سایر منابع:
سایر خبرها
دختر عاشق پیشه آبروی پدرش را برد / دوستی با مرد متاهل دردسرساز شد
روحی من در خانه خیلی بی ریخت شده بود. محبت های پدر و مادرم را پای دلسوزی و ترحم شان می گذاشتم و از سویی با فامیل هم قطع رابطه کرده بودم. حدود 2 سال از بدترین روزهای عمرم سپری شد. حس می کردم همه به چشم تحقیر نگاهم می کنند. در شرکت دوست پدرم مشغول کار شدم. می خواستم این طوری خودم را سرگرم کنم. با مردی آشنا شدم که به محل کارم رفت و آمد داشت. می گفت در آستانه طلاق از ...
دختر عاشق در تله سیاه پسر هوسران اسیر شد
های خیابانی به ارتباط تلفنی با او ادامه دادم و گاهی نیز در خیابان یا فضای سبز با یکدیگر قرار ملاقات می گذاشتیم. اما او روزی با حیله و نیرنگ مرا به منزلشان کشاند که پدر و مادرش در خانه نبودند. ارسطو که مدعی بود قصد ازدواج با مرا دارد و به زودی به خواستگاری ام می آید، از من خواست تا حجاب از سر بردارم و کنار او راحت باشم. در همین حال اگر چه من سعی کردم فاصله ام را با او حفظ کنم ولی ارسطو به طور ...
رفتار زشت زن بابا با پسر نوجوان مشهدی
زن 32 ساله که نگران آینده فرزندانش بود درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: 14 ساله بودم که به طور سنتی با بهزاد ازدواج کردم و زندگی مشترکم در طبقه دوم ساختمان محل سکونت مادرشوهرم آغاز شد. همسرم از سرکار که به خانه بازمی گشت ابتدا ساعتی به دیدار مادرش می رفت و سپس به منزل خودمان قدم می گذاشت. حدود دو سال بعد وقتی اولین پسرم به دنیا آمد او به ...
رفتار زشت زن بابا با پسر نوجوان مشهدی
بعداز آن که به دلیل خیانت های همسرم از او طلاق گرفتم و کوهی از نفرت و کینه را در دلم کاشتم اکنون شنیده ام که قصد دارد دوباره مرا به زندگی مشترک بازگرداند در حالی که من زنی زخم خورده از خیانت هستم و نمی توانم مرهم زخم های مردی باشم که بعد از من دو بار دیگر ازدواج کرد و ...
در موبایل زنم صحنه ای دیدم که سکته ام داد ! / مهشید گردن نمی گرفت !
تبرئه کنم به همین خاطر یک پلاستیک روی سرش کشیدم و کلید را داخل قفل در گذاشتم و بیرون رفتم تا همه فکر کنند همسرم به دست یک ناشناس به قتل رسیده است . موقع برگشت هم طوری وانمود کردم که من سر کار بودم. حالا من از این کار اشتباهم پشیمانم هرچند خودم را مستحق مرگ می دانم اما خواستار بخشش هستم . مرد جوان رو به اولیای دم کرد و ازآنها خواست که مرا به خاطر نوه اتان ببخشید. پس از پایان ...
دلایل زن جوان برای جدایی از شوهر: از خیانت در پارتی تا اعتیاد
.... خانواده اش سعی کردند کاری کنند که ترک کند اما نتوانستند. طوری شد که این اواخر مواد را جلوی بچه ها می کشید. *چند فرزند دارید؟ یک سال بعد از به دنیا آمدن بچه بزرگم دوباره باردار شدم و دخترم به دنیا آمد. بچه ها حالا چهار و پنج ساله هستند. *طلاق شما توافقی است و شوهرت هم راضی به این جدایی است؟ هر روز در خانه دعوا و درگیری است. همسرم با بچه ها عصبانی ...
