داستان های کوتاه ملانصرالدین | حکایات آموزنده و زیبا از ملانصرالدین
سایر منابع:
سایر خبرها
حکایت های ملانصرالدین با داستان های کوتاه | حکایت های جالب ملانصرالدین
وی رفته و علت را جویا شدند. ملا دستی به ریش خود کشیده و گفت : میدانید رفقا در این شهر مدتی است که دزد زیاد شده و من برای آنکه آنها نتوانند درختهائی را که کاشته ام بربایند آنها را شبها به اطاقم میبرم. ملا غلام سیاهی داشت به نام عماد. روز عید که لباس نو پوشیده بود ، خواست نامه ای به یکی از دوستانش بنویسد. چند قطره از مرکب به لباسش چکید. چون به خانه رفت زنش شروع به داد و فریاد کرد که تو ...
موتلفه و 15خرداد
صدای بلند گفتم: مردم! حاج آقا روح الله را دستگیر کردند، حالا شما آمدید اینجا به سر و سینه خود می زنید؟ بعد از رساندن این پیام، به جمع دوستان برگشتم. کفن پوشانی از ورامین و روستاهای اطراف آن به تظاهرات پرداختند. نزدیک پل باقرآباد مردم را به رگبار بستند و جمعیت زیادی را به شهادت رساندند. عده ای هم مفقود شدند. نزدیکی های غروب، مجدداً به جمع مردم پیوستم. چندین بار به سوی من شلیک شد اما آن روز قسمت ...
چرایی قتل پنج نگهبان زمین های کشتیرانی بالابان شهریار و پتانسیل هایی که نیازمند هشدار دادن به قاضی ...
شعار سال: ساعت 7 صبح جمعه صدای تیراندازی در روستای بالابان شهریار وحشت به دل اهالی انداخت. تیراندازی در زمین هایی که متعلق به یک سازمان دولتی بود، رخ داده بود. داخل زمین ها، کانکس هایی وجود داشت که چند نگهبان در آنجا حضور داشتند. 6 نفر از آن ها هدف گلوله قرار گرفته بودند که با حضور اورژانس مشخص شد که 4 نفر جان باخته اند و 2 نفر دیگر برای درمان به بیمارستان انتقال یافتند. اما صبح روز بعد، یکی دیگر از آن ها نیز جان باخت و شمار قربانیان به 5 نفر رسید. با حضور پلیس و شروع تحقیقات مشخص شد که عامل این تیراندازی هولناک، پسری جوان بوده که پیش از این به همراه پدرش در اطراف زمین مورد نظر دیده شده بود. به این ترتیب وی تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه صبح دیروز اتفاق دیگری رخ داد. تیراندازی در پایتخت تیم ویژه ای از مأموران جنایی شهریار در جست وجوی قاتل فراری بودند تا اینکه دیروز گزارش یک تیراندازی در خیابان طالقانی به پلیس پایتخت اعلام شد. طبق این گزارش، مردی جوان درحالی که اسلحه به دست داشت مقابل کلانتری فلسطین به سمت مأموران پلیس تیراندازی و 4 نفر از آن ها را زخمی کرده، اما پیش از اینکه موفق به فرار شود، دستگیر شده بود. با دستگیری این مرد معلوم شد که وی همان قاتل فراری است که صبح جمعه 5 نگهبان بی گناه را در شهریار به قتل رسانده بود. سردار حسین رحیمی فرمانده انتظامی تهران روز گذشته با اشاره به دستگیری این قاتل مخوف گفت: متهم 24ساعت پس از جنایات مسلحانه در شهریار، در خیابان طالقانی با پلیس درگیر شد و با تیراندازی 4 مأمور را مجروح کرد، اما در نهایت با رشادت 2 نفر از همکاران ما دستگیر شد. با دستگیری وی معلوم شد که این فرد همان قاتلی است که روز جمعه مرتکب جنایات مسلحانه در شهریار شده و روز شنبه قصد داشته به افراد دیگری صدمه بزند که ناکام ماند. سردار رحیمی گفت: متهم 24ساله است و تیر هایی که در این حادثه شلیک شده با تیر هایی که روز جمعه در شهریار شلیک شده مطابقت دارد. وی ادامه داد: انگیزه ...
اولین شگردی که شیطان برای گمراه کردن انسان به کار گرفت چه بود؟
و دختر بهترین پیامبران هستید! سخنان شما همه صادق است. شما در فراوانی عقل از دیگران سبقت گرفته اید (ما معترفیم که سخنان شما سخنان سبکی نبود) و کسی حق ندارد حق شما را سلب کند و کسی گفتار راست شما را نفی نمی کند. این سخنان وی تا این جا برای آرام کردن جوّ بود تا مردم احساس کنند که محیط دوستانه ای است. بعد به مسأله اصلی پرداخت. مسأله این بود که حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از داستان انتخاب ...
