دستیاری سرالکس تا مشت های گره کرده/ وزارت ورزش و فدراسیون، سوهان روح کی روش
سایر منابع:
سایر خبرها
مدافع پدیده : قسمت اینطور رقم خورد که در پدیده فیکس شوم | پدیده رکنی مهم دارد
به گزارش خبرگزاری فوتبال ایران پارس فوتبال دات کام ؛ محمدحسین مرادمند در خصوص سال 94 گفت: چه در بعد حرفه ای و ورزشی و چه در بعد شخصی، 94 سال فوق العاده خوبی برایم بود. امیدوارم بتوانم در سال 95 این آرامش و اتفاقات خوب را ادامه دار داشته باشم. قطعا فکر می کردم که باید شرایطی داشته باشم تا خودم را در سال 94 بیشتر نشان دهم. به هر حال قسمت اینطور رقم خورد که به پدیده بیایم و فیکس شوم، به تیم ملی ...
“تلگراف” و “تلگرام” در خدمت آزادی بیان
حدود 140 سال پیش، نوآوری تلگراف در ایران با استقبال مراجع و عموم مردم مواجه شد و همین امر، آغازگر انقلاب اجتماعی بزرگی شد که از جمله نخستین دستاورهای آن، تمرین آزادی بیان شهروندان بود. 140سال بعد، دولت یازدهم، با وجودی که می توانست مانند دولت های پیشین عمل کند و رسانه های اجتماعی عرضه کننده محتواهای فاقد کنترل مثل پیام رسان فوری “تلگرام” را ببندد، اما چنین نکرد، بلکه مقاومت کرد و به حق ...
پرحاشیه ترین خداحافظی فوتبالی سال+ عکس
ری خوانی در صفحات اجتماعی بازیکنان فوتبال کار عجیبی نیست و بین همه هواداران معمول و رایج است. با این حال برخی مواقع ستاره های این ورزش محبوب ممکن است به دلیل توهین هایی که مشاهده می کنند به طور موقت یا برای همیشه صفحه خود را پاک کنند. علی کریمی پیشکسوت محبوب فوتبال که پایش به ماجرای فرهاد مجیدی و حضور در ورزشگاه آزادی باز شده بود، در مصاحبه ای گفت در روزهای سخت از پرسپولیس حمایت کرده و ...
5 رکورد در انتظار شکسته شدن به وسیله مسی
طرفداری- در اواسط دهه نخست قرن 21 میلادی هنگامی که فرانک ریکارد برای نخستین بار به لیونل مسی بازی می داد شاید اصلا فکرش را هم نمی کرد که روزی آن پسرک خجالتی با مو های بلند، دنیا را در مقابل خود به زانو درآورد. آن پسرک حالا پس از یک دهه در جایی ایستاده است که شاید هیچ یک از بزرگان فوتبال تجربه ایستادن در آن جا را نداشته اند. مسی به همراه رونالدو در این چند فصل آنقدر رکورد های متفاوت را شکسته اند ...
آنها که رفتند/ کدام چهره های هنری در سال 94 رخ در نقاب خاک کشیدند؟
شاعر شهر به فکر رفتن افتاد. محمدعلی سپانلو برای ترک تهران بهترین فصل و بهترین ماه را انتخاب کرد. شاعری که غیر از شعر نویسنده و محقق و مترجم هم بود و نقش مهمی در شعر و ادبیات معاصر ایران داشت. سپانلو متولد آبان 1319 بود و وقتی که چشم از جهان فروبست 75 سال داشت. ابوالحسن نجفی وقتی خبر درگذشت آقای مترجم منتشر شد خیلی ها عزادار شدند. چه آنهایی که در جنگ اصفهان زیر دست ...
ستاره سابق استقلال، مهره ای تأثیرگذار در تیم کی روش
ترین مدافع ایران در مسابقات مقدماتی جام جهانی است و اولین مردی ست که در حین ارنج تیم ملی در میان مدافعان نامش به زبان می رسد، او که در جام جهانی 2014 بازی های خوبی هم انجام داد در بازی های جام جهانی روسیه با 34 سال سن، یک باتجربه بسیار فعال و پر تحرک خواهد بود. پژمان منتظری در 32 سالگی لیاقت بالاتر از اینها را دارد. مردی که در 28 سالگی برای اولین بار ملی پوش شده است حالا این فرصت را دارد که تا جام جهانی از مرز 60 بازی ملی بگذرد، او 3 بار قهرمان لیگ و 2 بار قهرمان جام حذفی ایران شده است. ...
به بهانه تولد مانوئل نویر؛ وارث خلف سنگربانان افسانه ای فوتبال آلمان
فوتبالیست آلمانی را در این فصل از آن خود کرد، او همچنین توانست با رای کاربران وب سایت یوفا در تیم منتخب سال یوفا قرار گیرد. اوج کار او در جام جهانی برزیل بازی مقابل الجزایر بود، بارها و بارها از محوطه بیرون آمد و در نقش یک دفاع آخر ضدحمله های الجزایر را خنثی کرد. در فینال ماراکانا ستاره های آرژانتین را ناکام گذاشت، 30 دقیقه وقت اضافه، آلمان یک بر صفر پیش افتاده است، توپی به فضای خالی محوطه ...
