سایر منابع:
سایر خبرها
سرتان حسابی شلوغ خواهد بود، چیزی را فراموش نکنید، در این مطلب راهنمایی ای را برای تان آماده کرده ایم که می تواند گام به گام برای برگزاری یک جشن باشکوه همراهتان باشد. حدود قیمت محضرخانه های مختلف چقدر است؟ بورس لباس عروس یا کت وشلوار کجاست؟ برای انتخاب سالن مناسب به چه نکاتی باید توجه کرد؟ حلقه ازدواج را چطور انتخاب کنیم؟ پاسخ این سوال ها و خیلی سوال های دیگر را می توانید در این مطلب پیدا ...
درختان فندوق، خار بدستانم رفته، خنش می مالم. فردا محل فرورفتن خارها ورم می کند و با اندک فشاری، خار بیرون می آید. زحمت دستان پینه بسته خود و پدرانش، باغ فندوقی است با درختان صد ساله در حریم رودخانه کاکرود و البته درختان اصلاح شده دیگری که خودش کاشته است. علی کاظمی سال 54 مدیر مدرسه کاکرود بود با 116دانش آموزی که از آبادی های اطراف هم می آمدند، اما حالا دانش آموزان کاکرود به عدد ...
مهران را به تصرف در آورد و با هیاهو آن را به رخ جهانیان کشید. عراقی ها جشن گرفتند و گفتند نیرو های طلایی صدام در عملیات خونخواهی قهرمانانه مهران را فتح کردند. وی با اشاره به اینکه عراق با چندین عملیات نظامی و آتش باران همزمان در چند منطقه در مرز ایران می کوشید که علاوه بر شهر مهران، نقاط دیگری را تصرف کند، افزود: ادامه چنین وضعیتی می توانست عواقب وخیمی را هم از بُعد نظامی و هم از بُعد ...
به گزارش مشرق، وزن نان به دلیل ثابت ماندن قیمت کاهش یافت و این موضوع تأثیر زیادی روی کیفیت نان دارد. * تعادل - راه خروج از خوداستثماری صنعت تعادل در گفت وگو با فعالان صنعتی و معدنی چالش ها و معضلات این دو بخش را بررسی کرده است: امروز 10 دهم تیرماه 98؛ فعالان صنعتی و معدنی در سالن اجلاس سران با حضور متولیان صنعتی و دولتمردان گرد هم می آیند تا سالروز صنعت ومعدن را جشن بگیرند ...
40 و 50، بسیاری از کافه ها با سیاست های فرهنگی و امنیتی حکومت پهلوی دوم دچار دگردیسی شدند، مثلاً در خیابان های لاله زار و نادری بعد از احداث سالن های سینما وتئاتر، کاباره ها تأسیس شدند. از این رو، کافه های روشنفکری در همجواری با کاباره ها تغییر انگاره یافتند و در در ذهن و چشم جامعه ایرانی، انگاره کافه به ترکیب کافه کاباره تغییر و تحول کرد. ایکنا یعنی مشروبات الکلی و Dance در آن وجود ...
...؛ ولی خب چاره دیگری نبود. این بار پیشاپیش چاره کار را دیده بود. یک روز پیش از مراسم می خواست مطمئن شود همه چیز مطابق شئونات است. روز قبلش با خانواده عروس رفته بودیم یک دست کت وشلوار از خیابان انقلاب خریده بودیم ولی مادرم به خاطر سپرده بود که کفش نخریده ایم. بنابراین باید با هم می رفتیم کفش هم می خریدیم. ما در خانه، از مادرمان خیلی حساب می بردیم. شیرزن بود. پدرم توی هیچ کاری دخالت نمی کرد. همه چیز ...
و چند سال پیش با یکی از همشهری هایم ازدواج کردم اما چون شوهرم کارگر بود و درآمد چندانی نداشت به تهران آمدیم که بتوانیم یک زندگی معمولی تشکیل دهیم. حالا شوهرم کارگر ساختمانی است و من هم هر روز سرگل های زعفران را بسته بندی می کنم و در مترو می فروشم. می پرسم چه خبر؟ از اوضاع مملکت خبر داری؟ سر به زیر می اندازد و می گوید: ای خانم من از خروس خون تا بوق سگ برای دوزار پول توی این قطارها می چرخم، اوضاع ...