شجاعیان : این ضربه رو به بیرون بود و باعث شد رباط پایم پاره شود
سایر خبرها
تشریح شجاعیان: رباط صلیبی ام چطور پاره شد
کسب و کار نیوز: داریوش شجاعیان فصل خوبی را با استقلال آغاز کرده بود اما مصدومیت دوباره او از ناحیه زانو بار دیگر او را برای مدتی از فوتبال دور خواهد کرد.
هر بازیکنی مصدوم می شود هزینه عملش را خودش پرداخت می کند/ امیدوارم لیاقت پوشیدن پیراهن استقلال را یکبار ...
با خودم گفتم شاید قولنج پایم شکسته باشد. وقتی رباط پاره می شود، صدای آن را می شنوی و شاید تا یک ساعت بعد از آن در حالتی باشی که متوجه نشوی در این مدت چه اتفاقی برایت افتاده است، اما وقتی یکی – 2 سال از این اتفاق می گذرد، متوجه می شوی که دنیا روی سرت خراب شده است. بعد از مصدومیتم خیلی از بازیکنان پرسپولیس با من تماس گرفتند شجاعیان با تمجید از بازیکنان پرسپولیس و سایر تیم ها که ...
اظهارات مدیران سابق استقلال و پرسپولیس در خصوص فساد مالی و جذب بازیکنان خارجی/ گلایه کمالوند از رئیس ...
بدوم درحالیکه روی پای چپ نمی توانستم راه بروم. یکی - 2 ساعت پس از بازی با سایپا متوجه پارگی رباطم شدم. از دوستی که 3، 4 سال است با من آشنا شده و به من انگیزه می دهد تشکر می کنم. باید تمام فوتبالیست ها کنار فردی که رباط پاره می کند باشند تا او بتواند بازگردد. بازیکنان پرسپولیس با من تماس گرفتند و دلداری دادند. در این مواقع بحث رقیب بودن مطرح نیست. به دلایل خاصی رباط پاره می شود. شاید اگر چمن ...
اظهارات مدیران سابق استقلال و پرسپولیس در خصوص فساد مالی و جذب بازیکنان خارجی/ گلایه کمالوند از رئیس ...
بدوم درحالیکه روی پای چپ نمی توانستم راه بروم. یکی - 2 ساعت پس از بازی با سایپا متوجه پارگی رباطم شدم. از دوستی که 3، 4 سال است با من آشنا شده و به من انگیزه می دهد تشکر می کنم. باید تمام فوتبالیست ها کنار فردی که رباط پاره می کند باشند تا او بتواند بازگردد. بازیکنان پرسپولیس با من تماس گرفتند و دلداری دادند. در این مواقع بحث رقیب بودن مطرح نیست. به دلایل خاصی رباط پاره می شود. شاید اگر چمن ...
شجاعیان: برای استقلال زشت است که از جیب خودم پول عمل جراحی بدهم
به گزارش مدال ، داریوش شجاعیان هافبک تیم فوتبال استقلال دو هفته پیش و در جریان دیدار این تیم مقابل سایپا مصدوم و رباط پایش پاره شد. این بازیکن درباره مشکلات باشگاه استقلال گفت: شاید باورتان نشود. بازیکنی مثل من، فرشید اسماعیلی، محسن کریمی یا هرکسی که در این باشگاه باید عمل جراحی کند، از جیب خودش پول عملش را می دهد. شجاعیان افزود: این برای یک باشگاه و در کل برای فوتبال ایران ...
دستبند پلیس عاقبت زن بلندپرواز و پرتوقع!
و می توانستم با این نقشه زیرکانه توقعاتم را برآورده کنم خلاصه تک باز کن لباس ها را گرفتم و روز بعد درحالی که پسر کوچکم را درون کالسکه گذاشته بودم به سوی فروشگاه های بزرگ لباس در خیابان ایثار به راه افتادم یکی از آن فروشگاه ها همیشه لباس های شیکی را پشت ویترین مغازه می گذاشت که توجهم را به خود جلب کرده بود درحالی که اندکی استرس نیز داشتم با کالسکه وارد فروشگاه شدم آن جا بود که به دور از چشم ...