سجادی: استعفای کی روش به ما اعلام نشده؛ قرارداد او 4 ساله است و باید بماند
به دلیل مسابقات مختلف در سال گذشته برگزار نشد را در دو ماه اول سال جدید و بقیه فدراسیون ها را نیز طبق روال در پایان سال 95 برگزار می کنیم." معاون توسعه ورزش قهرمانی و حرفه ای وزارت ورزش و جوانان در پایان در مورد شرایط تیم ملی فوتبال و سرمربی پرتغالی این تیم گفت: "خوشبختانه صعود تیم به مرحله بعدی مسابقات تقریبا قطعی است و تیم شرایط خوبی دارد و در بازی مقابل هند خیلی خوب ظاهر شد. امیدوارم ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (232)
خانم بامزه. سلفی مرجانه گلچین به همراه عموهای فیتیله ای. هدیه خانم چرا اینقدر عجله کردید؟ خوب صبر میکردید 5 روز دیگر 13 بدر را با نوروز یکجا تبریک میگفتید تا دوباره کاری نشود! محسن جان شما که رفیق خوبی هستی یه نگاه به محسن بنگر بیانداز، انگار اصلا حال و روز خوبی ندارد. شهریار فوتبال ایران بعد از یک تمرین خسته کننده. سعید معروف والیبالیست محبوب ...
اسدی: پیشنهاد میزبانی سه باشگاه ایرانی حاضر در لیگ قهرمانان به یکدیگر نزدیک است/ نگاه ما به فوتبال سیاسی ...
مجمع فوق العاده برگزار شده و تصمیم گیری می شود، گفت: اینکه اساسنامه فدراسیون تا روز 11 اردیبهشت ماه به تصویب هیات دولت می رسد یا نه را باید از وزارت ورزش بپرسید اما برای برگزاری مجمع فوق العاده بعدها تصمیم گیری خواهد شد. اسدی همچنین سال 1395 را به تمامی هموطنان و به ویژه فوتبال دوستان و اهالی فوتبال تبریک گفت و ابراز امیدواری کرد فوتبال ایران در سال جدید روند رو به رشد خود را ادامه داده و به موفقیت های بزرگی دست یابد. ورزشی**9129** 1701 انتهای پیام /* ارتباط با سردبیر: info@avaeabiposhan.ir تماس بی واسطه با مسئولین ...
17 راه برای پس انداز پول در تعطیلات
متوجه می شود که تاریخ پاسپورتش منقضی شده است، بنابراین برنامه سفر به هم می خورد و اعضای خانواده هیچ کاری نمی توانند بکنند غیر از اینکه از خیرِ سفر بگذرند. دیگر بدتر از این نمی شود... حالا خانواده یک پرواز ارزان و البته غیرقابل استرداد را از دست داده اند... پاسپورت شما باید به مدت شش ماه پس از بازگشت اعتبار داشته باشد. ضمن اینکه حداقل دو صفحه از آن برای ویزا و مهرهای ورود و خروج خالی باشد. ...
کلید آشتی شجریان با مردم در دست خود اوست، نه دولتمردانی که بخاطر قدرت از غیرت دینی می گذرند
دست داده بود و این نوع خوانندگان یا به خارج فرار کرده بودند و یا عملا خانه نشین شده بودند فرصت بی نظیر و گرانبهایی برای شجریان ایجاد شد تا در عرصه ی موسیقی سنتی یکه تاز میدان شود و روز به روز مشهورتر و محبوب تر گردد. انتشار ده ها کاست و برگزاری انواع کنسرت ها در داخل و خارج همه مدیون فضای پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای شجریان بود. در این مدت گاه می شد که شجریان در اعتراض به پخش برخی موسیقی ها که ...
حمایت وزارت ورزش از کی روش
به گزارش نامه نیوز، نصر الله سجادی معاون توسعه ورزش قهرمانی و حرفه ای وزارت ورزش و جوانان در مورد شرایط تیم ملی فوتبال و سرمربی پرتغالی این تیم گفت: خوشبختانه صعود تیم به مرحله بعدی مسابقات تقریبا قطعی است و تیم شرایط خوبی دارد و در بازی مقابل هند خیلی خوب ظاهر شد. امیدوارم در مسابقه پیش رو برابر تیم عمان نیز با قدرت بازی کند تا با حداکثر امتیاز به مرحله بعد صعود کنیم و با تمهیدات و پیش بینی های ...
ارائه خدمات 24 ساعته بانک شهر در ایام نوروز
شبانه روز به ملت شریف ایران در نظر دارد حسب نام گذاری امسال توسط مقام معظم رهبری با عنوان اقتصاد مقاومتی، اقدام و عملگرایی را در بطن خدمت رسانی به ملت شهید پرور و ایرانیان و همشهریان اصفهانی با خدمات نوین و 24 ساعته بدون هیچ گونه دغدغه و اتلاف وقت متبلور کند. بهترین ثروت وقت مردم عزیز می باشد، ما در بانک شهر برای عزیزانمان فرصت ایجاد می کنیم، هم فرصت سرمایه گذاری و هم فرصت استفاده از تمامی اوقات ...
بهترین خاطره ام پیوستن به تیم شاهین بوشهر بود/ امسال 5هزار تومان عیدی از بابام گرفتم
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از تنگستان نما ، افشن محمدی قطعا یکی از بازیکنان شاهین بوشهر در فصل 94-95 بوده است که مربی تیم روی آن حساب ویژه ای باز کرده است. با این حال از آغاز سال نو گفتگوی کوتاهی با او داشته ایم که خواندنش برای هواداران شاهین بوشهر خالی از لطف نیست: لطفا خودتون را معرفی کنید. افشین محمدی متولد 15/4/65 ساکن اهرم هستم. از کدام یک از ...
