سایر منابع:
سایر خبرها
پیشنهاد تاسیس تلویزیون 30 میلیون دلاری عربستان به روح الله زم
...، یه ذره بیشتر فئولیستی بودم بیشتر، اصلاح یک سری روندها، تا سال 88 دیگه یدفعه کم شد رضوانی: چی شد 88؟ زم: 88 بازداشت شدم رضوانی: چند وقت بازداشت بودی؟ زم: تقریبا دو ماه و نیم شد یا سه ماه رضوانی: یعنی بعد از اینکه سال 88 بازداشت شدی تغییر کردی؟ زم: اره دیگه رضوانی: یعنی چی در تو به وجود اومد؟ زم: یه حسی که ...
اثر انگشت قطع شده پای قولنامه!
خواستم به خواستگاری آن دختر برود، به شدت با این خواسته ام مخالفت کرد چرا که معتقد بود اختلاف فرهنگی و اعتقادی شدیدی بین ما وجود دارد و این ازدواج در نهایت فرجامی نخواهد داشت. اما وقتی با اصرار و پافشاری های من رو به رو شد، تصمیم گرفت مرا در تنگنای مالی قرار بدهد، به همین دلیل کلید آجیل فروشی را از من گرفت و من باز هم بیکار شدم. دیگر شب ها نیز به خانه نمی رفتم و اوقاتم را نزد دوستانم در ...
سکانسی از یک ناممکن
حمایت و پشتکار زندگی مان را ساخته ایم. آمنه خانم در مورد انتخاب نام فرزندانشان هم می گوید: نگرانی از اینکه فرزند اولمان معلول به دنیا بیاید، بزرگترین استرسی بود که در دوران بارداری داشتم، یک شب مادرم را در خواب دیدم که بهم گفت خدا به تو یک پسر سالمی خواهد داد که نامش را مهدی می گذاری، دو ماه بعد از آن خواب بود که دکتر تائید کرد که فرزندمان یک پسر سالم است. آمنه خانم به ارا ...
بازی متفاوت یک قهرمان ورزشی با سرطان
شیمی درمانی شروع شد. من قبل از آن شیمی درمانی را فقط در فیلم ها دیده بودم. اتفاق خوبی که در آن روز ها برای من افتاد حضور نامزدم در کنارم بود؛ دکتر برای نگین دعوت نامه فرستاد و بعد از اینکه کار های اقامت انجام شد، او پیش من آمد. حضور نگین از ابتدای بیماری و در تمام مراحل درمان برایم کمک و قوت قلب بسیار بزرگی بود که هیچ وقت فراموش نمی کنم. من شش ماه کامل شیمی درمانی شدم. کمک ورزش به مقابله ...
سیر تا پیاز زندگینامه کاوه سماک باشی بازیگر جوان سینما + تصاویر
این هنرمند زاده شده است.او فرزند ارشد خانواده است و تنها یک خواهر کوچک تر به نام تارا دارد. این هنرمند اصالتا از طرف پدر اهل بندزی انزلی است ، محمود سماک باشی پدرش از صدابرداران و صداگذاران عرصه سینما و تلویزیون است و مادرش فرهنگی است. دوران کودکی تو مدرسه جزو بچه ها شیطون و بازیگوش بودم و بخاطر همین شیطنت ها چندین بار از کلاس اخراج شدم اما چون بچه درسخوانی بودم هر ...
از اسارت تا بی نهایت
برگشت و خداوند چند ماه بعد پسری به او داد که اسمش را دوست داشت جواد بگذارد اما چون در روز تولد حضرت علی(ع) به دنیا آمد، نام او را با مشورت خودش علیرضا انتخاب کردیم. علیرضا 9 ماهه بود که پسرم رفت و برنگشت. اسارت درشرهانی همسر شهید هم میگوید: موسی الرضا مرد بسیار خوبی بود و در همان مدت کوتاه زندگی مشترکمان هیچ خاطره بدی از او ندارم. فاطمه زارعی می افزاید: نمازخوان، اهل زندگی و مرد ...
وضعیت عجیب حسین هدایتی در زندان
، راحت تر از شب اول زندان باشه. می خواستم به مادرم تلفن بزنم ولی اجازه ندادن. توی قرنطینه، سابقه دارا بهم گفتن باید بکشی تا زنده بمونی. می گفتن برای ما، بعدی وجود نداره. می گفتن ما تو یه قبرستون زنده تحلیل می ریم. و من توی این 4 سال، اینجا شاهد انواع جنایت، انواع خیانت بودم. شاهد تبدیل شدن آدما به آدمخور، تبدیل شدن آدما به یه موجود عقده ای و در حسرت دایم. اینجا به چشمم دیدم که حرف اول رو پول می زنه ...
