محاکمه تازه داماد به اتهام قتل/ رفت وآمدهای عروس جوان به خانه مجردی ...
سایر منابع:
سایر خبرها
تاوان آزار شیطانی خواهرزن نوجوان
دو سال قبل مرد میانسالی به ماموران پلیس خبر داد به دخترش تجاوز شده است. او مدارکی به پلیس ارائه داد و با توجه به مدارک، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران رفت. این مرد در شکایت خود گفت: من و همسرم به عروسی در شهرستان دعوت شده بودیم. برای اینکه بتوانیم به عروسی برویم دو دختر 14 و هفت ساله ام را به دختر بزرگ ترم که تازه ازدواج کرده بود سپردیم. وقتی برگشتیم من متوجه شدم دخترم ...
دست درازی کارفرما به دختر جوان با تهدید انتشار فیلم!
رویداد24 همشهری نوشت: با شکایت دختری که مدعی است مردی او را گروگان گرفته و 3 روز در شرکتی زندانی کرده و مورد آزار و اذیت قرار داده، تحقیقات پلیس برای دستگیری این مرد آغاز شده است. دختر جوان گفت: من 3 سال قبل از طریق یکی از دوستانم با مردی به نام شهرام که شرکت تبلیغاتی داشت، آشنا شدم. قرار شد به عنوان منشی در آنجا کار کنم، اما بعد از چند ماه شهرام مدعی شد که از همسرش طلاق گرفته و به ...
خواستگار شرور و ناکام، رقیب عشقی خود را با چاقو مجروح کرد
شاهد ماجرا بود به مأموران گفت: سیامک شوهرم را زد. ماجرا به یک سال قبل برمی گردد. من مجرد بودم که با سیامک آشنا شدم بعد از چند هفته هم او به من ابراز علاقه کرد و گفت که قصد دارد با من ازدواج کند. اما من قبل از اینکه به او پاسخ مثبت بدهم برای تحقیق به محل زندگی اش رفتم و فهمیدم پسری شرور است و همه او را به بدنامی می شناسند و سابقه کیفری هم دارد. به همین خاطر به او گفتم نمی توانیم رابطه مان را ادامه ...
اگه میخوای بدونی چرا ریمل نو٬ خشک میشه مطلب را دنبال کن! | علت اصلی خشک شدن ریمل
سال همسایه بودیم، حتی یک بار هم ندیدم میثم حرف بزند و اهل رفت و آمد و صحبت باشد. من فکر می کردم به خاطر ادب و نجابتش است، اما حالا که ازدواج کرده ایم فهمیدم این سکوت و انزوا یک بیماری است. آقای قاضی من بعد از عروسی دلم می خواست با همسرم به گردش، سینما، رستوران، اماکن دیدنی و گردشگری یا خانه فامیل برویم، اما در این مدت میثم مدام می گفت خسته ام و حوصله ندارم. من چند باری خودم تنهایی رفتم ...
دستگیری 7 زن و مردجیب بر قبل از سرقت در استادیوم آزادی
خلاف آنها همین جیب بری بود. راستش پدر و مادرم را درست و حسابی نمی دیدم برای اینکه آنها بیشتر عمرشان را در زندان به سر می بردند و من هم نزد اقوامی بودم که آنها هم خلافکار بودند. پدر و مادرم گاهی اوقات برای انجام کارهای خلافشان مرا با خود می بردند و من از همان بچگی با سرقت آشنا شدم. او ادامه داد: زمانی هم که بزرگ شدم با بهزاد، سارق خانه ها ازدواج کردم و با همدستی هم سرقت ها را انجام می ...
سرقت به خاطر هیجان!
سمت من گرفته و می گوید گوشی ات را بده! من هم سریع تا اسلحه را دیدم گوشی ام را تحویل او دادم. مالباخته دوم هم از روز حادثه می گوید: حدود ساعت 7 صبح از خانه مان خارج شدم تا سر کار بروم. یک دفعه یک مرد جوان از داخل کوچه بیرون آمد و مرا تهدید کرد که اگر گوشی ات را ندهی شلیک می کنم. قربانی سوم مردی جوان و اهل یکی از کشور های همسایه است. این مالباخته نیز می گوید: متهم به سمتم آمد و ...
موبایل قاپی در پایتخت با قمه/ روایت تلخ شهروندان از رویارویی با زورگیران خشن
رفتن به محل کار بودم، یک لحظه گوشی ام را در آوردم تا پیامی را چک کنم 20 ثانیه هم نشد که سارق از پشت گوشی را از دستم کشید و سوار موتور شد و فرار کرد. به سمتش دویدم که با قمه و چاقو تهدیدم کرد و بعد فرار کرد. مالباخته دیگری گفت: 3 خرداد ماه ساعت 9 شب سمت خیابان دولت به همراه خواهرم در ماشین بودیم که خواهرم پیاده شد که به خانه دوستش برود و من آمدم و صندلی جلو جای خواهرم نشستم، گوشی ام زنگ ...
