سایر خبرها
ساختار اندیشه فقهی محقق اردبیلی در زبدةالبیان (2)
اللَّهُ عَلَیکُم فَتَبَیَّنُوا إِنَّ اللّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیراً (61) ای اهل ایمان! هنگامی که در راه خدا [برای نبرد با دشمن] سفر می کنید [در مسیر سفر نسبت به شناخت مؤمن از کافر] تحقیق و تفحّص کامل کنید و به کسی که نزد شما اظهار اسلام می کند، نگویید: مؤمن نیستی. [تا] برای به دست آوردن کالای بی ارزش و ناپایدار زندگی دنیا [او را بکشید، اگر خواهان غنیمت هستید] پس [برای شما] نزد خدا غنایم ...
آخرین خواسته مدافع حرمِ خمینی شهری از خدا
(صلوات الله علیه) از امیرالمؤمنین علی (صلوات الله علیه) تا یازده جانشین بر حقش که خاتمِ آن ها، امام عصر و الزمان حضرت مهدی (روحی فداء) می باشد. گواهی می دهم که ولایتِ فقیه جانشین بر حق ائمه (صلوات الله علیهم) بوده و اطاعت از ولی فقیه اطاعت از معصوم (صلوات الله علیه) بی کم و کاست می باشد. با عرض سلام خدمت مهدی موعود (روحی فداء) و نائب بر حقش امام خامنه ای و تمامی رهروان شهیدان ...
چهارم محرم"در روز چهارم محرم،ابن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای ...
در روز چهارم محرم،ابن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای شرکت در جنگ با امام حسین علیه السلام تشویق و ترغیب نمود. عبیداللّه به منبر رفت و گفت: ای مردم! شما آل ابی سفیان را آزمودید و آنها را چنان که می خواستید، یافتید! و یزید را می شناسید که دارای سیره و طریقه ای نیکو است! و به زیر دستان احسان می کند! و عطایای او بجاست! و پدرش نیز چنین بود! و اینک یزید دستور داده است که بهره شما را از عطایا بیشتر کنم و پولی را نزد من فرستاده است که در میان شما قسمت نموده و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم! این سخن را به گوش جان بشنوید و اطاعت کنید.وی برای مردم شام نیز عطایائی مقرر کرد و دستور داد تا در تمام شهر ندا کنند که مردم برای حرکت آماده باشند، و خود و همراهانش به سوی نخیله حرکت کرد و حصین بن نمیر و حجار بن ابجر و شبث بن ربعی و شمر بن ذی الجوشن را به کربلا گسیل داشت تا عمربن سعد را در جنگ با حسین کمک نمایند. برخی از مورخین تعداد افرادی که به سپاه عمر بن سعد پیوستند را در 4گروه ذکر کرده اند که شامل: شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر؛ یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر؛ حصین بن نمیر با چهار هزار نفر؛ و مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر؛ این نیروها تا روز عاشورا در سپاه عمر بن سعد حضور داشته اند.در برخی از اسناد تاریخی هم تعداد لشکریانی که به عمربن سعد ملحق شدند را بیست هزار نفر ذکر کرده اند. حر بن یزید ریاحی آزاد مرد کربلا حر بن یزید بن ناجیه ریاحی، جد او، عتاب ، ندیم نعمان بن منذر ( پادشاه حیره ) و پسر عمویش، احوص، شاعر و از اصحاب رسول خدا بود.حر از سران کوفه بشمار میرفت. عبید ا...ابن زیاد او رابرای رویارویی با امام حسین علیه السلام فرا خواند و با هزار سوار به سوی کاروان او فرستاد. حر اولین کسی بود که راه را بر امام علیه السلام بست و از ورود او به کوفه یا بازگشتش به مدینه جلوگیری نمود. حر علی رغم این که برای رویارویی با امام آمده بود، رفتارش خالی از ادب نبود و هنگامی که دید عمر بن سعد برای جنگ با امام حسین علیه السلام مصمم است، به کاروان حسینی ملحق شد، توبه کرد و در سپاه امام جنگید تا به شهادت رسید. در تاریخ آمده است: حر به امام حسین علیه السلام گفت: هنگامی که عبیدالله بن زیاد مرا به سوی شما روانه ساخت و از قصر بیرون آمدم، از پشت سرم صدایی شنیدم که می گفت: ای حر! شاد باش که به خیر رو می آوری. وقتی پشت سرم را نگاه کردم، کسی را ندیدم. با خود گفتم من به پیکار حسین علیه السلام می روم و این چه بشارتی است؟! هرگز تصور نمی کردم که سرانجام از شما پیروی خواهم کرد. (ابصار العین، صفحات 115 و 116) بعد از توقفگاه عقبه ، کاروان امام حسین یکسره تا منزل شراف رفت. هنگام سحر، امام به جوانان فرمان داد آب فراوان با خود بردارند و به راه بیفتند. نیمه های روز، همچنان که راه می رفتند، یکی از همراهان امام گفت: الله اکبر امام حسین علیه السلام فرمود: چرا تکبیر گفتی؟ عرض کرد: نخلستان دیدم. گروهی از اصحاب گفتند: به خدا سوگند، ما هرگز در این سرزمین، درخت خرما ندیده ایم. امام فرمود: پس چه می بینید؟ گفتند: به خدا سوگند آنچه می بینیم، تعداد زیادی اسب است. فرمود: به خدا من نیز همان را می بینم. آن گاه فرمود: اینجا پناهگاهی نداریم که به آن پناه ببریم؟ برخی از اصحاب گفتند: بله، داریم. توقفگاه ذوحسم سمت چپ ماست. اگر به آن جا برویم، تپه ای است که می توان از یک سو با این لشگر مواجه شد. امام به راه افتاد و اصحابش نیز به دنبالش به سوی ذوحسم رفتند. چیزی نگذشت که گردن اسبان نیز از دور پیدا شد. لشگریان ابن زیاد، چون دیدند کاروان امام حسین علیه السلام، راه خود را کج کرده است، آنان نیز راه خود را کج کردند و برای تصرف ذوحسم شتاب کردند اما کاروان امام زودتر به انجا رسید و آن را تصرف کرد. عصر شده بود و امام حسین علیه السلام و لشگر حر در راه کربلا در برابر هم قرار گرفته بودند. امام به سپاهش فرمود آماده رفتن شوند، آن گاه به منادی خود فرمود برای نماز عصر اذان بگوید. پس از نماز، امام حسین علیه السلام رو به لشگریان حر کرد و پس از حمد و ثنای خدا فرمود: اگر از خدا بترسید و حق را برای اهل آن بدانید، خداوند خشنود خواهد شد. ما خاندان محمد صلی الله علیه و آله هستیم و از اینها به فرمانروایی بر شما سزاوارتریم. اینها مدعی چیزی هستند که به ایشان تعلق ندارد و به زور و ستم در میان شما رفتار می کنند. اگر فرمانروایی ما را خوش ندارید و می خواهید درباره حق ما نادان بمانید و نظرتان چیزی غیر از آن است که در نامه هایتان به من نوشتید و فرستادگان شما به من گفتند، اکنون باز می گردم. حرّ گفت: به خدا سوگند، من نمی دانم این فرستادگان و این نامه ها که می گویی چیست؟ امام به یکی از یارانش فرمود: ای عقبة بن سمعان! آن دو خورجین را که نامه های ایشان در آن است بیرون بیاور. عقبه نامه ها را آورد و جلوی امام خالی کرد. حر گفت: ما از آن کسان نیستیم که این نامه ها را به تو نوشته اند. ما فقط دستور داریم که از وقتی تو را دیدیم، از تو جدا نشویم تا به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد ببریم. امام حسین فرمود: این آرزویی بیش نیست و محال است من با تو نزد عبیدالله بروم. امام حسین علیه السلام پس از آن که نماز عصر را در ذوحسَمَ به جا آورد و با لشگریان حرّ احتجاج نمود، به اصحاب خود دستور داد: به سوی مدینه باز گردید. اما لشگر حر از بازگشت آنان جلوگیری کرد. حسین علیه السلام به حر فرمود: مادرت به عزایت بنشیند! از ما چه می خواهی؟ حرّ گفت: غیر از شما، هر کس از تبار عرب بود و چنین می گفت، من نیز می گفتم مادرش به عزایش بنشیند، ولی به خدا نمی توانم نام مادر تو را جز به نیکی ببرم. امام حسین فرمود: از من چه می خواهی؟ گفت: می خواهم شما را نزد امیر عبیدالله بن زیاد ببرم. فرمود: به خدا من همراه تو نخواهم آمد. حرّ گفت: من نیز به خدا سوگند، دست از تو بر نخواهم داشت. این سخنان سه بار میان امام و حرّ رد و بدل شد و سرانجام حر گفت: من دستور جنگ با شما را ندارم. اما دستور دارم از شما جدا نشوم تا با من به کوفه بیایید. اکنون که از آمدن به کوفه خودداری می کنید، پس راهی را در پیش بگیرید که نه به کوفه برود و نه به مدینه؛ و نه حرف من باشد، نه حرف شما؛ تا در این باره نامه ای به عبیدالله بنویسم. شاید خدا راهی پیش آرد که سلامت دین من در آن باشد و درباره ی شما مرتکب گناهی نشوم. اینجا بود که امام علیه السلام از راه قادسیه (که به کوفه می رفت) به سمت چپ حرکت کرد و حر و همراهانش نیز به دنبال او به راه افتادند. امام حسین علیه السلام پس از رویارویی با حرّ و لشگریانش و اصرار حر بر رفتن امام به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد و اصرار سرسختانه امام بر بازگشت به مدینه، تصمیم گرفت راه سومی را پیش گیرد. بنابراین حرکت کرد و حر و لشگریانش نیز در پی او به راه افتاد. حرّ پیوسته به امام علیه السلام می گفت: ای حسین! به خدا سوگند اگر جنگ کنی، کشته خواهی شد! امام حسین می فرمود: مرا از مرگ می ترسانی؟ آیا گمان می کنید اگر مرا بکشید، کارهای شما رو به راه و خاطرتان آسوده خواهد شد؟ اشتباه می کنید! من در پاسخ شما همان چیزی را می گویم که برادر اوس به پسر عمویش گفت. آن هنگام که اوس می خواست به یاری رسول خدا برود و پسر عمویش او را می ترساند و می گفت: کجا می روی؟ کشته خواهی شد. اوس در پاسخش سه بیت شعر خواند: من می روم و مرگ برای جوان ننگ نیست، آن هنگام که نیتش حق باشد و در حال ایمان به اسلام بجنگد. و در راه مردان صالح و شایسته جانبازی کند و از نابودشدگان در دین جدا گشته، به گنهکاری پشت کند. پس در این صورت اگر زنده ماندم، پشیمان نیستم و اگر مردم، بابت تو که زنده خواهی ماند و بینی ات به خاک مالیده خواهد شد، سرزنشی بر من نیست. حر بن یزید با شنیدن این حرف ها دانست که امام حسین تن به کشته شدن داده ولی تن به خواری و تسلیم شدن به ابن زیاد نداده است. از این رو خودش را کنار می کشید و با همراهان خود می رفت تا اینکه حسین علیه السلام به منزل عذیب الهجانات رسید. حر بن یزید ریاحی هنگامی که دید سپاه کوفه در جنگ با حسین علیه السلام مصمم است، به عمر بن سعد گفت: آیا با حسین جنگ خواهی کرد؟ عمر پاسخ داد: آری، به خدا سوگند جنگی کنم که آسان ترین اتفاقش افتادن سرها و بریده شدن دست ها باشد. حر گفت: آیا پیشنهادش راضی تان نکرد؟ ابن سعد گفت: اگر به دست من بود می پذیرفتم، ولی امیر تو، عبیدالله، نپذیرفت. حرّ که دید ابن سعد در جنگ با امام علیه السلام مصمم است، عقب رفت و در کنار لشگر ایستاد. مردی از قبیله ی او به نام قره بن قیس به او گفت: امروز اسب خود را آب داده ای؟ حر گفت:نه. گفت: نمی خواهی بدهی؟ من نیز اسبم را آب نداده ام و اکنون می روم آبش دهم. حرّ از آن جا که ایستاده بود کناره گرفت و اندک اندک به سوی سپاه حسین علیه السلام رفت. مهاجر بن ادس (که در لشگر عمر سعد بود) به او گفت: ای حرّ می خواهی چه کنی؟ می خواهی حمله کنی؟ حرّ پاسخی نداد و لرزه اندامش را فرا گرفت. مهاجر گفت: به خدا کار تو مرا به شک انداخته است. من در هیچ جنگی تو را به این حال ندیده بودم. هرگز ندیده بودم این گونه از ترس جنگ بلرزی. اگر به من می گفتند دلیرترین مردم کوفه کیست، تو را نام می بردم. پس این چه حالی است که در تو می بینم؟! حر گفت: به خدا سوگند خود را در میان بهشت و جهنم می بینم و جهنم را بر نمی گزینم گرچه پاره پاره شوم و مرا بسوزانند. این را گفت و اسب خود را هی کرد و به حسین علیه السلام پیوست. حّر هنگامی که دید سپاه کوفه در جنگ با امام حسین علیه السلام مصمّم است، به سپاه حسینی پیوست و به امام گفت: فدایت شوم ای پسر رسول خدا! من همان کسی هستم که تو را از بازگشت به وطنت بازداشتم و همراهت آمدم تا تو را ناچار کردم در این سرزمین توقف کنی. گمان نمی کردم پیشنهاد تو را نپذیرند و به این سرنوشت دچارت کنند. به خدا اگر می دانستم کار به این جا می کشد، هرگز به چنین کاری دست نمی زدم. اکنون از کرده ام به سوی خدا توبه می کنم. آیا توبه من پذیرفته است؟ حسین علیه السلام فرمود: آری، خداوند توبه تو را می پذیرد. اکنون از اسب پایین بیا. حر گفت: من سواره باشم برایم بهتر است از این که پیاده شوم. می خواهم همچنان که بر اسب خود سوار هستم، ساعتی با دشمن برای یاری ات بجنگم تا کشته شوم. سخنان حرّ خطاب به سپاهیان یزید حرّ پس از آنکه به سپاه امام حسین علیه السلام پیوست و توبه کرد، در برابر لشگر عمر بن سعد ایستاد و گفت: ای مردم کوفه، مادرتان در سوگتان بگرید! این بنده ی صالح خدا را فرا خواندید و هنگامی که به سوی شما آمد، دست از یاری او برداشتید؟ شما که می گفتید در یاری او با دشمنانش خواهیم جنگید، اکنون رو در روی او ایستاده اید و می خواهید او را بکشید؟ راه نفس کشیدن را بر او بسته اید، از هر سو محاصره اش کرده اید و از رفتنش به سوی سرزمین ها و شهرهای الهی جلوگیری می کنید. حسین همچون اسیری است که در دستان شما گرفتار شده؛ نه می تواند سودی به خود برساند و نه زیانی را از خود دور کند. آب فرات را که یهود و نصاری و مجوس از آن می آشامند و سگان و خوک های سیاه در آن می غلتند، بر روی حسین و زنان و کودکان و خاندانش بسته اید، تا جایی که آنان از فرط تشنگی به حال بیهوشی افتاده اند. چه بد رعایت محمد صلی الله علیه و آله را درباره فرزندانش کردید! خدا در روز تشنگی محشر، شما را سیراب نکند! . ظاهرا حر با اذن امام حسین اولین فردی است که به میدان رفت و در خطابه ای مؤثر، سپاه کوفه را به خاطر جنگیدن با حسین توبیخ کرد. چیزی نمانده بود که سخنان او، گروهی از سربازان عمر سعد را تحت تاثیر قرار داده از جنگ با حسین منصرف سازد، که سپاه عمر سعد، او را هدف تیرها قرار داد. نزد حسین بازگشت و پس از لحظاتی دوباره به میدان رفت و با رجزخوانی، به مبارزه پرداخت و کشته شد. رجز او چنین بود: اضرب فی اعناقکم بالسیف انی انا الحر و ماوی الضیف اضربکم و لا اری من حیف عن خیر من حل بارض الخیف که حاکی از شجاعت او در شمشیر زنی در دفاع از حسین و حق دانستن این راه بود. حسین بن علی بر بالین حر رفت و به او گفت: توهمانگونه که مادرت نامت را حر گذاشته است، حر و آزاده ای، آزاد در دنیا و سعادتمنددر آخرت! انت الحر کما سمیتک امک، و انت الحر فی الدنیا و انت الحر فی الآخرة و دست بر چهره اش کشید.حسین با دستمالی سر حر را بست. پس از عاشورا بنی تمیم او را بیرون کربلا دفن کردند، همانجا که قبر کنونی اوست، جایی که در قدیم به آن نواویس می گفته اند. درباره فرزندان حضرت زینب (سلام الله علیها) در منابع تاریخی آمده است که عون و محمد فرزندان عبدالله بن جعفر بودند. این دو برادر به میدان آمده و هر یک جداگانه وفاداری خویش را تا مرز شهادت به امام زمانشان ابراز داشتند. ابتدا محمد در حالی که اینگونه رجز می خواند وارد میدان شد: به خدا شکایت می کنم از دشمنان قومی که از کوردلی به هلاکت افتادند. نشانه های قرآنی که محکم و مبیّن بود، عوض کردند و کفر و طغیان را آشکار کردند. جمعی از سپاه کوفه به دست او کشته شدند و سر انجام عامر بن نهشل تمیمی، جناب محمد را به شهادت رساند. بعد از شهادت محمد، عون بن عبدالله بن جعفر وارد میدان شد و این گونه رجز خواند: اگر مرا نمی شناسید، من پسر جعفر هستم که از روی صدق شهید شد و در بهشت نورانی با بالهای سبز پرواز می کند، این شرافت برای من در محشر کافی است. نوشته اند تا بیست تن را به درک واصل کرد، آنگاه به دست عبدالله بن قطنه طائی به شهادت رسید. منقول است حضرت زینب(سلام الله علیها) زمانی که هر یک از بنی هاشم(ع) به شهادت می رسیدند، به کمک سید الشهدا (ع) برای تعزیت می آمد، ولی هنگام شهادت این دو بزرگوار پرده خیام را انداخت و از خیمه گاه خارج نشد. شهدای کربلا، در پایین پای حضرت حسین (علیه السلام) مدفونند و به احتمال قوی این دو دلداده نیز در همانجا پروانه شمع محفل حائر حسینی هستند. البته در 12 کیلومتری کربلا بارگاهی کوچک منصوب به عون ابن عبدالله وجود دارد که ملجأ زائرین است. برخی را عقیده بر این است که این مرقد یکی از نوادگان امام مجتبی (علیه السلام) به نام عون می باشد. گردآوری وتنظیم:مجید کریمی ...
کرامات قمر بنی هاشم(ع) از زبان خادم حرم ابوالفضل اعباس(ع)(التماس دعا)* حکایت اسحاق یهودی * حکایت عرب ...