پایان کار جام دوستی بندرخمیر در غیبت متولی ورزش شهرستان/ مسئولان ظرفیت های فوتبالی بندرخمیر را جدی نمی ...
استان هرمزگان تبدیل کرده است. متأسفانه بسیاری از زمین های فوتبال و ورزشی این شهرستان خاکی هستند و این موضوع تا کنون مشکلاتی را برای بازیکنان به وجود آورده است. بی توجهی اداره ورزش و جوانان شهرستان و استان به جوانان این بندر تاریخی از غیبت آنان حتی در اختتامیه جام دوستی به چشم می خورد اما این همه درد ورزش و جوانان شهرستان نیست و باید آن را در عدم برخورداری یا کم برخورداری جوانان ...
آذری: در مناقشه با سعودی ها تابع تصمیم مقامات ورزش هستیم
. امیدوارم هر اتفاقی می افتد، به سود ورزش کشور باشد و باعث نشود بیش از این ضرر کنیم. مدیرعامل ذوب آهن در پاسخ به این پرسش که آیا تیمش در سال 95 دو جام قهرمانی کسب می کند، گفت: اینطور به ماجرا نگاه نمی کنم. سال 95 می تواند سالی برای جهش بهتر ذوب آهن باشد. ما باید تلاشمان را بیشتر کنیم و با حمایت هایی که از طرف کارخانه ذوب آهن می شود، می توانیم نتایج بهتری را کسب کنیم. از سوی دیگر در سال 95 می ...
ماجرای جوش آمدن خون خاتمی از یک اردوی مختلط!
غلامرضا خواجه سروی گفت: وقتی سال 84 وزارت علوم را تحویل گرفتیم، چیزی غیر از یک فضای سیاسی شکست خورده در دانشگاهها به چشم نمی خورد که خیلی از کسانی که در دانشگاهها در حال فعالیت بودند به خاطر افراط در عمل سیاسی و تندروی های بی مورد منزوی شده بودند. تفاوت های سیاسی و فرهنگی دولت نهم و دهم با دولتهای پیش از خود، اتفاقا در زمینه دانشگاه نیز ظهور و بروزهای خاص خود را به همراه داشت؛ تفاوت ...
بزرگترین شکست برانکو بعد از 15 سال زندگی در ایران!
برانکو در مصاحبه با سایتی از شهر زادگاهش در کرواسی در خصوص ایران گفت: "من سال ها در ایران کار کرده ام، به زندگی در اینجا عادت کرده ام، راه روش زندگی و ذهنیت ایرانی ها خیلی نزدیک به کروات ها است. تمام سال های حضورم در ایران بسیار عالی بوده است و بزرگترین شکست من در این سال ها یاد نگرفتن زبان فارسی بوده است. البته چندین کلمه اساسی را بلد هستم اما این کافی نیست، با تجربه شش سال زندگی در ایران فکر هم ...
برخی جاها مواد مخدر و سلاح را می شد مثل نان خرید
چون بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! گروه بین الملل [...] چون بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! گروه بین الملل مشرق – در قسمت قبل این نوشتار (که ترجمه ای است از سفرنامه ی فهمی هویدی به افغانستان طالبان در سال 1377 شمی با عنوان طالبان، سپاهیان خدا در نبردی اشتباهی! ) ماجرای چگونگی آغاز سفر نویسنده به افغانستان را خواندیم و ایراداتی که به او گرفته می شد تا از این سفر منصرف شود را مرور کردیم. همچنین دیدیم که نویسنده چطور خود را به پاکستان رساند و از آنجا چطور برای وارد شدن به افغانستان به سمت مرز حرکت کرد. ماجرای مواجه با اولین نیروی طالبان و آخرین نیروی طالبان هم ذکر شد. بخش دوم این خاطرات را با هم می خوانیم: حالا ما داخل یک دولت، در دلِ دولت پاکستان هستیم. روی نقشه اگر بخواهی حساب کنی، هنوز از پاکستان بیرون نرفته ایم، و هنوز داخل مرزهای آن هستیم. اما در حقیقت امر، داستان طور دیگری است. این نقطه که حدودا 55 کیلومتر را در بر می گیرد، در اصل تحت سلطه ی حقیقی حکومت پاکستان قرار ندارد. یک جورهایی می توانی بگویی یک منطقه آزاد است. مسئولین این منطقه و اداره کنندگان امورش، شیوخ مشهور قبایل باتان هستند که در دوطرف مرز (یعنی هم در پاکستان و هم در افغانستان) پراکنده اند و حضور دارند. از آنجا که این منطقه، منطقه ی آزاد است، به همین دلیل هرچه در پاکستان ممنوع است، در اینجا مجاز است. از تجارت سلاح گرفته تا تجارت مواد مخدر. از این بگذریم که اینجا، ایستگاه اصلی قاچاق به هر دو کشور است. این اطلاعات برای من تازه نبود، بیست سال پیش هم که در سفرم به افغانستان از اینجا دیدن کردم، مواد مخدر در پیاده رو هم فروخته می شد. سلاح هم –که بخشی از آن در همان منطقه تولید می شد- مثل نان در کنار جاده ها در دسترس بود! از همان جهت که این منطقه منطقه ای آزاد است، در