طلاق بخاطر مهمانی شب یلدا در تهران!
به گزارش زیرنویس ؛ مینا گفت: جناب قاضی موضوع میهمانی شب یلدا نیست، مشکل من بیشتر از این حرف هاست. شوهر من اصلاً اهل معاشرت نیست. راستش را بخواهید ما 4 سال همسایه بودیم حتی یک بار هم ندیدم میثم حرف بزند و اهل رفت و آمد و صحبت باشد من فکر می کردم به خاطر ادب [...]
این زورگیران خشن زن و مرد برایشان فرقی نداشت / برای سرقت دست به قمه می شدند + فیلم گفتگو و عکس
...> ساعت 8 صبح بود که برای رفتن به سر کار از خانه خارج شدم من در حال نگاه کردن گوشی موبایلم بودم که ناگهان یک مرد گوشی را از من قاپید و شروع به دویدن کرد من هم به دنبالش دویدم و مردم نیز به دنبال او دویدند که سارق خشن قمه اش را از جیبش خارج کرد و با تهدید سوار موتور شد و فرار کرد گوشی من حدود 100 میلیون تومان بود و به راحتی تمام اطلاعاتم از دستم رفت تا اینکه بعد از یک ماه پلیس با من تماس گرفت و اعلام ...
این قاتل را می شناسید؟ / بعد از قتل در اسلامشهر ناپدید شده است + عکس چهره باز
: روزحادثه پسرم در خانه بود که عصر به دنبال تماس یکی از دوستانش با لباس خانگی به بوستان محله رفت غافل ازاینکه نقشه قتل او توسط دو پسر طراحی شده بود. آنطور که من متوجه شدم چند روز قبل پسرم با آن 2 پسر جروبحث داشتند که به دنبال آن جروبحث که دقیقا نمی دانم برسر چه موضوعی بوده است روز حادثه باهم درگیر شدند. قاتل پسرم با چاقو وارد درگیری شده بود و از قبل نقشه قتل پسرم را در سر داشت. او با چاقو به ...
سارقان خشن سر جوان 20 ساله را برای دزدیدن گوشی شکافتند
رفتنش نگذشته بود که دیدیم زنگ در را زد... وقتی وارد خانه شد از دیدن سر و صورت خونین پسرم وحشت کردیم. همین طور که از سر و رویش خون می ریخت می گفت که هنوز چند قدمی از خانه دور نشده بود که چهار نفر موتورسوار دوره اش کردند دو نفر ماسک زده و دو نفر دیگرشان که کلاه بر سر داشتند به او حمله کرده و نگهش داشته و با قمه ضربه زده و گوشی اش را از جیبش برداشتند. مرد ادامه می دهد به اورژانس و پلیس زنگ ...
طلاق به خاطر قرمه سبزی خواهر شوهر
دعوا داریم که چرا باید به میهمانی برویم. سیما این رفت و آمد ها را به حساب دخالت در زندگی ما تلقی می کند. سهیل ادامه داد: یک روز که از رفتار سیما خسته شده بودم موضوع را با پدرش در میان گذاشتم، اما آقای قاضی باور کنید پشیمان شدم، چون سیما و خانواده اش از من طلبکار شدند و وضع بدتر شد. هرطور بود تحمل می کردم تا اینکه خواهرم ازدواج کرد و مشکلات من با همسرم بیشتر شد. قاضی با تعجب ...
سرنوشت تلخ پسر یک مرد نظامی | انگشت نمای مردم و گورستان خواب شدم | 2 بار عاشقی در خیابان
من به خاطر مصرف مواد مخدر نمی توانستم نیازهای عاطفی همسرم را برآورده کنم. او نیز که در یک رابطه خیابانی با من ازدواج کرده بود، به من خیانت کرد و در حالی که فرزندی نداشتیم، به دنبال سرنوشت سیاه خودش رفت. بعد از این ماجرا من به مشهد آمدم چراکه دیگر در همدان انگشت نما بودم و همه مرا به عنوان معتادی ولگرد می شناختند. در همان روز ورودم به مشهد در یکی از مراکز تفریحی عاشق دختر دیگری شدم و او ...
زنی، مادر دامادش را کشت و در تنور انداخت
بیرون آورد و داخل یک گونی انداخت و آنرا سر کوچه گذاشت و برگشت و سپس اطراف تنور را تمیز کرد و خاک های اطراف را داخل چاه خانه انداخت. مادرم طلاهای او را به بازار برد و به فروش رساند. بعد از اعترافات دختر، مادر نیز اعتراف کرد و گفت: بعد از این جنایت برای آنکه دامادم مشکوک نشود، به خانه آنها رفتم و دو روز در خانه دامادم میهمان بودم. به گفته ماموران آگاهی هنگام کشف جسد، جنازه سوخته و بدون دست و پا بود. این امکان وجود دارد قبل از سوزاندن، قاتل دست و پای مقتول را بریده است. در این رابطه چاقوی تیزی در محل وقوق قتل به دست آمد که تحقیقات بیشتر در این زمینه از سوی ماموران آگاهی ادامه دارد. ...