صدیقه کردستان
...> بلافاصله او را به بیمارستان می برند و در آنجا هم به همه روحیه می داده و دائم می گفته چیزی نیست نگران نباشید. حدود دو ساعت بعد هم قلم و کاغذ می خواهد و وصیت نامه اش را می نویسد و بعد به شهادت می رسد. به گفته دوستانش، آن شب همه سپاه بانه تا صبح گریه می کردند و فردای آن روز هم وقتی مردم بانه متوجه قضیه می شوند ناله و فریادشان به آسمان بلند می شود، گویا فرزند خودشان را از دست داده بودند. ...
محاکمه خوک!
درختی خوابیده می یابند، درحالی که خون از دهانش جاری است. قاتل دستگیر و به دست دادگستری سپرده می شود تا دادگاه عدالت را اجرا کند. داستان اصلی از همین جا آغاز می شود که خوک چطور باید از خودش دفاع کند؟ رفتار انسان ها در برابر موجودی که زبان دفاع از خود ندارد چگونه است؟ این رمان به اتفاقی می پردازد که بین قرن 13 تا 18 میلادی در اروپا و به خصوص فرانسه شایع بود. اسنادی که از آن روزگار بجا مانده نشان می دهد ...
از کشف حجاب رضا خان تا دیدار امام
...> روز های گرم تابستان درست زمانی که توت ها می رسند و وقت خوردنشان می شود مریم 6 ساله همه روز های ماه مبارک را روزه می گرفت و در باغ هم کار می کرد: شب را در باغ می خوابیدیم. بعد از افطار درخت های توت را می تکاندیم و توت هایی که روی علف ها می ریخت می خوردیم. مادرم صبح که بیدار می شد گاو ها را می دوشید. گاهی مار توی اتاق می آمد و مادرم با انبر مار را از زیر بالشتمان برمی داشت و به بیرون از اتاق می ...
مامور کلانتری مشهد پای چوبه دار رفت / به خاطر آبروی دخترش دست به اسلحه شد
سوالات تخصصی قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گفت: از مدتی قبل با دختر نوجوان آشنا شده بودم و به صورت پیامکی با هم ارتباط داشتیم اما چند ساعت قبل مادر و برادر آن دختر به منزل ما آمدند و سر و صدا کردند که ما هم با پلیس 110 تماس گرفتیم. بعد هم نیروهای گشت ما را راهنمایی کردند که درخواست مان را از طریق دستگاه قضایی پیگیری کنیم ولی هنوز زمان زیادی از این ماجرا نگذشته بود که پدر دختر با سلاح وارد ...
مهمان دورهمی که از صدای خودش خوشش نمی آید/ دوبلور لوک خوش: شرایط دوبله در کشور خوب نیست
گروه فرهنگی تیتریک ، شب گذشته مهران مدیری میزبان منوچهر والی زاده دوبلور بود. دربخش ابتدایی والی زاده از شروع فعالیت خود گفت:دوره دبیرستان که بودم، یک خانه جوانان تاسیس شد از همان سن به آن جا رفتم و در گروهی باکارگردانی به نام پرویز غنیمی فرد کار تئاتر آماتور کردم. بعد از مدتی یک فیلم را در حد یک خط گویندگی کردم. بعد از آن باز هم به کار تئاتر کشیده شدم؛ می دانید که تئاتر مادر هنر های ...
انتظاری: ترس از پرواز باعث نابودی فوتبالم شد
ساری فرو ریخت. 2 روز بعد از آن مسابقه ناصر ابرهیمی به من زنگ زد و پیشنهاد حضور در پرسپولیس را داد. در آن زمان وضعیت به نحوی بود که نمی توانستی روی موبایل ها شماره طرف مقابلی که با تو تماس گرفته را ببینید. ناصر ابراهیمی به من زنگ و گفت که تو را پسندیدیم. فکر کردم من را سر کار گذاشتند. فردای آن روز فرد دیگری زنگ زد و گفت از دفتر علی پروین است. بعد دوباره ناصر ابراهیمی تلفن را گرفت و گفت شوخی ...
امام جمعه پاوه کرونا را شکست داد
شاید برای چند نفری مؤثر باشد. وی گفت: عزیزان من؛ اولاً کرونا جرم نیست و کسی که مبتلا می شود مجرم نیست؛ بلکه یک مریضی است. بنده 20 روز پیش گرفتار شدم. تست گرفتم و گفتند ریه ات سالم است. 11 روز مقاومت کردم و کار اداری و کار دادگاه و ملاقات مردم و درس تفسیر و پیام جمعه را تعطیل نکردم تا اینکه جمعه گذشته بسیار تحت فشار قرار گرفتم، در طول 13 روز چیزی نخورده بودم و هرروز بیش از نیم کیلو کم می ...
