سایر منابع:
سایر خبرها
سرگذشت جوان ایرانی که گرفتار داعش شد
کوله پشتی ام برمی گشتم. مردی با ریش بلند و سبیل تراشیده از من به عربی پرسید که اهل کجا هستم، بعد با دستش خانه ای را روی هوا ترسیم کرد که وطنم کجاست؟ راستش از شدت ترس دست و پایم با آن حال نزارم می لرزید. خودم را به لال بودن زدم و روی هوا نقشه جمهوری آذربایجان را ترسیم کردم. چیزی نفهمید و مرا پیش سه جوان که لال بودند، برد. آنها با ایما و اشاره از من سؤال کردند و من چون آشنایی با ...
ماجرای سیاه و شوم یک دختر فراری در تهران
. آن روزها معنی طلاق را نمی فهمیدم اما هر روز به جای مدرسه در مسیر دادگاه قرار می گرفتم. بالاخره مادرم طلاق گرفت ولی دادگاه مرا به پدرم سپرد تا با او زندگی کنم. چند روز بعد پدرم زنی که به خانه ما آمده بود را به من معرفی کرد و گفت: او از امروز مادر تو است. بعدها فهمیدم که همه اختلافات پدر و مادرم به خاطر همین زن بوده است و پدرم قبلاً با او ازدواج کرده بود. من دیگر در آن خانه به موجودی ...
سرگذشت یک ایرانی در داعش
به آنهایی که حالشان خوب نیست جرعه جرعه آب می دهد. خودم را به او رساندم. بعد از اینکه جرعه ای آب خوردم و به طرف کوله پشتی ام برمی گشتم. مردی با ریش بلند و سبیل تراشیده از من به عربی پرسید که اهل کجا هستم، بعد با دستش خانه ای را روی هوا ترسیم کرد که وطنم کجاست؟ راستش از شدت ترس دست و پایم با آن حال نزارم می لرزید. خودم را به لال بودن زدم و روی هوا نقشه جمهوری آذربایجان را ترسیم کردم. چیزی نفهمید و ...
اگر تمام فرزندانم پسر بود به جبهه می فرستادم
زاده مادر شهیدان اکبر و اصغر کهن زاده و مرضیه کهن زاده همسر و خواهر شهید را بخوانید. ** اصغر گفت مردن در رختخواب حیف است اصغر فرزند کوچکم بود، شب ها به هیات می رفت. شبی به خانه آمد و گفت می خواهم به جبهه بروم. سن وسالش کم بود. گفتم "مگر می توانی در آن شرایط سخت طاقت بیاوری و بجنگی؟" در پاسخم گفت: می توانم. اصغر جثه درشتی داشت و سن کمش نمایان نبود. 16 ساله بود که از ...
بنیاد در آینه مطبوعات
خودش می داند در این مدت که او نبوده، چقدر خون دل خورده ام. او بیان می کند: از روستایمان آمدم مشهد، به خانه برادرم و بعد هم خودم به محله خواجه ربیع نقل مکان کردم. با گذشت بیش از 30سال، حتی یک لحظه رفتار و کارهایش از جلوی چشمم نمی رود. وصیت کرده بود که مدتی بعد از شهادتش ازدواج کنم اما هیچ کس نمی توانست جای خالی او را برای من پر کند. نه اینکه چون شهید شده، این حرف را می گویم؛ همسرم مردی بود که به ...
نابغه ریاضی مجرم خطرناک تشخیص داده شد
قانونی در محل حادثه علت مرگ را ضربه جسم سخت به سر اعلام کرد و در ادامه جسد برای انجام آزمایش های لازم به پزشکی قانونی فرستاده شد. در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، امید دوست قدیمی و همکلاسی دوران دبیرستان سیامک گفت: مقتول زن تنهایی بود و دو دخترش در آلمان و امریکا زندگی می کردند و سیامک هم در اوکراین درس می خواند تا اینکه شب حادثه به تهران بازگشت. ساعتی قبل مادر سیامک با من ...