پوشم و با عشایر بصره همراه می شوم، در آن صورت کسی مرا نخواهد شناخت ، گفت وگوی آن دو به پایان می رسد، محمد حسین راهی کربلا می شود و روزی پس از اربعین به بغداد باز می گردد. شبانگاه در خواب می بیند که به زیارت مرقد مطهر امام حسین(ع) مشغول است. امام(ع) از حرم بیرون می آیند. ابوالفضل(ع) علی اکبر(ع) قاسم بن حسن(ع) و حبیب بن مظاهر همراهان حضرت اند، امام از حبیب می خواهد تا نام زائران را بنویسد ...
خاطرات یک زائر حسینی از زیارت اربعین
ارتباط قلبی و اتصال پیدا کنم. می خواهم نه در شما، که هرگز شایسته آن نیستم، بلکه در بارگاه شما با تمام هستی ام غرق شوم. من هر جا به شما سلام کنم، شما می شنوید و جواب می دهید. اشهد انک تشهد مقامی و تسمع کلامی و ترد سلامی. اما من از چنین حضوری محرومم. از این رو، این لحظات حضور در بارگاه شما برایم مغتنم است. گرچه از خدا می خواهم که و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم، اما ممکن است هرگز چنین توفیقی ...
شرح مختصری از زندگی امام رضا (ع) / از ولادت تا شهادت
امام رضا (ع) روایتی نقل می کند که خواندنی است. با توجه به این روایت تو هم می توانی بفهمی که این لقب حضرت از کجا آمده است. او می گوید: امام موسی بن جعفر(ع) به فرزندانش می فرمود: برادرتان، علی بن موسی (یعنی امام رضا)، عالم آل محمد است... نیازهای دینی خود را از وی فرا بگیرید و آن چه را به شما آموزش می دهد، به یاد داشته باشید، زیرا پدرم امام صادق(ع) بارها به من می فرمود: عالم آل محمد در نسل توست ...
Hendooneh 5.1 بازی هندونه ( بازی غلطنامه ) نسخه 5.1 اندروید/پاسخنامه سئوالات/پاسخ الف و ب و ج
...> صفحه ی 2 17. بزن بهادر 18. قوچان 19. پولادی 20. عینک 21. کته 22. درود 23. دل تو دلش نیست 24. بسکتبال 25. جت لی 26. حلوای برنجی 27. دارکوب 28. سرخه حصار 29. کابوس 30. سرباز 31. والیبال 32. بلبل صفحه ی 3 صفحه ی 3 33. متروک 34. سمندر 35. بیشمار 36. پرده 37. کتک ...
صدقه دادن چه آدابی دارد ؟
عمل مستثنا هستند. 6 . نگاه نکردن در صورت فقیر یسع بن حمزه می گوید: در خدمت امام رضا(ع) بودم و با ایشان سخن می گفتم. گروه فراوانی در خدمت ایشان بودند و از ایشان درباره حلال و حرام می پرسیدند که مردی بلندقامت و گندم گون وارد شد و گفت: سلام بر تو، ای فرزند پیامبر خدا! مردی از دوست داران تو و دوست داران پدران و نیاکان تو هستم. از حج باز می گردم. خرجی خود را گم کرده ام و چیزی ...
دانلود نوحه های یزدی " سینه زنی با نوحه ای متفاوت در یزد. محرم 1394
تاریخ : سه شنبه 21 مهر 1394 | توسط : خادم الزهرا(س) ... هستی مصباح الهدی ، شهید راه خدا ، ای مظلوم سر جدا ... موضوعات : حاج امیر عباسی، مدح و مناجات با امام حسین(ع)، زمینه (محرم و صفر)، حضرت ... اربعین وعده ی ما سینه زنا کربلا. 29 . جغرافیای غم و ماتم - معاونت فرهنگی و امور جوانان اداره کل ورزش و جوانان ... znjavan.ir/page.php?id=159 محرم و عاشورا در فرهنگ ...
سفرنامه اربعین حسینی از زبان یک خبرنگار
درکربلا شما را یاری کنیم و ندای هل من ناصر ینصرنی تو را لبیک بگوییم اما الان آمدیم تا بگوییم دینی که شما زنده نگه داشتید را میخواهیم پاس بداریم. تا آخرین قطره خونمان از آرمان شیعه و از قربانی عظیم شیعه دفاع خواهیم کرد و نخواهیم گذاشت که خون مطهر تو که بر زمین کربلا ریخت پایمال شود. به یاری خدا و به امید ظهور فرزند پاک شما امام عصر که خواهد آمد و انتقام شما را از دد صفتان خواهد گرفت. بر ...
