سایر منابع:
سایر خبرها
خیانت پنهانی| تسلیم نگاه های شیطانی مرد همسایه مان شدم !
این ها بخشی از اظهارات زن 30 ساله ای است که با لو رفتن نقشه ساختگی اش در مرکز انتظامی، زندگی خود را در آستانه فروپاشی می دید. این زن جوان در حالی که به شوهرش التماس می کرد تا از گناه او درگذرد با چشمانی اشک آلود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: چند ماه بعد از پایان تحصیلاتم در مقطع دبیرستان، با پسری ازدواج کردم که حدود یک سال قبل با یکدیگر ارتباط داشتیم اما این زندگی دوام چندانی ...
خانم! پسرانت رفته اند سوریه تو می خندی؟!
محمدرضا شدند و بی بی بعد از آغاز جنگ سوریه، 4 پسر از 5 پسرش را راهی سوریه کرد. بی بی درباره اعزام فرزندانش به سوریه می گوید: بچه های من کارگر بودند. همسرم هم یک دوره ای در تهران در زمین های کشاورزی کار می کرد. سال 92 تشییع یکی از شهدای مدافع حرم بود. وقتی از مراسم به منزل آمدم، سیداسحاق گفت: مادر! من می خواهم به سوریه بروم. آن موقع سیداسحاق 17 سالش بود. با توجه به اینکه همسرم به دلیل ...
در نشست بررسی وضعیت اشتغال زنان مهاجر افغان در ایران چه گذشت؟
ها را بلدم. من را فقط به خاطر افغانستانی بودنم اخراج می کردند. او ادامه داد: آقای اداره کار، بیا به من مجوز کار بده! ده سال از اصفهان به تهران و از تهران به اصفهان رفته ام که بتوانم در کاشان یک مجوز کار بگیرم. حدود 15 سال است که یک کارت کارگری دارم. من اولین دختر افغانستانی هستم که کارت کارگری گرفته ام. دو سال پیش کارت آمایش و کارت کارگری ام را باطل کردند. حدود یازده ماه است اداره کار ...
خواسته شوم تازه داماد از نوعروسش قبل از شب عروسی + جزییات
واهی با من قهر می کرد وگاهی تا چند روز توجهی به من نداشت. البته من هم که افکار و عقایدم با او 14 سال تفاوت داشت نسبت به او بی اعتنایی می کردم و به قول معروف بچه بازی درمی آوردم! این رفتارهای ناشیانه به حدی رسید که دیگر نمی توانستم این قهر وآشتی ها را تحمل کنم! همسرم نیز برای انتقام از رفتارهای من حتی تلفنی هم با من گفت وگو نمی کرد.آخرین بار 15روز سراغی از من نگرفت، این درحالی ...
نقشه عجیب یک زن برای شوهرش
زن جوانی که با شکایت شوهرش پایش به کلانتری باز شده بود، با التماس از او می خواست که طلاقش ندهد. ، زن 30 ساله در حالی که به شوهرش التماس می کرد از گناه او درگذرد با چشمانی اشک آلود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: چند ماه بعد از پایان تحصیلاتم در [...]
فیلم های سینمایی آخر هفته تلویزیون همراه با زمان پخش ( 23 و 24 آذر)
خواهد شد. خلاصه داستان فیلم در مورد مسعود نوجوانی است که در کانون اصلاح و تربیت دوران محکومیتش را سپری می کند. او بچه بی سرپرستی است و از اینکه کسی را ندارد تا به ملاقاتش بیاید، رنج می برد. مسعود که اهل مشهد است برای امام رضا (ع) نامه می نویسد. چند روز بعد روحانی جوانی از طرف آستان قدس رضوی به ملاقاتش می رود. رحمت بعد از ملاقات مسعود به دنبال حل مشکل او می رود و قصد دارد که حکم آزادی او را ...
خاطره ابوالفضل جلیلی از تست بازیگری مقابل انتظامی/ وقتی سینما حرام بود!
