عمل پلید مرد جوان به بهانه ماساژ در خانه
سایر منابع:
سایر خبرها
گفتند برای بادیگارد شدن باید 100 گوشی در سه روز سرقت کنم /عکس های سلفی کار دستم داد
سلفی می گرفتی؟ ثبت این عکس ها کار دستم داد و گرفتارم کرد! برای اینکه ثابت کنم دست به سرقت زده ام، بعد از هر دزدی با گوشی مسروقه عکس سلفی می گرفتم و برای مدیرکلوپ می فرستادم. اما فکرش را نمی کردم که همین عکس ها کار دستم بدهد. با گوشی های سرقتی چه کردی؟ همه گوشی ها در خانه ام است و قرار بود به زودی تحویل مدیرکلوپ بدهم. هدف من از این سرقت ها پول نبود، به دست آوردن کاری بود که برایش لحظه شماری می کردم اما تلاشم نافرجام باقی ماند و گرفتار شدم. ...
سرقت گوشی شرط استخدام بادیگارد شدن
.... از آنجایی که من هم ورزشکار و ورزیده بودم، تصمیم گرفتم بادیگارد قماربازان شوم، چون حقوق بالایی داشت، اما مدیر کلوپ شرط گذاشت برای اینکه خودم را ثابت کنم باید ابتدا 100 فقره گوشی همراه شهروندان را سرقت کنم. اجاره خانه و پرداخت اقساط فشار زیادی به من آورده بود، به همین خاطر شرط مدیر کلوپ را قبول کردم. چرا با گوشی های سرقتی عکس سلفی می گرفتی؟ من هر گوشی را که سرقت می کردم ...
زوجی که حیاط خانه شان را با عشق آبیاری می کنند
توانستم درسم را ادامه دهم چون رفتن به مدرسه آن هم بدون ویلچر برایم دشوار بود. نشستن پای دار قالی با شریک زندگی اش او با علاقه به هنر قالی بافی خود اشاره می کند و می گوید: بعد این همه سختی تصمیم گرفتم خودم کار کنم پیش استادی قالی بافی را یاد گرفتم و بعدها توانستم برای خودم کار کنم سخت بود ولی عاشق بافتن فرش شدم، پسندازی از این کار جمع کردم و تصمیم گرفتم ازدواج کنم همسرم را در جلسات ...
در امتداد تاریکی/خواستگار را بیرون کردم اما... !
گرفتم و او را از خانه ام بیرون انداختم! سپس در منزل را به روی دخترم قفل کردم و خودم به بیمارستان رفتم تا در کنار همسرم باشم! اما همچنان دلشوره داشتم و نگران دخترم بودم. دیگر نتوانستم طاقت بیاورم، به همین دلیل دوباره همسرم را رها کردم و به طرف خانه رفتم ولی زمانی که در منزل را گشودم، با صحنه ای زننده رو به رو شدم. حامد و تهمینه قفل در را شکسته و با سر و وضعی بسیار زشت و نامناسب کنار هم نشسته بودند. با ...
تله مرد تاجر برای دستگیری سارق آشنا
خانواده مرد تاجر و صمیمیت بینشان صحبت به میان می آورد من تحقیر می شدم. برای همین نقشه کشیدم و تصمیم گرفتم از خانه آنها سرقت و طوری وانمود کنم که این سرقت از سوی فردی در خانواده خودشان صورت گرفته است. شنیده بودم که همسر مرد تاجر برادری دارد که وضع مالی اش زیاد خوب نیست و می خواستم سرقت را به گردن او بیندازم تا بدین ترتیب بین او و همسرش اختلاف پیش بیاید. یک شب مرد تاجر را به خانه مان دعوت ...
اعترافات مردی که دوستش را با میلگرد کشت و کنار سطل زباله انداخت | حس کردم دوستم از وسایل دزدی ام کش رفته ...
خریداری کنم، سمت سرقت رفتم. اموال مسروقه را در خانه ام نگهداری می کردم در این میان حس کردم مقداری از آنها کم شده است و همین کافی بود تا به مقتول که در خانه من رفت وآمد داشت مشکوک شوم. قتل چگونه رخ داد؟ وقتی که ماجرا را به مقتول گفتم، درگیری میان ما رخ داد که در پی این موضوع کنترل خود را از دست دادم و با میلگرد، ضربات مرگباری به سر او وارد کردم. جسد مقتول را چه کردی ...