اتمام حجّت خداوند بر حقّانیت امیرالمؤمنین (ع) در سوره بقره
برای او می دهد . پس امیرالمومنین در پاسخ او فرمود : وای بر تو ای عبدالله ابی تو منافقی و من بر نفاق تو شهادت می دهم . عبدالله ابی گفت : چگونه چنین نسبتی به من می دهی در حالی که به خدا سوگند من هم مثل شما و اصحاب شما اهل ایمان هستم . امیرالمومنین فرمود: مادرت به عزای تو بنشیند ، تو جز منافق نیستی و چون علی خدمت رسول خدا آمد و قصه خود را با عبدالله ابی منافق بیان نمود آیات فوق از طرف خدای ...
تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع)
عقیق : جریان پیدایش تفسیر شیخ صدوق رحمه الله، نقل می کند: یوسف بن محمّد و علی بن محمد بن سیّار همراه پدران خود، از سلطة داعی الحق، حسن بن زید علوی - امام زیدیّه در طبرستان - گریختند و به سامرّا نزد امام حسن عسکری علیه السلام پناهنده شدند. حضرت این تفسیر را بر آنها املا فرمود، آن دو می گویند: پدران ما شیعة امامی بودند و در شهر استرآباد [گرگان] زیدیها غالب بوده و ما تحت حاکمیّت امام زیدیّه بودیم. او به اندک بهانه ای شیعیان را به ...
امام حسن عسکری علیه السلام از نگاه استاد مطهری (ره)
خلافت با امام عسکری علیه السلام انجام می داد.چه خوب می گوید مولوی: حمله بردی سوی در بندان غیب تا ببندی راه بر مردان غیب این احمق فکر نمی کرد که اگر این خبر راست است مگر تو می توانی جلوی امر الهی را بگیری؟!هر چند وقت یک بار می فرستادند به خانه حضرت به تفتیش، مخصوصا وقتی که امام از دنیا رفت، چون گاهی می شنیدند که حضرت مهدی متولد شده اند. راجع به ولادت ایشان هم داستان را همه شنیده ...
کمپین بیعت با امام زمان(عج) با قرائت دعای عهد و فرج
جانب تو است، در سختی و آسانی تنها بر تو اعتماد است، خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست؛ آن صاحبان فرمانی که اطاعتشان را بر ما فرض نمودی، و به این سبب مقامشان را به ما شناساندی، پس به حق ایشان به ما گشایش ده، گشایشی زود و نزدیک همچون چشم بر هم نهادن یا زودتر، ای محمّد و ای علی، ای علی و ای محمّد، مرا کفایت کنید، که تنها شما کفایت کنندگان منید، و یاری ام دهید که تنها شما یاری کنندگان منید، ای ...
هشدار! مراقب جلیس های امروزی خود باشید! + صوت
قلبمان به یاد شما جلا پیدا می کند، بیرون مبر. خدا گواه است امام زمان(روحی له الفداء و سلام اللّه علیه) و بالاتر از آن خود حضرت ذوالجلال و الاکرام نمی خواهند که فقط حضرت شیخنا الاعظم، بهجت القلوب و ...، آن گونه باشند، می خواهند همه ما آن گونه باشیم. این ها را تجلّی دادند که به ما بگویند: نگویید نمی شود، در این زمان هم آیت الله بهاءالدینی، آیت الله بهجت و ... را به شما نشان می دهم. لذا این را جدّی بگیریم. السّلام علیک یا مولای یا بقیّة اللّه دریافت فایل منبع: وب سایت حوزه علمیه امام مهدی(عج) /1102001307 ...
بیا که نوای دل انگیز توحیدت را با گوش جان شنواییم/ جانها، شورانگیز از یاد دلربای توست
باره مطلبی از شما سؤال کنم که خود بدان داناتر از من هستی. امام به او فرمود: بنشین عثمان! عثمان ناراحت و خشمگین برخاست تا خارج شود. امّا آن حضرت فرمود: کسی بیرون نرود. هیچ کدام از ما بیرون نرفتیم. تا پس از ساعتی که امام، عثمان را با صدای رسا ندا داد. عثمان روی پاهایش برخاست. امام فرمود: آیا شما را به خاطر مطلبی که آمده اید، آگهی دهم؟ همه گفتند: آری ای فرزند رسول خدا! فرمود: شما آمده اید تا درباره ...
روایت خواندنی یک شاهد عینی از تلاش سی ساله شیخ زکزکی برای ترویج اسلام ناب محمدی در نیجریه
(ع) و امام علی (ع) می افتد. در اینجا ام سلمه، همسر پیامبر (ص)، می پرسد که ای رسول خدا آیا من هم می توانم وارد شوم، پیامبر می فرماید مکانکِ، مکانکِ یعنی در جای خودت بمان! بعد می فرماید: پروردگارا، اینها اهل بیت من هستند. من تفسیرهای گوناگونی از اهل سنت دیدم که همگی این حدیث را نقل کرده اند. اما آنها این [حدیث را] نادیده می گیرند. نمی دانم چرا! واقعاً نمی فهمم چرا! به نظر من وقتی کسی بخواهد راه ...
