عشق مجازی این دختر آبروی خانواده اش را برد + جزییات
سایر منابع:
سایر خبرها
ما همه هدفمان الله است
) باشد و من خیلی خوشحالم که توانستم افتخاری برای شما باشم. در ضمن شهادت تمامی شهدا افتخاری برای اسلام و خانواده خود هست و شما هم نباید ناراحت باشید، زیرا این همه شهید دادیم من هم یکی از آن ها مگر خون من از خون امام حسین (ع) و یارانش و دیگر شهدا رنگین تر است. ما همه هدفمان الله است. ای پدر و مادر عزیزم، امیدوارم برادرم را چنان بار آورید که مورد رضای خدا باشد و در راه اسلام قدم بردارد و هیچ وقت ...
سهمیه ها جبران مافات یا سکوی پرتاب!
فرزند جانباز 15 درصد هستم پدرم 28 ماه جبهه داشت. در دهه شصت خانه مان هم نزدیک پادگان ارتش در خیابان سیروس خرم آباد بود که دو بار در بمباران ویران شد همه ساکنان از پدر و مادر تا بستگان نزدیک ما هم زخمی شدند اما دنبال سهمیه نرفتند. پدرم در جبهه چند باری زخمی شده بود ولی سهمیه نگرفته بود بعد از سه بار مجروحیت و درمان های رزمنده محور بالاخره در یک بمباران شیمیایی در جبهه روانه بیمارستان اهواز شد و ...
شکنجه هم حریف اعتقاد آرمان نشد
، تشکیل نشدن کلاس صبح حوزه فرصت خوبی بود تا آرمان کمی بیشتر در خانه و کنار مادر بماند، موقع رفتن مثل همیشه با مادر دست داد و یا علی گفت و رفت، ساعت حدود سه بعد از ظهر بود که مادرش زنگ زد به آرمان و گفت: خیابان ها شلوغ است و شب زودتر بیا، او هم در جواب مادر گفت: باشه مامان، به همه سلام برسون ، یا علی، خداحافظ، استرس آشوب ها و شلوغی آن روزهای تهران، کار خودش را کرده بود و مادر را بی تاب پسر. ...
اسرار نیمه شبِ خیابان های تهران که توسط یک شهروند فاش شد
می کنم، با پدرم. آن مردی که آنجا می بینی پدرم است. بعد مثل آدم بزرگ ها به جایی خیره می شود و از زندگی می نالد: کارکردن سخت است. آدم خسته می شود. اما من مجبورم. مادرم مریض است و کس دیگری هم نیست که به پدرم کمک کند. من باید طوری کار کنم که بتوانم کمک خرجی مادرم باشم. نمی خواهم مادر در سن جوانی سختی بکشد. یک چیزی این وسط درست درنمی آید. رو به خالد کردم و گفتم: خب برویم با پدرت هم صحبت کنیم ...
انگیزه ام از شهادت، مسئولیت انسانی در پیشگاه خداست
...> انگیزه حرکت و شهادتم مسئولیت انسانی در پیشگاه خدا و اطاعت از رهبرم بود. حال چند تذکر دارم که امیدوارم شما والدین گرامی ام به آنها جامه عمل بپوشانید. 1- پدر و مادر و خواهرم و برادرانم شما را به ایمان به خدا و پاسداری از اسلام عزیز و نماز و دوری از نافرمانی بخدا و اطاعت از رهبر عظیم الشان خمینی بت شکن (ارواحناله الفدا) توصیه می کنم. 2- حیاطی که در تهران هست به خانواده هایی که عده ...
نوجوانی اش را با عشق به وطن تمام کرد
حالی که پای او تیر خورده بود خود را به جلوترین تانک رساند و نارنجک ها را منهدم کرد. خبر شهادت محمدحسین در اخبار اعلام شد. مادر با شنیدن این خبر به دلش گواه شد این پسر نوجوان، حسین اوست. اما پدرش قبول نکرد و می گفت این جوان در خرمشهر شهید شده و حسین آنجا نیست. اگر چنین پسری داشتم خدا را شکر می کردم. یک هفته بعد چند پاسدار نوید آسمانی شدن محمدحسین را به پدر و مادر دادند. بقایای پیکر این شهید ...