طول سال های گذشته جریان برق را به صورت مجانی از حکومت پاکستان دریافت می کرد، آبش را هم از چاه های همان منطقه به دست می آورد. به دلیل فشار بحران اقتصادی ای که کشور به آن دچار بود، حکومت اسلام آباد تصمیم گرفت برای برقی که به این منطقه می داد، مبلغی را تعیین کند. این چیزی بود که موجب تحریک شیوخ قبائل بر علیه حکومت و اعلام شورش آنها شد. و بستن و حمله به راه های تجاری این منطقه یکی از نشانه های این شورش است و همین، چیزی بود که موجب شد نیروهای حکومتی در پیشاور، دیروز به ما اجازه عبور به طورخان را ندهند. در آن ساعات اولیه صبح، با وجود هیبت و هراس انگیز بودن کوه ها[ی سر به فلک کشیده]، جاده، آباد و آرامش بخش به نظر می رسید. شدت حرکت در آن زیاد بود و کاروان ماشین های پر از کالا، با سرعت کم و احتیاط از لبه های کوه در حرکت بودند. البته می ترسم کلمه پر ، نتواند منظور مرا برساند، چون ماشین های باری ای که من می دیدم در اصل در حکم یک سری تپه و کوه متحرک بودند، از بس که جنس در آن گذاشته بودند و ابعاد ماشین را (طولی و عرضی و ارتفاعی) بزرگ کرده بودند! دلیل مسئله این بود که هر کالای صنعتی و تولیدی ای که افغانستان چند میلیون نفری (که حالا بیش از بیست میلیون نفر جمعیت داشت) لازم داشت از طریق پاکستان وارد می شد، حالا یا خود پاکستان هم از خارج وارد کرده بود یا ساخت پاکستان بود. این مطلب نشانگر میزان سودی بود که اقتصاد پاکستان از ادامه ی به هم ریختگی اوضاع در افغانستان و توقف ماشین تولید (در همه ی زمینه ها) در آن کشور می برد. این مطلب تقریبا می توانست تأییدی باشد بر حرف برخی آدم های خبیث که می گویند سودی که پاکستان از جنگ در افغانستان می برد کمتر از استفاده ای که می خواهد در سایه ی صلح به آن برسد، نیست. این نکته هم از چشم آدم مخفی نمی ماند که وانت هایی که به افغانستان می رفتند جنس های صنعتی یا کنسرو بود، اما ماشین هایی که داشت از افغانستان برمی گشت یا آدم سوار کرده بود یا مواد خام بار زده بودند (یا چوب یا تولیدات کشاورزی، از قبیل انگور و سیب و انار) یا آنکه خالی بودند و آمده بودند تا از نو جنس بار زده و به افغانستان ببرند. *** وقتی چشم مان افتاد به لشگری از مگس ها که در هوا می چرخیدند، و سر و صدا و هیاهوی بلندی به گوشمان رسید، و حجم انبوهی از افراد پیاده را دیدیم، و پلیس لاغری را که داشت با عصایی بلند دختربچه ای را به جلو می راند، و دستفروش هایی که در دو طرف راه هرچه خوردنی و نوشیدنی که ممکن بود می فروختند، و ارزفروش هایی که برای جلب نظر، پشت میزهای چوبی بلندی نشسته بودند، دیگر آن موقع لازم نبود کسی خبرمان کند که حاجت روا شده و به طورخان رسیده ایم، دروازه ی ما برای ورود به امارت اسلامی افغانستان . در بین این چیزها، هیچ کدام برای من جدید به نظر نمی رسید. من خودم اهل کشوری بودم که با این قبیل تصاویر مأنوس بود، از مگس ها گرفته تا سر و صدای مردم و جمعیت عظیم آدم های پیاده، و حتی چوب پلیس و فحش هایش. چیزی که بیش از همه ی اینها در آن صحنه نظرم را جلب کرد، چیز دیگری بود که برای اولین بار در زندگی ام می دیدم: صف طولانی ای از بچه های کوچک به چشم می خورد که از پنجره ی ماشین، شبیه صف مورچه هایی بود که در سکوت روی زمین راه می رفتند و اول صف، که داخل خاک افغانستان بود (پشت پست بازرسی ای که چیزی نبود جز یک سری آهن که راه را قطع کرده بود) دیده نمی شد. آخر صف هم با حرکتی یکنواخت و آرام، جلوی چشم همه به سمت عمق اراضی پاکستان پیش می رفت. هر بچه ای روی دوشش یک تکه آهن گرفته بود. برخی آهن ها بزرگ تر یا بلندتر بودند و آنها را دو بچه، هن هن کنان و عرق ریزان، حمل می کردند. پرسیدم داستان چیست، گفتند این بچه ها برای برخی تاجران اجناس اسقاطی و قراضه کار می کنند. می گفتند این تاجرها توانسته بودند از طریق تجارت با بقایای سلاح های روسی خراب که بی صاحب در تمام افغانستان ریخته شده بود، ثروت های هنگفتی به جیب بزنند. چون جا به جایی صدها تانک و توپ سنگین سخت بود، این تجار تصمیم گرفته بودند آنها را به تکه های کوچک تقسیم کرده و بعد به داخل پاکستان قاچاق کنند و بعد آنها را بفروشند. این