سایر خبرها
روایت همسر شهید مدافع حرم
پانزدهم برمی گشت، شهید نمی شد. این فکر و خیال آزارم می داد! بعد شهادت امین، دوستانش می گفتند اصلاً قرار به برگشت نبود! برنامه این بود که 2 ماه آنجا بمانیم! همراهانش50 روز بعد از شهادت امین برگشتند. حرف ها را که شنیدم مطمئن شدم امین تاریخ شهادتش به من را گفته بود. *همسر شهید آینده امین همیشه به مادرش می گفت مادر شهید آینده! و خطاب به من ادامه می داد تو هم که همسر شهیدی ان ...
بهره برداری از 1117 پروژه حمل و نقلی/ 159 هزار مسکن مهر/ 5 بیمارستان و 50 پروژه زیربنایی/ صرف 3289.2 ...
. سازمان بنادر و دریانوردی نیز 15 پروژه را در همین ایام با اعتبار هزینه شده 2285 میلیارد ریال در دست افتتاح دارد و 1 پروژه هم در سازمان هواشناسی با اعتبار مورد نیاز 3/2 میلیارد ریال به بهره برداری می رسد. خلاصه اطلاعات پروژه های قابل افتتاح دردهه مبارک فجر سال 1394 بخش تعداد پروژه اعتبار( میلیارد تومان) جاده ای 1077 ...
ماجرای حفاظت از امام هنگام ورود به ایران
...، به خاطر فشار جمعیت و شرایطی که ایجاد می شد، دیگر امکان اینکه بتوانند خود را بهشت زهرا برسانند، وجود نداشت. سوای اینکه امکان حفاظت از جان امام(ره) هم در دانشگاه مقدور نبود... آنها معتقد بودند که در فرودگاه بهتر است فرزند یک شهید که البته منظور آنها فرزند یکی از مجاهدین بود، خیرمقدم بگوید و ما گفتیم که بهتر است یک دانشجو به عنوان نسل فرهیخته ی کشور بیاید و صحبت کند. اینها ...
امام(ره) با تاکسی به منزل برگشت/ شهید بهشتی حتی یک ثانیه هم تأخیر نمی کرد + تصاویر
، بعد از مدتی مادر ایشان (مادربزرگم) با فرد دیگری ازدواج می کنند. به همین دلیل پدرم برای ادامه زندگی نزد مادربزرگ خود (یعنی مادر پدرشان) می روند. بعد که به سن نوجوانی می رسد، یک از دایی ها که ساکن تهران بودند او را به تهران دعوت می کند و بعد دوباره به قم برمی گردد. در این مقطع به دنبال دروس حوزوی می روند و بعد از مدتی مجددا به تهران هجرت می کنند و به کار وضع و خطابه و منبر و مسجد میپردازند ، این ...
طلبگی 5 برادرم، آروزی براورده شده پدرم است/5 روز زندان برای رد کردن تحریرالوسیله امام از نجف به ایران
انجام داده ایم. روایتی از لحظه دیدار پسر با پیکر پدر شهیدش سیده فاطمه سعیدی، دختر بزرگ شهید ایت الله سعیدی با بیان اینکه ما 5 برادر و 4 خواهر هستیم که همگی به سفارش پدر بزرگوارمان؛ پسرها طلبه شدند و دخترها نیز به طلبه شوهر کردند، گفت: فردای آن روزی که پدربزرگوار ما را به شهادت رسانده بودند، عُمال رژیم طاغوت پهلوی به درب منزل ما آمد و به برادرم گفت که باید به قم برویم و طوری با ...
گزارش کامل مراسم افتتاحیه سی و چهارمین جشنواره بین المللی فیلم فجر
مرحوم نجفی در وجود ما بود، جهان گلستان می شد. همسر شهید طاهری نیز در سخنان کوتاهی اشاره ای به آیه ای از قرآن کرد: خداوند نعمت را بر چهار گروه تمام کرده است، انببیا، صدیقین و شهدا و صالحین. و جامعه به این ترتیب به سوی صلاح می رود. امثال سردار بزرگ اسلام، شهید حاج سعید طاهری که 8 سال دفاع مقدس را پشت سر گذاشت و روحش آرام نگرفت و در همه عرصه های هنری فعال بود نهایتا هنرش را با شهادت نشان ...
آنچه در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر گذشت
به آیه ای از قرآن کرد: خداوند نعمت را بر چهار گروه تمام کرده است، انببیا، صدیقین و شهدا و صالحین. و جامعه به این ترتیب به سوی صلاح می رود. امثال سردار بزرگ اسلام، شهید حاج سعید طاهری که 8 سال دفاع مقدس را پشت سر گذاشت و روحش آرام نگرفت و در همه عرصه های هنری فعال بود نهایتا هنرش را با شهادت نشان داد که شهادت هنر مردان خداست. او بی آرم و بی قرار دفع خطر از حرم و حریم انقلاب اسلامی بود و تا خون نداد ...
