سایر منابع:
سایر خبرها
ادعایی که نجفی علیه میترا استاد مطرح کرد!
خصوص اینکه آیا با تهدید یا با تمایل با میترا استاد عقد کردی از محمد علی نجفی توضیحاتی را خواست. محمد علی نجفی در خصوص این سوال به قاضی متین راسخ گفت: میترا استاد روزهای اول عنوان کرده بود که مطلقه است اما بعد متوجه شدم که با همسرش در یک خانه زندگی می کند که متعجب شدم اما او یک صورتجلسه خانوادگی را برای من آورد که در آن نوشته شده بود این خانم مسلمان شده و چون شوهرش مسلمان نیست عقد قبلی ...
مطلقه شدن زن تهرانی در اینستاگرام / همه شوکه شدند!
مثل طلاق بنده از همسرم به تمام مخاطبینم کرده است ؛ که پس از مطرح شدن مشکل در خانواده متوجه شدم که وی از دوستان سابق برادرم می باشد و بارها نیز برای خواهرانم ایجاد مزاحمت به قصد تهدید و اخاذی داشته که این عمل ناشایست وی باعث برهم زدن آسایش روحی و روانی ام گردیده و زندگی خانوادگی ام با مشکلات شدیدی روبرو شده است. تهدید و اخاذی با ایجاد صفحه ای جعلی در اینستاگرام سرهنگ گودرزی تصریح ...
گفتگو با ژاله صامتی/ قرار نیست زندگی من در معرض دید باشد/ با این حاشیه ها کار به جایی نمی برند
که نسل بعد ما به گونه ای تربیت و حمایت شود که این کار را از ما یاد بگیرد. من کار هنرجو ها و دانشجویان را می بینم و از آن ها حمایت می کنم، چون معتقدم نسل ما در حال رفتن است و نسل دیگری باید جای ما را بگیرد؛ پس بهتر اینکه آدم هایی بیایند که متخصص باشند. قرار نیست همیشه صامتی نامی نقش زن های جوان را بازی کند، به مرور باید جا برای بازیگران جدید باز شود. نه فقط در هنر بلکه در همه زمینه ها ما در قبال ...
عکسهای جنجالی از جشن تولد لاکچری سحر قریشی+عکس و بیوگرافی
قریشی قصد دارند با مراجعه به پلیس فتا و در اختیار قرار دادن اطلاعات موجود موضوع را از طریق قانونی پی گیری کنند. مهران اخوان ذاکری هستم. متولد 21/5/62 ، مهندس کامپیوتر هستم و مدرک بین المللی آرایشگری گرفتم. -در زمینه کامپیوتر کار می کنی؟ نه،شغل آزاد دارم. -دوست نداشتی خودت بازیگر شوی؟ دوست داشتم بازیگر شوم و اگر کار خوبی پیشنهاد شود قبول می ...
هفت مرد جهادگر از یک خانه آمده اند
یک ساعت هم نبود؛ اما نمی شد. از اصرار زیاد او متعجب شده بودم. با همسرم تماس گرفتم تا علت را جویا شوم و تازه فهمیدم که همان شب تولد عبدالرضا است و اهالی خانه منتظرند که برای جشن تولد به خانه برویم؛ اما رفتنی در کار نبود. به بچه های گروه جهادی گفتم برای عبدالرضا سنگ تمام بگذارید و آن ها سنگ تمام گذاشتند. یک شمع کوچک پیدا کردند و آن را داخل کیکی به اندازه کف دست فرو کردند و برایش جشن تولد گرفتند. همه ...
گزارشی که یک تکه از ایران را جدا کرد
، دو روز دیگر باقی ماندند تا نامه های در راه را دریافت کرده و کار های دفتری هیات عامله را تکمیل کنند. میل دارم سپاس خویش را از همکاری ها و مساعدت همه محافلی که در انجام این ماموریت مرا برخوردار ساختند، ابراز دارم. پس از حدود سه هفته تماس های مداوم با مردم بحرین، علی الخصوص تحت تاثیر وقار و رفتار مودبانه آن ها در همه وقت قرار گرفتم. اختلافات همان طور که ...