تصاویر/ دخترهای مهران رجبی که زیاد شبیه پدرشان نیستند!
... مهران رجبی که به همراه همسرش در برنامه تلویزیونی وقتشه با اجرای کامران تفتی حضور یافته بود درباره آشنایی و ازدواج خود گفت: من معلم بودم و در مدارس کرج تدریس می کردم و همسرم نیز در آموزش و پرورش کرج کارمند بودند. بنا به دلایل کاری رفت و آمد زیادی داشتم و در این رفت و آمدها احساس کردم این خانم می تواند همسر ایده آلی برای من باشد. خواستگاری در خانه آقای رئیس آموزش و پرورش ...
روایت راوی جنگ؛ شهیدی از لشکر خوبان
لفن را قطع کرد. ساعت 9 صبح روز جمعه، برای برگزاری امتحان راهی دانشگاه شدم و پس از امتحان به مرند رفتم تا مادر و دایی ام را که برای نماز جمعه به مسجد جامع مرند رفته بودند بردارم. به خانه که برگشتیم من در کنار داییم نشسته بودم که با او تماس گرفتند، دست سمت چپ داییم به خاطر جانبازی 70 درصدی کار نمی کند او با دست سمت راست خود پاسخ داد و من شنیدم که از او پرسیدند خبر شهادت عباس ...
قتل بخاطر رفتن نوعروس تهرانی به خانه مجردی خواهرش / تازه داماد دستگیر شد + جزییات
آغاز شده بود، چند ساعت بعد از بیمارستان خبر رسید مجتبی به خاطر شدت خونریزی جان سپرده است. با مرگ مرد جوان ماموران به ردیابی عادل پرداختند و وی را که به ارومیه گریخته بود ردیابی و بازداشت کردند. عادل به قتل مجتبی که از بستگان همسرش بود اعتراف کرد. وی در تشریح جزئیات ماجرا گفت :به تازگی ازدواج کرده بودم اما همسرم مدام به خانه مجردی خواهرش در محله امامزاده حسن می رفت و حتی به تلفن ...
مرد شکاک مهمان خواهرزنش را کشت
هم با قمه او را زد و کشت. ماموران چند ماه بعد موفق شدند سهیل را بازداشت کنند. این مرد که به یکی از شهرهای مرزی کشور رفته و قصد فرار داشت بعد از بازداشت به قتل کامبیز اعتراف کرد و گفت: من تازه ازدواج کرده بودم و همسرم به نام شیدا را خیلی دوست داشتم اما خواهرش شهره مانع زندگی ما بود. شهره خانه مجردی داشت. همسرم مرتب به خانه او می رفت. من چندباری به شیدا گفتم نباید به خانه مجردی خواهرش برود ...
تازه داماد قاتل به زودی در دادگاه محاکمه می شود
بودم و حال خوبی نداشتم و وقتی هم مرد جوان از خانه خواهرزنم بیرون آمد به صورتم گاز اشک آور زد، فکر کردم مایع اسیدی به صورتم پاشیده است و با قمه ضربه ای به او زدم و فرار کردم. من قصد قتل نداشتم و حتی نمی دانستم او از بستگان نزدیک همسرم است. متهم پس از اعتراف، صحنه قتل را بازسازی کرد و اولیای دم هم در دادسرا برای او درخواست قصاص دادند. چندی قبل کیفرخواست متهم به جرم قتل عمد صادر شد و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. بنابراین متهم به زودی در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه می شود. ...
محاکمه مرد میانسال به اتهام سوزاندن همسرش
ادامه با وجود تلاش کادر درمان زن میانسال 10 روز بعد به علت شدت جراحات وارده در بیمارستان تسلیم مرگ شد. از آنجا که در گزارش بیمارستان، مرگ مشکوک ثبت شده بود، مأموران برای روشن شدن ابعاد پنهان این ماجرا، تحقیقات شان را آغاز کردند و در نخستین گام همسر 50 ساله او به نام اکبر تحت بازجویی قرار گرفت. وی که خودش نیز به خاطر سوختگی، جراحت هایی داشت در توضیح ماجرا به مأموران گفت: روز ...