تکه ها در پاکستان ذوب، و برای مصارف دیگر به کار گرفته می شد. تعجبم وقتی بیشتر شد که فهمیدم این صف ها، از اوایل دهه ی نود میلادی به صورت منظم و مستمر ادامه دارد، چون حجم عظیمی از سلاح های شوروی خراب شده در خاک افغانستان وجود دارد. ممکن نبود به ذهن کسی خطور کند که آخر کار سلاح های شوروی که برای به زانو درآوردن و سرکوب افغان ها به آن کشور فرستاده شده بود به اینجا بکشد، هر چند این سرنوشت، بعد از سرنوشتی که خود اتحاد شوروی به آن دچار شد و ممکن نبود به ذهن بشری خطور کند، دیگر چندان عجیب به نظر نمی رسید. با نیشگون همراهم به خودم آمدم، تذکر داد نیامده ایم اینجا که بمانیم، آمده ایم که از اینجا رد شویم و داخل افغانستان برویم. حرفش را پذیرفتم. جلو راه افتاد و رفتیم به ساختمانی که در آن چند پلیس پاکستانی با هیکل های قشنگ و قامت های بلندشان نشسته بودند. کاری که باید می کردیم را انجام دادیم و بعد از پله پایین رفتیم و وارد اتاق دیگری شدیم. در آن اتاق خلایقی را دیدم که انگار ریش را با ترازو به مساوات بینشان تقسیم کرده بودند، و از چهره شان سرسختی و تندی پیدا بود. نمی توانستم در بینشان رئیس را از مرئوس تشخیص دهم، کما اینکه نمی توانستم کارمند را از ارباب رجوع تشخیص دهم. همراهم که متوجه حیرتم شده بود در گوشم گفت: اینها جماعت طالبان اند! آمدن از یک طبقه به طبقه ی دیگر، شبیه رفتن از عصری و زمانی به عصر و زمان دیگری بود. سریعا به کسانی که نشسته بودند سلام کرد، با تعجب نظرشان به سمتم جلب شد. خطوط چهره شان وقتی گذرنامه ام را دیدند و فهمیدند عرب و مسلمانم باز شد. سریعا آمدند به سمتم و با خوشحالی آشکاری شروع کردند به خوشامدگویی و دست دادن، انگار دوستانی باشیم که بعد از مدت ها دوری باز همدیگر را ببینیم. ناگهان با جوان های طالبان رو در رو شده بودم و این، باعث شوک و حیرتم شده بود، جوان هایی که از وقتی در افق افغانستان ظاهر شدند همه ی دنیا را به خود مشغول و مردم را حیران کرده اند. البته تعجب و شوکم خیلی طولانی شد، چون بعد از آنکه گذرنامه ی مرا مهر کردند یکی شان گذرنامه را به دستم داد و به فارسی گفت: خداحافظ حالا باید سریع می رفتیم سوار ماشین مان می شدیم تا به کابل برویم. انسان کلی عذاب می کشد تا به کابل برسد. وقتی هم به آنجا می رسد، شوکه می شود. و خیلی خوش شانس خواهد بود اگر بعد از مدتی ماندن در آنجا افسردگی نگیرد! به دلیل اینکه فرودگاه کابل تعطیل، و در تیررس سلاح های احمد شاه مسعود –فرمانده مخالف طالبان که در پایگاهی در 25 کیلومتری پایتخت مستقر است- قرار دارد، کسانی که می خواهند به کابل بیایند راهی ندارند جز آنکه از ماشین و راه های زمینی استفاده کنند. مشکل اینجاست که ماشین در دسترس است ولی آنچه راه خوانده می شود، اصلا اینطور نیست! اینکه یک راهی روی نقشه ترسیم شده باشد، لزوما به این معنی نیست که الان در عالم واقع هم بر روی زمین وجود داشته باشد! بله، در افغانستان، راه هایی قبل از سالهای جنگ داخلی وجود داشت، اما به طول انجامیدن 20 ساله ی جنگ موجب شد که دو طرف درگیر یعنی هم کمونیست ها و هم مجاهدین [1]، راه ها را اهدافی نظامی در نظر بگیرند که می شد با نابود کردن آنها جلوی حرکت دشمن را گرفت یا محاصره اش کرد. هیچ کدام از طرف های درگیری هم در انجام این کار کوتاهی نکردند! من گواهی می دهم که در این مأموریتشان پیروزی بزرگی به دست آوردند، شاید اصلا این نابود کردن راه های مواصلاتی، بزرگترین پیروزی طرف های درگیر بوده باشد! ضمنا به این دلیل که جریان بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! مسئله به همین جا ختم نمی شود، چرا که قسمت هایی از راه ها که از سر تصادف از آسیب خمپاره باران جسته، باران ها و سیل ها به سروقتش آمده و این هم همراه شده با اهمال و عدم صیانت از راه ها، از همین رو آنجا ها هم خود به خود و در سکوت، به سریال حفره های خمپاره باران ها پیوسته است! با توجه به مجموعه این دلایل، حالا راه ها هیچ نقشی ندارند جز آنکه به ماشین ها نشان دهند که در صحراهای وسیع افغانستان باید به کدام سمت برانند. در این وضعیت، عاقل کسی است که به جای حرکت بر روی این جاده، از