ماجرای عجیب مردی که بخاطر پسر خردسالش سارق شد
سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای عجیب مردی که بخاطر پسر خردسالش سارق شد
مرد جوان به خاطر نگهداری از پسر خردسالش، کارش را کنار گذاشت اما چون از پس هزینه های زندگی بر نمی آمد، پایش در دنیای مجرمان باز شد و باند سرقت راه اندازی کرد. از اوایل تابستان امسال گزارش سرقت های سریالی به پلیس پایتخت اعلام شد. سارقان سوار بر موتور سیکلت می شدند، صورت [...]
باند سرقت از 200 خودرو در دام پلیس
...، ولی به دلیل وقوع سیل در محور های مواصلاتی بین استان ها به ناچار به منزل اقوام همسرم در تهران رفتیم تا شرایط آب و هوا مساعد شود. روز بعد وقتی برای برداشتن وسایل به خودرو خودم که در خیابان پارک شده بود مراجعه کردم متوجه شدم که محتویات داخل خودرو شامل 4 عدد ساک مسافرتی حاوی: البسه، کارت بانکی، پاوربانک، کفش کوهنوردی، مقادیری طلا و... به ارزش تقریبی 8 میلیارد ریال به سرقت رفته است. این ...
محاکمه 6 سارق خانه های شمال تهران/ از هر سرقت فقط 2 میلیون تومان به ما می رسید
سارقان آغاز کردند که گزارش دومین سرقت مشابه به پلیس اعلام شد. صاحبخانه که مردی سالمند بود، به مأموران گفت: در نیاوران زندگی می کنم. شب گذشته به میهمانی یکی از اقوام رفته بودیم و پس از اینکه به خانه برگشتیم، متوجه شدیم بیش از 250 میلیون تومان طلا از خانه مان سرقت شده است. در ادامه شکایت های مشابه به 110 فقره رسید که همه آنها خانه هایی در شمال شهر تهران بود؛ از این رو برای پلیس محرز شد که سرقت ...
پشت پرده سرقت 17 میلیاردی از خانه خانم وکیل برملا شد | یک اشتباه دست سارقان را رو کرد
. من زندگی درستی داشتم و همیشه از راه حلال روزی ام را به دست آوردم. پس چه شد که تصمیم به سرقت گرفتی؟ وقتی به تهران آمدم و سرایدار شدم زرق و برق زندگی ساکنان ساختمان دیدم حسرت خوردم که چرا باید من و خانواده ام در فقر زندگی کنیم اما آنها در ناز و نعمت غرق باشند. وسوسه شدم تا به هر طریق پولدار شوم و زن و فرزندم را در رفاه قرار دهم. دوست داشتم مثل آدم های پولدار برای خودم کار کنم ...
سقوط مرگبار پسر جوان بعد از درگیری پشت بام خواب ها
پایین آمدم و از آنجا دور شدم، اما نمی دانستم چه اتفاقی برای بهادر افتاده است، برای همین ساعتی بعد به محل برگشتم تا سروگوشی آب بدهم که دستگیر شدم. همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی، مشخصات مرد 53 ساله در اختیار مأموران پلیس آگاهی قرار گرفت. در حالی که تحقیقات برای دستگیری وی جریان داشت، او روز گذشته خودش را به پلیس تسلیم کرد و در توضیح حادثه گفت: 24 ساله بودم که به مصرف تریاک و شیشه ...
زن 25 ساله: با اینکه متاهل بودم ولی فریب پسری شدم
رفتم تازه متوجه شدم که او همسر و فرزندداشته و از راه سرقت روزگارش را می گذراند. حالا که به اشتباه خودم پی برده بودم در زیر پل ها می خوابیدم و اشک ندامت می ریختم اما روی بازگشت پیش فرببرز را نداشتم. بالاخره مدتی بعد تصمیم گرفتم نزد او بازگردم و از او بخواهم که مرا ببخشد ولی او مرا از خود راند و مرا زنی هوسران خواند که به درد زندگی با نمی خورم! جالا دیگر مسیر درست زندگی را پیدا کرده ام و خوب می دانم که چه اشتباه وحشتناکی را مرتکب شدم ای کاش ... بیشتر بخوانید: نکته ای که همه دانشجوهای دختر و پسر باید بدانند ...