تجاوز جنسی پسر بی ام دبلیو سوار به دختر در الهیه
نیست به همین خاطر او را به خانه ام دعوت کردم. مدام گوشی تلفن ندا زنگ می خورد و او پاسخ نمی داد. به همین خاطر به ماجرا مشکوک شدم و به زور گوشی تلفن همراه را از او گرفتم که در این درگیری دستش خراشیده شد. من او را کتک نزدم و آزار ندادم. وقتی گوشی موبایل ندا را بررسی کردم متوجه شدم از وسایل خانه و ماشینم تعداد زیادی عکس تهیه کرده است. به نظرم او قصد و نیت دیگری در ذهن داشت و با ترفند وارد ...
نجاتِ قاتلِ زن ِ تنها از چوبه دار
چاقو شکست بار دیگر به آشپزخانه رفتم و چاقوی دیگری آوردم و چند ضربه به پروین زدم. ما روی جنازه پتو کشیدیم و از خانه خارج شدیم. متهم در ادامه اعترافاتش گفت: عباس هنگام خروج از خانه گوشی موبایل پروین را هم برداشت. البته قصد ما سرقت از پروین نبود. ما می ترسیدیم دوستان و اقوامش متوجه شوند که با ما در تماس بوده است و علیه ما شکایتی را مطرح کنند. من از عباس خواستم گوشی را بردارد چون خانواده ام ...
رونالدو: چیزهای زیادی از فرگوسن یاد گرفتم
، بلکه باید بتوانید بهترین صفات بازیکنان بزرگ را دیده و با شخصیت خود تطبیق دهید و این همان کاری است که من استعداد آن را داشتم. سر آلکس فرگوسن هم به من چیزهای زیادی آموخت و من در روزهای حضور در ترکیب منچستریونایتد متوجه شدم که نه تنها می توانم دریبل زده و پاس بدهم، بلکه پتانسیل گلزنی دارم. من می خواستم یک بازیکن کامل و بدون نقطه ضعف باشم. من می توانستم با پای راست، پای چپ و سر گل بزنم، من بازیکنی قوی و سریع هستم. اگر شما این صفات، اخلاقی حرفه ای و شیوه زندگی خوبی داشته باشید، هنوز هم می توانید در 34 و نیم سالگی نیز همینگونه بازی کنید. ...
زندگی خاکستری یک زن در خیانت همسر
. انگار او از روزی که شوهر کرده بود، اصلاً علاقه ای به شوهرش نداشت. سارا به اصرار خانواده اش شوهر کرده بود و دلش در جای دیگری بند بود. اصلاً خانه و شوهرش را دوست نداشت. از این که می دیدم دختر جوانی مثل سارا سیاه بخت شده است، ناراحت بودم. از آن شب به بعد متوجه کابوس هایی شدم که شوهرم می دید. پیمان در خواب اسم سارا را صدا می کرد. احساس کردم شاید پیمان هم به خاطر طلاق سارا ناراحت است ولی یک ماه بعد ...
اعترافات وحشتناک قاتل کریستالی +عکس
می شدم به گونه ای که احساس می کردم همسایگان مرا هو می کنند! خیال می کردم به من می گویند عرضه نداری با همسرت رابطه عاطفی داشته باشی! از نگاه آن ها می فهمیدم که مرا خاک بر سر می خوانند! خلاصه به همه چیز و همه کس بدبین بودم! البته همسرم نیز به من بها نمی داد و نمی توانستم ارتباط عاطفی نزدیکی با او داشته باشم! همه این موارد مرا به کشتن او ترغیب می کرد! همه اطرافیانم نگران بودند چرا که بارها همسرم را ...
ماجرای شفای نابینایی که دانه های برنج را متبرک می دانست
چشمانش می کشد نگاهش کردم، متوجه شدم نابینا است به او گفتم عزیزم بچسب به امام رضا (ع) این برنج ها فایده ندارد، یک بلیط داشت و غذایش را دادم و خورد موقع خداحافظی هم به او گفتم امام را رها نکن، عرش را ول کرده ای و فرش را چسبیده ای؟ کار آن روز که تمام شد برخلاف روز های قبلی که بلافاصله به منزل می رفتم گفتم امروز بروم در کمیته حرم و چایی بخورم تا احوالپرسی با دیگر دوستان داشته باشم، همین که ...