شوهرم شکارچی زنان جوان است ! / زن مشهدی نزد پلیس رفت
به گزارش رکنا ، زن 36 ساله با بیان این مطلب به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد گفت:15 ساله بودم که با فریبرز ازدواج کردم. او جوانی بسیار آرام و سر به زیر بود که درهمسایگی ما زندگی می کردند، اما هنگامی متوجه اعتیاد شوهرم شدم که دخترم به دنیا آمده بود. با وجود این مشکل خاصی را در زندگی احساس نمی کردم؛ چراکه پدر شوهرم همه کمبودهای ما را جبران می کرد و من هم به خاطر محبت های خانواده فریبرز در ...
زن مطلقه در خانه پدری کتک خورد / می خواهم عاشقانه ازدواج کنم + عکس و نظر کارشناسی
نداد و من هم مجبور شدم کار کنم. بعد از مدتی در یک شرکت خودرو سازی مشغول به کار شدم اما دیگر زمان رفتن به دانشگاه نداشتم و ادامه تحصیل ندادم.در این سالها با پسری ارتباط دوستی گرفتم و از همان ابتدا وی به من پیشنهاد ازدواج داد. وقتی ماجرا را با خانواده مطرح کردم به شدت مخالفت کردند اما میلاد و خانواده اش چندین بار به خانه ما آمدند و با والدینم صحبت کردند و پدرم هر بار به آنها بی احترامی میکرد و دوست ...
شاگرد همسرم جوان خوش چهره ای بود/ تا به خودم آمدم دیدم عاشقش شده ام/ شوهرم مچمون رو گرفت و...
...> صاحبخانه ام مجرد است و بجای کرایه خانه خواسته های بیشرمانه دارد نرگس 30 ساله به قاضی دادگاه خانواده گفت: چند سال قبل با مهدی ازدواج کردم او مرد پرتلاشی بود و برای خوشبختی من بسیار فعالیت می کرد، تولد مینا نیز انگیزه ما را در زندگی بیشتر کرد. وی ادامه داد: همه چیز خوب پیش می رفت تا این که همسرم شاگرد مجردی را برای فروشگاه استخدام کرد. او جوانی 30ساله و خوش چهره بود و در مدت ...
فیلم حیرت آور مرد 3 زنه ایرانی در تلویزیون / ازدواج سرگرمی منه !
دو هوو می خوانید.آرزو: بعد از ازدواج متوجه شدم، همسرم تمایل به چندهمسری دارد. همسر اول که 36 سال سن دارد و کارشناسی معارف اسلامی و کارشناسی ارشد تفسیر خوانده است، درباره ماجرای ازدواج با شوهرش می گوید: 20 سالگی ازدواج کردم. کسی شوهرم را به ما معرفی کردند و ایشان به همراه خانواده به منزل ما آمدند و با چند جلسه صحبت، رفت و آمد و مشورت با پدر و مادرم انتخاب شان کردم. در جلسات ...
نخست وزیر اسکاتلند: پدر و مادر همسرم در غزه گرفتار شدند
تماس از سوی مادر همسرش در غزه بود. یوسف گفت: "وضعیت فاجعه بار است، برای ما کابوس و برای آن ها شکنجه است. آن ها نمی توانند بخوابند و البته نگران احتمال بمباران خانه ای هستند که در آن زندگی می کنند. " یوسف گفت این زوج (پدر و مادر همسرش) تنها 6 بطری آب آشامیدنی دارند و در خانه ای زندگی می کنند که حداقل 100 نفر از جمله یک کودک دو ماهه در آن پناه گرفته اند. وی افزود: "ما ...
