سایر خبرها
ناگفته هایی درباره حفاظت از امام در 12 بهمن 57
شهید خیرمقدم بگوید. آقای توسلی گفت: انصاف بدهید که بهترین فرد برای گفتن این خیر مقدم پسر بدیع زادگان است. او پسر کوچکی داشت که می گفت او بیاید. من گفتم: ما راضی نیستیم عناصری که در این گروه ها هستند، بیایند و صحبت کنند، چون بعداً این سازمان ها سوءاستفاده می کنند. شهید محلاتی دنباله ی حرف را گرفت و گفت: درست می گویید. اینها نباید بیایند. بعد بحث شد درباره ی اینکه باید چه کسی باشد چه کسی نباشد ...
مصاحبه خواندنی و جنجالی لیلی گلستان (2)
.... نعمت آدم خیلی خوبی بود و وجود و باطن درست و شریفی داشت. همدیگر را می دیدیم، گردش می رفتیم، بچه ها را می بردیم رستوران و با هم درددل می کردیم، حتی تا روز آخر در بیمارستان، من با او بودم، همه جا با او بودم. خیلی رفیق های خوبی برای هم بودیم اما زیر یک سقف نمی شد دیگر، چون شما وقتی زیر یک سقف با کسی زندگی می کنید، توقع پیش می آید ولی وقتی که دوست باشید و او در خانه اش و شما در خانه خودتان، می توانید با هم دوست بمانید. من فکر می کردم که حیف است این آدم دوست من باقی نماند و همین بود که بعد از جدایی، رابطه خیلی عالی ای داشتیم. ...
خسارت 40هزار میلیارد تومانی موادمخدر به کشور/دست های آلوده ای که با قاچاقچیان همکاری می کنند
و اصلا ممنوع شده است، چون جا نداریم، در سال 1393 مجموع 352 هزار نفر را دستگیر و محکوم کرده ایم. در زمینه مبارزه با باندهای موادمخدر، در سال58، در مجموع 142 باند متلاشی کردیم اما در سال 93، مجموع باندهای موادمخدر متلاشی شده به 2971 باند رسید و طی 35 سال بعد از انقلاب، مجموعا 37 هزار باند موادمخدر را متلاشی کردیم. درگیری های مسلحانه در سال 68 (درگیری های مسلحانه قبل از آن ثبت نشده است) در ...
امید نوروزی: نمی گذارند آرام باشیم!/ کار سختی برای کسب سهمیه المپیک دارم
...، گفت: من همیشه آرام بودم و سعی کردم روی کار خودم تمرکز کنم، ولی متاسفانه یکسری مسائل و بی توجهی ها در ورزش کشور وجود دارد که این باعث می شود آرامش ورزشکار بر هم بریزد. فقط شش ماه تا المپیک زمان داریم، اما هیچ هزینه و رسیدگی از سوی مسئولان برای ورزشکاران صورت نمی گیرد. من به محمد بنا هم گفتم که کار ما از این چیزها گذشته و فقط برای شاد کردن دل مردم انگیزه مان را حفظ کرده ایم و دست از تلاش بر ...
بگومگوی لفظی دو کارگردان/ فقط ظریف را تشویق نکنید
به حرف های آذرنگ به صحبت های اعتراض آمیزش ادامه داد. بعد از حرف های نعیمی، قطب الدین صادقی که برای اهدای جایزه وی روی سن آمده بود، بیان کرد: خواهش می کنم چند چیز را فراموش نکنید. صبر و استقامت، کار و خلاقیت و ایمان و عشق به هنر. از جمله برنامه های پایانی مراسم شب گذشته تقدیر از فرهاد ناظرزاده کرمانی و رونمایی از کتاب 3 جلدی ایمان گرایی در ادبیات نمایشی بود که به همت اداره کل ...
خواستگاری به سبک داریوش ارجمند
معلم های خصوصی را بدهد. من وقتی می بینم تا این اندازه در رسانه ها کلاس تست زنی و تدریس های گرانقیمت تبلیغ می شود، تعجب می کنم که چرا مسیر این اندازه به کژراهه کشانده شده است. روش درست درس خواندن این نیست. در دوران ما اگر خیلی می خواستند به بچه ها ارفاق کنند معلم از شاگردان قوی می خواست که با ضعیف ترها درس کارکنند و هیچ معلمی حق نداشت خصوصی کارکند تا بین شاگردان ضعیف و ...