آغاز امامت امام خاتم/ مصلحی که مردم جهان را از آشوب و خشونت نجات می دهد
در خواست می کنند، علم غیب از من طلب می کنند؟ من فهمیدم که او امام نیست و جمعیتی که از قم آمده بودند هم با این پاسخ او مطمئن شدند که او امام نیست و جانشین امام عسکری شخص دیگری است. در همین حال فرستاده ای از درون خانه آمد و گفت که حجت خدا ( امام زمان ) فرمودند: نامه هایی که شما اهل قم از فلان شخص و فلان شخص برای امام عسکری آورده اید، آن نامه ها را بیاورید و به همراه شما همیانی است که هزار اشرفی در آن ...
تحلیل محتوای ادعیه رضویه
سرویس اندیشه جوان ایرانی به نقل از راسخون ؛ بخش مقالات دینی: نویسندگان: محمد جانی پور (1)، عباس تقویان (2) مقدمه ابوالحسن علی بن موسی (علیه السلام) ملقب به رضا ، امام هشتم از ائمه اثنی عشر (علیهم السلام) امامیه و دهمین معصوم از چهارده معصوم (علیه السلام) است. سال تولد آن حضرت را 148 و 153 ه.ق و ماه تولد ایشان را ذوالحجه و ذوالقعده و ربیع الاول گفته اند و مشهور آن ...
صحیفه سجادیه و صحیفه رضویه در آیینه تطبیق
) برخلاف امام چهارم شکل روایتی آنها حفظ شده و به موضوع دعا، موقعیت صدور آن و نیز دستورات خاص مرتبط با آن به همراه سلسله راویان آن روایت دعایی پرداخته شده است. چه بسا دعایی قبل از امام رضا (علیه السلام) توسط پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و یا یکی از اهل بیت (علیهم السلام) آن حضرت خوانده شده و مختص و مشهور به ایشان باشد؛ که به این نکته نیز در ابتدای همان دعا اشاره شده است. (5) به هر حال باید ...
خط تولید داعش و داعش گرایی کجاست؟
باید چند نکته را به عنوان اصل موضوع در نظر داشت. پدیده هایی که به نوعی با رفتار و تعاملات انسانی ارتباط دارند تک عاملی نیستند. اگر به دنبال این هستیم که ریشه های تاریخی یک پدیده را بررسی کنیم به معنای این نیست که این ریشه و عوامل تاریخی لزوما "علیت تام" دارند. بلکه با ریشه یابی تاریخی صرفا می خواهیم اصلی ترین عناصر و علل پیدایش آن پدیده را بررسی کنیم. در عین حال باید به این نکته نیز توجه داشت که در منشاءیابی پدیده ها بین علت و دلیل تفاوت وجود دارد. علت ، منطق درونی پدیده است که چرایی حدوث آن در یک موقعیت خاص جغرافیایی، فرهنگی و تاریخی را توضیح می دهد، اما دلیل ، ساختار و عناصر استدلالیِ توجیه کننده یک پدیده بر اساس معیارهای عقل پذیر است و لذا منطق بیرونی آن پدیده را تشکیل می دهد. معمولا ما در بررسی تاریخی به دنبال دلایل هستیم و در بررسی شرایط عصری ، از علت ها جستجو می کنیم. ممکن است دلایل برانگیزنده در یک موضوعی باشد، اما هنوز علت بروز پیدا نکرده باشد؛ لذا معتقدم اگر تفاوتی در داعش با دیگر جریان های تاریخی تندرو وجود دارد در علت هاست، وگرنه در دلایل تفاوت چندانی وجود ندارد. در طول تاریخ این تفک ...
داستان ازدواج امام عسکری با شاهزاده روم
...> فاطمه(س) فرمود: تا تو مسیحی هستی، فزندم به سراغ تو نمی آید، اگر می خواهی خدا و حضرت مسیح(ع) از تو خشنود شوند، دین اسلام را بپذیر تا چشمت به جمال امام حسن عسکری روشن شود. گفتم: ای بانوی بزرگ! با تمام وجودم حاضرم که اسلام را بپذیرم. فرمود: بگو اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلّا اللهٌ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمّداَ رَسُولُ اللهِ؛ گفتم: گواهی می دهم به یکتایی خدا و پیامبری حضرت ...
انقلاب اسلامی گامی بلند در راستای عملیاتی شدن دیدگاه های عبادی- سیاسی امام حسن عسکری علیه السلام
الله علیه وآله وسلم) صلوات بفرستید. زیرا صلوات بر پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) ده حسنه دارد . آنچه را به شما گفتم حفظ (وعمل) کنید و شما را به خدا می سپارم ، و سلام بر شما . (بحارالأنوار، ج 78، ص 372 ح 12 و تحف العقول/518) دیدگاه های عبادی- سیاسی امام علیه السلام را به استناد عملکرد و وصایاشان می شود در چند بند خلاصه نمود: الف) توصیه به محوریت قرآن کریم و اهل بیت علیهم ...
