سایر منابع:
سایر خبرها
خاطره ای از پاک سازی پایگاه هوایی اصفهان توسط عباس بابایی
کجا بود؟ کرج. گفت: عباس! این چه کاریه سر ما در میاری؟ برای من، من چه جوری برم اصفهان برگردم بیام؟ آخه این چه خاکی بود به سر ما کردی تو؟ عباس گفت: همین است برادر من! البته گیرهای دیگری هم داشت که بماند. واقعیت من می ترسیدم عباس من را هم پاک سازی و اخراج کند. یک هفته بعد از اخراج محمد سعیدنیا، پدر عباس آمد پایگاه. همیشه هم می آمد خانه ی ما. خانه ی عباس کمتر می رفت. می گفت: ما خانه ی حسن ...
نوازی: برای استقلال زندان رفتم
کردم و البته به راحتی توانایی بازی با هر دو پا را داشتم. زمانی که به استقلال آمدم دفاع چپ بودم اما زمانی که سکوموروخوف هدایت این تیم را برعهده گرفت، علی رضا واحدی نیکبخت را از ابومسلم به استقلال آورد و مرا به سمت راست منتقل کرد. به تصمیم سکوموروخوف اعتراض نکردی؟ نه، علی رضا واحدی نیکبخت یکی از بهترین چپ پاهای فوتبال ایران بود و توانست به خوبی توانایی های فنی اش را به نمایش ...
برنامه فوتبال برتر/ افشاگری های جنجالی سرپرست دبیرکلی سابق فدراسیون فوتبال/ راهکار های فتاحی برای لیگ ...
. قرار بود من هفته 26 لیگ برتر فصل گذشته بروم، اما علی کاظمی که استاد من است این موضوع را به ضرر فوتبال دانست. عبدالکاظم طالقانی هم پس از درگیری های لفظی اش با من در جریان بازی پرسپولیس با فولاد در روند اخراج من تاثیرگذار شد. به محمدرضا کشوری فرد، دبیر سازمان لیگ گفتم به افرادی که می خواهند مرا برکنار کنند، بگو ایرادی ندارد این کار را انجام بدهند، اما این موضوع را به رسم رعایت اخلاق تا ...
ماجرای نورافکن های شب عملیات!
می خواستیم بیاییم مرا بغل کرد و گفت تو شهید می شوی و مرا شفاعت کن. من هم در عوالمی که او بود، نبودم! مال همان دسته علی اصغر ها بود. من هم خندیدم و گفتم نه! تو شهید می شوی. دو نفر هم بودند که خیلی شر بودند. بنام کوه بُر و ابراهیمی. اینها انقدر شر بودند که موتور اطلاعات عملیات لشگر را دزدیده بودند و با آن به شهر رفته بودند. روی پیراهنشان نوشته بود برو به سلامت! رفته بودند از این آفتاب ...
نیروی دریایی چرا جواب مرا نمی دهد؟
و دوتا بچه دارم. گفتن بخشنامه اومده پرسنلی که در جنوب و مناطق محروم خدمت کردن به ازای هر سال 3 ماه سنوات میدن. من نزدیک 8 سال جنوب بودم که طبق بخشنامشون سنوات خدمتیم از 15 سال هم رد میشه. پس چرا میگن چنین چیزی نیست و اجرا نشده. آخه خدارو خوش میاد عمر و جوونیمونو گذاشتیم تا حالا اینطوری از ما تقدیر کنن؟ منکه مرتب گفتم میخوام برگردم سرخدمتم، ولی چرا قبول نمیکنن؟ اگه راهی هست که بتونم دوباره برگردم سرخدمتم لطفا بگید. دیوان عدالت هم رفتم جواب نگرفتم! ...
محرمی: با مرگ قایقران دنیا روی سرم خراب شد
شد و با کوهی از غم به انزلی رفتم. در طول مسیر با خودم می گفتم ای کاش وقتی به انزلی رسیدم مثل همیشه سیروس به استقبال من بیاید اما همه رویاهایم نقش بر آب شد و عزیزترین رفیقم دیگر در این دنیا وجود نداشت. این رفاقت از کجا شکل گرفت؟ چطور این دوستی عمیق شد؟ به هر حال در اردوهای تیم ملی با هم بودیم و خصوصیات اخلاقی و رفتاری مان شباهت زیادی به هم داشت و همین موجب شد تا رابطه صمیمانه ...
سیروس قایقران، عزای ابدی انزلی و فوتبال ایران
. آدرس و شماره تلفن ما را پرسیدند. نمی گذاشتند بروم، تا بلند می شدم، دوباره مرا به زور نگه می داشتند. آن ها می گفتند: ما به خانواده شما اطلاع داده ایم. آمبولانس هم نبود. خدا خیر بدهد دو تا آقا را که پیکان داشتند و می خواستند مرا به بیمارستان برسانند. گفتم: من نمی آیم. می خواهم پیش شوهر و پسرم بروم. یکی از آن دو مرد گفت: خواهر، سیروس مثل نور چشم ما است، ما او را نجات می دهیم. به زور مرا ...
