سایر منابع:
سایر خبرها
ویدئو/ رقص ریز رشید کنار علی مصفا با آهنگ "فقط بگو چند"
...، فهیمه امن زاده، مریم ماهور، شکیلا سماواتی، علیرضا ناصحی، حمیدرضا فشمی، مریم گودرزی، امیررضا پیرهادی، سامیار مکنت جو، راحیل فلاح فر و پاوان افسر به هنرمندی پرداخته اند. متن آهنگ فقط بگو چند ناصر زینلی حال چشاتو میخرم؛ فقط بگو چند؟ اگه تو لب تر کنی یک دو سه؛ تو کوچم! یه جوری که هیشکی، به جز خودم نفهمه اگه دوستم داری؛ یواش بگو تو گوشم... ...
روضه مادر در خانه مادربزرگ
و نمی دانستم از زمین گودبرداری شده گذشتم یا حالا ساختمانی جایش را گرفته و من نشناختم. هرچند حالا تنها چیزی که اهمیت داشت، پیدا کردن محل جدید هیئت بود. پسرم پرسید: پلاک 45 رو رد نکردیم مامان؟ کمی سرم را این طرف و آن طرف چرخاندم و با دیدن پلاکارد کوچه ستوده، گفتم: نه مامان جان! رد نکردیم، نوشته بعد از کوچه ستوده. به هیئت نزدیک شده بودیم ولی متحیر مانده بودم که آن سردرهای خاص همیشگی، سیاهی ...
گزیده ای از خاطرات شهید مرتضوی به مناسبت درگذشت مادر گرامی شان
برگشتم چند نفر از بچه ها آسمانی شده بودند. عرفان هم در همان حال که پشتش آرپی چی بود، شهید شده بود. عملیات با موفقیت تمام شد. من در منطقه ماندم که آنجا خالی نماند. بعد از عید از تبریز دو مینی بوس نیرو آمد. حاج ناصر به من گفت که تو برو. من نیروهای خودمان را سوار یک مینی بوس کردم و به تبریز آمدم و ماشین را به سپاه تبریز تحویل دادم و خودم به ممقان رفتم. خانواده و رفقا خیال می کردند که من و بقیه ...
همراه با یک جست وجوگر نور؛ شرط اول تفحص، عاشقی است
(ع) را آوردم، بی اختیار اشک از چشم هایم جاری شد، گفتم یا حسین (ع) من به شما متوسل شدم، چند نوبت هم است که شهید پیدا نکرده ایم و دست ما به شهید نرسیده است، شما اگر سالار شهیدان هستید خودتان کاری کنید، همین طور که این حرف ها به زبانم می آمد، اشکم جاری بود. در همین حال بودم که یک مرتبه ماشین رسید و سوار شدیم و دنبال کار رفتیم، ساعت از 10 که گذشت دیگر حسابی ناامید شده بودم. گفتم: من با خدا ...
افشاریان: احتمال دارد آن شخص با فردی که فیلم گرفته هماهنگ کرده
افشاریان پرسپولیسی است، اما از شب گذشته استقلالی شدم! وی ادامه داد: نمی خواهم گناه کسی را بشورم اما حدس می زنم شاید آن شخص با فردی که فیلم گرفته هماهنگ کرده است. از قضا روز گذشته جایگاه VIP بسیار شلوغ بود و استقلالی ها و پرسپولیسی های زیادی در آن حضور داشتند. در این مدتی که رئیس کمیته داوران هستم، 3_2 بار پرسپولیس قهرمان شد. تا روز گذشته پرسپولیسی بودم و حتی وقتی روز گذشته داخل زمین رفتم ...
پاشازاده: صحبت استقلالی ها و پرسپولیسی ها برای زمین های خاکی است/ جا ندادند بازی را ببینم!