می خواستم به معتادان کمک کنم، اما قاتل شدم
شد دست به قتل زدی؟ ناخواسته این اتفاق افتاد. چند روزی بود مقتول را برای ترک به کمپ آورده بودند، اما با ما همکاری نمی کرد و داروهایش را نمی خورد. او معتاد به شیشه و گل بود. من یاد گرفته بودم در این جور مواقع باید آرامش خودم را حفظ کنم، اما آن روز حالم خیلی بد بود. چند ساعت قبل از قتل به مادرم زنگ زدم، او از شهرستان به تهران آمده بود و خوشحال بودم که مادرم را بعد از مدت ها می بینم، اما مادرم ...
افشای راز سرقت میلیاردی از خانه زوج ثروتمند با اعتراف سرایدار
ماجرای سرقت به نامش شده است. با وجود این، مرد سرایدار همچنان تحت بازجویی قرار گرفت تا اینکه اعتراف کرد: وقتی این خانواده به سفر رفتند، وسوسه شدم و موضوع سرقت از آنها را با یکی از دوستانم که سارق سابقه دار است مطرح کردم. این سرایدار گفت: وقتی فهمیدم وضع این خانواده خوب است که چند بار برای کا رهای خانه و تعمیرات به خانه آنها رفت وآمد کردم. پس از آن بود که فهمیدم آنها طلا و ...
راز قتل راننده پراید پس از 8 ماه فاش شد
راز قتل راننده پراید پس از 8 ماه فاش شد زن جوان که با همدستی مردی غریبه نقشه قتل شوهرش را اجرا کرده و قصد داشت مرگ وی را سانحه رانندگی نشان دهد، با هوشیاری پلیس دستگیر شد. بیشتر بخوانید آدم کشی برای فحاشی! عامل وقوع قتلی هولناک در ارتفاعات جنگل قائم کرمان، در کمتر از 12 ساعت شناسایی شد و به دام افتاد. بیشتر بخوانید سارقان: از هر سرقت فقط 2 ...
رسوایی زن جوان با دوربین مخفی خانه آقای مدیر/متوجه تغییر رفتار همسرم شده بودم+جزییات
به گزارش 361 درجه ایران به نقل از فرتاک نیوز؛ زن 37 ساله که به اتهام سرقت طلا دستگیر شده بود در حالی که بیان می کرد قدر اعتماد و محبت را ندانستم درباره سرگذشت خود و ماجرای سرقت هایش به کارشناس اجتماعی کلانتری احمدآباد مشهد گفت: بعد از آن که دیپلم گرفتم و نتوانستم وارد دانشگاه شوم در کنار مادرم به امور خانه داری مشغول شدم. پدرم نیز اگر چه یک کارگر ساده ساختمانی بود و درآمد مناسبی نداشت اما تلاش می کرد تا نان حلال سر سفره خانواده اش بگذارد ولی او هر سال که بر سنش افزوده می شد نگرانی در چشمانش موج می زد چرا که می ترسید من نتوانم شوهر مناسبی پیدا کنم و با این شرایط در خانه بمانم به همین دلیل وقتی در 22 سالگی پسر همسایه مرا خواستگاری کرد پدرم با خوشحالی وصف ناپذیری مقدمات مراسم خواستگاری و عقدکنان را فراهم آورد. با آن که او نظر مرا درباره سعید نپرسیده بود اما حس نگرانی او به من هم تلقین شده بود به گونه ای که احساس می کردم نباید این فرصت ازدواج را از دست بدهم. خلاصه خیلی زود سر سفره عقد نشستم و با سعید ازدواج کردم. او پسر بدی نبود ولی شغل درست و حسابی نداشت به همین دلیل گاهی به عنوان شاگرد در یک تعمیرگاه خودرو یا صافکاری کار می کرد و گاهی هم در کارواش یا تعویض روغنی مشغول کار بود. اگر چه در اوایل زندگی با همین درآمد اندک روزگارمان را می گذراندیم اما با به دنیا آمدن اسماعیل مخارج زندگی ما بیشتر شد و در تنگنای مالی قرار گرفتیم. آن زمان سعید شاگرد مکانیکی بود و از صبح تا شب در تعمیرگاه خودرو کار می کرد ولی برای آن که بتواند درآمد بهتری کسب کند به ناچار شب ها را نیز به عنوان نگهبان در یک مجتمع