درددل دارنده مدال طلای المپیک؛ دنبال 300 سکه جایزه نیستم
منافع مالی از بیان این صحبت ها نیست، گفت: به والله من و سوریان و رضایی به دنبال رسیدن به این 300 سکه جایزه طلای المپیک نیستیم. من با 20 سال سابقه حضور در کشتی به شرفم قسم می خورم نهایتا 500 – 600 میلیون تومان درآمد داشتم، اما حرف من این است مگر با این جوایز می توانند به یک ورزشکار انگیزه دهند تا سختی های تمرین را تحمل کنند، ولی همان طور که گفتم عشق به مردم تنها انگیزه ما است.ان شا ء الله مسئولان در ...
تکذیب خاطره هاشمی توسط محمود مرعشی!
تهران من هماهنگ می کنم پیش شاهنشاه برویم هر چه پدرتان می خواهند منتقل کنید. من گفتم بعید می دانم پدرم حاضر به مذاکره با شاه شود ولی صحبت می کنم. نزد ابوی رفتم گفتم رژیم چنین مطالبه ای داشته چه پاسخ بگویم؟ گفتند بگو ما نه آن زمان با شما کار داشتیم نه این زمان؛ هر چه اصرار کردند بگو ما حرف هایمان را در اعلامیه هایمان زدیم اگر می خواهید بدانید حرف ما چیست همان ها را بخوانید. خیلی می ...
90/ مهاجمان جدید جای ادینهو را پر می کنند
. بله طبیعی بود بعداز دوری یک ماهه ، در شرایط مسابقه نباشیم اما هر چه از بازی گذشت اوضاع مان بهتر شد.. 90: خودت هم از اول در ترکیب نبودی.. انتظارش را داشتی؟ اصلا چون خیلی خوب تمرین کرده بودم . البته نظر سرمربی برایم قابل احترام است و تصمیم اول و آخر را قلعه نوعی می گیرد ولی نمی توانم ناراحتی ام را پنهان کنم. ناراحت بودم اما همان 30 دقیقه ای که بازی کردم به نظر خودم ...
هاشمی مابین اداره شدن موفق و اداره کردن ناموفق
جمهوری 84 و نیز انتخابات سال 88 می داند. به اینها، احراز نشدن صلاحیتش در انتخابات سال 92 را نیز توسط شورای نگهبان را اضافه کنید. هاشمی و هر فردی دیگری در این وضعیت احساس محرومیت نسبی، این استعداد را دارد که اجازه می دهد دیگران او را در چارچوب همین فضای روانشناسانه اداره و مدیریت کنند. چون کافی است آنها خواست خود را با خواست هاشمی هماهنگ کنند. مثلا در انتخابات سال 84 یا 88 کسانی بودند که نتیجه این دو ...
من بودم و دوربین و قصه ای که عاشقانه بود!
توانست زن قصه دلبری را نگه دارد. دچار هراس شدم. تا اینکه وارد مذاکره شدم و گفتم این کار را بازی نمی کنم! نگران بودم، چون کار زیادی از آقای اشکذری ندیده بودم. متن هم متنی بود که هراس ایجاد می کرد. اما وقتی آقای اشکذری را دیدم و صحبت کردیم، من به لحاظ مالی به توافق نرسیدم و گفتم کار نمی کنم. و چه شد که پذیرفتید؟ آقای رضوی و اشکذری گفتند ما بودجه زیادی برای این کار نداریم، چون می دانیم ...
ستاره اسکندری دست حامد بهداد را بوسید!
...> آنتونیا شرکا نیز گفت: من با خودم فکر می کردم در فیلم یک نگاه جبرآمیزی وجود دارد و انگار قرار است این عشق نافرجام باشد و نمیدانم این پایان تحمیلی بود یا انتخاب کارگردان بوده است. تینا پاکروان توضیح داد: ما درباره عشق در یک جامعه صحبت میکنیم که در حال طی کردن دوران مدرن است و با موضوعاتی چون ازدواج سفید و طلاق 70 درصدی مواجه است و امثال این عشق ها انقدر ضربه می خورند که می پذیرند عشق با ...