سارق: نیاز مالی ندارم /می خواستم بین همسایه تاجرم و زنش اختلاف بیندازم تا همسرم زندگی او را توی سر من ...
ما اختلاف بیفتد تا اینکه یک روز با هم درگیر شدیم و همسرم قهر کرد و به خانه پدرش رفت. متهم ادامه داد: برای بهتر کردن اوضاع تصمیم عجیبی گرفتم. با خودم گفتم که اگر زوج همسایه را وارد یک تنش کنم، حتما همسرم دست از حسادت هایش برمی دارد. برای همین یک شب به بهانه ای به خانه آنها رفتم و در فرصتی مناسب دسته کلید یکی از آنها را دزدیدم. سپس شبی که مرد همسایه و همسرش در خانه نبودند نقشه سرقت را ...
کلاهبرداری 8 میلیاردی از طریق تقلید صدا/متهم: با یک تماس تلفنی 15 میلیون تومان بدست می آورم
واریز کردند. این متهم که در یک سال و نیم الی 2سال گذشته توانسته حدود 8میلیارد تومانی از این طریق از افراد مختلف کلاهبرداری کند، درباره اینکه با پول ها چه کرده است توضیح می دهد: همه اش خرج شد. من در لحظه زندگی می کنم و به سفر رفتم و خوشگذرانی می کردم و تمام پول ها خرج شد. آرش درباره دو سابقه دیگرش می گوید: به جرم سرقت به زندان افتادم از زندان با دوستم تماس گرفتم تا مرا فراری ...
بازداشت همسایه ثروتمند هنگام سرقت از خانه تاجر تهرانی + عکس
همیشه زندگی آنها را به رخ من می کشید و از اینکه آنها زوج خوشبختی بودند حسرت می خورد و به من می گفت آنها زوج خوشبخت و سعادتمندی هستند و اصلاً با هم دعوا ندارند و ما با این همه ثروت، زندگی مان مثل جهنم است. نمی توانستم سرکوفت های همسرم را تحمل کنم و هربار که از خانواده مرد تاجر و صمیمیت بینشان صحبت به میان می آورد من تحقیر می شدم. برای همین نقشه کشیدم و تصمیم گرفتم از خانه آنها سرقت و ...
سایه شومی که آدم را رها نمی کند
. اما آن روز مرا از خانه شان بیرون کردند. دختربچه شان آمد به من گفت، می شود از اینجا بروی، آخر تو مریض هستی و خواهرم می ترسد. در محل کارم هم به هیچ وجه درباره این موضوع صحبت نمی کردم؛ ولی یکی از دوستانم که درد مشترک با من داشت، متأسفانه بقیه را هم از بیماری ام با خبر کرد و باعث شد که کارم را ترک کنم. طرد شده از جامعه از اینجا رانده، از آنجا مانده؛ این حکایت شانزده سال زندگی پر ...
فرار دختر 14 ساله بعد از سرقت طلاهای مادر
اصلاحات پرس: مدتی قبل مرد جوانی با مراجعه به پلیس از ناپدید شدن دخترش خبر داد: مینا امروز برای دیدن یکی از دوستانش از خانه خارج شد ولی دیگر برنگشت. با دوستش تماس گرفتم، او گفت که اصلاً با مینا قرار نداشته است. از طرفی دختر 14 ساله ام، شناسنامه و طلاهای خودش و مادرش را به سرقت برده است. با شکایت مرد جوان تحقیقات برای یافتن دختر نوجوان آغاز شد و یک هفته بعد مأموران پلیس حین گشت در یکی از ...
سینی مسی 5 میلیونی بهای قتل خواهرزن
خواهر او زن صیغه ای ام بود، خانم مهندس از نظر مالی به ما خیلی کمک می کرد. بعد از جدایی از خواهر مقتول، دیگر از او و خانواده اش خبری نداشتم تا اینکه اوضاع مالی ام خیلی بد شد و دو هفته قبل از ماجرا در یکی از روز های خماری به فکر خانم مهندس و وضع مالی خوبش افتادم به همین دلیل تصمیم گرفتم از خانه اش سرقت کنم. سر و گوشی آب دادم و متوجه شدم خانم مهندس همچنان در همان ساختمان قدیمی زندگی می کند و تصمیم ...