مرد همسرکش در انتظار محاکمه
تأیید کرد این زن به دست همسرش کشته شده است؛ چراکه اولا جسد در حمام پیدا شده بود و دوم اینکه، قبل از قتل درگیری شدیدی بین این زوج اتفاق افتاده بود. وقتی کامران دستگیر شد به قتل اعتراف کرد و گفت: من و همسرم سال ها با هم مشکل داشتیم. من به او گفتم بیا توافقی از هم جدا شویم، اما قبول نمی کرد و من هم ناراحت بودم چون مخالفت او با جدایی باعث می شد وضع ام بدتر شود. روز حادثه وقتی بچه ها به مدرسه رفتند ...
سن ازدواج به 30 سال رسید
می گوید: وقتی همسرم فوت کرد دخترهایم ازدواج کرده بودند و پسرم هم نامزد داشت و بعد از مدتی که او هم ازدواج کرد من در خانه تنها شدم. دخترها مجبور بودند برای انجام دادن کارهای خانه هر روز مسافت زیادی را بیایند و همیشه هم نگران بودند و برای همین تصمیم گرفتم دوباره ازدواج کنم. او ادامه می دهد: به نظر برای مرد و زن هیچ فرقی ندارد و هر فردی در زندگیش به یک همدم که او را بفهمد نیاز دارد و به همین دلیل به ...
اعتراف مخالفان به اخلاق و فضائل امام سجاد (ع)
راه خدا آزاد کردم و چون روز عید می شد به آنها پاداش گران می بخشید. در پایان هر رمضان دست کم بیست تن برده و یا کنیز را که خریده بود در راه خدا آزاد می کرد. چنانکه خادمی را بیش از یک سال نزد خود نگاه نمی داشت و گاه در نیمه سال او را آزاد می ساخت.[5] روزی گروهی در مجلس او نشسته بودند، از درون خانه بانگ شیونی شنیده شد. امام به درون رفت بازگشت و آرام بر جای خود نشست حاضران پرسیدند ...
واکنش های جالب و خواندنی به خبر جنجالی دختر و پسر های پولدار تهرانی
الان دندون پزشکه ولا ما روزی از این کارا نکردیم باورت نمیشه بیا عباس آباد خودم بهت خونه زندگی رو نشون میدم توی اصفهان متری17میلیون به بالا فایق جالب نبود برام جدیدهم نبود چون ماکه بچه پولدارهم نیستیم همین کارهارومی کنیم وهمین ماشیناروسوار میشیم علیرضا نوش جونشون خدا به ماهم یه پدر زن پولدار بده تا ما هم خوش باشیم و حال کنیم من حسودی ...
ضمانتی برای اجابت دعای عاقبت به خیری
.... آقا جان! شما که می دانید، شما که عین الله النّاظره هستید و اوضاع من بیچاره را می بینید، امّا چون بناست که به شما عرضه شود، بیان می کنم، آقا جان! وضعم خراب است، به دادم برس. آقا را قسم بده، بگو: آقا! به جان مادرت نرجس خاتون(س) به دادم برس. *امام زمان(عج) کدام کار را از جوانان خیلی می پسندند؟ این شب ها هم چون آقا مصیبت زده هستند، بعد از سلامت، یک چیزی هم بگو، بگو: آجرک ...
از پرسپولیس رفتم به استقلال تا گرسنه نمانم
بودند چه کار کردند که اگر منفورترین باشم، بگویم اتفاق بدی برایم رخ می دهد. آن قدر علیه من رای بدهند و بگویند منفورترین هستم تا از آن قدر بیشتر...؟ حتما می خواستند می ماندم و گرسنگی می کشیدم، هم خودم و هم پدر و مادرم. یک ماشین نداشتم سر تمرین بروم. نخواستم آن محبوبیتی که شب سر گشنه سر به بالین بذارم. اصلا در مملکت ما محبوبیت و معروفیت معنی ندارد. * پس 15 سال پیش ترجیح دادی منفور باشی اما ...