.... به سمت جایگاه VIP رفتیم و گفتند اساتید و نورچشمی ها آنجا حضور دارند. به قسمت CIP مراجعه کردم و گفتند اصلاً نمی توانید وارد این قسمت شوید، به خودم گفتم خاک بر سرم که به ورزشگاه رفتم. به من جا ندادند بازی را ببینم و مجبور شدم بدون اینکه بازی را ببینم ورزشگاه را ترک کنم. پای پیاده تا جلوی درِ اصلی رفتم. برخوردهای ناجور و بدی با من شد. به سازمان لیگ و کسانی که در حال برگزاری بازی ها هستند می گویم، هیچ چیزی بلد نیستید و هر روز شرایط فوتبال را بدتر می کنید. انتهای پیام/ ...
سروهای صبور و اسوه های ایثار؛ شهیدی که هدیه تولدش را از خدا گرفت
رفت روزی که شهید شد خواب دیدم کنار رودخانه ای ایستاده ام، شاید آب رودخانه یا چشمه بود قشنگ یادم است آب روانی بود. دیدم پسرم مقصود از روی این آب شنا کنان رفت. از خواب بیدار شدم مطمئن شدم پسرم شهید شده. آن روز محله خیلی شلوغ بود نزدیک اذان بود با خودم گفتم امروز خبر شهادتش را می آورند اول نمازم را بخوانم بعد. برادر شوهرم همان روز آمد و گفت مقصود شهید شده، می گفتند ...
واکنش رئیس کمیته داوران به درخواست پرسپولیس برای انتشار مکالمات VAR
رفتم برخی به من این لقب را داده و گفتند افشاریان پرسپولیسی است اما از شب گذشته استقلالی شدم! عضو هیات رئیسه فدراسیون فوتبال عنوان کرد: طبق این حرف ها نمی دانم با خودم چند چند یا طرفدار کدام تیم هستم اما فقط طرفدار تیم داوری هستم. پس از پرش آن فرد هم با یک نفر صحبت کردم که اصلا فوتبالی نبود و به هیچ رنگی علاقه نداشت. یک مسئول بود که درمورد صحنه پنالتی هم با وی حرف نزدم که اجازه بفرمایید ...
یک پژوهشگر تاریخ اسلام مطرح کرد | اهل سنت کتاب های بسیاری درباره حضرت زهرا(س) نوشتند
بر اساس رجال مهذب ساخته ام و سپس مرتب کرده و بر تو املاء کرده ام و تو از روی املای من نوشته ای؟ گفت: بلی گفتم: به خدا سوگند که تاکنون این حدیث را در این کتاب ندیده ام. وی ادامه داد: نیشابوری می گوید؛ من برخاسته به کتابخانه رفتم و کتاب الفضائل از کتاب جامع بخاری را آوردم. در بخش فضائل زنان، نامی جز خدیجه و فاطمه و عایشه ندیدم. کتاب را به مجلس آوردم و به کسی که آن روایت را نقل کرده بود ...
دعوا سر سربند یافاطمه س بود
شهدا چنین روایت شده است: در سال1372 در ارتفاعات 112فکه مشغول تفحص بودیم اما چند وقت بود که هیچ شهیدی پیدا نمی کردیم. به حدی ناراحت بودیم که وقتی شب به مقر می آمدیم حتی حال صحبت کردن با همدیگر را هم نداشتیم. تنها کاری که از دستمان برمی آمد نوار روضه حضرت زهرا(س) را می گذاشتیم و اشک می ریختیم. با خودم می گفتم: یازهرا؛ من به عشق مفقودین اینجا آمده ام، اگر ما را لایق می دانید مددی کنید تا شهدا به ما ...
افشاریان: شاید آن شخص با فردی که فیلم گرفته هماهنگ کرده
رئیس کمیته داوران فدراسیون فوتبال به درخواست پرسپولیس برای انتشار مکالمه موعود بنیادی فر با داور VARدربی 102 واکنش نشان داد.
