سایر منابع:
سایر خبرها
محمدمهدی سیار شعر تیتراژ شاهرگ را سرود
. متن شعر تیتراژ پایانی سریال شاهرگ که با صدای سالار عقیلی خوانده شده است؛ عبارت است از: من آسان دلبسته شدم افتادم در دامِ خودم بشکن دل مرا که ز دل گلایه دارم پی هر بهانه ای برود نمیگذارم یادت باشد از آنِ تو بود این دل که شکست/ آه از عشق یادم باشد دلتنگی تو تقدیر من است/ آه از عشق آه از عشق و غم زیبایش آتش ...
و علی که مدافع طبیعت شد!
نیامد و خودم هم چون تو ایضاً. من بلوط زاگرسی ام سال های سال هدیه دادم سایه ساری از جنس شادی و خنکای تابستانی به رهگذرانی که کوچ را خوب فهمیده اند ... بارها اعضای بدنم را بخشیدم به ضرب تبر هیزم شکنان ایلی که تنها اندیشه شان سرخی اخگرهای اجاق ایل بود و حرارتی مطبوع . اما با گوش دل و وجدانت گوش فرا دهی سکوت من از فریاد بالاتر است...... ...
خودباوری با 3.5 درصد ضایعه نخاعی!/ این مرد اراده و همت را به زانو در آورده است
دستگاه خودروی پیکان دارد، می گوید با این خودرو بسیاری از نقاط کشور را رفته ام، توانایی تعمیرات کامل خودرو را دارم مگر اینکه مشکل خاص فنی داشته باشد. می گوید احتیاجی به کسی در بحث های فنی و مکانیکی ندارم، خودم کارهایم را انجام می دهم، منتظر کسی نمی مانم، شاید تصادف پاهایم را از من گرفته اما دستان من آنقدر توانمند است که همه کارهای مرا انجام می دهد. می گوید پزشکی حاذقی داشتم که ...
یادداشت رسیده | بانویی که فقیهان از او کسب فیض می کنند
؟ باطن پر از صفای آیت الله بهجت چه حس می کرد که هرروز صبح خود را با آستان بوسی تو شروع می نمود؟ و پدر آیت الله مرعشی نجفی نیز چگونه آن قبر که در مدینه شد گم را در مدینه قم یافت، آن طور که به او فرمودند، خداوند جلال و جبروت فاطمه زهرا را به فاطمه معصومه داده است! در آخر می گویم مرا دریاب که جز اینکه خودم را همسایه تو بنامم هیچ ندارم و مگر نه اینکه دین، حب به شما و بغض دشمنان شما است؟ در ...
عاشقانه های شهدا/ شرط سید عبدالله برای تقسیم اجر شهادت با همسرش
برداشت و بر سر حاجی گذاشت. فردا صبح که خواب را برای حاج عبدالله تعریف کردم، گفت که امام مرا دعوت کرده و من باید به جبهه بروم. فارس: هنوز خواب شهید حسینی را می بینید؟ همسر شهید: بله؛ بچه های من بزرگ شده و رفتند، من تنها در خانه زندگی می کنم. گاهی اوقات خواب می بینیم شهید به خانه می آید و می گوید که نترس و ناراحت نباش؛ من به خانه و تو سر می زنم، حتی روزی که مریض بودم، خواب شهید ...
مردم فکر می کنند شهدای فاطمیون یا بی سواد هستند یا سطح پایین
آن برسد. خود سیداحمد می گفت شهادت خوب شهادتی است که در اوج جوانی باشد در اوج جوانی که داری از همه چیز لذت می بری، بکنی و بروی. همه چیزت را در یک کوله بگذاری، بگذاری پشتت و بروی. اما خیلی سخت گذشت؛ مخصوصاً 40 روز اول سخت گذشت! اصلاً آب هم از گلویم پایین نمی رفت. از یکجایی به بعد دیدم دارم برعکس حرف های احمد عمل می کنم نشستم با خودم صحبت کردم که زینب خودت هیچ، به فکر اطرافیانت باش. احمد ...
روحانی شهیدی که رایزن فرهنگی بود
تشخّصی لباس واقعی مبارز بودن را به شیوهای مطلوب بر خویشتن بپوشانید و اکنون هم خوشحالم از اینکه خدا مرا همراه جمعی مامور کرد تا لباس رزم بپوشاند و درس را با رزم مخروج سازیم که اکثرا از خودم پاکتر، مطلعتر و پرشورتر و سادهتراند. خدایا تو میدانی که از این جمع هر برادر طلبه ای که ندای درونی ما را در قالب بیاناتش مطرح می نماید چگونه در دل آفرینش میگویم و در وجود مباحات می ورزم و می خواهم که ...