.... روزی که عزت الله انتظامی و علی نصیریان و رکن الدین خسروی و اسماعیل شنگله قرار بود از دانشجویان علاقه مند به بازیگری امتحان بگیرند. به خاطر بینشی که آن زمان، گروهی از مردم از هنرپیشگی داشتند و سینما را حرام می دانستند، صبح روز امتحان، بعد از آنکه مادرم گفت اگر بروی شیرم را حلالت نمی کنم، تصمیم گرفتم بروم و به خدا گفتم اگر قبول شدم، نمی روم. ماه رمضان بود و روزه گرفته بودم. زمانی بود که نماز ...
پرویز ثابتی بیاید موزه عبرت ایران را ببیند و آنقدر یاوه گویی نکند
دستگیری خود بیان کرد: چهارده ساله بودم که دستگیر شدم. پیشتر شبانه برای اینکه به گوش دوستان همکلاسیم برسد لای کاغذها کاربن می گذاشتم و اعلامیه تکثیر می کردم و بعد ایناها را داخل جامیز دوستانم در مدرسه می گذاشتم. وقتی ساواک به منزل ما می ریزد کلاسور من به دستش می افتد. آن زمان من و خواهرم عقد کرده بودیم و طلاهای ما را بردند. وی افزود: در ساواک، مدام من را شکنجه می کردند و می خواستند من را به ...
50 هزار بی خانمان و بیکار پس از تخریب بزرگ اطراف حرم رضوی
تخریبی که ایجاد کرد، تنش را در مشهد تشدید کرد. این اقدامات از جمله شتاب دهنده های انقلاب اسلامی در سال 1357 در مشهد بود. در این راستا 3200 باب مغازه، 129 هتل و مسافرخانه، 250 منزل مسکونی، 57 سرا و پاساژ و در کنار همه این ها 35 اثر باستانی از دوره سلجوقی به بعد شامل مسجد مدرسه حمام و ... تخریب شد. وی گفت: علاوه بر این ها 6000 مرکز کسب ویران شد و 50 هزار نفر یا بی خانمان و یا بیکار شدند ...
چند خطی درباره صاحب طولانی ترین نام فامیل در ایران
.... سیدمهدی کارش را با تئاتر شروع می کند و با آموزش کشاورزی ادامه می دهد و در یک نقطه، هنرش را به کشاورزی پیوند می زند. او عاشق دو چیز است: هنر و کشاورزی و رادیو همان جایی است که سیدمهدی را سر ذوق می آورد تا هردو علاقه اش را با هم دنبال کند. او یک مشهدی قدیمی است که سال ها در برنامه های آموزشی مانند نسیم آبادی و دهکده حضور داشته و برای ترویج فرهنگ و هویت مشهد، برنامه هایی مانند مشهد ...
قتل هولناک نوزاد به دست مادر
حالی قرار است محاکمه شود که مدعی است دختر جوان خودکشی کرده است. بیشتر بخوانید گواهی جعلی برای مدرسه! وقتی فهمیدم گواهی که همسر سابقم برای مدرسه دخترم تهیه کرده جعلی است خیلی ناراحت شدم و آن را پاره کردم؛ چرا که می ترسیدم این بار دخترم را از مدرسه اخراج کنند. بیشتر بخوانید محاکمه عاملان شلیک به پای مربی کشتی به تعویق افتاد جلسه رسیدگی به پرونده عاملان سرقت ...
شاهنامه خود زندگی است | گپ وگفتی با حمزه خوشبخت، قصه گوی اهل جنوب که چند روزی مهمان مشهدی ها بود
...، این بار به مشهد آمده بود و ما هم فرصت را غنیمت دانستیم و به سراغش رفتیم تا ملاقاتش کنیم و گپی بزنیم درباره کتاب و قصه و احوالاتش. گفت وگویی که البته یک تفاوت هم داشت؛ صحبت های او آغازگر بود نه سؤالات ما. بعضی جا ها من را برای قصه گویی دعوت می کنند و انتظار دارند من مناسبتی برخورد کنم یا حرفی را که برای آن ها خوشایند است بگویم. قصه را وسیله ای می دانند برای اینکه حرفشان را بزنند. ...