عالمان ربانی، عالمان دینی
پروردگارت به سوی تو نازل شده، حق است و به راه آن عزیز ستوده [صفات ]راهبری می کند. 13- پندپذیری: خداوند متعال عالمان ربانی را افرادی می داند که اهل عبرت گیری و پند پذیری هستند و به واسطه علم ودانش خود مغرور نمی شوند.در آیه 269سوره بقره به این مساله اشاره می شود: یوتی الحکمة من یشاءُ و من یؤت الحکمة فقد أوتی خیراً کثیراً و ما یذکر إلا اولوا الالباب ، [خدا] به هر کسی که بخواهد حکمت می بخشد و به هرکس ...
اشتراکات تکوینی و تشریعی مرد و زن
الطبع و النشر. مکارم شیرازی، ناصر (1374)، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه. مطهری، مرتضی (بی تا)، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، صدرا. سیدکاظم مصطفوی نیا: استادیار دانشگاه حضرت معصوم سلام الله علیها. داود بصارتی: کارشناس ارشد حقوق خصوصی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره). فصلنامه معرفت حقوقی - سال دوم، شماره دوم، پیاپی 4، ادامه دارد... ...
بهای سنگین اظهار ارادت به امام عسکری(ع)
ای که حضرت عسکری در سامرا دستور دادند "ألا لا یسلمن علی أحد و لا یشیر الی بیده" یعنی کسی حق سلام کردن به من را ندارد و حتی به من اشاره هم نکنید. [در شرایطی که شیعیان محبت اهل بیت را در دل داشتند و فهمشان از امام ارتقا یافته بود و حرمت امام را می شناختند، حتی گاهی برخی مخالفین نیز به پای امام سجده می کردند چه رسد به شیعیان.] روزی یکی از شیعیان حضرت می بیند که ایشان را مانند یک فرد عادی به همراه ...
جایگاه زن در عرفان و تصوف اسلامی
دنیا آورد. مگر زن نیک که او از دنیا نیست، بلکه از آخرت است. یعنی تو را فارغ دارد تا به کار آخرت پردازی. اما هر که تو را از حق باز دارد از مال و اهل و فرزند، شوم بود. (عطار، 1383: 321) اشعار عطار لبریز از عشق است، عشق محور کلیه اشعار اوست، در اشعار عطار همه نوع عشق را می توان یافت، از جمله عشق مادری که در چهره ی زنان داستان ها از حوا تا زبیده آشکار است. عطار بارها در داستا ن هایش از زنانی نام ...
سیری در آموزه های اخلاقی امام عسکری(ع)
نمی بینند.[16]از این رو امام حسن عسکری علیه السلام در این زمینه می فرماید: خَیْرٌ مِنَ الْحَیاتِ ما إِذا فَقَدْ تَهُ أَبْغَضْتَ الْحَیاتَ! وَ شَرُّ مِنَ الْمَوْتِ مَا إذا نَزَلَ بِکَ أَحْبَبْتَ الْمَوْتَ![17]؛ از زندگی بهتر، چیزی است که اگر آن را از دست دهی از زندگی بیزار می شوی! و بدتر از مرگ چیزی است که هرگاه بر تو نازل گردد از مرگ استقبال می کنی!.[18] در تبیین گفتار نورانی آن حضرت ...
روایت خواندنی یک شاهد عینی از تلاش سی ساله شیخ زکزکی برای ترویج اسلام ناب محمدی در نیجریه
.... بار قبلی که صحبت می کردیم در مورد اطمینانی که در جامعه نسبت به شیعیان به وجود آمده می گفتی. درست است. البته! مسئله باور و ایمان ما به حدیثی است از امام جعفر صادق (ع) که می فرمایند اگر در اطراف شما کسی پیدا شود که در اعمال و اخلاق و رفتار خود از تو بهتر عمل کند و به مردم مهربان تر باشد، تو یک شیعه واقعی نیستی. در حالی که اطراف ما اهل سنت فراوانند و بسیاری از آنها انسان های خوبی ...
نزدیکتر به اسم اعظم از دید امام عسکری(ع)
، وصی بلا فصل حضرت مسیح است. اما ماجرا از این قرار است که: بشر بن سلیمان برده فروش، از فرزندان ابو ایوب انصاری و از شیعیان با اخلاص حضرت امام هادی وامام حسن عسکری(ع) بود و در سامره افتخار همسایگری حضرت عسکری را داشت. او گفت که روزی کافور - یکی از خدمتگزاران امام هادی (ع) - به خانه ام آمد وگفت: امام با شما کار دارد، وقتی من به خدمت حضرت رسیدم، چنین فرمود: ای بشر تو از اولاد انصار ...