زندگی به سبک یک مجاهد
اسفند سال 61 عملیات شد و هادی بارش را بست و رفت جبهه. فرودین 62 وقتی از جبهه برگشت یک جشن ساده را ترتیب دادیم و به خانه هادی رفتم؛ حقوقش آن موقع دو هزار و 500 تومان بود. به رسم قدیمی ترها مادرم کلی ظرف و ظروف برایم جمع آوری کرده بود، هادی گفت: من کت و شلوار نمی پوشم ولی مادرم برایش تهیه کرد چون پدرم تازه فوت کرده بود مادرم خیلی دستش باز نبود؛ اما در حد توان و حتی بیشتر تامین کرد. آقا هادی هم یک پنکه ...
نابغه قاتل جنون دارد
مادرش اعتراف کرد. در همین حال یکی از همسایه های مقتول اطلاعات بیشتری در اختیار مأموران گذاشت و گفت: مقتول همراه پسرش زندگی می کرد. هفته گذشته پسر مقتول به کشور اوکراین سفر کرد و چند ساعت قبل بود که از سفر برگشت. لحظاتی پیش از حادثه، مادرش با من تماس گرفت و گفت پسرم از سفر برگشته اما انگار حالش خوب نیست و مدام من را اذیت می کند. من هم برای پادرمیانی به خانه شان رفتم و با آنها صحبت کردم. پسر ...
سرنوشت تلخ دختر 25 ساله خوزستانی
مواجه می شوند و سناریوی بی پایان اشتباهات و تشخیص های متعدد ادامه دارتر می شود. *هم اکنون دچار نارسایی فوق غدد کلیوی شده ام این دختر بیماردر سردشت زیدون اظهار کرد: چون مادرم بی سواد بود تمام کارهایم را خودم انجام می دادم و خانواده ام به عنوان فقط یک همراه با من جابه جا می شوند. حکیمه پسایند افزود: به دلیل تجویز یک داروی خاص سه ماه با توجه به نامساعد بودن حالم، برای ...
سید مجید بنی فاطمه چگونه مداح شد؟
، چقدر خرج می شود؟ این هیات ها، این همه آدم دارند، این همه خادم دارند، این همه در طول سال کار می شود، اینها باید از کجا بیاورند؟ باید به این هیات ها کمک شود. خدا شاهد است دست گدایی من دراز است ولی همه هم می گویند این سید وضعش خوب است. الان من دارم برای محرم دوندگی می کنم، گدایی می کنم برای اینکه بتوانم جلسه ام را یازده شب برگزار کنم. همه کارهای هیاتم را هم خودم انجام می دهم و مسئولیتش هم با ...
کیانوش عیاری: اهل معامله نیستم
حوادث مدام اتفاق می افتد. گویا نخستین بار نیروی انتظامی که در تولید این فیلم مشارکت داشت، با آن مخالفت کرد؟ نه. سرهنگ سلطانی که آن زمان رئیس ناجی هنر بود، آمد دفتر ما فیلم را دید و جلوی خودم با رئیس سازمان سینمایی وقت جواد شمقدری، مسئول بخش فرهنگی فارابی و مدیر جشنواره که مخالف شرکت فیلم در جشنواره بودند، تماس گرفت و با لحنی تند به آنها گفت، شما سواد اسلام را ندارید که این فیلم را مغایر با ...
سونامی ازدواج درسن بالا ایران را در می نوردد
بعد از فوت همسرش دوباره ازدواج کرده است. او به آرمان می گوید: وقتی همسرم فوت کرد دخترهایم ازدواج کرده بودند و پسرم هم نامزد داشت و بعد از مدتی که او هم ازدواج کرد من در خانه تنها شدم. دخترها مجبور بودند برای انجام دادن کارهای خانه هر روز مسافت زیادی را بیایند و همیشه هم نگران بودند و برای همین تصمیم گرفتم دوباره ازدواج کنم. او ادامه می دهد: به نظر برای مرد و زن هیچ فرقی ندارد و هر فردی در ...