برشی از زندگی بانوی موفقی از شهر ری/ از تحصیل و ازدواج گرفته تا فعالیت ممتاز در طراحی دوخت
...> در سال پنجم ازدواجم پسرم به دنیا آمد و این سال نقطه عطف زندگی من بود. چرا که در این ایام و قبل از تولد پسرم درگیر بیماری سختی شدم که لازم بود از تولد پسرم جلوگیری بشود و به درمان خودم بپردازم که حاضر نشدم فرزندم را از دست بدهم. از طرفی تا تولد فرزندم بیماریم پیشرفت زیادی کرد و بعد از تولد پسرم خیلی از پزشکان برای درمان و جراحیم تردید داشتند که آیا بشود نتیجه گرفت؟! و حین جواب شدن توسط همه پزشکان ...
بانوی ژاپنی که روی پشت بام، الله اکبر می گفت
برای خانواده برادرش فرستاد، از آن ها در این زمینه راهنمایی خواست و همسر برادرش در جواب نامه، طریقه دوخت چادر را برای من توضیح داد. اینطور بود که من با چادری که خودم دوخته بودم، وارد ایران شدم! اسم مرا قراَن انتخاب کرد کونیکو قدم به ایران گذاشت و آرام آرام در فرهنگ ایرانی اسلامی این سرزمین، ذوب شد. او که حالا با تفأل به قرآن کریم، نام سبا را برای خودش انتخاب کرده بود، از شروع زندگی ...
قتل شوهر 43ساله به سبک فیلم های تاریخی
با هم اختلاف سلیقه داشتیم. زن جوان ادامه داد: همسرم حاضر به جدایی نبود از طرفی خانواده ام نیز خیلی با این جدایی موافق نبودند. درنهایت وسوسه شدم همسرم را به قتل برسانم بنابراین به جست وجو در اینترنت پرداختم و متوجه شدم خوراندن سیانور بهترین راه است. بعد از خرید سیانور آن را داخل قهوه ریختم و به او دادم؛ خودم هم از خانه خارج شدم. بعد از دقایقی که برگشتم متوجه مرگ او شدم بعد با صحنه سازی ...
قتل هولناک مرد تهرانی به دست داماد عصبانی اش / کشف جسد پدرزن در امین آباد + جزییات
گوشی من تماس گرفت تابا پدرش صحبت کند .پدرزنم بعد از این که صحبتش با دخترش تمام شد میخواست گوشی موبایل را به من پس بدهد. اما من که حالت طبیعی نداشتم و دچار توهم شده بودم فکر کردم می خواهد با سنگ مرا بزند. به همین خاطر با سر ضربه ای به صورتش دادم. سپس با چوبی که در بیابان افتاده بود ضربه ای به پایش زدم و او روی زمین افتاد. من همان لحظه پشیمان شدم .به همین خاطر او را کول کردم تا به کنار جاده برسانم ...
شکست های عشقی عارف قزوینی به قلم خودش/ پدر دختر گفت: تابوت دخترم را بر دوشت نمی گذارم
افتاد که آن چه جواهر دارم به تو می دهم، به شرط این که طلاق دختر را داده و به مردم هم بگویی این شهرت بی اصل بوده است. پیغام دادم: من زن از برای خرید و فروش و تجارت نگرفته بودم. پس از یاس و ناامیدی بنای شرارت گذاشتند. در مدت کمی چنان عرصه بر من از اطراف تنگ شد که چاره را ناچار به فرار دیدم. پس از مشورت با دوستان خداحافظی کرده پنهان به خارج شهر آمده در گاری پست نشسته به طرف رشت روانه شدم ...
دلیل عجیب زنی برای طلاق: شوهرم با برادرم رفت و آمد دارد
جام جم: زن جوان در این باره به قاضی گفت: پنج سال است که با یاسر زندگی می کنم. از چند سال پیش با برادرم دچار اختلافات زیادی شده بودیم. مرتب با هم دعوا داشتیم. از طرفی زن برادرم هم خیلی سر ناسازگاری داشت و مرتب با من لجبازی می کرد. دیگر خسته شده بودم. تا این که چند ماه پیش بر سر ارث و میراث دعوای بزرگی با برادرم و همسرش داشتم. برادرم حرف های خیلی تندی به من زد؛ جوری که چندین شبانه روز گریه می کردم ...