روایت مادر و دختری؛ پشتیبان چون کوه، استوار چون آهن / یک قدم مانده تا قهرمانی مبینا
محدوده منطقه 12 شهرداری هستند و از همان ابتدا در این محل سکونت داشته اند. محله ای با بافت بومی و کم برخوردار؛ او که تنها 18 سال دارد و به گفته مادرش در کلاس یازدهم رشته مدیریت خانواده مشغول به تحصیل است برای رسیدن به هدف خود مجبور است هر روز مسافت زیادی را تا میدان آزادی طی کند که برایش خیلی سخت است. مبینا در گروه سرود مدرسه هم فعال است، او برای اولین بار ورزش را با آموزش شنا ...
هدف مهاجرستیزی ایجاد جنگ داخلی است/ هیچ تحقیری فراموش نمی شود!
درباره ماجرای میبد اطلاعات دقیقی دارید، درباره آن توضیحی دهید و آیا ما قبل از این هم شاهد درگیری های این چنینی در میبد بوده ایم؟ چنین اتفاقاتی در گذشته بی سابقه نیست، کما اینکه چند سال پیش بعضی از افغانستانی ها به خانه های مردم می رفتند و دزدی می کردند و بعدها گفته شد همان مال باختگان به خاطر فشاری که به آنها وارد شده بود در بیمارستان بستری شده و حتی فوت کردند. با این حال موردی نبوده ...
نامه های عاشقانه همکار بی اخلاق برای زن جوان
با روسری به قتل می رساند به همین خاطر از یک سال گذشته تاکنون مدام در مسیر دادگاه و پاسگاه هستیم. ولی بعد از این ماجرا همسرم و خواهرش از نظر روحی و روانی وضعیت مناسبی نداشتند و من برای کمک به همسرم ، خواهر او را نیز به خانه خودمان آوردم تا از تنهایی نجات یابد. از سوی دیگر به پیشنهاد یکی از آشنایان اجازه دادم آن ها دوباره به شرکت تولید مربا بازگردند تا مرگ مادرشان را فراموش کنند، اما حدود یک ماه ...
ماجرای امروز چاپ شد/ روایت شهادت شهدای مدافع امنیت
...، دو تا عدس توی پلو هست؛ اما غذای شما خیلی خوب بود. بعد از شهادت حسین، باز هم روز شهادت حضرت زهرا؟ سها؟، برای هیئت غذا درست می کردم. چند سالی که گذشت، این رسم را کنار گذاشتم. یک بار خواب حسین را دیدم که آمده بود و داشت توی کابینت ها را می گشت. گفتم حسین، چه می خواهی؟ گفت می خواهم با وسایلی که اینجا گذاشتی، غذا درست کنم. تو که دیگر درست نمی کنی. بیدار که شدم، تصمیم گرفتم دوباره رسم قدیم را شروع ...
ازدواج با مرد بی بند وبار روانی ام کرده است/ خواسته های او شرم آور است+جزییات
زندگی عاشقانه ای را برایش فراهم کنم. خلاصه یک سال بعد از آغاز زندگی مشترکمان صاحب یک فرزند پسر شدم و تصور می کردم با تولد آراد، زندگی ما زیباتر خواهد شد اما نمی دانم چه حادثه ای رخ داد که این زندگی عاشقانه رنگ باخت و روابط من و انوش سرد و بی روح شد. با این که بیشتر از یک ماه از تولد فرزندم نمی گذشت ولی دیگر همسرم توجهی به نیازهای عاطفی و روحی من نداشت، به گونه ای که هر روز ...
عجیب ترین علت جدایی لاله صبوری از شوهرش ! / خانم بازیگر بالاخره گفت !
علاقه به بازیگری وارد این حرفه شدید؟ نه من اصلا به بازیگری علاقه نداشتم، دلم می خواست نویسنده شوم. در دانشگاه رشته ادبیات نمایشی خواندم و در دوران دانشجویی چند نمایشنامه و فیلمنامه نوشتم ولی کسی کارهایم را تحویل نمی گرفت؛ من هم باید پول درمی آوردم برای همین ناخواسته وارد حرفه بازیگری شدم. اما این را هم اضافه کنم در همه این سال ها در کنار بازیگری نویسندگی هم کرده ام. اوج شهرت ...