حمله علی کریمی به آبشک؛ تو بی نزاکت و نامردی!
...> در صحنه اخراج علی کریمی شاید هنوز هم به طور واضح مشخص نشده که هافبک استقلال چه کاری انجام داده است؛ برخی بر این باورند که کریمی در مسیر حرکتش با آرنج به صورت آبشک ضربه می زند اما عکسی که هافبک شمالی فولاد در اینستاگرامش منتشر کرده نشان می دهد که فقط انگشتان کریمی به گردن او خورده و اثری از کبودی و ضربه آرنج نیست. کریمی در گفت و گو با خبرنگار "ورزش سه" درباره مهم ترین صحنه دیدار استقلال ...
جوان اردکانی با ترک اعتیاد، نویسنده شد!
می گوید: به دنیا آمدم، درست همانند تو، شبیه تمام تولدهای دنیا. رشد کردم، خاک وجود مادر و گرمایِ خورشیدیِ پدر، مرا پرورش داد. سیگار به جای قلم به خود که آمدم به جای قلم در بین انگشتانم سیگار پیدا کردم! در ذهن بیمارم چه بزرگ شده بودم و چه قابل احترام. احترامم، سیگار دستانم بود و بزرگ شدنم، دودهایِ حلقه شده در هوا! وی ادامه می دهد: روز به روز در ذهن خودم بزرگ تر شدم ...
قول متفاوت یک دختر 11 ساله به فرزندان سردار سلیمانی
جان زنگ می زنم و دقیقا رأس 20 دقیقه شد زنگ زد و من شور و شوقم رو نشون دادم و باهاشون صحبت کردم. دختر شهید بافنده از توصیه حاج قاسم به خودش هم گفت، اینکه همیشه این توصیه را به من می کرد که برای جامعه به درد بخور باش و من هم سعی می کنم همیشه برای جامعه خودم مفید باشم. فاطمه می گوید: آخرین دیدارم با حاج قاسم، فاطمیه سال قبلش بود و حاجی قول داد که دفعه بعد بیاید یک هدیه خوب برایم ...
قاتل پسر 11ساله بخشیده شد
.... من از این زندگی خسته بودم و می خواستم خودم را بکشم. متهم که لکنت زبان دارد و گاهی به سختی صحبت می کند، ادامه داد: آن روز حال روحی ام به هم ریخته بود. مادر و برادرم در خانه نبودند. پسر همسایه را به بهانه نشان دادن کبوتر به پش بام بردم. ولی یکباره دچار جنون شدم و با چاقو به جانش افتادم. حالم آن قدر بد بود که هنگام وارد کردن ضربه ها چند ضربه هم به دست خودم زدم. وی گفت: بعد ...
اشک شوق با دوچرخه
کرد. اما قشنگ ترین مطلب دوچرخه داستان نورسا و پرواز از سکوی نه و سه چهارم بود. نورسا دقیقاً عین خودم است، اشک چشمانم را پر کرد! این قدر دوچرخه اشک در چشمانم نشانده که برایم عادی شده! از تو ممنونم دوچرخه! دوست عزیزی که آخر هفته هایم را پر از حس خوب می کنی.
آذری: زمان استراماچونی به شخصیتم توهین شد
. شما می توانید از بازیکنان و مربیان بپرسید که چقدر آماده بودم. مثل اینکه از استراماچونی دل خوشی نداری؟ زمان مربیگری ایشان شرایطم سخت بود و انگیزه ای نداشتم. البته اوایل خوب بود و در بازی های دوستانه بازی می کردم. در ادامه استقلال چند بازیکن جدید در پست من جذب کرد و در نهایت استراماچونی یک روز به من گفت که ممکن است به تو کم بازی برسد. در نهایت بحث حضور در یک تیم دیگر به عنوان بازیکن قرضی ...
چرا در رئال بازی نمی کنم؟ از زیدان بپرسید
پیدا می کند. سخت است بتوانید همه توانایی های تان را در دقایقی اندک نشان دهید و نمی توانید کارهایی که می خواهید را انجام دهید. کسانی که فوتبال بازی کرده اند، می دانند از چه حرف می زنم. خامس ادامه داد: حرف های زیادی در مورد می زنند ولی زیر سوال بردن تعهدات حرفه ای ام، باعث آزار من می شود. من بسیار حرفه ای و رقابت طلب هستم و از شکست متنفرم. هرجا هستم، دوست دارم پیروز شوم و البته در ترکیب ...