مروری بر علل مقامات معنوی حضرت فاطمه معصومه(س)
پیامبر که گفت من قابلگی امام حسین(ع) را برعهده داشتم. وقتی امام حسین علیه السلام از مادر متولد شدند، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: عمه جان! فرزندم را بیاور! در جواب گفتم: هنوز او را پاکیزه نکردم. پیامبر(ص) فرمودند: ای عمه! آیا تو او را پاکیزه می کنی؟ نه خداوند او را پاکیزه کرده است. از این چند روایت، مقام بلند علمی و فضیلت و معرفت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام به طور روشن استفاده می ...
رجبی دوانی: امیرالمؤمنین دختران ایرانی را که در زمان خلفای گذشته به اسارت درآمده بودند، به سرزمینشان ...
امیرالمؤمنین و حسنین در فتوحات می پردازند و بعد می گویند چند نفر از صحابه مثل عمار هم آنجا رفتند و سپس نتیجه می گیرند که فتوحات مورد تأیید است. حال آنکه ما 12 امام داریم. باید دید مواضع سایر ائمه نسبت به فتوحات چه بوده است؟ در روایات صادره از سایر ائمه سلام الله علیهم نکات خیلی جالبی هست. فردی به امام سجاد علیه السلام عرض کرد که چرا شما هر سال به حج می روید؟ یک بار هم به فتوحات بروید. جهاد بروید. ...
روسیه روسیاه | خاطرات تلخ ، انگاره ایرانیان از همسایه شمالی است
...، اسکندر با لشکری که ز نه صد هزارش عدد بیش بود به مصاف قنطال شاه روس می رود و بعد از جنگی بزرگ، بر او پیروز می شود. خاقانی و دیگر شعرا هم از روس ها می گفتند و در مدایح سلاطین و امرا و پادشاهان جنوب و غرب خزر، به زانو درآوردن لشکر روس را مایه بزرگی آنان می شماردند. چنان که خاقانی در مدح یکی از حاکمان آن منطقه، که شیروان شاه خوانده می شدند، گفته است: فتح تو به جنگ لشکر روس//تاریخ شد آسمان قران ...
در سینمای ما هر آنچه هست رابطه هست
سینمایی قرارداد هم بسته می شد دستیار کارگردان با من تماس می گرفت که شما نمی توانید در این پروژه باشید. بعد می دیدم خانمی جای مرا در آن نقش گرفته که نه با نقش همخوانی داشته نه اصلا بازی قابل قبولی دارد و نه تحصیلات و آموزش های مرتبط در کارنامه کاری اش دیده می شود. وقتی می پرسیدم که چطور این خانم وارد این فیلم شدند می گفتند با صدابردار، فیلمبردار یا ... آشنا بوده است. شما نمی خواهید اسمی از ...
حکایتهای جالب و خنده دار ملانصرالدین| داستان های ملانصرالدین
شاید بسیاری از جوانان بگویند ، ملا نصر الدین دیگه چیه و این قصه ها دیگه قدیمی شده. ولی باید گفت که ملا نصرالدین متعلق به کشور ما و یا مشرق زمین نیست . او متعلق به قدیم نیست . او شخصیتی است که داستان هایش تمامی ندارد و هنوز که هنوز است حکایات با مزه ای که اتفاق می افتد را به او نسبت می دهند. و حتی او را با موضوعات امروزی مثل موسیقی جاز، رادیو و تلفن همساز کرده اند. در کشور های آمریکایی و روسیه او را بیشتر با شخصیتی بذله گو و دارای مقام والای فلسفی می شناسند.به هر حال او سمبلی است از فردی که گاه ساده لوح و احمق و گاه عالم و آگاه و حاضر جواب است. ...
کاش گرد و غبار به این خانه نرسد!/ چند روایت از حال و هوای شهر در یک روز غبار گرفته
؛ تامین نشدن معاش خانواده و آن گروهِ دوستان که فکر می کنند، امروز بهترین زمان برای رفتن به خانه دوست مشترکشان است و... روایت هایی که می خوانید حاصل سه ساعت حضور ما در چند معبر شهر است و کمی گفتگو با چند نفری از رهگذران. خاله از من آسمان آبی می خری؟ فکر اگر دریا باشد و من کشتی، حال کشتی رها شده در دریایی موّاج را دارم. وَهم برخی اخبار و رویدادهای منفی این چند وقت اخیر، خوره جانم ...