مسکونی در حال ساخت مشغول کار شد. هنوز مدت زیادی از این ماجرا نگذشته بود که با تغییر رفتارهای همسرم متوجه شدم او در دام اعتیاد افتاده است چرا که به همراه افرادی که به تازگی با آن ها دوست شده بود به بهانه بیدار ماندن در سرکار و در همان اتاقک نگهبانی مواد مخدر مصرف می کرد. اعتیاد همسرم به جایی رسید که از محل کارش اخراج شد و بساط استعمال مواد مخدر را در خانه پهن کرد این در حالی بود که فشار مالی شدید زندگی ما را سخت تر کرد و من مجبور شدم برای تامین بخشی از هزینه های زندگی به امور نظافتی در منازل مردم بپردازم و هفته ای چند روز سرکار بروم. با وجود این درآمدم کافی نبود چرا که همسرم بعد از اخراج از کار مواد مخدر صنعتی مصرف می کرد و من هم آرام آرام استعمال مواد مخدر را تجربه می کردم به همین دلیل در پی شغلی بودم که بتوانم برای درآمدزایی بیشتر همه روزهای هفته را کار کنم . در این وضعیت روزی یکی از افرادی که امور نظافتی منزل آن ها را انجام می دادم به من پیشنهاد کرد پرستاری از فرزندش را به عهده بگیرم آن زوج میان سال مدیر بودند و نمی خواستند دخترشان را به مهدکودک بفرستند این بود که در کنار امور خانه داری و نظافتی، مراقبت از دختر خردسال آن ها را نیز در حدود 20 ماه به عهده داشتم با آن که آن زوج میان سال با شیوه های گوناگون به من کمک مالی و غیرنقدی می کردند اما من که نتوانسته بودم اعتیادم را کنار بگذارم همواره با خودم فکر می کردم چرا آن ها که تمکن مالی خوبی دارند حقوق ماهانه مرا اضافه نمی کنند. با آن که همواره در این افکار غوطه ور بودم اما به دلیل لطف و محبت زیادی که به من داشتند جرئت نمی کردم این موضوع را ابراز کنم و به کارم ادامه می دادم تا این که یک روز هنگام مرتب کردن اتاق خواب، چشمم روی جعبه طلا و جواهرات درون کشوی میز خیره ماند وقتی داخل جعبه را نگاه کردم برقی از چشمانم پرید اما خیلی زود در جعبه را بستم و نگاهم را از آن دزدیدم ولی وسوسه عجیبی بر وجودم حکم فرما شده بود و نمی توانستم بی خیال آن همه طلا بشوم. چند بار دیگر به درون جعبه نگاه کردم و آن را بستم فکر سرقت طلاها مانند خوره به جانم افتاده بود در مدت دو روز بارها طلاها را بیرون کشیدم و نگاه کردم بالاخره همه اعتماد و محبت های آن زوج را زیر پا گذاشتم و یک زنجیر طلا به همراه یک حلقه انگشتر را سرقت کردم و بقیه طلاها را درون جعبه قرار دادم چند روز بعد وقتی فهمیدم کسی متوجه سرقت نشده است. دوباره مقدار کمی از آن ها را ربودم همه چیز خیلی طبیعی بود تا این که برای سومین بار یک پلاک و انگشتر دیگری را برداشتم اما عصر همان روز وقتی صاحبکارم به منزل آمد با حالتی پرخاشگرانه از من خواست طلاها را سرجایش بگذارم اما من با بیان این که تحمل تهمت های ناروا را ندارم با او درگیر شدم که دقایقی بعد پلیس از راه رسید و فیلم دوربین مدار بسته را مقابل چشمانم گذاشت تازه فهمیدم صاحبکارم به طور مخفیانه در اتاق دوربین مدار بسته نصب کرده بود و حالا در برابر یک رسوایی بزرگ قرار گرفته بودم که ... با توجه به سرقت های مشابه در منازل شهروندان و با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد علی عسکری (رئیس کلانتری احمدآباد مشهد) بررسی های بیشتر درباره این ماجرا به افسران ورزیده دایره تجسس سپرده شد. ...