شهید حاجیه عروسی که شوهر شهیدش را از گمنامی در آورد
مامان خوب نیست. با چه مکافاتی توی خانه بند شده. امروز صبح زنگ زدم می گوید مطمئن باشم می روی بهشت زهرا. می گویم تو نگویی من خودم می روم. مادر مثل من به نبودنت عادت نکرده. هنوز فکر می کند رفته ای کردستان. یعنی دوست دارد تو کردستان باشی. دیروز به بچه ها می گفت:"شما کی می خواهید بزرگ شوید19-18سالتان شده ولی هنوز مامان جونتون براتون لقمه میگیره.حاجیه ی من سن شما بود. معلم شد.آن هم کجا. توی ...
روایت شهربانو از حضور 36 ماهه اش در جنگ
با اجازه خانواده، با او راهی دزفول شدم تا آخرین روزهای تعطیلات را در این شهر گذرانده و سپس به تهران بازگردیم. . . این جانباز زن گیلانی با بیان اینکه یک هفته قبل از آغاز جنگ به دزفول رسیدیم تصریح کرد: همان شب اول اقامت در دزفول صدای شلیک ها و شلوغی و همهمه شهر توجهم را به خود جلب کرد و پچ پچ های گاه و بیگاه خانواده زهرا در گوشه کنار خانه نیز بر نگرانی من افزود. وقتی ...
زندگی با طعم تلاش و غیرت
حصیری به سر دارد تا نور خورشید صورتش را آزار ندهد. با این کلاه آدم را یاد زن های شمالی غیرتمندی می اندازد که در بازارهای گیلان ماهی می فروشند. چون زیاد راه می رود و برای این و آن چای می برد، یک کفش کتانی پوشیده تا راحت باشد. جلو می روم و خودم را معرفی می کنم. مثل خیلی از افراد، او هم در نگاه اول از خبرنگار جماعت واهمه دارد. می گوید بچه هایش جوان هستند و قوم و خویش زیاد دارد؛ من بختیاری هستم ...
نیوشا ضیغمی
بود این که خانه خدا شبیه به هیچ جایی از دنیا نیست من روز اولی که وارد مکه شدم در شوک بودم، مانند یک قیامت واقعی است ولی شما زنده آن را تجربه می کنید، شاید شنیده باشید که در قیامت هیچ کس به فکر کسی نیست و مادر بچه اش را نمی شناسد. همه از کنار هم رد می شوند و هم را نمی بینند وهمه یکسان هستند. خانه خدا واقعا مانند قیامت است همه یکسان لباس می پوشند و هیچ تفاوتی ندارند و همه افراد به خدای واحد فکر می ...
نقش آیت الله قاضی در پیروزی انقلاب
به گزارش سرویس خبرگزاری رسا ، استاد محمدحسن عبدیزدانی، از مبارزان دیرپا و پرآوازه انقلاب اسلامی در خطه آذربایجان و شهر تبریز است. وی را سابقه ای است طولانی با شهید آیت الله سید محمد علی قاضی طباطبایی که محمل خاطرات و گفتنی های فراوان بوده و بخشی از آن در گفت وشنود پیش روی آمده است. با تشکر از جناب عبدیزدانی که در سالروز شهادت آیت الله قاضی، این گفت وشنود را پذیرفتند و ساعتی از وقت خویش را بدان اختصاص دادند . شاید در آغاز این ...
رابطه جنسی نامشروع داماد با خواهر زن و بار دار شدن دختر 13 ساله
دو بار به پزشک مراجعه میکنه که دکتر علت اون رو سال اول منارک میدونه و میگه اون طبیعیه . من حرفهای مهری رو باور میکردم چون واقعا دختر ساده و بی اطلاعی بود اما مادرش باور نمیکرد . دکتر از من خواست که کنترل کنترکشن کنم ( یعنی بررسی کنم که درد شکم مهری به درد زایمان هست یا نه ) در حال کنترل بودم که حس کردم بچه داره به دنیا میاد .به دکتر گفتم و معاینه شد و متوجه شدیم که ...