تینا پاکروان به خبر فارس واکنش نشان داد/ خیراندیش: پوششم برای حضور در تلویزیون عین سریال کلاه پهلوی بود
پوشش من عین کلاه پهلوی و معمای شاه بود آمدم تا اعتماد دوستانم را جلب کنم اما در ادامه خودم از برنامه انصراف دادم. من یک کلاه بر سر داشتم و این در شرایطی بود که بیمار نیز بودم. در شرایطی که بازیگر باید به زیبایی شناسی خود دقت داشته باشد. تینا پاکروان در ادامه این نشست نسبت به خبر شب گذشته خبرگزاری فارس واکنش نشان داد و از آن به عنوان برهم زدن جشنواره یاد کرد. وی گفت: چرا ...
نیکی کریمی، ستاره ای که جنبه شهرت را داشت!
اسم هم ببرید؟ - واقعا نمی توانم از یک نفر اسم ببرم چون همانطوری که گفتم از افراد موفق زیادی الگو گرفته ام. مثلا من سال هاست اپرا وینفری را دوست دارم، همیشه مجله هایش را می خوانم و یک زمانی بیشتر برنامه هایش را می دیدم تا اینکه خودم هم به شوی اپرا در شیکاگو دعوت شدم و ایشان با من مصاحبه کرد. کسانی که روی من تاثیر داشتند در دوره های مختلف فرق داشتند، مثلا یک موقعی رومن رولان است، یک ...
آخرین روز های ساواک به روایت شاهد عینی
که آخر شب برای ام ماسک اکسیژن گذاشتند. نگهبانی که همراه ام بود، فریاد می زد: این دارد می میرد و ساواکی ها می گفتند: به جهنم! یک گلوله کمتر مصرف می کنیم! حال عجیبی داشتم و مدام بین بی هوشی و هوشیاری در نوسان بودم. بعد از شش روز مادرم را خبر کردند که آمدند و بچه را بردند. حدود 20 روز در بیمارستان بودم و بدن ام بوی تعفن گرفته بود! *پس از دوران کمیته مشترک و برحسب معمول، آیا به زندان رفتید ...
شهادت در وقت اضافه/ اولین جنازه ای که در عمرم دیدم شوهرم بود
بیاید با من حرف بزند. دائماً گلایه داشتم از خدا، از اطرافیانم، از همه آدم و عالم. دائم از خودم می پرسیدم چرا امین رفت؟ چرا بقیه مانع از رفتن امین نشدند؟ دائماً ناراحت و دلگیر بودم. منتظر بودم بیاید منت کشی! امین حاضر نبود ناراحتی مرا ببیند حالا چطور حاضر بود مرا با این داغ بزرگ بگذارد و برود؟ بعد از دو سه روز دیدم دیگر فایده ای ندارد. فکر کردم باید معامله ای کنم. گفتم خدایا! شوهرم را در ...
سوسن صفاوردی: من را به مهناز افشار منتسب نکنید!
. یا من مجبور بودم به عنوان معاون دانشکده با خانم هایی که با ظاهر بد می آمدند برخورد کنم. همیشه هم به آنها می گفتم اینجا دانشکده است و این وظیفه برای من تبیین شده. منتها به علت پیش داوری و تقابلاتی که همیشه در جامعه وجود دارد: چون خودم چادری بودم فکر می کردند از منظر دینی با این مطلب برخورد می کنم در صورتی که دغدغه من نظم و انضباط و احترام به قانون بود. چقدر جدی سینما را دنبال می کنید ...
طلاق پایان زندگی نیست!
.... موضوع را به خانواده ام گفتم و آنها هم که انگار تمام دغدغه شان این بود که از شر من خلاص شوند، موافقت کردند. بالاخره با هم ازدواج کردیم و من شدم همسر دوم. اما روزگار خوشی های من بیشتر از هشت ماه طول نکشید و نمی دانم چطور شد که زن اولش از موضوع باخبر شد و شوهرم نیز به این بهانه که بچه ها مادر می خواهند و مجبورم از تو جدا شوم، طلاقم داد و منی که یک روز زن خانه ام بودم و برای خودم خرید می ...