رکوردزنی دزدان خانه
....این وکیل دادگستری ادامه داد: سریع به خانه آمدم و متوجه شدم دزدان طلا و جواهر، ارز، حلقه ازدواج، عینک، ساعت رولکس گران قیمت و ماشین ریش تراش را سرقت کرده و نزدیک به 900میلیون تومان را با خود برده اند. نکته جالب این است که گوشی آیفون 14، ایرپاد و اپل واچ روی میز قرار داشت که دزدان به هیچ کدام دست نزده بودند. دوربین ها را چک کردم و متوجه شدم ساعت 9 و 38 دقیقه شب دو مرد قوی هیکل و ورزیده که جسم تیز ...
ناگفته های پرونده شهلا جاهد | شهلا در آخرین جلسه بازجویی چه گفت؟
نشان بدهد اما او در آخرین جلسه بازجویی حرف مهمی به من گفت که مطمئن شدم قاتل لاله، خود اوست. آن روز من و شهلا وقتی برای چند لحظه در اتاق تنها شدیم، او رو کرد به من و گفت: من به خاطر علاقه شدید و عشقم به ناصر، هرکاری حاضرم انجام دهم. شهلا این جمله را با لحنی عجیب به من گفت. تا قبل از این تردید داشتم که آیا او قاتل است یا نه، اما پس از گفتن این جمله دیگر مطمئن شدم و حتی به افسر بازجو گفتم ...
مرگ اسرارآمیز دختر معتاد در خانه یک سارق I بلایی که مصرف زیاد مواد سر این دختر آورد
من سرقت بود. از کیف قاپی گرفته تا سرقت منزل. مدتی قبل به جرم سرقت دستگیر شدم و یک سال زندان بودم تا اینکه با وثیقه آزاد شدم. وی ادامه داد: چون به رد مال محکوم شده بودم، پس از آزادی سراغ سهم الارثم رفتم و 900 میلیون تومان تهیه کرده و به عنوان رد مال به شاکیانم دادم. از طرفی اعتیاد شدیدی به مواد مخدر داشتم و در زمانی آزادی ام از زندان بود که با دختر جوان(متوفی) آشنا شدم. البته او را قبل می ...
عامل جنایت در کمپ ترک اعتیاد: گل زندگی ام را ویران کرد | خودکرده را تدبیر نیست
چرا با زندگیت بازی کردی؟ اصلا در حال خودم نبود، وجودم پر از خشم بود و ناخواسته مرتکب قتل شدم. چند وقت بود که در کمپ کار می کردی؟ حدود یکی، دوماهی می شد که مشغول به کار شده بودم. باور کنید ماه ها بود که ترک کرده بودم و مواد نمی کشیدم. آن روز رفتار مادرم موجب شد تا پس از چند ماه، دوباره به مواد روی آورم و توبه ام را بشکنم. نمی دانید چقدر پشیمانم، امیدوارم خانواده مقتول مرا ببخشند و حلالم کنند چون واقعا قصد گرفتن جان او را نداشتم و می دانم تا آخر عمر باید با این عذاب وجدان زندگی کنم. ...