4 بار کتابت عاشقانه ایمان
.... همسرم دکتر محمد علی سلطانی استاد تاریخ و ادبیات همراه و یاور من در همه مراحل بود. من یک زن بودم و همزمان باید نقش مادر، همسر، معلم و مربی را ایفا می کردم. همه سعی و تلاشم این بود که بتوانم از عهده همه این وظایف بخوبی برآیم. همسرم زمینه کتابت اشعار شعرای کرد زبان را برای من فراهم کرد و زمانی که در کرمانشاه بودیم دیوان اشعار چند شاعر، یک دوره شش جلدی تاریخ شعر و ادبیات محلی کرمانشاه را کتابت ...
روحانیون سینمایی عجیب و غریب اند/ آدم زیادی سریال ها روحانی اند
حیدری ابهری با بیان اینکه روحانیون رسانه ندارند، عنوان کرد: سینماگران و مردم روحانیون را نمی شناسند چون روحانی رسانه ندارد. برای همین هر کس هر طور که بخواهد او را تعریف می کند. حتی مادر من نمی داند چکار می کنم. گاهی زن و بچه ما از کارمان اطلاع ندارند اما همین که کتاب های مرا می بینند، می پذیرند که دارم کار انجام می دهم. متاسفانه روحانیون رسانه ای ندارند که خود را معرفی کنند. این ...
تجلیل از قیام عاشورا موضوعی انسانی است و نه صرفا شیعی
امام باقر(ع) و امام کاظم(ع) مجلس عزا برپا می کردند. البته آن موقع چون حکومت دست غاصبان و ناپاکان بود، اختیار و آزادی عمل زیادی نداشتند و در خانه خود مراسم عزا می گرفتند. به این صورت که شعرایی را دعوت می کردند که در رسای امام حسین(ع) و فاجعه کربلا اشعاری را بسرایند و قرائت کنند. حتی پرده ای هم می زدند و زنان و بانوان خاندان به پشت پرده می آمدند که وقتی در عزای امام حسین(ع) این اشعار حزن انگیز خوانده ...
در جست وجوی هویت/یک میلیون بی شناسنامه در ایران
...، سهیلای 10 ساله و مینای 14 ساله. حوا جوان است هنوز 30 را پشت سر نگذاشته است. زیبایی اش مثل زیبایی بسیاری از دختران بلوچ از چشم های درشتش آغاز می شود. اولین کودکش مینا را در سن 14 سالگی به دنیا آورده است و حالا مینا 14 ساله است. در همان سنی که مادرش ازدواج کرده است. و باز هم مثل بسیاری از زنان بلوچ در سنین پایین راهی خانه شوهر شده و می گوید اصلا نمی دانستم ازدواج کردن چیست. اینها حرف ...
دست فروشی زنان، معضلی دیگر در کرج
شکر می کنم که توان انجام این کار رادارم. زهرا در خصوص وضعیت درآمدش گفت: شش ماهه اول سال و شب های عید درآمدمان خیلی خوب و راضی کننده است ولیکن وقتی هوا سرد یا بارانی می شود مجبورم زودتر به خانه بروم و درآمدم خیلی کمتر می شود. درآخر صحبت هایم از توقعش نسبت به مسئولین پرسیدم که آهی کشید و گفت: هر توقعی هم که داشته باشم چه فایده وقتی گوشی بدهکار حرف هایم نیست ولی ای کاش این قدر که ...
مجید بنی فاطمه: بچه های انقلابی، افراطی نیستند
؛ چون اصلا دین ما می گوید یک زن وسط این همه مرد چه می کند؟ این مهمتر است یا چوب بکشی به خاطر خدا؟ به خاطر خدا تو باید در خانه ات بمانی. این کسی که قمه می گیرد ریشه اش برمی گردد به همان کسی که امروز با یک سری مسائل مخالفت دارد و به همان ریشه انگلیسی برمی گردد. شاید هم ریشه اش کم اطلاعی باشد. - کم اطلاعی است ولی من خیلی راحت می گویم، الان کسانی را داریم که تبلیغ این کارها مثل ...