سایر منابع:
سایر خبرها
، احسان خودش همه را دعوت کرده بود. شب شده بود، مهمان ها به تهران و خانه احسان رسیدند، وقتی پدر ماشین را نگه می دارد، عده ای اجازه نمی دهند بقیه پیاده شوند، آقای قدبیگی می گوید: دیدم یک آمبولانس آنجا بود و کلی آدم جمع شده بودند، با خود می گفتم یک زخم شدن این طوری نیست، خشکم زده بود، من را جایی نشاندند و کمی آب دادند، بی تابی کردم، گفتم جون به سر شدم، شما را قسم می دهم به خدا بگویید چه ...
بزرگ برویم. حدود ساعت 6 که از گرمای هوا کم شده بود راهی می شدیم. حدود 10 بچه بین 5 تا 15 سال خانه را روی سرشان می گذاشتند، مادربزرگ هم که زیر مشمای کابینت فلزی اش پول می گذاشت، دایی را صدا می زد و می گفت اگه تا نیم ساعت دیگه آروم نشستن با یکی شون برو برای همه بستنی بخر . ما نیم ساعت تحمل می کردیم و بعد بیشترمان با دمپایی های پاره مثل جوجه اردک پشت سر دایی راه می افتادیم برای خرید بستنی. هنوز هم ...
> مثلاً می توانید به بچه ها کمک کنید که با همان وسایل، کاردستی درست کنند. بعد آنها را در بهترین نقاط خانه به نمایش بگذارید تا مهمان ها حتماً ببینندشان. با چسب، کاغذ رنگی، زرورق و... ریسه های رنگی برای تزئین خانه درست کنید و به در و دیوار بچسبانید. با همین تزئینات، عکس یادگاری بگیرید و برای پدربزرگ و مادربزرگ شان بفرستید. تا به حال نظر فرزندان تان را دربارهٔ چیدمان خانه پرسیده ...
ر بود فکر کرد ما می خواهیم کار را از ایشان بگیریم. همین باعث شد نفاقی بین همه رخ دهد و آنها احساس کنند من آمده ام زیراب آنها را بزنم. در حالی که شخصیت من این طور نیست. آقای اویسی اما به من گفت از تو می خواهم فلان نقش را بازی کنی و من پذیرفتم. خدا بیامرزدش آدم رفیقی بود. در کل سربلند خیلی بهتر از این می توانست درآید. اما در نیامد و جزو کارهایی است که من اصلا آن را بین کارهایم به حساب نمی آورم. ...
او را راهی کرد: برو مادر، تو را به شهید کربلا سپردم... بعد از آن هم معصومه خانم با همه گرفتاری هایی که داشت، ساعت های طولانی را در مسجد و بسیج محله می گذراند تا غذا و لباس فراهم کند و برای رزمنده ها بفرستد... معصومه خانم دوست نداشت بچه ها دور از چشم او با دوست و رفقا بگردند. طاهره را همیشه کنار خودش نگه می داشت و با همه اهل محل و به خصوص آنهایی که محمدعلی و مسلم و احمد رضا رفت و آمد ...
ماشین بوده و... شفاه: آن هم فیلمسازی که به اذعان خودش سکولار است و عجیب است اینقدر تحت تأثیر قرار بگیرد. دارابی: جالب اینکه مسئولانی داشتیم که بعد از تماشای فیلم همین سؤال را می پرسیدند، واقعاً عجیب است! همین بازخوردها باعث می شود بگویم با همه این محدودیت ها باز هم باید این فیلم ها را ساخت. من از این کارها بلد بودم که یک بازیگر جوان به جای خانم زارعی بیاورم و بدرخشم اما فیلم من هسته ای بود ...
این حرف ها یک جمله تشویقی تحویلش بدهید: خوش تیپ که هستی، باهوش هم که هستی، از پس هر کاری هم که برمی آیی آقای همه کاره! این جمله به او اعتماد به نفس می دهد و علاقه اش نسبت به شما را هم بیشتر از قبل خواهد کرد. از تلاشت ممنونم! خیلی وقت ها شیوه انجام دادن کارها در مردان با روش خانم ها فرق دارد. این مسأله شاید تا قبل از ازدواج خیلی مشخص نباشد اما بعد از اینکه زیر یک سقف رفتید ...
همشهری آنلاین- سودابه رنجبر: به شوق دیدن قلعه علیمون که جزو میراث فرهنگی شهرمان است از کنارزمین های کشاورزی محله علائین می گذریم. راننده وارد جاده ای می شود که2طرف پر از نخاله های ساختمانی است. فاضلابی هم در امتداد جاده در جریان است و بدون هیچ دیوارکشی رها شده است. یک لحظه شک می کنم که آیا به سمت قلعه علیمون می روم یا تصفیه خانه جنوب تهران که تأسیسات تصیفه خانه نمایان می شود. در مسیر با خود می ...