پدری در تبریز فرزند 17 ساله اش را به دلیل رفتار و آرایش زنانه به قتل رساند
...؛ اما با خودم فکر کردم اگر من بمیرم باز پارسا همین رفتارهایش را ادامه خواهد داد در آن صورت چه بلایی بر سر خانواده ام می آید چه کسی از آنان محافظت خواهد کرد چه بلایی بر سر پسر کوچکم و زن و دختر یک ساله ام می آید. این بود که از خودکشی منصرف شدم و تصمیم گرفتم برای همیشه پارسا را خلاص کنم و بعد از آن هم هر بلایی به سر من آمد مهم نیست. باز یک هفته ای می شد که از خانه فرار کرده بود؛ روز ...
از خواب در مترو تا رویای حضرت زینب(س)
تا را می گذارم خانه عمه ات، خودم می روم سرِ کار، ارشیا را که داری می بری، من هم می توانم بروم سر کار. خودش فقط کار را بهانه کرد. گفت سرم شلوغ است و صاحب کار اجازه نمی دهد. من و ارشیا رفتیم کربلا و برگشتیم. دوباره برایمان گوسفند گرفته بود و قربانی کرد.در حرم امام حسین که رفتیم خیلی برایش دعا می کردم، فقط خیلی نگران بودم که حاجت او چیست؟ گفتم یا امام حسین! من که نمی دانم، همسرم من را این سری شخصا ...
گفت وگو با اکبر تیموری ، جانباز نخاعی دفاع مقدس از شخص آقای قاضی زاده و تیم همراهشان به هیچ عنوان راضی ...
بود که با دست آن را بیرون کشیدم و زمانی که مرا به عقب برمی گرداندند، آمبولانس را هم در سه راهی سوسنگرد زدند که دوباره ترکش خوردم. در راه بیهوش شدم. زمانی که به هوش آمدم، دیدم دستانم کنار بدنم افتاده بود و اصلا قادر به حرکت نبود. استخوان کتفم بیرون زده، دنده ها و فکم شکسته بود و کل بدنم را ترکش گرفته بود. چون ورزشکار بودم، با دست ترکش کتفم را بیرون کشیدم. ترکش هایی را که اصابت می کرد فقط بوی ...
زن و مردی که از مرز مرگ بازگشتند / دزد خیلی بی رحم بود!
کارت را برای پرداخت پول از من پرسید بدون تفکر و تامل و با صدای بلند رمزحساب بانکی ام را درحالی بازگو کردم که مرد جوان آن را به خاطر سپرد. زمانی که به خانه بازگشتیم تا او خرده کاری های ساختمانی را شروع کند ناگهان چماقی را بالای سرم دیدم که او با ،ضرباتی را بر سرم زد و من دیگر چیزی نفهمیدم. هنگامی که چشمانم را گشودم در بیمارستان بودم و بعد هم متوجه شدم که آن سارق ناجوانمرد 11 میلیون و 700 ...
اقدام وحشتناک زنی که فهمید شوهرش با دوستش به او خیانت کرده!
همسرم به سمت من آمد و دستش را روی گلویم قرار داد نمی توانستم نفس بکشم. مهناز به آشپزخانه رفت و چاقویی برداشت و چاقوی ضامن دار شوهرم هم روی میز بود. با پشت چاقو ضربه ای به شوهرم زد که او مرا رها کرد و در این حین چاقوی ضامن دار شوهرم را به من داد. من ضربه ای به گردن او زدم. این کار به خاطر نجات بچه ام بود. ...
زن خیانتکار اینگونه مرد تهرانی را به قتل رساند
و خودم را رها کنم، اما الان پشیمانم و از فرزندانم می خواهم مرا ببخشند. گفتگو با متهم چند سال داری؟ 32 سال با همسرت چطور آشنا شدی و چند سال داشتی که ازدواج کردی؟ همسرم پسرعموی من است، وقتی 13 ساله بودم به اصرار پدر و مادرم با هم ازدواج کردیم . چرا از شهرستان به تهران آمدی؟ وقتی ازدواج کردیم برای اینکه بتوانیم بهتر کار کنیم ...