اخبار حوادث امروز 21 آذر از قتل در مشهد بخاطر متلک پرانی به دختر 13 ساله تا قتل هولناک برادرزاده با زهر ...
مسافران با سرقت تجهیزات مترو صادقیه فرمانده یگان انتظامی مترو تهران بزرگ از دستگیری 2 سارق که در حال سرقت تجهیزات مترو در ایستگاه صادقیه بودند، خبر داد. دستگیری باند 4 نفره سارقان مسلح منزل در محله چیتگر سرکلانتر پنجم پلیس پیشگیری تهران بزرگ از دستگیری اعضای باند 4 نفره سارقان مسلح منزل در محله چیتگر خبر داد. ربودن شهروند 50 ساله به خاطر اختلافات قبلی در ...
اشک بارانی که در واژه ها نمی گنجد!
دوباره تکرار کرد برای ناموس این مملکت هم که شده باید بماند. نگاه آخر نزدیک ظهر بود و من مشغول آماده کردن ناهار بودم که زنگ در به صدا درآمد. قامت جوان علیرضا در چهارچوب در ایستاد و من می توانستم بعد از دو ماه او را ببینم. شب موقعی که می خواست استراحت کند متوجه شدم پایش ترکش خورده است. چند روزی ماند تا حاجی که به خاطر آوردن جنس برای مغازه پلاسکوفروشی مان به تهران رفته بود ...
معرفی کتاب کاریکلماتور آدم تنها کسی بود که مثل آدم زندگی کرد
سال 90 با مجله ی طنز دوهفته نامه در زمینه کاریکلماتور و همچنین چند شماره با مجله طنز بچه مشد (نشر در خراسان) همکاری نمودم، با ماهنامه ی طنز و کارتون خط خطی هم از تیر ماه 91 سه شماره کار کردم و از مرداد 92 با مجله طنز و کاریکاتور (به سردبیری جواد علیزاده ) مشغول همکاری شدم که متاسفانه با افزایش بی رویه قیمت کاغذ نشر کاغذی نشریه فوق نیز متوقف شد. چند سال عضو رسمی انجمن ادبی شهرداری تهران ...
امین آباد قلعه ای در دل تاریخ اصفهان
گزارشم باید با چند تن از اهالی محل مصاحبه می گرفتم، اما هنوز مغازه ها باز نکرده بودند و خیابان و کوچه های امین آباد در آن صبح دل انگیز از خواب پاییزی بیدار نشده بود، به همین دلیل تصمیم گرفتم برای آغاز یک روز جدید در محله امین آباد چند ساعتی بیشتر در کوچه های اطراف پرسه بزنم، بالاخره انتهای همان خیابان به یک سوپرمارکت برخوردم که باز بود و توانستم با صاحب مغازه گفت وگویی داشته باشم. داخل ...
گفت وگو با همرزم شهید جواد نجیبیان/ درآمدش را صرف قرآن آموزی دوستانش می کرد
خوابم برد. همانجا خواب عموی شهیدم را دیدم که آمد و گفت عمو جان در مورد پدرت هیچ کاری از دست من برنمی آید. از خواب که بیدار شدم به افراد داخل اتومبیل گفتم پدرم فوت کرده است. گفتند تو از کجا می دانی؟ گفتم عموی شهیدم در خواب این خبر را به من داد. چند روز بعد هم که پیکر پدرم را از عربستان به ایران منتقل کردند. سخن پایانی؟ شهید نجیبیان مصداق بارزی از شهدایی است که هرکدام نمونه های ...
پرسه ای در کوچه های افغان آباد
افغان با یک تابلوی توقف در دست روی صندلی پلاستیکی کهنه ای نشسته است. چیزی نمی پرسد و راحت رد می شوم. زمین خاکی و نامسطح و سنگلاخی است. بعد از ورودی، سمت راست، دور یک تکه از زمین فنس کشیده شده و داخل محوطه اش چند کانکس و چادری قرار دارد. تابلوی سر در آن نشان می دهد متعلق به یونیسف و تأسیس شده در سال ... است. این شهرک ابتدا کوچک تر از اینها بوده و زیر دو هزار نفر جمعیت داشته است ...