کنارش حرکت کند و حرکت بر روی کوه و تپه ها را بر حرکت بر روی این جاده ترجیح دهد. بدشانس کسی که باور کند که این جاده است و از روی آن حرکت کند یا اینکه در برخی اوقات مجبور بشود از روی آن حرکت کند. البته در هر حال، هر دویشان قربانی این وضعیت اند. چون سفری که قاعدتا باید دو ساعت یا سه ساعت طول بکشد، حالا هشت یا حتی نُه ساعت به طول می انجامد. چون ماشین ها در این مسیر با سرعت متوسط بیست کیلومتر یا حتی احیانا ده یا حتی پنج کیلومتر در ساعت می رانند. حالا اگر این ماشین، یک وانت یا کامیون حامل اجناس باشد که دیگر باید با نهایت آهستگی و احتیاط و لاک پشتی حرکت کند! روی همین حساب، رسیدن از یک شهر به شهر دیگر، با مسافتی که بینشان هست سنجیده نمی شود [مثلا گفته نمی شود بین این شهر تا آن شهر 50 کیلومتر فاصله است] بلکه با ساعت هایی که مسافر باید بین این دو شهر در راه باشد سنجیده می شود. [مثلا گفته می شود از این شهر تا آن شهر 5 ساعت راه است!] مثلا فاصله بین طورخان (در مرز با پاکستان) تا کابل 300 کیلومتر است و در شرایط عادی، می تواند حداکثر طی سه ساعت طی شود، ولی در آن اوضاع که ما می خواستیم مسیر را طی کنیم، 12 ساعت طول کشید! و مجبور شدیم در بین راه، شب را در جلال آباد توقف کنیم و فردا صبحش باز به مسیرمان ادامه دهیم. عذاب راه فقط در سختی هایش و ساعت های طولانی که آدم باید در جاده باشد خلاصه نمی شود، بلکه خستگی و کوفتگی ای که آدم (از کثرت بالا و پایین رفتن ماشین و گیر کردنش و تکان های شدیدش در طول مسیر) به آن دچار می شود هم هست. مسئله ای که باعث می شود آدم وقتی به مقصد مورد نظرش می رسد بیشتر شبیه جسدی بی جان باشد! ممکن نیست بتوانی سختی راه و رنج هایش را بفهمی مگر اینکه اوضاع جغرافیایی افغانستان را بشناسی. شمال افغانستان منطقه ای دشتی است که عبارت است از دامنه ی کوه های پامیر و هندوکش. در جنوب غربی افغانستان هم منطقه ای دشتی که البته رود هلمند که از کوه های هندوکش جاری است به آن نفوذ می کند. اما وسط این دو، منطقه ای پر از بلندی هاست که دوسوم وسعت کشور را در بر می گیرد و امتداد بلندی های پامیر محسوب می شود که جغرافی دانان، آن را سقف دنیا نامیده اند و کوه های مشهور هیمالیا از آن منشعب می شود. شاخصه ی اساسی آن هم کوه های سر به فلک کشیده ی هندوکش است و شاخه های آن. ممکن نیست کسی بتواند این کوه ها را تخیل و تصور کند مگر وقتی که خودش با چشم آنها را ببیند و شدت هیبت و سرسختی ای که دارد را درک کند، کوه هایی که در برخی موارد ارتفاعشان به 7620 متر می رسد! تقدیرمان این بود که همین منطقه ی مرکزی کشور محل مورد نظر ما و هدف اولمان باشد. پایتخت کشور و مقر حکومت، کابل، در قلب همین منطقه واقع شده است، اگرچه قندهار (محل استقرار رهبر طالبان که به او امیرالمومنین می گویند) در ارتفاعات جنوبی واقع شده است. چیزی که در راه مابین پیشاور و طورخان دیده بودیم را باز در مسیرمان در فاصله ی طورخان و جلال آباد و حتی کابل مشاهده کردیم. ماشین های باری پُر و ماشین های سواری [اتوبوس یا مینی بوس های] رنگارنگ با پرچم های سیاهشان که خیال می کردند با آنها چشم زخم را از خود دور می کند، در برخی موارد هم راننده، یک میمون کوچک (که به آن نسناس میگویند) بالای ماشینش بسته است، شاید معتقد است خوش شانسی می آورد. البته تصویری که در این موضوع در افغانستان دیدیم از سه جهت با تصویری که در پاکستان دیدیم فرق دارد: جهت اول اوضاع بسیار وحشتناک و بد جاده هاست که به آن اشاره کردیم. دوم اینکه جاده های افغانستان هنوز در بین صحنه های نبرد قرار دارد و تانک ها و توپ های سوخته، بالای صخره ها و شن ها دیده می شوند و اتاقک ماشین ها در جای جای مسیر افتاده است. البته ساکنین و مسافران هم با این مسئله سازگاری پیدا کرده اند و مثلا اتاقک ماشین ها تبدیل شده به سایه بان هایی که در پناه آن در سایه بنشینند و گاهی هم این اتاقک ها تبدیل شده به مغازه های کوچکی که به ساکنین چادرها[ی آوارگان] جنس می فروشد. در مورد بقایای تانک ها و توپ ها هم بچه ها را می دیدم که رویش می پرند یا پشتش مخفی می شوند، آن هم در بین گله های بز و گوسفند