کودتای 28 مرداد عامل انقلاب 57 شد
برای عبور از بیراهه های تاریک آینده در دست داشته باشند. هرچند باید آینده را ساخت، اما گذشته چراغ راه آینده است. در گفت وگویی با محمد غرضی، از مؤسسان سپاه پاسداران، وزیر سابق نفت، وزیر سابق پست و تلگراف و تلفن، رئیس وقت سازمان نظام مهندسی و کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری سال 92، درباره گوشه ای از تاریخ انقلاب به گفت وگو نشستیم. او از سال های جوانی و عضویتش در سازمان مجاهدین تا تأسیس سپاه و روز و شب ...
گفت وگو با حامد عسکری، شاعر و ترانه سرا: بیشتر تلاش می کنم که دیده نشوم!
وجود دارد اینکه ما در کتاب تو هیچ عربستانی خوبی نمی بینیم. همه آدم خوب ها و باحال ها از کشور های دیگر هستند. چون تو هیچ عربستانی ای در عربستان نمی بینی. عربستانی ها توی خانه نشسته اند و فقط پول می آید توی حسابشان. دست کم من عربستانی ندیدم. از آن طرف هرچی کارگر هتل دیدم، بنگلادشی و سوری و یمنی بود. راننده تاکسی اگر دیدم، پاکستانی و عراقی بود. بله، در هتل سوپرلاکچری کنار بقیع وقتی که وارد می ...
روح الله زم: فراخوان رضا پهلوی را منتشر کردم، یک نفر هم نیامد!
به این سوال که در چه سالی از ایران رفت، خاطرنشان کرد: فکر می کنم 10 یا 11 خرداد سال 90 بود که رفتم مالزی. یک سال مالزی بودم. آنجا ازدواج کردم (چون از همسر اولم در سال 87 در ایران جدا شده بودم) بعد از مالزی رفتم ترکیه و بعد از آن نیز رفتم فرانسه. گرداننده شبکه معاند آمدنیوز درباره اینکه چه اتفاقی در فرانسه افتاد که منجر به شکل گیری روح الله زم و گردانندگی شبکه آمدنیوز شد، تصریح کرد: آنجا ...
بُرخوردن مشاغل موقعیت ها، تئوری ها
...> سه. کارگری برای تمیزکردن خانه آمده بود، بعد فهمیدم لیسانس اقتصاد دارد. برای کاری رفته بودم اداره مسکن، دیدم مدیرکل لیسانس خیاطی دارد. عصری گفتم بروم از رستوران غذای بیرون بر بگیرم. سرآشپز پزشک بود. مردم در این مملکت جوری سرکار رفته اند که گویی روزی یکی، افراد و مشاغل شان را بُر زده و آنها را ریخته تو یک کلاه و گفته اسم هرکس با هر شغلی از آن درآمد می رود سر آن کار. تخصص کیلویی چند؟ چی؟ چرا باز در ...
شکوفه صفری: فکرش را نمی کردم که با هندبالیست ازدواج کنم
نگار رشیدی با ازدواج محسن باباصفری لژیونر هندبال ایران و شکوفه صفری والیبالیست تیم ملی یک زوج جدید به جمع زوج های ورزشکار ایران اضافه شد. این دو ورزشکار تحت تاثیر کرونا با یک مراسم کوچک عقدشان را برگزار کردند تا وارد دنیای متاهلی بشوند. دوران آشنایی، نامزدی و عقد باباصفری و همسرش حسابی برای شان خاطره ساز است چراکه آنها پنج ماه از هم دور بودند و دوره نامزدی شان دور از هم سپری شد. همچنین ...
کودتای نوژه چطور کشف شد؟
: شما با من کار دارید؟ بلند گفت: بله. گفتم: چه کار دارید؟ گفت: کار واجبی دارم و فقط به خودتان میگویم. من حساس شدم گفتم: من نمازم را بخوانم، می آیم. پس از نماز او را به داخل حیاط آوردم، گوشة حیاط نشستیم. گفت: کودتایی قرار است انجام شود. گفتم: قضیه چیست و تو از کجا میدانی؟ او شروع کرد به شرح دادن، گفتم: شما چطور شد آمدی سراغ من؟ او ماجرای خود را تعریف کرد که جالب بود ... آثار بیخوابیِ شب، خیابان گردی ...