دایی:دیشب اصلارای ندادم/علی به من هم نگفت؛آن مدیر کیست/استقلالی نیستیم
بدهایش گریه کردم. در برنامه دیشب من اصلا رای ندادم چون نمی توانستم بین آن گزینه ها یکی را انتخاب کنم. وی درباره توضیحات علی دایی درباره او و اینکه مدرک A مربیگری را دارد؛ گفت: نیاز نبود خودم این حرف ها را بزنم. یک عده هستند که همیشه دنبال ایراد گرفتن هستند و من هم اهمیتی نمی دادم. من کار خودم را می کنم و به حواشی توجهی نمی کنم. محمد دایی در پایان درباره باخت صبا به گسترش ...
چگونه کسی رئیس می شود؟
نکته ای اشاره کرد که خالی از لطف نیست. وی گفت در دوره ای که من رئیس دانشگاه تهران بودم، مرحوم دکتر سیدجعفر شهیدی نیز استاد و عضو هیئت رئیسه دانشگاه بود. در یکی از جلسات هیئت رئیسه که از قضا با روز 27 آذر(روز وحدت حوزه و دانشگاه) مقارن شده بود، ایشان اجازه خواست تا سخنی بر زبان آورد. ما از اینکه ایشان قصد بیان نکته ای دارند خیلی خشنود شدیم. زیرا دکتر شهیدی فوق العاده کتوم و ...
آنچه درباره "بیل گیتس" نمی دانستید!
. او بغل دست من نشست و از او پرسیدم که آیا می خواهد که شب برای رقص بیرون برویم، ولی آن شب قرار بود که با یک عدۀ دیگر بیرون برود. چند هفتۀ بعد او را در پارکینگ دیدم و گفتم: چند هفتۀ دیگر می توانی بیرون بیایی؟ و او گفت، خوب چیزی که من گفتم خیلی به مذاقش خوش نیامده بود. هیچکدام از آنها در ابتدا فکر نمی کردند که رابطۀشان جدی خواهد شد. من در آن زمان هنوز خیلی تک بعدی بودم. در دهۀ سوم زندگیم ...
روز های پیروزی انقلاب به روایت عکاس/لحظه دستگیری رئیس ساواک توسط مردم را عکاسی کردم
عکاسها که تشنه عکاسی بودیم، بهترین موقعیت بود، برای همین همگی، پیگیر به کارمان ادامه دادیم. تظاهراتها و زد و خوردها را شرکت و عکاسی می کردیم. آن روز هم یکی از آن روزها بود و من چون همیشه حول و حوش آنجا بودم، یادم هست که آتش نشانی آمد و مامورین آمدند و بچه ها از داخل دانشگاه داشتند در را می کندند و با تیر و کمان به طرف ما سنگ می انداختند ،چون من هم طرف مامورها بودم. *دچار مشکلی هم شدید ...
عباسی: عربستان از خر شیطان پایین بیاید
بپذیریم؟ عباسی درباره شرایط تراکتورسازی عنوان کرد: دیروز در تمرین تیم قلعه نویی را دیدم. از او سوال کردم نظرش درباره تیم چیست؟ به قلعه نویی گفتم بدون تعارف نظرش را بگوید. گفت بدون تردید جزو بهترین تیم هایی است که داشته ام. دوباره پرسیدم بدون تعارف نظرت را بگو. باز هم همین را گفت. قلعه نویی فقط ناراحت این است که اجازه ندادند تیم به ترکیه برود. او درباره آقای X هم صحبت کردم .به نظر من قلعه ...
کاردان: چند ساله که اوضاع کار خیلی بد شده است
و کاری اش بگوید و این که برای رسیدن به مقصد بهتر است از چه راهی رفت. چطور شد به کارهای فرهنگی و هنری علاقه مند شدید؟ چه کسانی از شما حمایت کردند؟ گرایش به سمت کارهای هنری و فرهنگی در خمیره آدم هاست. اما بقیه اش به اتفاقاتی بستگی دارد که در زندگی هر فردی رخ می دهد. برای خود من اگر اتفاقات دیگری می افتاد، الان جای دیگری بودم. زمانی که ما بچه بودیم، تشویق جایگاه خاصی نداشت. ...