اس ام اس و پیامک های شب بخیر دوستانه
...> و دنیا دنیا ،ارزوی خوب دارم “شبتون بخیر” اس ام اس های شب بخیر دوستانه | شب بخیر گفتن می گویم شب بخیر بخوان :یک روز دیگر هم سرشد با دوست داشتن تو بخوان آرزوی امشبم هم تو بودی بخوان این شب ها برای بخیر شدن به یکی مثل تو نیاز دارد من می گویم شب بخیر تو بگو من هم دوست دارم اس ام اس های شب ...
الکل بهترین دوستم در رئال مادرید بود!
دامه داد: به خودم دروغ می گفتم که همه چیز خوب است و در ودقع خودم را فریب می دادم. الکل باعث شد از لحاظ بدنی دچار افت شوم. جوان بودم و تحت تاثیر شهرت و اعتبارم قرار گرفتم. هرگز مواد مصرف نکردم ولی الکلی بودم و مثل یک ستاره موسیقی زندگی می کردم. بازیکن رئال بودم و همه دنیا مرا می شناختند. وقتی بیرون می رفتیم، هزاران یور بیهوده خرج می کردم. نمی گویم در رئال بد بودم ولی قطعا می توانستم بازیکن بسیار بهتری برای این تیم ...
دلزنده و حکایت دلزندگی.../ جعبه چوبی که اشک درآورد
سن دارد عاشقانه و با پای دل خراطی و نازک کاری با چوب را برگزیده است. وارد کارگاه که شدم بی وقفه برای ادامه صحبت ها به طبقه بالا رفتیم، جایی که دیدنش تو را به وجد می آورد و ناخوادگاه محو آثار استاد می کند؛ با چوب هایی که دنیایی حرف برای گفتن دارند، آثاری که دستگاه ها نیز در برابر آنها عاجزند و چنان زیر دست استاد صیقل یافته و شکل گرفته اند که تنها می توان گفت: دست مریزاد... ...
تو نشانه ای!
توانسته هایش را آرزومندم. نمی فهمم جیب پسر چیست که نگاهم به آن باشد یا نباشد، با هرچه دارم شاد می خواهم باشم. دوست می دارم و دوست داشته می شوم، به هیچ بهانه حتی شخصیتم نمی خواهم انتخاب شوم. می خواهم انتخاب های درست خودم را داشته باشم و همراهی و عاشقی را تجربه کنم. تنم آماده داشتن فرزند است، اما ارزش من به این توانایی و بعدها به تربیت فرزندم نیست. من، خود من ام؛ دختری که می نویسد زندگی اش را، نفس ...
دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد(چشم به راه سپیده)
رخت حال ما پریشان است فدا کنم دل و جان را بر این پریشانی به کنج میکده هر شب ترا، ترا خوانم که شاید از می نابت مرا بنوشانی لبان تشنه ما را ز کوزه ات تر کن به انتظار تو باشم اگر چه طولانی من از زمان شکفتن خدا خدا کردم هزار بوسه برویت زنم به آسانی اگر چه لایق عشقت نگشته ام اما شوم به صبحدمی در ره تو قربانی در انتظار ظهورت چنان پریشانم ...
تکیه کردن به حضور او
شوم و می بینم چه نکته هایی درونشان هست که تا امروز آن ها را دریافت نکرده بودم. آن ها پر از حال خوبند. درست زمانی که به قایقی برای نجات یافتن نیاز دارم جمله ها به سمتم می آیند و نجاتم می دهند. * * * من رؤیاهای بسیاری دارم؛ اما در دنیای رؤیاها غرق نشده ام. می دانم خوبی ها و بدی ها در کنار هم وجود دارند. دوستم می گوید تو بیش از حد حالت خوب است و همه چیز را زیبا می بینی؛ اما من خیال باف ...
مدیون رامبد 165کیلویی هستم
نیلوفر ذوالفقاری رامبد خانلری، نویسنده ژانرنویسی است که موفق شد برای نخستین مجموعه داستان خود یعنی سرطان جن ، نامزد نهایی دریافت جایزه ادبی جلال آل احمد شود و جایزه مهرگان را دریافت کند. هرچند کتاب های بعدی او هم با استقبال علاقه مندان به داستان های فانتزی مواجه شدند، اما او با هنر چاق بودن ، توانست توجه گروه دیگری از مخاطبانش را جلب کند. تجربه شخصی کاهش وزن بیش از 80کیلویی، دستمایه حرف هایی شد که نویسنده در هنر چاق بودن با خوانندگانش زده و خودش معتقد است این بار داستان ننوشته است. با رامبد خانلری از ژانرنویسی، دنیای داستان و البته تجربه هنر چاق بودن گفت وگو کرده ایم. ...