با شادی گل های به یاد ماندنی فوتبال ایران
انتقاد کرد. آن بازی در پایان به درگیری و کتک کاری کشید. عکس بدون شورت ورزشی در سال 78 یک شادی گل جنجالی در دیدار جام حذفی میان سایپا - پاس تهران رخ داد. محمد رسولی، بازیکن سایپا بعد از باز کردن دروازه پاس از خودش بی خود شد و در پخش زنده تلویزیونی و مقابل دوربین ها برهنه شد. این شادی جنجالی با محرومیت سنگین و طولانی مدت رسولی همراه شد و بعدها به گفته خودش باعث نابودی فوتبالش ...
گفت وگوی صمیمانۀ رهبر معظم انقلاب با جمعی از جوانان
طور جدّی و عمیق فکر می کردیم، همّتمان را بر این گذاشتیم که تا آنجایی که می توانیم، جوانان را از دایره نفوذ فرهنگی رژیم بیرون بکشیم. من خودم مثلاً مسجد می رفتم، درس تفسیر می گفتم، سخنرانیِ بعد از نماز می کردم، گاهی به شهرستانها می رفتم سخنرانی می کردم. نقطه اصلی توجّه من این بود که جوانان را از کمند فرهنگی رژیم بیرون بکشم. خود من آن وقت ها این را به تور نامریی تعبیر می کردم. می گفتم یک تور نامریی ...
توضیح وین رونی در مورد اخراجش بعد از درگیری با رونالدو
...> من خودم را جای رونالدو قرار دادم. آیا من نیزهمین کار را می کردم؟ شاید. آیا من برای اطمینان از تصمیم داور مبنی بر اخراج بازیکن حریف نزدیک صورت او می رفتم؟ اگر او شایسته دریافت کارت قرمز بود، این به ما برای پیروز شدن کمک می کرد، پس بله، بدون تردید. من فردا این کار را می کنم. با خودم فکر کردم در واقع من نیز در نیمه اول با شبیه سازی تلاش کردم کاری کنم رونالدو کارت زرد بگیرد. چشمک رونالدو؟ من به هیچ وجه ...
مظلومی: این فصل شانس با استقلال یار نبود!
بدنم می لرزد از بس موقعیت خراب می کرد و مارا حرص می داد.اگر دقیقه 119 بازی فینال جام حذفی با ذوب آهن آن موقعیت را گل می کرد هنوز در استقلال بودم، البته همه خواست خداوند بود. پیگیر استقلال هستید؟ بله مگر می شود استقلالی بود و پیگیر این تیم نبود. شاگردتان فرهاد مجیدی سرمربی استقلال است نظر شما چیست؟ امیدوارم موفق باشد، جوان است و ان شاالله از بزرگترها و ...
ناگفته های دختری که 453 آرزو را برآورده کرده است!
را رقم می زند: سال 90 یک دوره کلاس نقاشی برای سالمندان یک موسسه خیریه برگزار کرده بودم و پس از چند جلسه متوجه شدم که این افراد در نقاشی هایشان فقط از رنگ های مشکی و قهوه ای استفاده می کنند. وقتی درباره این موضوع با مدیر مرکز صحبت کردم، متوجه شدم آنها مدت طولانی از محیطی که در آن نگهداری می شوند، بیرون نرفته اند. تصمیم گرفتم برای این سالمندان کاری انجام دهم و در واقع به صورت غیر رسمی رهبری یک کار ...
این قهرمانی به هواداران پرسپولیس هم نمی چسبد
من مرا مجبور کردند که از پرسپولیس جدا شوم. آقای سیاسی از من خواست قراردادم را کم کنم که من هم قبول کردم. بعد از آن هم به من گفتند که قرارداد زمان آقای رویانیان را به تو نمی دهیم و باید آن پول را ببخشی و بعداً گفتند که بدهی به العجمان را هم که مبلغ 400000 هزار دلار است، ما نداریم که پرداخت کنیم که خاطرم هست که به ایشان گفتم با این شرایط منظورتان این است که من از پرسپولیس بروم؟ که در آخر هم از این ...
مهمانی این جوانان در ویلای کرج چگونه گذشت؟ +عکس
: اتاق بازی ویژه و منحصر بفردی در خاورمیانه برای کودکان ناشنوا ساختیم کمی بعد اما مشکلات ساختاری پیش آمد. بعد رفتم سراغ کودکان کم توان اما دنیای بیش از حد ایستا و ساکتی داشتند که با روحیه ام سازگار نبود. دوره معلمی اوتیسم را گذراندم. برای من که در دنیای صامت ناشنوایان بودم. شنیدن صدای شاگردم، اینکه او صدایم را می شنود و گاه با من حرف می زند کمتر از معجزه نبود. دلبسته شدن یعنی چه؟ غیر از این است که ...