حقیقی: بعضی ها زیاد حرف مفت می زنند
گفتید من چندین پرواز در عرض چند روز داشتم. چند روز در انگلیس بودم و بعد از آنجا راهی پرتغال شدم. از شانس خوب من روبین اردوی میان فصل خود را در پرتغال برگزار کرد و این مسئله باعث شد من بتوانم با آنها رودررو در این کشور مذاکره کنم و بعد به دیدار مسئولان ماریتیمو بروم. همانجا بود که کارهای مقدماتی قراردادم را انجام دادم و توانستم به جزیره مادیرا بروم که ماریتیمو در آنجا حضور دارد. ابتدای فصل ...
ژست روشنفکری با چاشنی جانوردوستی!
افراط در پیروی از جنبش های مد روز هشدار داد. این هنرمند ایتالیایی که با زبان تند و تیز و چهره متفاوتش طرفداران پروپاقرصی برای خودش دست و پا کرده بود، چند سال پیش از کسانی حرف می زد که امروز جوامع مدرن را نمایندگی می کنند. طرفداران حزب باد. اکثر ما آن کلیپ قدیمی گابر را دیده ایم که یکی از آن ترانه های نابش را می خواند و در آن با افتخار خودش را یک انسان نو می داند؛ آن قدر نو که خیلی وقت ...
بانکداری اسلامی به سبک حاج محمد
حرف های حاج آقا گوش کنم. بیشتر وقت ها هم بعد از جلسه سؤال می کرد که آقا چه گفت؟ اگر درست جواب می دادم علاوه بر پول توجیبی چند ریال دیگر هم به عنوان جایزه به من می داد. وقتی قرآن یاد می گرفتم هم نانم در روغن بود؛ برای یادگیری هر صفحه قرآن 10شاهی (نیم ریال) جایزه برایم در نظر می گرفت که به صفحه ای 2ریال هم می رسید. مرحوم پدرم با اینکه یک کارگر ساده بود و سواد زیادی نداشت ولی مسائل شرعی را خوب بلد ...
بغض 37 ساله مامان نسا
گفتمان ما | خانه را هنوز هم مثل همان روزی نگه داشته است که جمشید رفت و دیگر برنگشت. اما خودش پیر شده است. دست هایش می لرزد و قامتش خمیده، می گوید لوازم خانه را جابه جا نمی کنم. می خواهم همه چیز همان طور باشد که یک روز با جمشید چیده ایم. وقتی حرف می زند صدایش را بلند می کند. همسرش با اشاره می گوید گوش هایش کم شنوا شده اند. هنوز بعد از 37 سال اسم پسر یکی یکدانه اش که می آید بغض می کند و اشک می ریزد ...
علی دایی در 90/ همه رازهایی که افشا شد
نژادپرستی در تیم وجود دارد. یادم است در یکی از تمرینات بایرن کاستین یانکر روی من خطا کرد و رباط یکی از انگشتانم پاره شد و آقای هیتس فلد از پزشکان تیم خواست که من را سریع به تیم برساند اما من 20 و چند روز از تیم جدا شدم و به تیم ملی رفتم و هنگامی که به بایرن برگشتم جایگاه خودم را از دست داده بودم. شلوار گابور کرالی: او همیشه با آن شلوار بازی می کرد و با این شلوارهای گشاد درون دروازه می ایستاد و ...
حرف های جالب و جدید علی دایی در مصاحبه با فردوسی پور / از ببخشید و کجای دنیا تا شلوار لی دردسرساز
در مورد شرایطی که باعث برکناری اش از تیم ملی شد نیز گفت: من آدم سیاسی نیستم. من از جنبه ورزشی نگاه کردم و چنین اتفاقی رخ داد. آقای علی آبادی بعد از آن مصاحبه کرد و گفت. آقای کفاشیان هم مصاحبه کرد و گفت هیات رییسه تصمیم گرفته است. آقای کفاشیان اصلا نمی دانست و قبل از اینکه او به من بگوید من می دانستم اخراج شدم و از بچه هایم خداحافظی کرده ام. او به من گفت با قدرت به کارم ادامه دهم اما به او گفتم من ...