تسلیت ایام فاطمیه 1402 + متن ، پیام، عکس و استوری شهادت حضرت زهرا (س)
فاطمیه تسلیت و تعزیت باد... اینجا بقیع است و در مظلومیت حضرت زهرا (س) همین بس که در روز شهادتش دریغ از یک سینه زن، یک روضه خوان، یک عزادار... شهادت حضرت فاطمه (س) و ایام فاطمیه بر شما تسلیت باد بی تو با شمع، علی تا به سحر می سوزد شمع می میرد و او بار دگر می سوزد یک نفر مثل درختان سپیدار بلند در خیالش همه شب بین دو در می سوزد لعنه الله علی ...
مالباخته برادر مرد کلاهبردار را کشت
موبایلم روشن بود و ضبط می کردم. به او گفتم تو حق نداری تهدیدم کنی. با پسرم تماس گرفتم که بیاید و وقتی پسرم آمد به وکیل پرخاش کرد که چرا به پدرم توهین کردی و وکیل کوتاه آمد. متهم گفت: در این هنگام برادر کوچک مازیار که آنجا بود به من حمله کرد. پدرش هم قاطی درگیری شد و آنها مرا کتک زدند. من هم چاقویی درآوردم که میثم پسر جوان را از خودم دور کنم. اصلاً قصدم به قتل رساندن او نبود. مازیار از ...
حجت که شود تمام بر می گردد
... سر مست شوم از گل رویت بی می شده ام مست سبویت عشقت چه کند با همه عالم یک دم نروم از سر کویت دل بسته به عشقت شده ام من بگشا گرهی از سر مویت چشمان غزلخوان تو مهدی (عج) آیات فرستاده ز خویت تا کی ز غمت راه سپارم با زخم دو پا راهی سویت دل را بنگر از غم دوریت افتاده و مشتاق به بویت من گمشده ی کوی تو ...
حرف بزن شهریار ، حرف بزن
اینجا بیاید کلی حرف دارند که برای هم بزنند. مادر می گوید: خودم باید بروم آنجا. خودم که باشم او می تواند بیاید. حالا که تو نگرانی نداری سه تا عمویت که مرتب به تو سر می زنند. از خورد و خوراک هم که کم و کسری نداری. شهریار سر می گذارد در گوش مادرش و پچ پچ می کند. بعد بلند می گوید: می آدش - ها؟ این کلمه ها را بلند می گوید. خیره به مادر نگاه می کند. مادر مستأصل به من نگاه ...
نکونام: هر جور دلم بخواهد خوشحالی می کنم!
کنفرانس می گوییم و هرکسی بگوید پنالتی بود یا نبود، اصلا برنمی گردد. هیچ تیم و مربی ای اندازه من سختی نکشیده تیم من یاد گرفته که باید بجنگد. از روز اول که رفتم استقلال تیم من جنگیده، خودم جنگیدم، بازیکنانم جنگیدند و زحمت کشیدیم تا به اینجا برسیم. اینجایی که الان نگاه نکنید تیم ما صدر جدول است، من روزی بود دفاع وسط و یار نداشتم. پیمان بعد از مصدومیت اولین بازی اش بود. زبیر نیک نفس ...
همسر شهید عطری از او می گوید...
افتاده و شهید شده است. وقتی برادرم آمد و من را در آغوش گرفت، گفت تو همسر شهید شدی. آنجا بود که دیگر متوجه حال خودم نشدم. محمدحسین 14 خرداد شهید شد و روز 16 خرداد به ما خبر شهادتش را دادند و شنبه 18 خرداد برای تشییع ابتدا به تهران که محل کارشان بود و بعد به قم بردند و دور حرم حضرت معصومه (س) طواف دادند و در شمال هم به خاک سپردند. منبع: ایسنا انتهای پیام/ 134 ...
نکونام: از پرسپولیس خیلی بهتر بودیم | هر جور دلم بخواهد خوشحالی می کنم!