روایت دلدادگی شهیدی که دغدغه اصلی اش حجاب و ولایت فقیه بود
می گفت: حاج آقا! تو را به خدا فقط به ما نگو که شب ها برای خواب خانه چه کسی می روی که اگر ساواک آمد و از ما پرسید، ما دروغ نگفته باشیم. یک بار ساواک به درمنزل ما آمد. از کوچه چند دفعه به پنجرۀ خانۀ ما ضربه زده بودند. مادرم که بیدار شده بود، پابرهنه و بدون این که چراغ را روشن کند، خیلی آهسته رفته بود طبقۀ بالا و به پدرم گفته بود که ساواکی ها آمدند و در را می زنند. پدر گفته بود: شما بروید ...
خودکشی معمایی وکیل جوان در تهران / عروس و خانواده وکیل از هم شکایت کردند
مدرک به او نشان داد. همین موضوع باعث شد اختلاف شدید بین من و علی به وجود بیاید ، او به من شک کرد و بارها مرا کتک زد و روزهای آخر وقتی اختلافمان بالا گرفت به لنگرود خانه مادری اش رفت تا شبی که به من اطلاع دادند که او مرده است از علی خبری نداشتم. این زن جوان افزود: پدر و مادر علی مدعی شدند که من باعث مرگ او شده ام اما من از آنها شکایت دارم و با مدرک به دادگاه اثبات می کنم که علی ...
با این روش هنر عذرخواهی را در خانه اجرا کنیم
ترسد کار بالا بگیرد، با این جمله به کمک می آید بگذار این دفعه بیاید! ، اما این جمله باعث عصبانیت بیش تر پدر می شود. وقتی همه در ماشین می نشینند، سعید به پروانه می گوید: اصلاً تقصیر شما است که معذرت خواهی را به بچه یاد ندادی! چشمان پروانه گرد می شود، اما جوابی نمی دهد تا وضع بدتر نشود. چند ساعتی می گذرد. حالا در راه برگشت به خانه هستند و انگار وقتش شده باشد؛ وقت گفتن جمله طلایی، پروانه به ...
اسرائیلی ها حتماً همین بلا را سر پسرم آوردند!
محمدحسین هم خداوند پسر دیگری به پدر و مادرم داد. اما متأسفانه پدرم در 40 سالگی و زمانی که محمدحسین نوجوان بود، درگذشت. مادرم ما بچه ها را به سختی بزرگ کرد. محمدحسین هم بعد از درگذشت، پدرم درس را رها کرد و رفت تا حرفه ای بیاموزد. او در جوانی مکانیک کاربلدی شده بود. به ورزش های رزمی و اسب سواری و رانندگی هم خیلی علاقه داشت. اعدامی ها را به خانه می آورد و به آنها غذا می داد محمدحسین 20 ...
چرا باید کتاب های قصه های خوب برای بچه های خوب را بخوانیم؟
.... آن سال ها با همان سواد مدرسه ای نصفه و نیمه ام خودم تنهایی کتاب هایم را می خواندم، یعنی رسم بر این نبود که مثل توی فیلم ها و مثل امروز من و دخترکم، پدر و مادری دراز بکشند کنار بچه شان و با هم کتاب بخوانند. پیدا کردن و فهمیدن معنی واژه ها هم بر عهده خودم بود. تخیل کردن هم به کمک نقاشی های ساده داخل کتاب بود. نمی دانم چرا ناشر کتاب قصه های خوب... ، امیرکبیر، در چاپ های جدید کتاب، نقاشی ها را حذف ...