زندگی خصوصی محافظ خوش تیپ رییس جمهور
یا دیرتر می رسم. اما اینکه بخواهم گیر بدهم نه این گونه نبود. *حاج قاسم باعث افتخار ماست عبدالله سردار سلیمانی را به شدت دوست داشت و می گفت: واقعا به وجود ایشان احتیاج داریم. حاج قاسم باعث افتخار ماست. چند بار هم او را دیده بود. *حاجتی که موقع عقد از خدا خواست در مورد شهادت پیش می آمد صحبت کند. حتی روزی که رفتیم عقد کنیم. گفت: میگن موقع عقد هر دعایی کنید برآورده میشه، من ...
سیف الله عاشق ولایت و رهبری بود
ما بیشتر با آرمان های شهدا آشنا شوند. *** خبر شهادت سیف الله را چگونه به شما دادند و عکس العمل شما چه بود؟ در حیاط بودم که عین الله به خانه آمد و به من گفت "مادر، اگر یک روز چیزی را به امانت گرفته باشی به صاحبش پس می دهی یا نگهش می داری؟"، گفتم "صددرصد برمی گردانم"، پسرم، سپس بعد از چند ثانیه نزدیک تر آمد و گفت "مادر، سیف الله امانت خدا در دستانت بود خدا پسش گرفت" ... بغض ...
من خوش تیپم!/ با شنیدن نام سوریه از حال رفتم
شهادتش یکی از دوستانش به خانه ما آمد و به من گفت مرا حلال کنید! گفتم چرا؟ گفت واقعیتش یک بار چند نفر از رفقا با هم شوخی می کردیم. امین هم که پایه ثابت شیطنت جمع ما بود. یکی از بچه ها روی امین آب ریخت، امین هم چای دستش بود، چای را روی او ریخت. دوستش ادامه داد: حلالم کنید! من ناخودآگاه به صورتش زدم و چون با ناخنم بلند بود، صورتش زخمی شد! همان لحظه گفت حالا جواب زنم را چه بدهم؟ به او گفتیم یعنی تو اینقدر ...
نقش کلیدی در شکل گیری شخصیت برادرم، رزق حلال بود/ پیام شهید، وحدت بین مردم و مسئولان است
اما خم به ابرو نمی آورد. مریم، عزت، هاجر و زهرا خواهرانی که مرتضی تکیه گاهشان بود و درمان روزهای دردمندیشان، اما امروز برای سعادت برادر خود شادمانند و در غم نبودنش لحظه به لحظه بی تاب. شهید مدافع حرم مرتضی زارع دومین فرزند پسر این خانواده بود که همچون خواهران و برادرانش قرآن با تار و پودش عجین شده بود خانواده ای مه چهار فرزند آن حافظ کل قرآن کریم می باشند. مادر در ...
روایتی از شهادت نوبتی یک پدر، مادر و دو برادر
اینکه مادرم یک زن روستایی بود اما از نظر سیاسی بسیار روشنفکر بود. نماز جمعه و راهپیمایی او در مناسبت ها هرگز ترک نمی شد. یادم می آید برادرم حسن در روز قدس به دنیا آمد. صبح با مادرم در راهپیمایی شرکت کردیم بعد از ظهر حسن به دنیا آمد. در شهادت برادرانم وقتی بی تابی می کردیم، مادرم می گفت: ما بهشت را خریده ایم آنان در راه خدا رفته اند! مادرم می گفت: امام حسین (ع) در دشت کربلا برای دین اسلام 72 تن ...
شهادت ستار در دفاع از حرم لطف خداوند به خانواده ما بود
خانواده محمودی با شهادت یکی دیگر از اعضای خانواده اش در راه ائمه اطهار، دین خودش به انقلاب و اسلام را کامل کرد. سال ها پیش عبدالرسول محمودی در عملیات بیت المقدس3 به شهادت رسید و حالا در سال 1394 ستار محمودی، همان مسیری را پیمود که برادرش در سال 1366 رفته بود. برادر دیگر خانواده به نام محمد که امروز یکی از نویسندگان سرشناس حوزه دفاع مقدس است، سال های دفاع مقدس و رزمندگی را تجربه کرده است و مقابل ...
قناعت و عدالت؛ دو ویژگی رفتاری بارز شهید محمد تقی سعادتی
های مهم محمد تقی بود و از همان کودکی حتی کمترین چیز را با دوست و خواهر و برادرش تقسیم می کردو به این رویه توجه خاص داشت. وی ادامه داد: فرزند شهیدم بسیار مهربان بود هیچ گاه خودخواهی از او ندیدم و همواره اهل خانه را تشویق به مهر و قناعت می کرد. مادر این شهید والا مقام گفت: پول تو جیبی که پدر محمد تقی به او می داد تا لوازم التحریر و مایحتاجش را تامین کند ، اغلب پس انداز می شد و بعدها فهمیدم ...