کتاب کشتی ساکورا – نوشته کوبو آبه
. چرخه متوقف می شد و زمان هم از بین می رفت. ساعتهای بدون عقربه، شبیه جای پنجه حیوانات، چهره مرده و شومی به زمین می دادند؛ اما این امر برای اهالی جزیره دلیلی برای رد کردن زمان نمی شد. تجدید نسل حشره همیشه به همین شکل ادامه پیدا می کرد. من به شدت تحت تأثیر شباهت یوپکاچیا به خودم قرار گرفته بودم. انگار فروشنده عمد در حال دست انداختن عقاید من بود؛ هرچند اصلا مرا نمی شناخت. مرد خریدار بعد از ...
وقتی رفتار وقیحانه شوهرم را با همکار زنش دیدم، خشکم زد / علیرضا به دختر دوستش هم رحم نکرده بود !
کردم که زن داشت. تا مرز طلاق پیش رفتیم. سه ماه به حالت قهر به خانه پدرم رفتم. هر روز می آمد و گریه و التماس می کرد که ببخشید. آیه و قسم می خورد که دیگر تکرار نمی کند. به خاطر بچه هایم سوختم و ساختم. رابطه شوهرم هم در ظاهر با آن زن تمام شد، اما پس از مدتی مدام مزاحم همسرم می شد و تماس می گرفت. مادرشوهرم هم که از جریان باخبر بود، حسابی هواداری ام را کرد و جلوی پسرش ایستاد. یک سال و نیم از این ...
ماجرای خودروخوابی یک مرد!
.... وقتی به 22 سالگی رسیدم در یکی از سازمان های دولتی استخدام و به دلیل شرایط شغلی ام مجبور به مهاجرت و سکونت در شهر مشهد شدم. در این شهر کسی را نداشتم و تنها امیدم همجواری با حرم مطهر امام رضا (ع) بود. سه سال بعد و در حالی که 25 ساله بودم تصمیم گرفتم ازدواج کنم و به زندگی ام سر و سامان دهم. تصور می کردم با تشکیل خانواده می توانم تنهایی هایم را پر کنم. یکی از همکارانم مهتاب را به من معرفی کرد ...
کتاب اشتباه در ستاره های بخت ما- بخت پریشان – نوشته جان گرین
، و لاک پشت وار به دنبال یک مدرک فوق لیسانس که تأثیر چندانی هم در بهبود آینده اش نداشت، و مثل بیشتر ما منتظر بود؛ چون این شمشیر داموکلس که به او داده شده فقط تسکینی بود برای گریز او از بیماری سخت چند سال گذشته اش که هر دو بیضه اش را گرفت و فقط سخاوتمندترین روح را برای کمک به مردم به او بخشید. و ممکن است تو هم واقعا خوش شانس باشی بعد خودمان را معرفی کردیم: اسم، سن و نوع بیماری ...
سرگذشت زنی که قاتل شد!
به گزارش رکنا، زن 40 ساله ای که به اتهام قتل وحشتناک همسر دومش در مشهد دستگیر شده است، پس از آن که به سوالات تخصصی کارآگاه وحید حمیدفر (افسر پرونده) پاسخ داد به تشریح سرگذشت تلخ خود پرداخت و درباره روزگار سیاهش گفت: وقتی مقطع راهنمایی را در یکی از روستاهای سرولایت به پایان رساندم برای ادامه تحصیل در دبیرستان به یکی از مدارس شبانه روزی چکنه رفتم. شاگرد زرنگی بودم و عاشقانه تحصیل را دوست داشتم اما ...
ترس شوهر از مرگ راز جنایتی را فاش کرد
از 30 سال زندگی مشترک از همسر اولم جدا شدم تا تنش های زندگی ام تمام شود اما اشتباه کردم. با منیژه چطور آشنا شدی؟ از آشنایان یکی از دوستانم بود که در شمال کشور زندگی می کرد. دوستم منیژه را به من معرفی کرد و منم که تازه از همسرم جدا شده بودم و برای نگهداری فرزندانم و انجام امور زندگی به مشکل خورده بودم تصمیم به ازدواج با او گرفتم. بالاخره سال 92 یعنی یکسال بعد از جدایی با منیژه ...