دوربین مخفی راز سرقت های همسایه را برملا کرد
قبول کرد و طلا ها را فروختیم. زیرکی شاکی وی در پایان گفت: من فکر می کردم نقشه سرقتم مو لای درزش نمی رود و خاطرجمع بودم که گرفتار نمی شوم، اما خبر نداشتم شاکی مرد زیرکی است و با نصب دوربین مداربسته مخفی مرا به دام می اندازد. بار دوم وقتی مرد همسایه گفت قصد مسافرت دارد دوباره تصمیم به سرقت گرفتم و با کلید یدک وارد خانه اش شدم، اما در سرقت دوم موفق به باز کردن در گاوصندوق نشدم، چون شاکی کلید آن را عوض کرده بود. متهم برای ادامه تحقیقات در اختیار مأموران پلیس قرار گرفت. ...
2 پسر خشن زنان را به تله می انداختند
...> روایت یکی از طعمه ها به نوشته همشهری؛ یکی از شاکیان دکتر داروساز است. می گوید: متهمان 2نفر بودند و ظاهرا یکی شان هنوز فراری است. او درباره روزی که در دام متهم و همدستش افتاد می گوید: یکی از روزهای مهرماه بود که از شرکت داروسازی بیرون آمدم تا به خانه بروم. هوا تاریک شده بود و چون اینترنتم دچار اختلال شده بود نتوانستم تاکسی اینترنتی بگیرم و آن شب سوار بر یک خودروی پراید نقره ای رنگ شدم که ...
در حسرت سرپناه|مادر باردار با فرزند خردسال و همسرش از 3 شب گذشته در حاشیه شهر مشهد چادرخواب شدند
وسعم به پرداخت اجاره خانه نمی رسید. او می افزاید: از سه شب پیش، به این دلیل که دیگر نتوانستم اجاره خانه را پرداخت کنم، صاحب خانه جوابم کرد و مجبور شدم اثاثیه خود را به همین زمین رو به روی منزل سابق منتقل کنم. برای اینکه از سرما در امان باشیم روی وسایل را با موکت پوشاندیم و شب ها را تا صبح در همین آلاچیق به سر می بریم. مدارکم هم سرقت شد این شهروند بیان می کند: در این شب های ...
حمله دختران به پزشک قلابی در اداره پلیس!
وی دست کم 100 نفر را فریب داده است. او پس از نزدیک شدن به بعضی از طعمه هایش، آن ها را به خانه هایی که یک روزه اجاره می کرد، می برد و پس از اجرای نقشه شومش، فیلم سیاه تهیه و آن ها را تهدید می کرد که اگر شکایت کنند، آبرویشان را می برد؛ به همین دلیل است که برخی از شاکیان از ترس آبروریزی حاضر به طرح شکایت نشده اند. مرد شیاد نقشه های فریبکارانه اش را نه تنها در پایتخت پیش می برده ...
قتل فجیع عروس جوان تهرانی /داماد به او مشکوک بود!+جزییات
رسیدگی به این پرونده از اردیبهشت سال گذشته با گزارش مرد جوانی که مدعی بود همسرش ناپدید شده آغاز شد.وی در توضیح ماجرا به مأموران گفت: مثل همیشه صبح برای رفتن به محل کارم از خانه خارج شدم اما وقتی چند ساعت بعد با تلفن خانه و تلفن همراه همسرم تماس گرفتم و جواب نداد نگران شدم. هرجا که احتمال می دادم رفته باشد سر زدم و با همه آشنایان و دوستان مان تماس گرفتم اما خبری از همسرم نبود تا اینکه ...
پای سفره آقا
سرگرمی ماجرا بود. ملت کلی خندیدند و من هم ژتون ها را گرفتم و، چون نزدیک ظهر بود، رفتم حرم و چهارتا غذا را گرفتم که ببرم خانه بخوریم. داخل حرم، یک مادر و دختر مشهدی داشتند می رفتند. دخترخانم من را شناخت. به مادرش گفت: - مامان! ای همو نیست که مِگِه سی ساله پای سفره ای آقا، منتظر یک ژتون غذایوم؟ حالا هرروز هرروز غذا می گیره، مبره خانه شان... یک دفعه هم تو ارگ داشتیم با خانمم می رفتیم ...