نقشه مرد سرایدار برای سرقت میلیاردی از خانه خانم وکیل
ادامه داد: مدام شب ها در ذهنم نقشه می کشیدم تا اینکه یاد یکی از دوستانم افتادم که مدتی قبل به خاطر سرقت بازداشت شده بود. به سراغش رفتم، امیر را خیلی زود پیدا کردم و وقتی نقشه ای را که در ذهنم بود برایش بیان کردم، امیر خیلی استقبال کرد. او به من گفت نیازی به حضور تو در سرقت نیست و با دو نفر از دوستانم این سرقت را اجرا خواهیم کرد. طبق خواسته امیر، زمانی که خانم وکیل و همسرش خانه را برای ...
نقشه مرد سرایدار برای سرقت میلیاردی از خانه خانم وکیل
، متوجه شدم که گاوصندوق در کدام اتاق قرار دارد. از همان روزها، وسوسه سرقت به جانم افتاد. اما من نمی توانستم به تنهایی این سرقت را انجام دهم. متهم ادامه داد: مدام شب ها در ذهنم نقشه می کشیدم تا اینکه یاد یکی از دوستانم افتادم که مدتی قبل به خاطر سرقت بازداشت شده بود. به سراغش رفتم، امیر را خیلی زود پیدا کردم و وقتی نقشه ای را که در ذهنم بود برایش بیان کردم، امیر خیلی استقبال کرد. او به من گفت ...
اعترافات تلخ زن جوان که شوهرش را کشت
بخوانید نقشه مرد سرایدار برای سرقت میلیاردی از خانه خانم وکیل سرایدار طمعکار که برای سرقت از خانه خانم وکیل یک سارق استخدام کرده بود وقتی با پول های سرقتی گلخانه خرید، ناخواسته سرنخ افشای این پرونده را به پلیس داد. بیشتر بخوانید توصیه پلیسی: اخطار به پیش خریداران مسکن مهمترین موضوع در خصوص پیش فروش ساختمان ثبت معامله در دفاتر اسناد رسمی و اخذ کد ...
قتل خونین پسر جوان در مغازه سمساری
بازداشت شد و به درگیری خونین اعتراف کرد. وی در تشریح جزییات قتل گفت: من اصلا مقتول را نمی شناختم و آن روز برای اولین بار او را در مغازه سمساری دیدم. من آن روز برای فروش مقداری از وسایل دست دوم که در خانه داشتیم به مغازه سمساری دوستم رفته بودم. پیمان بعد از من وارد مغازه شد و بی دلیل به من متلک انداخت. او اسم یک هنرپیشه خارجی را به من نسبت داد.به او گفتم مگر با تو شوخی دارم که ...
به خانه مجردی او رفتم و سه روز او من را روی تخت انداخت و ... /از من فیلم سیاه گرفته بود
....آخرین بار که به آنجا رفته بودم او سه شبانه روز مرا در خانه اش زندانی کرد و شکنجه داد.گمان می کنم او تحت تاثیر مصرف مواد مخدر دست به چنین کاری زده بود.او حتی می خواست مرا بکشد. به همین خاطر قمه ای را که زیر تخت قرار داشت بیرون آوردم و به او ضربه زدم. این زن در حالی که سرش را پایین انداخته بود ادامه داد:باور کنید اگر محسن را نکشته بودم خودم کشته می شدم.جون او تحت تاثیر مصرف مواد مخدر ...
آشنایی با بانوان کارآفرین
1389 به عنوان دامدار نمونه کشوری انتخاب شدم. کاکاوند افزود: بعد از آن هم کار دامداری را ادامه دادم و درحال حاضر هم دامداری دارم و هم گلخانه دارم؛ خودم و پسر با هم با همکاری همدیگر هم گاوداری و هم گلخانه را اداره میکنم. وی گفت: من خوشبختانه با آدمای خیلی خوبی روبه رو بودم؛ یعنی علی رغم اینکه مشکلات خیلی زیاد بوده ولی آدم هایی سر راهم قرار گرفتند که می توانستند هم راهنمایی ...