را در کنفرانس می گوییم و هرکسی بگوید پنالتی بود یا نبود، اصلا برنمی گردد. هیچ تیم و مربی ای اندازه من سختی نکشیده تیم من یاد گرفته که باید بجنگد. از روز اول که رفتم استقلال تیم من جنگیده، خودم جنگیدم، بازیکنانم جنگیدند و زحمت کشیدیم تا به اینجا برسیم. اینجایی که الان نگاه نکنید تیم ما صدر جدول است، من روزی بود دفاع وسط و یار نداشتم. پیمان بعد از مصدومیت اولین بازی اش بود ...
از کودکی غمگین ناصر چشم آذر تا دیپلم پولی او!
به گزارش ایسنا، امروز سالگرد پنجمین سال درگذشت ناصر چشم آذر است. چشم آذری که اگر امروز بود 71 سال سن داشت، چشم آذری که با آثار خود مانند آلبوم باران عشق و حضور پررنگش در فضای سینما و ساخت آثاری موسیقی فیلم های هامون (داریوش مهرجویی)، خواهران غریب (کیومرث پوراحمد)، شب های تهران (تهیمنه میلانی) خاطرات زیادی برای هر کدام از ما رقم زده است. اما همانطور که اشاره کردیم، چشم آذر در کودکی بسیاری از ایرانی ها نقش پررنگی د ...
چهارشنبه های امام رضایی | چشم های این زن ضامن دارد
، خانم دکتر جای نگرانی نیست، باور کنید اصلا حالم بد نیست، خدا را هزاران مرتبه شکر که یک نازدانه به من داده، تو رو خدا ببینیدش، چقدر قشنگ و زیباست! خانم دکتر دست هایش را محکم درهم فشرد، معلوم بود که عصبی شده و خیلی ناراحت است: حالا که شده، اما باید این اولین و آخرین بارداری تو باشد. مچاله شدم روی صندلی و سرم را به زمین دوختم: چشم خانم دکتر! ماه ها بعد... بپرسی ...
فال عشق امروز | یه شروع دوباره در انتظار توست! | از این فرصت غافل نشو + تفسیر دقیق
و هیچ وقت با بازیکنان سیگار نکشیدم چون اصلا سیگاری نبودم. نمی توانم در این رابطه به کسی تهمت بزنم. من خودم تا وقتی که به زندان نرفتم اهل سیگار نبودم ولی در زندان سیگاری شدم. البته خوشبختانه حالا دارم این را هم کنار می گذارم. من با ناصرخان حجازی خیلی خوب بودم حتی وقتی در زندان شنیدم ایشان فوت کردند برایش گریه کردم. یک عکس دارم که در تپه های داوودیه با هم گرفته ایم. در این عکس انگار ما ...
اعتراف تکان دهنده ستاره استقلال و پرسپولیس: طی 3 ماه هم معتاد شدم هم قاچاقچی، هم حبس ابد گرفتم / زرینچه ...
علی اکبریان، بازیکن اسبق استقلال و پرسپولیس که زمانی هزاران نفر را در ورزشگاه به وجد می آورد.
خواستگاری شهید حججی با دختری که عاشقش شده بود ! / خواهر شهید از شب بله برون گفت !
بیرون؟ می خوان تو رو ببینن. گفتم: نماز نخوندم. می گفت: بَده! بیا بیرون. وقتی رفتند با صحبت هایی که شد، فهمیدم 100 درصد همدیگر را می خواهند. انتخاب همسرش خیلی برایم عجیب بود. توقع داشتم به شیوه سنتی ازدواج کند! شب بله برون وقتی رفتیم خانه ، آهنگ گذاشته بودند و 2 طبقه خانه پر از آدم بود. خانواده عروس لباس مجلسی پوشیده بودند. ما بهت زده بودیم. اصلاً رسم نجف ...