ماجرای تلخ سو استفاده غیر اخلاقی از فروشنده جوان لباس
افتاد و تعرض چطور صورت گرفت؟ من و فرشید با هم به پارک رفته بودیم. مرا به خانه شان دعوت کرد و گفت می خواهد من را با خانواده اش آشنا کند، وقتی وارد خانه شدم متوجه شدم کسی در خانه نیست و او به من تعرض کرد. آیا مقاومتی هم کردی؟ من آن قدر ترسیده بودم که اصلاً نمی دانستم دارد چه بلایی سرم می آید. از او خواستم دست بردارد اما... چه مدت بود با فرشید آشنا شده بودی ...
راز سه جنایت در عمق چاه
چاهی انداختم و به آتش کشیدم. سپس برای سرقت به خانه شان رفتم. با این که دسته کلید داشتم اما نگهبان ساختمان سد راهم شد و اجازه نداد وارد خانه شوم. انگار به آخر خط رسیده بودم و همه بر علیه من شده بودند. سراغ دختر مورد علاقه ام رفتم. از او خواستم زودتر ازدواج کنیم و از ایران برویم اما او گفت دیگر علاقه ای به من ندارد و می خواهد به ارتباطش با من پایان بدهد. در آن وضعیت روحی انتظار این واکنش را ...
فقط از بچه پولدارها سرقت می کردم
خانه شان رفتیم که دیدم خانه پر از لوازم داخل خودرو است، او سارق بود از دستش فرار کردم. همان شب برادرم پیش من آمد، ادعا کرد که مال زیرخاکی پیدا کرده و با هم برویم آن را بیاوریم. با اصرارش همراه او رفتم، وقتی به خودرو رسیدیم، ابتدا فکر کردم خودروی خودش است در داخل خودرو پر از طلا و دلار بود که فهمیدم آنها را سرقت کرده است. دو روز بعد، همان دوست قدیمی سراغم آمد و گفت می دانم که با برادرت به سرقت رفته ...
شکار زنان با پراید نقره ای سرآشپز
...: راننده زورگیر که سوار بر پراید نقره ای، به شکار زنان و دختران مسافر رفته و با تهدید چاقو اموال شان را سرقت می کرد، از سوی پلیس دستگیر شد. اوایل امسال خانم دکتر داروسازی از شرکت داروسازی اش در حکیمیه تهران بیرون آمد تا به خانه برود در همین موقع یک پراید نقره ای مقابل پایش ایستاد و خانم دکتر به تصور اینکه پراید مسافرکش است، سوار شد تا به سه راه تهرانپارس برود. اما از آنجا که صندلی ...
قتل بلقیس؛ برای یک مشت طلا
جسد بلقیس خانم توسط ماموران آتش نشانی بیرون آورده شده بود و اهالی محل از این که پیرزن همسایه شان جانش را از دست داده بود، ناراحت بودند. بلقیس به خاطر کهولت سن و بیماری نمی توانست به خوبی راه برود و کمتر از خانه بیرون می آمد. احتمالا همین مسأله هم باعث شده بود تا نتواند از میان شعله های آتش راه فراری برای خود پیدا کند. مدارکی برای جنایت چند ساعتی طول کشید تا ماموران آتش نشانی ...
کلاهبردار با تقلید صدای رئیس اداره از کارمندان کلاهبرداری کرد/ دوست داشتم خلبان شوم ولی الان سارقم
روزی که به دادگاه رفته بودم، دوستانم مرا فراری دادند اما از آنجایی که دستم به دست مأمور بدرقه دستبند شده بود او را هم با خودمان بردیم. چند ساعت بعد با قفل دستبندی که برایم آورده بودند دستم را باز کردم و مأمور بدرقه را رها کردیم اما به اتهام آدم ربایی و فرار دو سال بعد دستگیر شدم گفت وگو با متهم مردی با موهای جو گندمی و چهره ای استخوانی، متولد سال 64 است. وی درباره شگرد سرقت هایش می ...