چگونه یک نابینا در حرم امام رضا(ع) شفا گرفت؟
چاپ لاهور به من هدیه داد و رفت. بعد از خداحافظی همان جا دیدم فردی یک دستش به من می خورد و با دست دیگرش دانه های ریز برنج را به چشمانش می کشد نگاهش کردم، متوجه شدم نابینا است به او گفتم عزیزم بچسب به امام رضا(ع) این برنج ها فایده ندارد، یک بلیط داشت و غذایش را دادم و خورد موقع خداحافظی هم به او گفتم امام را رها نکن، عرش را ول کرده ای و فرش را چسبیده ای؟ کار آن روز که تمام شد ...
قاتل زن امریکایی از مرگ فاصله گرفت
شد از او سرقت کنیم. روز حادثه او سر قرار آمد و من پشت فرمان نشستم و مصطفی روی صندلی عقب نشسته بود. تصمیم به سرقت دلار و طلا هایی که همراه داشت گرفتیم. برای انجام نقشه او را به محله خلوتی در رباط کریم بردیم، اما آن زن وقتی متوجه نقشه ما شد تلاش می کرد بوق بزند. به همین دلیل چاقو کشیدم، اما ضربه ای نزدم. این مصطفی بود که دستش را روی دهان آن زن فشار داد و او را خفه کرد. بعد از کشتن آن زن، جسد را از ...
اعترافات قاتل کریستالی که گلوی همسرش را برید/ طبق دستور قاضی مرا در تابوت حمل جسد جاساز و از محل جنایت ...
هولناکی زده است در ادامه اعترافاتش افزود: به دلیل مصرف کریستال دچار توهم می شدم به گونه ای که احساس می کردم همسایگان مرا هو می کنند! خیال می کردم به من می گویند عرضه نداری با همسرت رابطه عاطفی داشته باشی! از نگاه آن ها می فهمیدم که مرا خاک بر سر می خوانند! خلاصه به همه چیز و همه کس بدبین بودم! البته همسرم نیز به من بها نمی داد و نمی توانستم ارتباط عاطفی نزدیکی با او داشته باشم! همه این موارد مرا به ...
تجاوز به دختر جوان تهرانی در خانه مجردی
سوار خودروی پرایدی که در مکان مناسبی با هم حرف بزنیم. دقایقی بعد او ناگهان وارد پارکینگ ساختمان چند طبقه ای شد. در حالی که شوکه شده بودم و قصد داشتم درخواست کمک کنم، فرشید مرا تهدید کرد و گفت اگر سر و صدا کنم، بلایی سر من می آورد. او به زور مرا به داخل آپارتمانش برد و مرا آزار و اذیت کرد و از آن روز به بعد هم از من اخاذی می کند. همان روز متوجه شدم عکس های مرد شیطان صفت با مسئولان فتوشاپی است. ...
رقابت با مسی، من را بهتر کرد
. من می خواستم یک بازیکن کامل و بدون ضعف باشم. من می توانستم با پای راست، پای چپ و سر گل بزنم، من بازیکنی قوی و سریع هستم. اگر شما این صفات، اخلاقی حرفه ای و شیوه زندگی خوبی داشته باشید، هنوز هم می توانید در سی وچهارونیم سالگی نیز همین گونه بازی کنید. اگر دست خودم بود، فقط در مسابقات مهم بازی می کردم ستاره پرتغالی یوونتوس افزود: اگر دست خودم بود، تنها در بازی های مهم بازی می کردم ...
رونالدو: مسی بی شک یکی از دلایل پیشرفتم بود/ چیزهای زیادی از فرگوسن یاد گرفتم
مهمترین نکته این است که یوونتوس برنده شود. اما زمانی که راهی رختکن یوونتوس شدم دیگر تصمیم گرفتم آرام باشم. بعد از مسابقه، من با دوستان خود شام خوردم و ساعت چهار صبح به خانه رسیدم. قبل از خواب یک لیوان آب یخ میل کرده، من تا ده خوابیدم و بعد از آن صبحانه خوردم. اما ساعت یازده راهی باشگاه بدنسازی شدم و اگر اینگونه منظم زندگی نکنید، نمی توانید به مدت پانزده سال در صدر بهترین بازیکنان جهان ...