اس ام اس و پیام تبریک تولد مادر؛ متن تبریک تولد مادر شوهر
شکفتن هیچ گلی زیباتر از لبخند او نیست جشن میلادت بهترین بهانه برای فکرکردن به تو و به یاد آوردن تمام خوبی هایت است سالروز تولدت مبارک مادر مهربانم *************** تو عشقی هستی که تا ابد در قلب من پایداری روزی که تولد تو باشد قشنگ ترین روز خداست آرزوی من خنده همیشگی روی لب های توست بوسه به دستان نوازشگر تو می زنم و از تو به خاطر ...
چهارشنبۀ هر هفته، در طنین مقاومت میهمان شعری با موضوع مقاومت اسلامی باشید. در ادامه، سروده ای را از ...
دل ندارد تاب مستوریِ تو عاقبت می میرم از دوریِ تو پیر کردی دخترت را ای پدر بس که مانده بر رهت چشمم به در دیر شد بابا بیایی، دیرِدیر مادر و من از غمت گشتیم پیر خانه بی تو سوت وکور و غم فزا بی تو بابا روز دختر هم عزا هست حتماً جایت آنجا خوب تر از من و مادر نمی گیری خبر حتماً آنجا ...
اصول عینک زدن در دوران کودکی
که کودکان عینکی می کنند و به خاطر آن عینک نمی زنند، مورد خنده و مسخره بقیه کودکان قرار گرفتن است. عینک نمی زنم، چون مسخره ام می کنند . اگر بچه های دیگر در مدرسه بگویند خوب است، آنها هم همان حرکت را انجام می دهند و می گویند خوب است. اگر بقیه بگویند خوب نیست و بخندند، آنها هم انجام نمی دهند. نه فقط در مورد عینک زدن، در بسیاری موارد دیگر نیز این رفتار در آنها دیده می شود. با آنکه استفاده از عینک جنبه ...
به خاطر بازوبند کاپیتانی از استقلال رفتم
... یعنی اگر پرسپولیس رضایت نامه تو را می گرفت، استقلالی نمی شدی؟ من گفتم پرسپولیس مرا می خواست اما نگفتم پرسپولیسی بودم. همه می دانستند من استقلالی هستم و بارها در صحبت هایی که با مدیران باشگاه سایپا داشتم اعلام کردم رضایت نامه مرا برای استقلال صادر کنند چرا که به این تیم علاقه دارم و دوست دارم برای ادامه دوران فوتبالم پیراهن آبی را بر تن کنم. در سایپا کاپیتان بودی؛ چرا این ...
جعفر مختاری فر: مرا به تمرین استقلال راه ندادند
.... اگر این اتفاق بیفتد اقدام پسندیده ای صورت گرفته است. شنیدیم شما زمان بازیگری پیشنهاد مالی خوبی داشتید تا به پرسپولیس بروید. آیا صحت دارد؟ جعفر مختاری فر گفت: بله، اما نمی خواستم دل کسی را بشکنم. هواداران استقلال در آن ایام نسبت به من لطف داشتند و راضی نشدم دل آن ها را بشکنم. الان پشیمان نیستید؟ اصلاً. من خودم را استقلالی می دانم و حاضر ...
شوخی کامیابی نیا با بیرانوند
انگیزه ای است که همه بازیکنان پرسپولیس در موردش حرف می زنند. با این وضعیت، باید قهرمانی را از همین الان به نام تیم تان نوشت! این طور هم نیست که قبل از بازگشت به لیگ بگوییم قطعاً قهرمانیم، اما طبیعی است که بالاترین حجم آمادگی روحی و بدنی را برای رسیدن دوباره به لیگ داشته باشیم. وضعیت مان خیلی خوب است و برای قهرمانی می جنگیم. همه مردم ایران دیدند که امسال برای کسب قهرمانی با چه هیجانی در مسابقات ...
شادی مؤمنانه / نگاهی به کتاب خنده و گریه
امامان معصوم (ع) هنگامی که مردم مشغول دفن کردن و خاک ریختن بر مرده ای بودند، فرمود: دنیایی که آخرش این است، چه خوب است که انسان از اول دل به آن نبندد و قیامتی که اولش قبر است، چه خوب است که انسان به فکر آن باشد ! قهقهه نزنید در حدیث داریم: لبخند بزنید؛ اما قهقهه نزنید. امام صادق(ع) فرمود: اگر یک جایی خیلی خنده و قهقهه زدید، هنگام بلند شدن بگویید ألَّلهمَّ لا تَمقُتنِی یعنی ...