ماجرای ترسناک سمیرا سبزیان زنی که با لیدوکائین همسرش را کشت
در قتل شوهرش را انکار کرد اما در ادامه اعتراف کرد که با همدستی خواهر 14 ساله اش به نام سارا و پسری جوان به نام علی به شوهرش آبمیوه مسموم خورانده و باعث مرگش شده است. در چنین شرایطی خواهر نوجوان وی و پسر غریبه نیز دستگیر شدند و به همدستی در این جنایت اعتراف کردند. درخواست قصاص سمیرا از طرف 2 فرزندش به این ترتیب پرونده آنها روی میز قضات دادگاه کیفری یک استان تهران قرار گرفت. در ...
پدرمان، مادرمان را آتش زد و کشت؛ حالا قصاص می خواهیم
...: یک سال قبل زن و شوهری به نام سایه و مرتضی توسط اورژانس به بیمارستانی در تهران منتقل شدند. این دو به شدت سوخته بودند و وسعت سوختگی به حدی بود که سایه به کما رفت. او دیگر به هوش نیامد و جان باخت. مرتضی شوهر سایه نیز که به دلیلی شدت سوختگی ماه ها در بیمارستان بود ابتدا مدعی شد نمی داند چرا خانه آتش گرفته است. این مرد گفت: من و همسرم در خانه بودیم نمی دانم آتش سوزی از کجا ...
مرگ مشکوک مرد جوان بررسی می شود
جوان آنلاین: مأموران پلیس تهران تحقیقات گسترده ای را درباره مرگ مشکوک مرد جوانی که همراه برادرش زندگی می کرده آغاز کردند. به گزارش جوان ، عصر روز سه شنبه بیست و هشتم آذر مأموران پلیس تهران به قاضی موسی رضازاده، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران خبر دادند مرد جوانی در خانه اش به طرز مشکوکی فوت کرده است. مأموران اعلام کردند مرد فوت شده همراه برادرش زندگی می کرده که برادرش جسد خونی اش ...
سرقت های پروفسور و همدستانش به سبک سریال خانه کاغذی
مسافرتش قرار داد تا حواسم به خانه اش باشد. دقایقی قبل از خواب بیدار شدم و برای آب خوردن به آشپزخانه رفتم و در آنجا متوجه صدای درگیری دو مرد از خانه همسایه شدم. اول خیال کردم همسایه با همسرش مشاجره می کند، اما وقتی خوب دقت کردم فهمیدم دو مرد غریبه داخل خانه او هستند. با اعلام این خبر به سرعت تیمی از مأموران راهی محل شدند و دو سارق را با ماسک و لباس های عجیب که در حال فرار بودند، دستگیر کردند ...
انتقام کور از جوان بی گناه
با دستگیری مرد 42 ساله تبعه خارجی ، رمزگشایی از معمای جنایی در اطراف روستای پرکندآباد مشهد آغاز و مشخص شد جوان بی گناه قربانی انتقام کور شده است.
از حجره نه تا خورشید هشت
حجره شماره نه، حجره من بود، عصر ها روی پله ها آب می پاشیدم. زیلو می انداختم و حیاط پر می شد از جیغ نستعلیق روی پوستر های روغنی که پشتشان جان می داد برای اینکه یک نقطه بگذاری. بعد توی همان نقطه معکوس بکشی بعد قوس را رعایت کنی و بنویسی مَرد. ورودی حجره دو طرف در دوتا طاقچه داشت، توی حجره هم همین خبر بود. دیوار ها تا کمر کاشی بود و دورتادور طاقچه های گچی تو رفته، پستو هم داشت، که جای لباس بود و ...
انتقام کور از جوان بی گناه!
منزل دوید و نفس زنان و هراسان ماجرا را برای پدرش بازگو کرد. پدر او با شنیدن این حکایت،ناباورانه و حیرت زده وارد چهاردیواری شد اما داستان پسرش حقیقت داشت. طولی نکشید که با تماس تلفنی این مرد با پلیس 110،گروهی از کارآگاهان اداره جنایی آگاهی در کنار قاضی ویژه قتل عمد عازم محل کشف جسد شدند و بدین ترتیب تحقیقات جنایی به حضور عوامل آتش نشانی گره خورد. دقایقی بعد امدادگران آتش نشانی جسد جوان 20 ...
عاقبت به خیری به یقه آخوندی نیست/تا ماموریتم تمام نشود برنمی گردم
خانه نمی آمد و درگیر کارهایش می شد. پیش از شهادت حاج آقا، از حضور و فعالیت ایشان در ایام جنگ 33 روزه بی خبر بودم. تا اینکه بعد از شهادت، از یکی از دوستان ایشان خاطره ای شنیدم که گفت: یک بار در روزهای جنگ 33 روزه حاج قاسم گفت بروید فرودگاه دنبال حاج حسن! گفتم کدام حاج حسن؟ گفت حاج حسن ایرلو! به واسطه این خاطره که برایم تعریف کردند متوجه شدم که حاج آقا در ایام جنگ 33 روزه در لبنان حضور داشته وگرنه ...