اکتفا به خانه 35 متری و رد امکانات دولتی
: هنوز کامل بهبود نیافته بودم که با اصرار خودم از بیمارستان مرخص شدم. وقتی حال جسمی ام بهتر شد، سرکار رفتم. متوجه شدم که آن ها به خاطر عدم حضورم برایم غیبت زده اند و از حقوقم کسر کرده اند. مدتی طول کشید تا بتوانم پرونده پزشکی ام را بیاوم و کارم را دوباره شروع کنم. کتابی نژادیان گفت: زمستان سال 64 مجددا به جبهه رفتم و در عملیات والفجر 8 شرکت کردم. در این عملیات هم شیمیایی شدم. آن زمان ...
آزار و اذیت 6 زن تهرانی توسط مرد شیطان صفت
. من که فکر می کردم راننده مسافرکش است سوار شدم. راننده ظاهری به هم ریخته و کثیف داشت. تاول و زخم های روی دستش باعث شد به او مشکوک شوم. در نزدیکی پارک تهرانپارس می خواستم پیاده شوم، اما راننده گفت مسیر را اشتباه آمده است و به بهانه دنده عقب، صندلی خودرو را خواباند. او می خواست مرا آزار دهد که التماس کردم دست از سرم بردارد. به او گفتم شوهر و بچه دارم، اما او با یک پیچ گوشتی به من حمله کرد. ...
می خواهم زندگی کنم
بویی از انسانیت نبرده بود، تحمل کتک کاری ها و بد اخلاقی هایش من را خرد و شکسته کرده بود. گفتم فقط طلاق می خواهم. با حمایت قانون توانستم از او جدا شوم و بعد از آن هم به مشهد آمدم و به خانه مادر بزرگم رفتم و با معرفی یکی از اقوام سر کار رفتم. مدتی گذشت با این که مادربزرگم خیلی هوای من را داشت، اما دچار سرخوردگی شده بودم و احساس افسردگی شدید داشتم. مرور گذشته عذاب آ ور زندگی ام من را بیشتر خرد می ...
ضربه کاری داور بین المللی هرمزگانی به رژیم صهیونیستی
که هست. اتفاق بسیار جالبی که برای من رخ داد. تحسین و تشویق از طرف خانواده و مردم شهر هرمزگان بود. طوری که استقبال عجیب مردم در فرودگاه میخکوبم کرد به خصوص وقتی پدرم را در فرودگاه دیدم بسیار شوکه شدم. من بارها برای مربیگری و مسابقات به خارج از کشور سفرکرده بودم و افتخارات خوبی کسب کرده بودم؛ اما هیچ وقت پدرم به استقبالم نیامده بود. دیدن پدرم به قدری شیرین بود که هنوز حلاوت آن دیدار درجانم باقی است ...
انتقاد بازیگری با بینی عمل کرده از جراحی های بیمارگونه مایکل جکسون!
درباره مسائل کاری و سلامتی گفت وگویی انجام داده ایم. آیا اهل مراجعه به پزشک در زمان بیماری هستید؟ هر بیماری که برایم رخ دهد به پزشک مراجعه می کنم. البته سال ها قبل تر بیماری های خفیف نظیر سرماخوردگی را جدی نمی گرفتم. اما بعد از مدتی متوجه شدم اگر بیماری ساده ای نظیر سرماخوردگی در زمان شروعش درمان نشود باعث لطمات زیادی می شود و من در آن زمان سرخود قرص سرماخوردگی و کپسول نظیر ...
صدایی که از دل برآید... / عزاداری ویژه هیأت ناشنوایان در آستانه شام غریبان امام رضا(ع)
ناشنوایی آنان کوچک ترین خللی در زندگیشان به وجود نیاورده است می خواهم که خودش را معرفی کند، بسم الله می گوید و پاسخ می دهد: علی اکبر کلاته عربی هستم، متولد 1335 و در روستای کلاته عرب متولد شدم، تا سن 12 سالگی شنوایی داشتم اما بعد دچار بیماری مننژیت شدم و شنوایی خودم را از دست دادم، گاهی متوجه حرف هایش نمی شوم که عسکری با ترجمه کردن به فهم مطالب کمک می کند. کلاته عربی ادامه می دهد ...