شهید سید رضی به من گفت تو زن سومم هستی | خودم را سرباز او می دانستم | معتقد بود حاج احمد متوسلیان شهید ...
از همان دوران نوجوانی سری پر شور داشت و دوست نداشت یکجا بنشیند. با اینکه تک پسر خانواده بود و طبیعتاً یک جورهای عزیز کرده پدرو مادرش هم بود اما از سن 15-16 سالگی تصمیم گرفت علاوه بر درس، کار هم بکند و به همین خاطر در اداره راه مشغول می شود. یادم هست همیشه تابستان ها خاله با دخترخاله هایم و سید رضی به روستایمان چاشم جایی میان استان مازندران و استان سمنان می آمدند و یک ماهی با هم بودیم. آن سال ها ...
پلیس، خواب دزد خمار را آشفته کرد!
با سرقت های خرد هزینه های اعتیادم را تامین می کردم اما شب قبل در حالی که به شدت خمار بودم یک دستگاه پراید را سرقت کردم تا قطعات آن را به مالخران بفروشم ولی به خاطر خستگی و بی خوابی ،نتوانستم رانندگی کنم. این بود که خودرو را در گوشه دیواری پارک کردم و از شدت خماری به خواب رفتم... بررسی های بیشتر درباره سرقت های احتمالی دیگر وی با دستور سرگرد امیر رضا فعال (رئیس کلانتری معراج) ادامه دارد. ...
دلتنگ مادرم بودم، مرد معتاد را کشتم
خودم نبود و ناخواسته مرتکب قتل شدم. آن روز رفتار مادرم موجب شد تا پس از چند ماه، دوباره به مواد مصرف کنم. پشیمانم، امیدوارم خانواده مقتول مرا ببخشند و حلالم کنند چون واقعا قصد گرفتن جان او را نداشتم، چه خانواده مقتول بخواهند مرا قصاص کنند و چه از قصاصم بگذرند تا آخر عمر باید با این عذاب وجدان زندگی کنم. ...
استخدام کارآگاه خصوصی برای کشف اسرار خواستگار سارق
است درحالیکه یک باند سرقت را اداره می کند و رئیس خلافکاران است. وی ادامه داد: وقتی پی به این حقایق بردم، نامزدی ام را بهم زدم. حتی به خانواده ام حرفی از سارق بودن او نزدم و گفتم دلیل تمام کردن این رابطه، خیانت کیارش است. مدتی بعد هم با پسر یکی از دوستانم نامزد شدم تا این اتفاقات تلخ را فراموش کنم اما وقتی کیارش متوجه شد که دستش پیش من رو شده، نقشه آدم ربایی کشید. دختر جوان ادامه داد: چند روز قبل در ...
رمال شیاد زنان را بیهوش می کرد
...> دیگر به آخر خط رسیده بودم، به طوری که از خودم متنفر بودم؛ مواد مخدر همه چیز را از من گرفته بود تا این که حتی نفهمیدم به پرتگاه طبقه چهارم منزلمان رفته بودم و قصد خودکشی داشتم که ... بیشتر بخوانید رمال شیاد زنان را بیهوش می کرد فرمانده انتظامی شهرستان ری از دستگیری رمال فریبکار که با بیهوش کردن طعمه هایش اقدام به سرقت و آزار و اذیت زنان می کرد، خبر داد و از شهروندان خواست در ...
دردسر خوردن کله پاچه در خانه خواهر
رسیدم هنوز شوهر خواهرم از سرکار به منزل نیامده بود به همین خاطر خواهرم از من خواست تا چند نان سنگک برای شام بخرم. من هم روانه خیابان شدم اما قبل از آن که به نانوایی برسم یکی از بستگانم را دیدم که در نزدیکی منزل خواهرم زندگی می کند. مرتضی که از دیدن من خوشحال شده بود مرا سوار پرایدش کرد و گفت: بیا باهم به کافه برویم و قلیانی کنار هم بکشیم! هرچه اصرار کردم که قرار است نان سنگک برای کله ...