وحشت از مرگ بعد ازقتل زن دوم
روی بدنش و همچنین به هم ریختگی خانه و وسایل، از درگیری او و قاتل حکایت داشت. از سوی دیگر معلوم شد که عامل این جنایت کسی جز همسر مقتول نیست که پس از قتل، اقدام به خودزنی کرده و بعد با اورژانس تماس گرفته و درخواست کمک کرده است. تیم جنایی در ادامه به تحقیق از همسایه ها پرداخت و دریافت که این زن و شوهر مدام با هم دعوا و درگیری داشتند و همسایه ها بارها صدای جروبحث این زوج را شنیده بودند. به این ترتیب ...
گفتگو با اولین معلم زن گاوبندی: با چراغ موشی پی بی سوادان می گشتم
غیر بومی بودند عصمت نژادی، فرنگیس جوکار که زن دکتر زاهدی بود، فاطمه بحرانی،شهلا فهیمی که همسرانشان افضلی و دُری هم معلم بودند. صفیه حسنی نژاد و شهلا دِرا که این دو بندرعباسی بودند. * در کنار آموزش رسمی که در ساعات موظف انجام می دادید آیا کلاس فوق برنامه هم داشتید؟ بعد از انقلاب گفتند طرحی به نام تقوی را برای کودکان زیر دبستان اجرا کنید. این طرح برای آموزش های دینی به بچه های ...
خدایا ما را مُفتکی ببخش!
قیام قائمین قرار بده ؛ یعنی نماز مرا نماز عاشقانه قرار بده؛ برای نماز شب از خواب باید بپریم نه این که ساعت کوک کنیم تا بیدار شویم. جزو این 3 گروه نباش در روایت آمده است که خدای تبارک و تعالی از سه گروه تعجب می کند! 1- کسی که نماز می خواند و می داند مقابل چه خدایی ایستاده است، ولی در نماز حضور قلب ندارد و حواسش به نماز نیست. استادی داشتیم که می گفت : ما باید از نماز ...
مسی ووشو هستم!
چون کاملاترین رشته ورزشی بود و می توانست مثل مبارزات بروسلی یا جکی جان مرا راضی کند. اصلا نمی دانستم مسابقات قهرمانی جهان یا آسیا دارد و فقط بخاطر عشق به ووشو وارد این رشته شدم و اگر به عقب برگردم، باز هم ووشو را انتخاب می کنم. وی ادامه داد: استعدادهایم در ووشو کشف شد و مدال های زیادی گرفتم. ووشو رشته رزمی کامل تری نسبت به سایر رشته هاست تاجاییکه ووشوکاران شانس بیشتری دارند در پیکارهای ...
از دیابت یک به کووید 19
گیلان برای استفاده از خدمات درمانی اورژانسی راهی بیمارستان شده اند. اغلب می گویند افزایش تعداد مسافر و شلوغ شدن خیابان ها ته دلشان را خالی می کند. می گویند مگر می شود نسبت به حال و جان کادر درمان هم بی تفاوت بود؟ آنهایی که این طور جان شان را کف دست شان گذاشته اند؟ می گویند ما چند روز در محیط بیمارستان هستیم و هر کدام به خانه برمی گردیم اما آنها دائم در معرض خطر هستند کاش همه رعایت کنند تا جان کمتری به خطر بیفتد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید. حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید: آیا این خبر مفید بود؟ 0 0 منبع خبر : رکنا ...
حکایت عشقِ آتشی
رسیدن به این آرزوی دیرینه الگوی خود قرار دادم تا اینکه موفق شدم 30 سال در کسوت معلمی به جامعه فرهنگیان دشتستان خدمت کنم. او افزود: شبانه و به مدت 10 دقیقه تمام نکات با جزئیات در دفتر خاطرات روزانه من نگاشته می شود که آن روز چه بر من گذشته و کجا رفته ام و چه کرده ام، حتی این مصاحبه را قطعاً در دفترم می نویسم و این دفترها تا الان خیلی به من کمک کرده اند. من در جریان انقلاب 16 سال داشتم، تمام ...