یک روز و نیم را از دست ندهید
پایانی این کتاب همانند نام کتاب در یک روز و نیم خلاصه می شود و نشان از این دارد که اگر پشتکار و عزم راسخ در وجود هر انسانی باشد، هیچ اتفاق خوبی دور از دسترس نیست . در این داستان فراز و نشیب های یک پسر در سن 15 سالگی را می خوانیم که در روستایی زندگی می کند و با سن کمی که دارد مجبور به تحصیل و کمک خرج بودن پدر خود نیز است، همان طور که تمام نوجوانان در این سن پر جوش و خروش هستند، نوجوان ...
هیچ کس سر قولش نماند/ اگر قبول نکنند مجبورم مهاجرت کنم
.... قطره چشم را می سوزاند و من هم کوچک بودم. پدر و مادرم برای اینکه راضی ام کنند برایم خوراکی و ژله می خریدند. ژله را گرفت، قطره را داخل چشمش ریختند و بعد به داخل اتاق دکتر رفت. روی صندلی نشست و دکتر دست هایش را تکان داد و پرسید؛ جنان این چند تاست؟ تا 8 سالگی بینایی او در حدی بود که نقاشی می کشید. در نقاشی هایم چشم و مژه وجود داشت و از همین طریق هم متوجه بینایی من شدند. حدود 30 درصد بینایی داشتم ...
مهریه ام را می بخشم ولی خط رند را پس نمی دهم
. دلیل این کارهایش چیست؟ هدیه ناگهان بغض می کند و با لحنی پر از غم می گوید: این مرد که می دانست من حساس هستم، هر بار با این حرف آزارم می داد. من دیگر نمی توانم با او زندگی کنم. او چند سال است با گفتن این حرف من را اذیت می کند و مهم تر از همه می داند که من با این حرف آزار می بینم. من قبول ندارم که کارهای خانه روی دوش او افتاده است. او مثل یک پسربچه ریخت و پاش می کند و من ترجیح دادم کاری کنم ...
بخاطر پدرم از خانه فرار کردم | وقتی خواب بودم به من ....
به گزارش اینتیتر به نقل از 9 صبح، من هلیا هستم 5 سال بیشتر نداشتم که پدر و مادرم از هم جدا شدند چند سالی نزد مادر بزرگم زندگی میکردم تا اینکه او به خاطر بیماری که داشت فوت کرد و من نزد پدرم و حضور پرستار خانگی زندگی را ادامه دادم روزهای سختی را تجربه کردم پدرم بداخلاق بود و هیچ وقت حوصله مرا نداشت بزرگتر که شدم وقتی علت جدایی مادرم را پرسیدم؟ پدرم گفت او زن بدی بود و با مردان غریبه رابطه داشت ...
اجازه اعزام به جبهه؛ بزرگترین هدیه مادر به فرزند شهیدش
.... او در خانواده اخلاقش نمونه بود و مرتب به خانه اقوام سر می زد و با آن ها رفت و آمد داشت. وقتی به او می گفتم که چرا این قدر به خانه ی فامیل می روی به من می گفت که اسلام دستور داده که صله رحم بکنید. او اهل نماز و روزه بود. در آن زمان خیلی از جوان ها منحرف می شدند ولی خدا خواست که او به این راه ها کشیده نشود. خیلی از جوان ها نیز به گروهک ها می پیوستند ولی برادرم به خاطر نان حلالی که ...
بخاطر خواسته های کثیف شوهرم که هر شب من را با دوستانش.....
عصبانیت به شدت کتکم زد و مرا از خانه بیرون انداخت چند روزی را در خیابان ها و پارک های شهر سرگردان بودم و نمی توانستم تصمیم درستی بگیرم در این وضعیت به خانه پدرم بازگشتم اما او حتی در حیاط را هم باز نکرد چرا که پول های کرامت را به من ترجیح می داد. حتی وقتی نزد خواهران و برادرانم رفتم آن ها نیز مرا نپذیرفتند. دیگر از همه جا رانده شده بودم که به ناچار دوباره نزد کرامت بازگشتم و از او عذرخواهی ...