زیارت همرزمان شهید در بی هوشی
به گزارش ایثار تهران به نقل از دفاع پرس ، وجب به وجب این خاک چند هزار ساله بارور از هزاران روایت دلیرانه است، آغشته به خون قهرمانانی که نسل پشت نسل بر روی همین خاک متولد شده اند، قد کشیده اند، آباد کرده اند، عاشق شده اند و خون داده اند. این روایت ها مثل بذر هایی در دل این خاک کاشته می شوند و در طول تاریخ ریشه می گسترانند و همچون بستری پولادین و سخت، بنیانی می شوند و این گونه این سرزمین روز به روز ...
وقتی فهمیدم دخترم با چند پسر سر و سر شیطانی دارد، خشکم زد / شاهین زنم را هم از من گرفت
درد می آورد. جرات ندارم یک کلمه حرف بزنم. همسرم از بچه ها حمایت می کند و بعد از چند سال زندگی مشترک حرف از آزادی هایی می زند که هیچ مبنا و توجیهی ندارد. این مشکلات باعث شده از خانواده ام فاصله عاطفی بگیرم. نمی خواهم ریخت آنها را ببینم. از همه اینها بدتر وضعیت دخترم است. از چندی قبل متوجه شده ام شیرین با پسر شاهین و چند پسر دیگر رابطه دارد. او به نوشیدنی های الکلی و مواد مخدر ...
روایت لب های تشنه علی
اینکه اسیر دست اهل داعش شوم مضطرب بودم، آنگاه که ناامید از نجات گشتم، ناگهان در پشت سرم اتوبوسی خاکی را دیدم که ایستاده است، با خوشحالی به سویش شتافتم، راننده اتوبوس کسی نبود جز شهید مدافع حرم حاج رحیم کابلی که می گفت زود سوار شوید، با شعف به همراهان گفتم بچه ها سوار شوید و هر کدام مان بر روی صندلی ها جا گرفتیم، هنوز یادم هست سر تا به پای حاج رحیم خاکی خاکی بود و لباس هایش بسیجی و به رنگ خاک نیز ...
خانم خبرنگار! برنامه اعلام نتایج جلسه ها چه ساعتی پخش می شود؟!
، می شود بعد مساوی. مانده ام چه بگویم، به زور لبخند می زنم و می گویم ان شاء الله درست می شود... دیگر بوی نان تازه مشام را خوش نمی آید، هوای نانوایی برایم سنگین شده، نان اول که از تنور درآمد، انگار از دستش قاپیدم و در خم کوچه گم شدم و این سوال در ذهنم مدام تکرار می شد شاید من هم حواسم به پیچ تلویزیون نبوده و... پایان پیام/ 640 ...
عملی نشدن وعده هایی که به آسیب های اجتماعی دامن می زند
پشت آنها زیپ می خورد، آستین های کوتاه و چاک هایی که دو طرف طراحی شده بود. به مغازه دیگر که مراجعه کردم متوجه شدم که این مدل مانتوها حتی برای بچه ها نیز طراحی و دوخته شده بود و لباسی که زیر آن استفاده می شد یک بلوز سفید با عکس حیوانات کارتونی بود. جلوتر فروشگاه پیراهن مردانه، پیراهن هایی را با چهره های ترسناک روی آن طراحی شده بود، برای فروش عرضه شده بود. مغازه دیگر ...
قدم قدم تا به حرم .../ ساعتی درمیان زائران پیاده امام رضا(ع) و حاجت هایی از کربلا تا ظهور
فولاد رضا، برات کربلا می دهد با نقل خاطره ای ادامه می دهد: چند سال پیش در حرم نشسته بودم یک زوج پشت سر من بودند و متوجه شدم قصد رفتن به کربلا را دارند به سمتشان برگشتم و خطاب به خانمی که با عشق در حال دعا خواندن بود گفتم لطفا این 10 هزار تومان را از طرف من در ضریح امام حسین(ع) بیانداز و بگو آقا دعوت نامه من را امضا کند، انقدر گریه کردم که چشمانم قوت خودش را از دست داد، برایم دعا کن آقا ...