفتید چند تا بازیکن با خودتان بردید که استقلال تضعیف شود؟ در تبریز بعد از باخت مقابل استقلال چه کردید؟ در کرمان چطور؟ مردم این ...
جنایت باغ اوشان پایان شوم میهمانی را رقم زد !
به آدرس رسیدیم، مقتول به همراه چند نفر دیگر در مقابل در یک ویلا ایستاده بود که با معرفی خود به عنوان دوستان برهان قصد صحبت کردن با آنان را داشتیم که با لحن توهین آمیزی، با ما صحبت کردند و در همین زمان، امید با دو نفر از آنان درگیر شد و من نیز در همین زمان با مقتول درگیر شدم و از آنجائی که به همراه خود چاقو داشتم، دو ضربه به پهلو و شکم مقتول و چند ضربه نیز به دو نفر دیگر که با امید درگیر شده بودم ...
نمی دانم چرا پرسپولیس به این روز افتاده است
دلیل به صادق گفتم تو بمان تمام تلاشت را بکن تا تعویض نکنیم. کریمی در خصوص اینکه چرا یک بطری آب روی پیست و نزدیک نیمکت تیمش قرار داده بود، عنوان کرد: باور کنید آنقدر استرس داشتم نمی توانستم پنالتی را ببینم و می خواستم از همین تونل مستقیم به خانه بروم. اوایل بازی چند بار ناخودآگاه از جایگاه مشخص شده خبرنگاران خارج شده و با گوشزدهای داور چهارم روبه رو شدم که سر جایم بمانم برای همین آن بطری ...
اخراج احسان علیخانی به خاطر بازیگر زن!
های گذشته اش در تلویزیون اظهار کرد: سال 78 بود که من در یک فیلم سینمایی دستیار کارگردان بودم. از من خواستند تا یکی از بازیگران را صدا کنم که سر صحنه بیاید. من هم به راه پله خانه ای که لوکیشنمان بود رفتم و گفتم که خانم فلانی لطفا بفرمایید سر صحنه. یک بار دیگر هم او را بلند صدا کردم. بعد از این آن خانم که معروف است و اسمش را نمی آورم از اتاق گریم بیرون آمد و به کارگردان گفت این آقا باید می آمد آرام ...