سایر منابع:
سایر خبرها
نکنید پس از هر مجادله سخت، کلامی با همان لبخند و طنز شیرین برمی خیزد و از حس آرامشی که به دست آورده خرسند می شود. کافی است آنچه را واقعی است، حقیقت بپندارید، آنگاه واقعیت تماماً تسخیرتان می کند. حتی تنفس لحظه به لحظه تان را هم در سیطره خود می برد. نادرست نیست اگر بگوئیم واقعیت حیات سیاسی توپ و لوله تفنگ است. اما گوینده باید به سه سوال پاسخ دهد: اول اینکه آیا تمام واقعیت همین است ...
و پر برف ناپدید شدند و به قولی پس از شستشوی خود در چشمه ((بشو )) که در آن ارتفاعات واقع است ، درون غاری رفت و در حال نیایش یزدان به انتظار فرمان او به جهان باز می گردد و ایران را از اهریمنان می رهاند . و نیز در مورد سی سخت روایت اهالی به استناد داستان اسطوره ای شاهنامه فردوسی چنین است : ((سی پهلوان از پهلوانان شاهنامه که یکی از آنها بیژن بود در پی یافتن کیخسرو پس از یافتن لهراسب به ...
خارج نشد. با اطلاع مامور سالن از سرباز بودنِ شعبوون، یک مامور دژبان را خبر کرد تا او بعد از کلی درگیری و فحاشی دستبند به دست از سالن تماشاخانه اخراج شد. شعبوون و رفقایش که از حالت طبیعی خارج بودند، با راه انداختن دعوا و عربده کشی نظم تماشاخانه را برای دقایقی بهم ریختند و موجب حساسیت عکاسان و خبرنگاران حاضر در سالن شدند. خبرنگار و عکاس کیهان فردایِ شبِ ماجرا با انتشار عکسی از شعبوون به ...
بدتر جاوید قهرمانی است که حاضر می شود برای فرار از اتفاقات بد مشروب هم بخورد. فیلم از نظر اخلاقی و عرفی هم با فرهنگ سالم جامعه فاصله دارد و به نوعی رفتار شخصیت هایش ترویج اباحه گری و ضد حیا است؛ مثلا چرا همیشه اسی قلک( امیر جعفری) باید نیمه برهنه نشان داده شود و یا رفتار زننده جاوید هنگام وزن کشی که عریان می شود چه توجیهی دارد؟! جز آنکه بی حیایی را فعلی مثبت نشان دهد؟! در تحلیل نهایی با ...
. تا هنوز از بحث طبقه و جغرافیا دور نشدیم باید این را هم اشاره کنیم که یاغی دو وجه موثر فساد و فقر را به خوبی نشان می دهد. فساد و فقری که یکدیگر را بازتولید می کنند و خوشبختی افراد صرفا حضور فیزیکی در طبقات بالادستی نیست. انگار بهمن و اسی قلک دو روی سکه فساد هستند که قرار است میوه های خود را از باغ طبقه فرودست بچینند. طبقه ای که آرزوهایش رسیدن به جایگاه شخصیت هایی مانند بهمن است و برای رسیدن به ...
کارگردان سریال یاغی، علاوه بر نمایش خشونت و فقر و اعتیاد و... به تنهایی آدم ها هم تاکید می کنند. این که همه انگار معلق و پا در هوا هستند و نمی دانند فردا چه سرنوشتی در انتظار آن ها خواهد بود؟ فردا قرار است جاوید، زندگی شبیه بهمن داشته باشد یا شبیه اسی قلک، سلطان زباله های شهر باشد؟ در هر دو صورت باز هم تنهاست و در بهترین حالت یک تنهایی پرهیاهو را تجربه خواهد کرد. چه بر سر این شهر آمده که همه بی کس ...