که آنها هم در حرکت و پریدن روی این وسایل با بچه ها همراهی می کنند! سومین تفاوت بین مسیر در افغانستان و پاکستان هم خود را در شکل محل های استقرار آوارگان نشان می دهد. در طول سال های جنگ اوضاع شهرهای اصلی افغانستان به کلی بهم ریخت و برخی از ساکنین آنها ترجیح دادند برای پناه جویی به جنوب کشور بروند و سازمان های بین المللی در آغاز برای سرپناه یافتن آنها چادرهایی برپا کردند که در ادامه تبدیل شدند به خانه های فقیرانه ی آنها که بیشتر شبیه جعبه های گلی چیده شده کنار هم به نظر می رسند. این خانه ها بعد از آنکه ساکنینش به دیار خود برگشتند همچنان باقی ماند و تا الان هم برجاست و شاهدی است از آن دوره. تا وقتی به ورودی کابل نرسیده بودیم برخوردی با نیروهای طالبان نداشتیم. آنها، پنج تایشان برای استراحت کنار جاده نشسته بودند و چای سبز می نوشیدند و پشتشان یک وانت دوکابینه بود که پشتش مسلسل سبک کارگذاشته بودند. چون ماشین گرد و خاک گرفته بود و به جای اینکه پلاک داشته باشد، سلاح داشت، راننده سریعا فهمید که ماشین، ماشین حکومت است، فلذا به محض دیدنش ضبط ماشین را خاموش کرد و نوار کاست را به آرامی در جیبش گذاشت. آن موقع داشتیم به آوازهای زیبایی از یکی از مشهورترین خوانندگان زن افغان به نام نغمه گوش می کردیم که بعد از وارد شدن طالبان به کابل و ممنوع شدن آواز و موسیقی توسط آنان به پاکستان رفته بود. برایم تعریف کردند که صدای شیرین او و خواننده ی محبوب پشتون عبدالله مقری با نوار کاست هنوز در همه ی خانه ها پخش می شود، نوارهای کاست این دو هم در حجم عظیم از پاکستان به افغانستان قاچاق می شود. آواز نغمه که گوش می کردیم می گفت: آقای ملای من، به دادم برس. معشوقم تب کرده و منتظر دعایی است که تو برایش بنویسی، شاید جان را به تنش برگرداند! صحنه خالی از پارادوکس هم نبود، نغمه داشت با آواز مخاطب خودش ملا را صدا می کرد، و کمی بعد چند نفر از ملاهای طالبان در جاده پیدا شدند! [در زبان افغان ها، به نیروهای طالبان ملا هم گفته می شود.] ادامه دارد ... پی نوشت ها: 1- مجاهدین ، به نیروهای اسلام گرایی گفته می شد که با گرایش های سیاسی و بینشی مختلف، در دوران حکومت کمونیستی و حضور شبه اشغالگرانه ی ارتش سرخ شوروی در خاک افغانستان (از اواخر دهه ی 50 شمسی)، به عنوان جهاد ، شروع به جنگ با آنان کردند. در بین این نیروها، هم نیروهای دارای گرایش های بازترسیاسی دیده می شد و هم نیروهای اسلام گرای سنتی و هم برخی نیروهای سلفی. مجاهدین از احزاب و گروه های مختلفی تشکیل شده بود که پس از پیروزی بر کمونیست ها و اخراج شوروی از افغانستان در سال 92 نتوانستند بین خود به توافق برسند و جنگ داخلی بین خود آنان آغاز شد که در نهایت موجب به وجود آمدن حرکت طالبان و شکست همه ی مجاهدین از این حرکت تازه تأسیس گردید. از سران مجاهدین می توان به احمد شاه مسعود، برهان الدین ربانی، گلبدین حکمتیار، عبدرب الرسول سیاف و شهید عبدالعلی مزاری نام برد. قسمت های قبل: مقدمه قسمت 1 Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
انضباط تیمی، مهمترین دستاورد حضور قلعه نویی در تراکتورسازی
تبریز- ایرنا- نظم و انضباط تیمی و پرهیز از هرگونه مسائل حاشیه ای، مهمترین و به نوعی بزرگترین دستاورد حضور چهار ماهه امیر قلعه نویی به عنوان سرمربی تیم فوتبال تراکتورسازی در راس این تیم پرطرفدار تبریزی است. به گزارش ایرنا، تیم تراکتورسازی تبریز که فصل جاری لیگ برتر را با تونی الیویرا، پرتغالی محبوب و مجموعه ای از بازیکنان سرباز و مشهور آغاز کرد، آنگونه که انتظار می رفت نتوانست نتایج ...
کی روش باید بماند/استعفای سرمربی تیم ملی به ما اعلام نشده است
به گزارش “گذارنیوز” سجادی معاون توسعه ورزش قهرمانی و حرفه ای وزارت ورزش و جوانان در مورد شرایط تیم ملی فوتبال و سرمربی پرتغالی این تیم گفت: خوشبختانه صعود تیم به مرحله بعدی مسابقات تقریبا قطعی است و تیم شرایط خوبی دارد و در بازی مقابل هند خیلی خوب ظاهر شد. امیدوارم در مسابقه پیش رو برابر تیم عمان نیز با قدرت بازی کند تا با حداکثر امتیاز به مرحله بعد صعود کنیم و با تمهیدات و پیش بینی های لازم ...