رنج طلاق، روی دوش فرزندان
، زمان مناسبی برای چنین کاری است. اگر والدین چند فرزند در خانه دارند، بهتر است این یک جلسه دسته جمعی باشد و همه فرزندان حضور داشته باشند. احتمالا کودکان پس از شنیدن این خبر مدتی سکوت خواهند کرد و پس از آن سؤالات زیادی از پدر و مادر خواهند داشت. والدین باید سعی کنند با آرامش به سؤالات آن ها پاسخ دهند. کودکان در هر سنی که باشند، حق دارند بدانند والدینشان به چه دلیل نمی خواهند با هم زندگی ...
علت یبوست چیست؟ | درمان یبوست با روش خانگی +ویدئو
پسر یک خانواده وقتی که تصمیم به تغییر جنسیت گرفت هرگز فکر نمی کرد با اینکار مادرش هم تشویق به این کار خواهد شد! آنها فکر میکردند از خانواده طرد خواهند شد اما خانواده هویت جدیدشان را پذیرفت! در یک اتفاق عجیب یک مادر و پسر همزمان تصمیم گرفتند که تغییر جنسیت دهند و سریع این کار را انجام دادند. مادر و دختری که با هم تصمیم گرفتند تا جنسیتشان را تغییر دهند و بنابراین برای عمل ...
پسر شهید شد، مادر زنده نماند + فیلم
و جبهه به جان رامین افتاد. پدر و مادر هر دو مخالف سرسخت رفتن رامین به جبهه بودند. پدرش یکبار در زمان اعزام به جبهه او را برگرداند. جالب است که رامین تنها فرزند یا فرزند اول این مادر نیز نبود؛ اما عشقی افلاطونی میان آنها بود. پدر یکبار در زمان اعزام و موقع حرکت قطار کاروان اعزامی به جبهه، رامین را از قطار پیاده کرد و او را برگرداند. اما رامین باز هم به جبهه رفت. وی تشریح کرد: مدتی که از ...
چند وصیت نامه از شهدا
کنید جبهه را گرم نگهدارید. وصیت نامه شهید رجب کمک ن ژاد ... وصیت من به همه عزیزان این است که همیشه پشتیبان ولایت فقیه باشید... وصیت نامه شهید علی قوچانی مادر و پدر عزیزم! امانتی که به شما داده شده بود، به صاحب اصلی آن بازگردانیده شد، کسی که چیزی را امانت می گیرد موقع پس دادن هیچ گاه ناراحت نمی شود. مادرم! من شما را خیلی دوست داشتم، همچنین پدر ...
عهد مادر دختری برای زندگی با سر کچل!
، دوست نداشتم مادرم را ناراحت ببینم، اما پس از چند هفته ای احساس کردم از نظر روانی در شرایط مساعدتری قرار دارم، من و مادرم هر دو پرستار یکدیگر بودیم و تصمیم گرفتیم با هم عهد و پیمان دوستی ببندیم. بتانی و مادرش نزدیک به 3 ماه است که تحت شیمی درمانی قرار داشته و به گفته پزشکان اوضاع جسمانی شان رو به بهبودی است. مایبریت لارسن می گوید، به گفته متخصصان یک سال طول می کشد تا سلول های سرطانی با دارو ...
اعترفات زنی که همسر پولدارش را کشت: شوهرم اذیتم می کرد، با همدستی پسر بنگاهدار او را کشتم
بود و اذیتم می کرد، به همین خاطر دلخور بودم. به طور اتفاقی زمانی که قصد یک معامله را داشتم با هم دستم که در بنگاه پدرش کار می کرد آشنا شدم و چند بار با هم بیرون رفتیم و در نهایت او بود که با کارت بانکی شوهرم برایم دارویی خرید که به خورد امین دادم و او کشته شد. همدست این زن نیز در بازجویی ها به جرم خود اعتراف کرد و گفت: به خاطر اعتیاد دفعات زیادی دست به سرقت زده ام و شاید 20 بار زندان ...