رفتارهای توهین آمیز داماد نامرد با عروس جوان/ در شب عروسی چه گذشت؟جزییات
سپاد مشهد گفت: شش سال قبل وقتی از مدرسه به خانه رسیدم، عروسک پارچه ای ام را در آغوش گرفتم و به خانه همسایه رفتم تا مثل همیشه خاله بازی کنیم و سپس تکالیف مدرسه را انجام بدهیم اما در حالی که سرگرم بازی بودیم، مادرم با عجله به خانه همسایه آمد، دستم را گرفت و مرا به خانه برد. او بلافاصله پیراهن گلدارم را از بقچه لباس ها بیرون کشید و در حالی که توصیه می کرد حرف اضافی نزنم، مرا برای مراسم ...
نو عروس جوان به خانه صاحبکارش رفت/ بی شرمی هم اندازه ای دارد!
فیلم های دوربین مداربسته نشان می داد که دو زن وارد خانه شده اند و دست به سرقت عتیقه جات زده اند. چندی قبل مرد 75 ساله ای که در زمینه خرید و فروش عتیقه فعالیت دارد برای نظافت و انجام کارهای خانه اش در یکی از سایت های تبلیغاتی، آگهی ثبت کرد و در مدت زمان کوتاهی چند زن و مرد جوان که به دنبال کار بودند با این مرد تنها تماس گرفتند. مدتی گذشت تا این که یک نوعروس با پیرمرد تنها ...
شوهر وقیحم مرا به خانه زن تن فروش برد ! / بی حیا بی لباس بود ! / من خیانت کنم !
به گزارش رکنا؛ زنی 28 ساله باچشمانی پف کرده و اشکبار، ظاهری آشفته و پوششی ساده وارد اتاق مشاوره شد بعد از معرفی، با گریه های مستمر شروع به شرح ماجرا کرد. من خیلی بدبختم ازدیروز نه زمین منو میخره نه هوا .انگار دچار شدم . خیلی برام سخته. من تمام شدم . من از دیروز مردم. چرا شوهرم باید این بلا رو سر من بیاره؟ من چی کم گذاشته بودم مگه؟ چطور دلش آمد آن زن را به من ترجیح بده؟ دیروز گوشی شوهرم ...
زندگی ما طلسم شده، طلاق می خواهم
. خیلی از رفتارهایش خسته شده بودم. ولی با خودم گفتم شاید به زودی درست شود. گفتم شاید اول ازدواج مان است و به مرور برایش همه چیز عادی می شود. ولی دنیا دست بردار نبود. از هر فرصتی استفاده می کرد تا مرا عذاب دهد. تا این که چند وقت قبل چیزی را فهمیدم که بسیار شوکه شدم. چند شبی بود که رفتار دنیا تغییر کرده بود. هرجا می خواستیم برویم موضوعی را بهانه می کرد و نمی آمد. اجازه هم نمی داد که من بروم ...
رفیق کشی فجیع با ضربات میلگرد به خاطر اموال سرقتی
. قتل چگونه رخ داد؟ وقتی که ماجرا را به مقتول گفتم درگیری میان ما رخ داد که درپی این موضوع کنترل خود را از دست دادم و با میلگرد ضربات مرگباری به سر او وارد کردم. جسد مقتول چه کردی؟ جسد را چند روزی در داخل خانه نگه داشتم اما هنگامی که متوجه بوی شدید تعفن شدم، تصمیم گرفتم جسد را بین یک پتو گذاشته و با موتورسیکلت خود، کنار یک سطل آشغال در محله فلاح بیندازم ...
اعترافات مردی که دوستش را با میلگرد کشت
مشکوک شوم. قتل چگونه رخ داد؟ وقتی که ماجرا را به مقتول گفتم، درگیری میان ما رخ داد که در پی این موضوع کنترل خود را از دست دادم و با میلگرد، ضربات مرگباری به سر او وارد کردم. جسد مقتول را چه کردی؟ جسد را چند روزی در داخل خانه نگه داشتم اما هنگامی که متوجه بوی شدید تعفن شدم، تصمیم گرفتم جسد را در یک پتو بگذارم و با موتورسیکلت خود، کنار یک سطل آشغال در محله ...