ماجرای دیدار اعتراضی سردار سلیمانی با یک مقام دولتی
خواهید بگوئید؟ لحظه تلقین چیزی که خیلی زیبا بود را بیان کنم ... *خود حاج قاسم وصیت کردند شما تلقین بخوانید یا مسئولیت به شما افتاد؟ اصلاً نه حاج قاسم وصیت کرد و نه مسئولیت بر گردن من بود. اتفاقاً ایشان کسی دیگری را مشخص کرده بودند. آن روزی که چهارشنبه نشد و قرار بود، روز بعد از شهادت ایشان سخنرانی کنم، تشییع جنازه نرفته بودم چون برای تشییع جنازه در قم رفته بودم و تا ...
بیوگرافی سلنا گومز + تصاویر سلنا گومز
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی دختر سفیر Sefirin Kizi+معرفی بازیگران و نقش ها
درباره محمدرضا لطفی
در ایران، به آکادمی موسیقی هامبورگ رفتم و پس از گذراندن امتحان ورودی وارد آکادمی شدم. بعد از تحصیلات آنجا که به مرتبه فوق لیسانس اینجا تلقی می شود، در سال 1356 به کشور بازگشتم. فعالیت در گروه شیدا و کانون موسیقی چاووش این نوازنده چیره دست در 1354 خورشیدی گروه شیدا را راه اندازی کرد و به همراه گروه عارف به سرپرستی حسین علیزاده آهنگساز و نوازنده ایرانی به بازخوانی و اجرای ...
اعدام آخرین اعضای باند خرچنگ های سیاه
اما وقتی خودرو در مسیر آزادراه باغچه قرار می گرفت. سرنشینان خودرو با مطرح کردن نیات پلید خود، طعمه را به یک چهار دیواری مخروبه می کشاندند که لانه ای بلوکه ای درون آن برای استعمال مواد مخدر وانجام اعمال کثیف ساخته بودند. زمانی که طعمه ها وارد این لانه ترسناک می شدند دیگر فریادهایشان به جایی نمی رسید و اعضای باند پس از آزار و اذیت های شیطانی، آنان را در نیمه های شب به مشهد بازمی گرداندند ...
بی معرفتی زن جوانی که مرد فداکار کشته شد تا او را از دست مردان پلید نجات دهد
خوب بود، اما مدتی بعد که تماس گرفتم، متوجه شدم به کما رفته است. فرزانه فرهادی، همسر مرحوم حسین پور در ادامه توضیح می دهد: موتورسواران با تصور این که شوهرم زخمی شده و ممکن است فوت شود، از محل جنایت فرار کرده بودند. همسرم وقتی به خانه آمد، خون آلود بود، طوری که پله ها خونین شده بود. به او گفتم به بیمارستان برویم، اما قبول نکرد و گفت حالم خوب است و فقط بگو دخترم بیاید. دخترم پرستار است و ...
معلمی که ریاست را رها کرد تا عاشق بماند
. جلسه قرآن 60 ساله در خرم آباد پیریایی سال هاست که جلسه قرآنی را با حضور فرهنگیان خرم آبادی برگزار می کند وی دراین باره به یافته می گوید: قدمت این جلسه به 60 سال پیش می رسد. او ادامه می دهد: 60 سال پیش پدرخانمم مرحوم زرگرانی که از بازاریان خیابان حافظ بود پنج شنبه شب ها با حضور بازاریان خرم آباد برگزار می کرد که در این جلسه هم قران می خواندند هم دعای کمیل که بعد از فوت پدر ...
متن کامل صورت جلسه بازجویی از میرزا رضا کرمانی
وقت که نایب السلطنه یک امتیاز نگرفته داشت، مرا می گرفت! هر وقت وکیل الدوله اضافه مواجب و منصب می خواست، مرا می گرفت! عیالم طلاق گرفت. پسر هشت - نُه ساله ام به خانه شاگردی رفت. بچّه شیرخواره ام به سر راه افتاد. دفعه اوّل بعد از تقریباً دو سال حبس که از قزوین ما را مراجعت دادند، ده نفر ما را مرخّص کردند؛ دو نفر از آن میان که بابی بودند، یکی حاجی ملّا علی اکبر [شهمیرزادی]و یکی حاجی امین بود. قرار شد ...