داماد از هلند آمد! / عروس نگونبخت در کلانتری مشهد چه گفت؟
سایر منابع:
سایر خبرها
این زائران با پای دل در راه حرم گام برمی دارند
اجازه داد من هم همراه آن ها بیایم چون چند سال است که پیاده به زیارت می روند و به من می گویند تو هنوز کوچکی و برای تو زود است. زینب باکمی شیرین زبانی به یک پسر 15 ساله اشاره می کند و می گوید نگاه کن برادرم علی از من هم عقب افتاده، تنبل است اما من را خود امام رضا جان کمک می کند که این مسیر را بدون خستگی و حتی غر زدن دارم راه می روم. هرکس در این راه قدم برمی دارد یک نیت و هدف را ...
وقتی پروانه ها مرا یاد تو می اندازند/ گریه برای امام حسین(ع) و یارانش وصیت سیامک بود
نماد کامل یک مرد شجاع و تمام کمال و رویایی...هرجا اگر درگیری در سطح شهر یا محل از سوی منافقین یا اشرار صورت می گرفت؛ سیامک با تمام وجود حاضر می شد و برای دفاع از همنوع همیشه آماده جانفشانی بود. سیامک من در معنای واقعی یک رزمنده بود. برای رفتن به جبهه های نبرد آرام و قرار نداشت. بارها و بارها به جبهه رفته بود. سومار، کردستان، سرپل ذهاب و سرانجام عملیات آزاد سازی خرمشهر... سال 1359، هنوز چند ...
در خانه این شش خانواده ایرانی، چیزی جز غم و گریه نیست
روزنامه فرهیختگان: حالا من عزیزم را از دست دادم و رفت. اما شما صدای مرا برسانید تا برای باقی کارگران آن معدن، کاری انجام دهند. دوتا از برادران شوهرم و شوهرِ خواهر شوهرم معدنکارند. بعد از حادثه، بچه های برادرشوهر و خواهرشوهرم هر روز صبح گریه می کنند. می گویند نکند بابای ما هم عین بابای هستی و آرسام بشود. دو سه روزی می شود که از دامغان برگشته ام اما این جمله هنوز توی سرم می چرخد. روز ...
تاجری که در جاده مشهد، خادم زائران است!
وقتی مفیدتری که خادمی امام رضا علیه السلام را طور دیگری انجام بدهم. دست آخر یک روز گفتم آقاجان من با همه وجود خادم شماهستم. اما خادمی که به جای حرم به خانوادا های نیازمندان و بیمارن اعصاب و روان و... خدمت می کند. اما شما هم قول بدهید که نام مرا در لیست خادمان تان بنویسید و نشان و لباس خادمی ای به تنم کنید که فقط خودتان می بینید و من! برایم جالب بود که چند روز بعد از این حرف ها با آقاجانم خواب ...
علی امینی و داستان نخست وزیری | نوار سوم مصاحبه
شاهپور غلامرضا به من تلفن کرد که فلان کس من قبل از این که شما سرکار بیایید سفارش یک تلمبه نمی دانم چی چی دادم. این رسیده در گمرک و بانک مرکزی اعتبار مرا باز نمی کند. واله به اله من دیگر از این کارها نخواهم کرد و گفتم خب در هر صورت این را من دستور می دم می دونم بعد از این از این کارها نباید بکنی. خلاصه منظورم این بود که این ها به کلی... وزرا هم جز وزیرخارجه و وزیر جنگ که خود من اجازه دادم حق نداشتند ...
محمد(ص) پیامبری برای همیشه/ عدالتخواهی در منظومه فکری پیامبر(ص)
پاک و ارزشمند مدحِ اهل بیت سوء استفاده نماید و این جریان مبارکِ مؤثّر در تاریخ شیعه و انقلاب را به عامل مخدّر و تفرقه در میان مسلمانان تبدیل کند و حتی بین بعضی هیئت های مذهبی، با چند واسطه، اشعاری را برای مدّاحی ترویج می کردند که کاملاً بدعت و نقض معارف اهل بیت و تشیّع بود، یا بین عزاداران با بودجه ی خودشان، قمه توزیع می کردند و اینها همه دست هایی است که در پشت پرده این تفرقه افکنی ها دخالت دارد و ...
عبدالرحمان برومند از زبان او + جبهه ملی، 28 مرداد و 15 خرداد
از جمله در اصفهان بود که بنده کاندیدای جبهه ملی شدم برای مجلس. روز دوم رأی گیری بود که ساواک اصفهان مرا دستگیر کرد و یک شب در اداره ساواک اصفهان مرا توقیف کرد. فردا صبح مرا آزاد کردند و فردا عصر دوباره مرا گرفتند و شب مرا نگه داشتند و فردا صبح مرا فرستادند به تهران در قزل قلعه زندانی شدم. چند روز در قزل قلعه زندانی بودم و بعد آزاد شدم برگشتم به اصفهان. استقبال بسیار گرم و دلپذیری مردم اصفهان در ...
قرار بود تا وقتی کشته می شوم حمله را ادامه دهم
اجاره کند که او مرا به اسداله نظری معرفی کرد و یک خانه مبله در اختیارم گذاشتند. رئیس دادگاه در ادامه از متهم خواست تا درباره واریز مبالغ از طریق صرافی مشهد به هیأت دادگاه توضیحاتی ارائه دهد که وی در پاسخ گفت: من تنها شماره کارت افراد را به زید که سرپل بود می دادم و از طریقه پرداخت دیگر اطلاعی نداشتم. نوروزاف با تشریح پیام های دریافتی از سر پل از جمله موقعیت مکانی حرم شاهچراغ ...
فرهنگ مشایه
ماه صفر را در مشهد در ایام شهادت رسول ا... و امام رئوف علی بن موسی الرضا(درود خدا بر آنان باد) مطرح کردم. شکر خدا که مشهد در آخر صفر کربلاست. اما هنوز مشهد از نظر حرکت مردمی خیلی عقب است. موکب های اربعینی میزبان زائران عراقی مشهد و باید در برقراری مواکب، دست کم در پنج روز آخر ماه صفر مردم ایران جهد بیشتری در مشهد برای اقامت زائران در خانه ها و چادرها و اطعام شان کنند. نه آن ...
نذری که هوشنگ توکلی را متحول کرد/ هیئت کودکی ام بعد از 60 سال هنوز پابرجاست
سیاه به تنم کند و مرا به دسته های زنجیرزنی بازار ببرد و زنجیر بزنم. وی افزود: بعد از چند روز سختی بیماری، حالم کم کم رو به بهبود رفت و مادرم نذرش را ادا کرد. زنجیر کوچکی برایم خرید که هنوز بعد از 70 سال آن را دارم. بعدها که بزرگ تر شدم جذب این جریان عاشورایی شده بودم. مادرم با فرهنگی که داشت این نذر را کرد. آینده ام را تعریف کرد و در اختیار این آیین بزرگ عاشورایی قرار داد. ...
صیغه کردن زن زیبا مرد را بی آبرو کرد / همسرم آرایش نمیکرد!
صیغه کردن زن زیبا مرد را بی آبرو کرد / همسرم آرایش نمیکرد! کاش قبل از آن که به فکر ازدواج مجدد بیفتم، لحظه ای هم به عواقب آن می اندیشیدم. تصمیم بسیار عجولانه ای بود و نمی دانستم این گونه زندگی ام در آستانه نابودی قرار می گیرد. اگر خواسته هایم را با همسرم بی پرده مطرح می کردم یا او را برای فراگیری مهارت های همسرداری تشویق می کردم شاید امروز ... به گزارش عرشه آنلاین، مرد جوان ...