چگونه به المپیک ریو 2016 برویم؟
500 و دوهزارو 500 نفره ساخته شود. ج- احداث استخر 50 متری ممنوع و تمام استخرها 25 متری با عمق حداکثر دو متر ساخته شود. د- مراکز ورزش قهرمانی (مشابه آکادمی ملی المپیک) در تمامی مراکز استان ها ساخته شود. نتیجه این برخورد سیستمی احداث و تحویل دوهزارو 500 استادیوم فوتبال، سالن ورزشی و استخر سرپوشیده در اقصانقاط کشور در پایان سال 1380 بود. 2 - سیستم باشگاهی در ...
آنری: رونی نمی تواند در پست های مختلفی برای تیم ملی بازی کند
.... او بهترین گلزن در مسابقات مقدماتی یورو است و تنها بازیکن انگلیسی است که توانسته در طول تاریخ 50 گل به عنوان کاپتیان به ثمر برساند. بنابراین او هنوز چیزهای زیادی برای عرضه به کشورش و رفتن به فرانسه دارد. اما بازی در مقابل هلند بدون رونی بهترین فرصت است تا هاجسون بتواند گزینه های دیگر را امتحان کند. سایت ورزش 11، بصورت کاملا خصوصی فعالیت می کند و هیچگونه وابستگی به ارگان و یا سازمان دولتی ندارد، جهت حمایت از این سایت مردمی، ما را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید. ...
بررسی مهم ترین بازی های هفته هشتم لیگ دسته سوم فوتبال کشور در گروه شمال!
در نیم فصل همچنان امیدوار باقی خواهند ماند. در دیگر بازی حساس هفته روز دوشنبه شهرداری فومن در خانه میزبان شهرداری ساری است.فومنی ها برای باقی ماندن در کورس صعود محکوم به پیروزی هستند.در سوی دیگر میدان اما ساروی ها علی رغم حضور موفق در زیر گروه لیگ سه در دور اصلی نتایج بسیار ضعیفی کسب کرده اند و بدون شک روز دوشنبه برابر شهرداری فومن کار سختی خواهند داشت.شهرداری فومن در صورت پیروزی در ...
نگاه روز/ اریک دایر، جنگجویی برای آینده
خجالتی انگلیسی، سر بالا فوتبال بازی کردن اوست. به لحاظ دقت پاس، او سومین هافبک لیگ برتر به شمار می رود. بازیکنی که هنوز هم به اندازه توانایی ها و استعدادهای اش دیده نشده و شاید این گل، شروع به چشم آمدن بازی اش باشد. هافبکی که در کودکی انگلیس را به مقصد پرتغال ترک کرده و روزهای سختی را پشت سر گذاشته تا به پیراهن اصلی تیم ملی برسد. او همواره در پرتغال به عنوان یک غریبه انگلیسی شناخته شده و در انگلیس ...
افغانستان و آرزوی صعود بزرگ در تهران
برگزاری رقابت های باشگاهی می پرسیم و او اینطور توضیح می دهد: در سال یک بار و به مدت یک ماه تیم ها در کابل تورنمنتی را برگزار می کنند که قهرمان این تورنمنت به عنوان قهرمان افغانستان معرفی می شود. نکته عجیب هم این است که 11 ماه از سال بازیکنان سرگرم کارهای دیگری هستند چون نمی شود به خاطر یک تورنمنت یک ماهه تمام زندگی تان را وقف فوتبال کنید. این کار را برای من سخت کرده است چراکه جستجو ...
10 خاطره جذاب از تاریخ ایران و عمان
به گزارش "ورزش سه"، تیم ملی برای تثبیت صدرنشینی و صعود به مرحله دوم مقدماتی جام جهانی 2018 عصر روز سه شنبه میزبان عمان خواهد بود. تیمی که در سال های گذشته هرگاه مقابل ایران صف آرایی کرده، زمینه ساز ثبت خاطرات تلخ و شیرین زیادی شده است. بخشی از این خاطرات که مسلماً در اذهان همه فوتبال دوستان باقی مانده به این شرح است: روز خداحافظی ابوطالب اولین بازی ایران و عمان در روز 4 اسفندماه برگزار شد و ...
مصاحبه خواندنی با حمید استیلی/ شروع فوتبالم در تیم استقلال بود
به گزارش ورزش 11، حمید استیلی در گفت و گویی درباره علاقه اش به فوتبال و محله ای که در آن بزرگ شد؛ اظهار داشت: ما در تهران دو تا چهارصد دستگاه داریم. چهارصد دستگاه نیروی هوایی و چهارصد دستگاه نازی آباد. من از نازی آباد آمدم. همانجا رشد کردم. چهار زمین خاکی داشتیم و بهترین زمین مختص بزگترها بود و بدترینش برای ما کوچکترها بود. الان همه آن زمین ها به خانه و مدرسه تبدیل شده است. در حال حاضر ...
پادشاهی که در دیگ به احترامش برخاست/ تلاش شاه عباس برای صادرات قالی و منسوجات به اروپا
منزلهٔ تضعیف ایرانیان اصیل و قدیم دانسته اند.(16) با این حال، همین اقدامات مورد نکوهش است که باعث شده است دورهٔ حکومت شاہ عباس را دوران شکوفایی اقتصادی و اقتدار سیاسی ایران قلمداد کنند؛ دوره ای که در ان مرکزیت، امنیت داخلی و هنر و معماری حتی در معنای تجملی ان در اوج درخشش خویش بوده است. این حمایت از هنر البته تنها وجهی صوری و نمادین نداشت، چنان که روایت شده است در این دورهٔ تاریخی، بازرگانان از چین ...