اسب بادی
بغلش جا داد. چنان ذوقی کرده بود که خنده ام گرفت. هرکس نداند خیال می کند راستی راستی زینب تازه از زایشگاه آمده. گفت: مامان! می شه واسه سلامتی زینب، فردا آش نذری بپزی؟ دل به دلش داده بود. آن هم نصفه شبی! توپ می انداخت جلوی پاهایش. زینب اما بر خودش مسلط بود. حالا چهره اش جدی نشان می داد. به قول علی شوت های رونالدویی می زد. فاطمه گفت: زینب سه ساله ش شد! پس چرا فرقی نکرده؟ چرا هنوزم ...
ناله ای غمگین از خرم آباد رو به بنیاد!
دارم ونه چند مغازه ونه چند تا خودروی شاسی بلند به هزار بدبختی خرج و مخارج زندگی خود و خانواده رادر می آورم همسر مریضی هم دارم الان بنیاد شهید دوماهه که حقوق معیشتی بنده را که چند ساله می گیرم وکرایه خونه وخرجی زندگیم را می دهم قطع کردند آیا تو را به خون امام حسین علیه السلام این عدالت است که بنده در فقر و فلاکت زندگی کنم آیا این است دستمزد کسانی مثل من است که به جبهه رفتن رفتم بنیاد ...
نقد مجری سابق به تلویزیون: صادق بوقی بر خلاف شما صادق است!
...، از حضورش در برنامه ها نمی توانیم استفاده کنیم. همان موقع شماره تلفن شما را تهیه کرده، از همان مقر جشنواره ی فیلم فجر با شما تماس گرفتم. وقتی خودم را معرفی کردم، پرسیدید بهرامی شب های هنر و شب شعر؟ و از سر حُسن خلق، ابراز لطف کردید. عرض کردم می خواهم با شما – ترجیحا رودررو – صحبت کنم. در همان تماس گفتم بیشتر صحبتم درباره ی این است که با حضور شما که اهل کتاب و کلمه هستید ...
روماریوی ایران بودم ولی حالا اسم کوچکی از من مانده است!
گفت که خیال همه راحت شد. بله بله. روزنامه ها فکر کنم فریب خوردند. از خودم مدتی خبری نبود ولی کل مواد من 40 گرم اندازه یک کف دست بود. بالاتر از این نبود که می گفتند چند تن مواد گرفتند! مواد هم برای من نبود و برای کس دیگری بود و در آن شرایط گردن من افتاد. بعد هم علی آقا آمدند صحبت کردند و به خیر گذشت. خودت این اخبار را می شنیدید؟ فکر کردید که ممکن است به یک پایان خیلی تلخ منجر ...
در کافه های اطراف دانشگاه تهران چه می گذرد؟
...> - از کی؟ - نمی تونم بگم. کلا دوست ندارن کافه ها باشن چون فکر می کنن محل فسق و فجوره! - شما با آنها صحبت نکردید که متقاعد شوند اینطور نیست؟ - ذهنیتی ندارن که بخوان متقاعد بشن. صفر و یک فکر می کنن. به نظرشون کافه ها نقطه های آشوبن! - ممکن است اینطور هم باشد؟ - اصلا. چندتا جوون می آن حرف می زنن. قرارهای دوستانه و کاری می ذارن. غیر از این خبری نیست. - تا حالا به خاطر ...
وقتی برگ ها زرد می شوند
یادداشت نشریه تقاطع شماره 30| این جا که من نشسته ام از درخت و پرنده و پائیز خبری نیست. تا چشم کار می کند خاک است وکویر. خیال می کردم با دور شدن از تو می توانم غوغای درونم را با آرامش کویر فرو بنشانم؛ غوغایی که از وقتی خبر آمدنت را شنیده ام به جانم افتاده است، اما نشد. لابد اگر می دانستی نمی آمدی، اما نه! اگر عوض نشده باشی، خیال می کنی این غوغا مرا بزرگ و زیبا می کند. اصلا عشق برایت با همین دلشوره ها و نرسیدن ها معنا پیدا می کند. شاید به خاطر همین باورها بود که گمان می کردی برگ ه ...