30 درصد از ریه هایم درگیر بیماری کرونا شده است/تو را به جان عزیزانتان ماسک بزنید
تمام رعایت هایی که می کنند بعضا آلوده به بیماری شده اند. وی در همین رابطه اذعان کرد: پزشکان می گویند با توجه به وضع فعلی من بهتر است ادامه قرنطینه را به خانه ببرم اما چند روز پیش وقتی به خانه رفتم اما به یکباره نیمه های شب چشمانم سیاهی رفت، نفسم بند آمد و مجبور شدم بار دیگر به علت حاد شدن وضعیتم به بیمارستان برگردم. بازیگر فیلم سینمایی سن پطرزبورگ خطاب به همکاران خود و همین طور ...
بزرگ ترین ترس سعید عزت اللهی
مدیری توضیح داد و درباره تولدش گفت من متولد 10 مهر 1375 هستم و درباره خصوصیات مهرماهی ها صحبت کرد و در ادامه به حرفه فوتبال و بازی در دنیای فوتبال اشاره کرد و گفت:ابتدای کرونا من در بلژیک بودم و تمریناتمان تعطیل شد و من تنها در خانه قرنطینه بودم و آن زمان دستی در آشپزی هم برده بودم و بعد از چند هفته من توانستم به ایران برگردم و کنار خانواده باشم. آغاز حرفه ای حضور سعید عزت اللهی در فوتبال ...
پریسا در 11 سالگی لباس عروس پوشید / سرنوشت تلخ یک کودک همسری!
رضا برادرزاده آقا غلام؟ برای آن که زودتر به بازی ام برسم با صدای بلند گفتم: رضا برادرزاده آقا غلام! این را گفتم و مشغول بازی شدم دو هفته بعد لباس عروس به تنم کردند و پای سفره عقد نشستم. کودک همسری در 11 سالگی پریسا آن روز ها کودکی 11 ساله بودم و چیزی از زندگی مشترک نمی دانستم از این که می دیدم پدر و مادرم خوشحال هستند من هم خوشحال بودم. زمان عقد مادرم تذکر داد موقع خواندن ...
دستفروش فداکار: برای نجات رفتم، بساطم را دزدیدند!
عنایت که خودش هم تصور نمی کرده تبدیل به قهرمان دردناک ترین حادثه چند وقت اخیر پایتخت شود، درباره روز آتش سوزی و تصمیم شجاعانه ای که گرفته، می گوید: سه شنبه هفته پیش، تقریبا ساعات اولیه شب بود. حالا 8 یا 9، دقیقش یادم نیست. مثل هر روز، بساطم را پهن کردم و مشغول کار بودم که صدای مهیب انفجار را شنیدم و در مدت بسیار کوتاهی، تمام آسمان را دود گرفت. فرصت نشد که بساطم را جمع کنم، بساطی که همه دارایی ام بود و دیگر هم ندیدمش چون همان شب دزدیده شد. گوشی ام را هم نمی دانم در آتش افتاد یا کنار بساط جا گذاشتم، هرچه که بود، تلفنم هم آن شب گم شد. ...
ماجرای بگو مگوی عزت اللهی و بیرانوند بر سر شوت رونالدو/ وقتی مهران مدیری معنای هافبک را نمی داند
به فوتبال رسیدم. وی افزود: البته من اضافه وزن بسیاری داشتم هیچ کسی فکر نمی کرد، من فوتبال بازی کنم. اما من یک روزی تصمیم خودم را گرفتم تا فوتبال را ادامه بدهم. به طور حرفه ای از 8 سالگی مدرسه فوتبال پدرم بازی کردم، بعد از آن به شهرداری انزلی رفتم و در 14 سالگی نونهالان ملوان و در 16 سالگی اولین بازی خودم را در لیگ برتر برای تیم ملوان انجام دادم و به عنوان جوانترین بازیکن فوتبال لیگ برتر ...
اعترافات کاسانو؛ فوتبال نبود مجرم می شدم
ورزشی ترک رئال مادرید بود. در بهترین تیم تاریخ حضور داشتم و می توانستم مدت بیشتری در این تیم بمانم و عناوین بیشتری فتح کنم. دچار اشتباه شدم و آن جا را ترک کردم -در مادرید لایق کشته شدن بودم چون غیرقابل تحمل بودم. -در آن زمان به خاطر رفتار بد، زندگی ام را بر باد دادم. توهین به رییس باشگاه سامپدوریا بازیکن ایتالیایی در سامپدوریا یک درگیری با رییس باشگاه ...