زن خیانتکار : طلاق گرفتم تا با عشقم ازدواج کنم ! / از فرزین رکب خوردم !
به گزارش رکنا، من سارا هستم 17 ساله بودم که با میلاد ازدواج کردم، ما همدیگر را دوست نداشتیم.... من هیچ حسی به میلاد نداشتم تا اینکه در مهمانی های دوستان دوران مجردی شوهرم با پسر خوش تیپی که تقریبا در همه میهمانی ها بود آشنا شدم این آشنایی من را از مسیر زندگی جدا کرد ،او مدام از من واز زیبایی ام تعریف می کرد فرزین با ابراز علاقه اش من را وادار کرد که با او ارتباط برقرار کنم... میلاد با ...
اشک های ندامت زن جوان/زندگی زن مشهدی تباه شد
خوشحال شدم که گویی دنیا را به من بخشیده اند! به همین دلیل هم خیلی به همسرم علاقه مند شدم و بدون برگزاری جشن عروسی و جهیزیه به خانه بخت رفتم ولی شوهرم نیز مهتاد بود و تنها یک سال بعد از ازدواج او را هم دستگیر کردند و به تحمل 20 سال زندان محکوم شد. در این وضعیت از هاشم طلاق گرفتم و به خانه ناپدری ام بازگشتم. هنوز مدت زیادی از این ماجرا نگذشته بود که هنگام پرسه زنی در فضای مجازی با مردی 40 ساله ...
در جشن عقدم کتک خوردم ! /این عروس چرا عاشق مرد غریبه شد !
. در طول 3 سال دوران نامزدی بارها به دلیل اختلافات کم اهمیت و سلیقه ای کتک خوردم، اما سکوت کردم و دم نزدم، چراکه خودم به ازدواج با دانیال اصرار داشتم و حالا نمی توانستم نزد خانواده ام از او گلایه کنم. احساس می کردم او هم مرا دوست ندارد، حتی بعد از آغاز زندگی مشترک این اختلافات کم رنگ نشد. همسرم شب ها دیروقت به خانه می آمد و روز بعد هم تا هنگام ظهر می خوابید. وقتی هم از خواب بیدار می شد ...
رفتار زشت زن بابا با پسر نوجوان مشهدی / مادر نگران به کلانتری رفت!
زن 32 ساله که نگران آینده فرزندانش بود درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: 14 ساله بودم که به طور سنتی با بهزاد ازدواج کردم و زندگی مشترکم در طبقه دوم ساختمان محل سکونت مادرشوهرم آغاز شد. همسرم از سرکار که به خانه بازمی گشت ابتدا ساعتی به دیدار [...]
فرمانده عاشق آتش نشان زن شد + گفتگو با اولین زوج آتش نشان ایران
اعزام شدم. بعد از یک هفته همسرم برگشت و ما تا 13 روز ماندیم. مدرسه ای را دیدم که کاملا معمولی بود و در یک منطقه طوری ثابت مانده بود که انگار اصلا زلزله ای نبود اما کل آن منطقه جوری فرو ریخته بود که کل مردم زیر آوار دفن شده بودند. غربت عجیبی در شهر ایجاد شده بود و ما هم جوان بودیم هضمش برای ما سخت بود. نایب رئیس انجمن ورزشکاران آتشنشان هستم؛ لازمه هر آتشنشانی آمادگی جسمانی است و از جمله آن ...
زن شوهردار صیغه مسافر عرب شد !
کشور بروم. سهیلا ادامه داد: آن شب چیزی به وحید شوهرم نگفتم و تنها از او خواستم مرا طلاق بدهد. وحید که خیلی مرا دوست داشت فکر کرد شوخی می کنم، در پایان وحید مجبور شد تا مرا طلاق بدهد. پس از این ماجرا به صیغه این مرد عرب درآمدم و در هتلی دیگر خود را در اختیار او قرار می دادم. تا اینکه این جوان به بهانه آماده کردن شرایط به کشور خود بازگشت اما دیگر هیچ خبری از او نیست. و من اکنون برای شکایت از او اینجا حاضر شده ام. ...
پشت پرده سرقت 17 میلیاردی از خانه خانم وکیل
فرزندم را در رفاه قرار دهم. دوست داشتم مثل آدم های پولدار برای خودم کار کنم و مثل آن ها زندگی کنم و محتاج حقوق سرایداری نباشم. به همین دلیل تصمیم به سرقت گرفتم. از کجا خبر داشتی آن ها اموال با ارزش دارند؟ چند باری به بهانه های مختلف به خانه شان رفته بودم. مثلا خانه شان نیاز به تعمیر داشت یا نظافت می خواست و موارد دیگر که متوجه شدم آن ها وسایل قیمتی زیادی در خانه دارند؛ و بعد ...
شوهرکشی با قهوه مسموم
... وی ادامه داد: به طلاق و جدایی فکر کردم اما همسرم حاضر به جدایی نبود. از سوی دیگر خانواده ام اگر متوجه می شدند درخواست طلاق داده ام، مرا طرد می کردند. نمی دانم چه شد که وسوسه قتل شوهرم به جانم افتاد. در اینترنت جست و جو کردم و تصمیم گرفتم سم سیانور بدهم و بعد نقش بازی کنم تا مرگ او را سکته قلبی نشان بدهم. وی گفت: برای اجرای این نقشه سم سیانور خریدم و در قهوه او ریختم. قهوه مسموم را به او دادم ...
زنی در خانه دوربین مخفی گذاشت و مچ شوهرش را گرفت ! / خارج بودم صحنه های باورنکردنی دیدم !
فراموش کرده بود دوربین را خاموش کند و من که می توانستم با تلفنم خانه را ببینم متوجه حضور یک زن در خانه شدم و بعد فهمیدم شوهرم با چند زن رابطه دارد. او یادش رفته بود دوربین را خاموش کند چون خیالش راحت بود که من در ایران نیستم. به او معترض نشدی؟ اگر همان زمان حرفی می زدم، مدارک را پاک می کرد. بعد از اینکه به ایران آمدم، به او گفتم متوجه همه چیز شده ام و درخواست طلاق دادم. ...
زنان خیابانی پدیده افزایش فقر و نبود شغل
ازدواج کرده بودند. لبم که سرخ می شد حس می کردم خیلی بزرگ شده ام. اما خیلی زود مستی لب های قرمز از سرم پرید و زندگی واقعی شروع شد. اوایل شوهرم سرکار می رفت و زندگی مان بد نمی گذشت. اما به محض این که فهمیدند معتاد است، اخراجش کردند. بدبختی ما هم از همان روز شروع شد. شوهرم در خانه نشست. هر روز چند نفری می آمدند خانه ما پول می دادند تا موادشان را بکشند. من هم شدم کلفت شان. چایی نباتم همیشه به راه بود و و ...
اعتراف بی شرمانه زن خیانتکار درمورد قتل شوهرش
.... با این اطلاعات بلافاصله شیما و مرد جوان بازداشت شدند. زن جوان که چاره ای جز بیان حقیقت نداشت به قتل اعتراف کرد و گفت: همسرم استاد دانشگاه بود و یک دختر 12 ساله هم داریم اما با هم اختلاف داشتیم تا اینکه با ساسان آشنا شدم. بعد از مدتی تصمیم گرفتم شوهرم را بکشم به همین خاطر با کمک دخترم قرص برنج داخل غذای شوهرم ریختیم و وقتی حالش بد شد ساسان به خانه مان آمد و با اسلحه شوهرم ...
سارقان پول های دزدی را خرج زیبایی می کردند
سرقت کنند. الان بیشتر سارقان به خاطر چشم و هم چشمی، خوشگذرانی و تفریح سرقت می کنند. دوست دارند مثل افراد پولدار زندگی کنند و خوش باشند. چطور دستگیر شدید؟ با دختر جوانی دوست بودم و قرار بود باهم ازدواج کنیم، اما مدتی قبل پشیمان شدم و وقتی فهمید، مرا لو داد، وگرنه من هیچ ردی از خودم باقی نگذاشته بودم. توصیه های یک سارق به شهروندان یکی دیگر از سارقان پسر 26 ...