سایر منابع:
سایر خبرها
کرده است. یادش بخیر به گفته رزمندگان و ریش سفیدان آن دوران در زمان جنگ، آستارا شور و حالی دیگر داشت آستارا هم همانند همه نقاط ایران از عطر و بوی شهادت آکنده شده بود. همان آستارایی که انتهایی ترین نقطه استان گیلان بود باد مسیحیایی امام راحل، جوانانش واله و حیران خدا شده بودند، همه جوانانی که از شرقی ترین نقطه گیلان تا غربی ترین آن یعنی آستارا، نفس پر برکت امام را با دل و جان چشیده بودند ...
)) رحمت آید و از تقصیر بگذرد )). هم زانو و هم پیمانه با (( صائب تبریزی )) دست نیاز را به بارگاه نیاز دهنده ی نیازمندان ، بلند می کنیم ؛ تا از دادار سرمد و بی همتا و یگانه ، بخواهیم ما را از شراب مستی عشق، پیمانه ای سرشار ببخشاید ! در بزم وحدت ما را باده ای بچشاند که پیوستگی مستی آن چون چشم مخمور یار زیر طاق ابروی ناوک اندازش ، طاق شکن طاق کسرای بی طاقتی ها باشد ! ما نیز از درگاه و ...
خوشبوئی هر یاس... آن لاله ی عاشق، نوه ی حضرت صادق، نفس باقری ات رفته به سجاد، رگت پر شده از خون حُنینیِ حسینی،... یعنی حسَنی صولت و خوش دولت و خوش ملت و خوش صحبت و با هیبت و شوکت... به به پسر شیرِ علی ، شیر خدای ازلی ، لم یزلی، شاه چراغی چه عجب صحن و سرایی چه صفایی ... چه گلدسته و نوری چه سروری چه غروری چه عجب عطر و گلابی چه شرابی، چقدر مست در این خانه نشسته، چقدر مجتهدان در حرمت ...
یادگار حیدر، لاله داغ، سلطان عشق، شعله در دامان، جان عشاق و ... منتشر شده است. همچنین قطعاتی با عنوان نوحه 1، 2 و 3 در دستگاه های ماهور، سه گاه و شور، زیبایی و تازگی خاصی به این مجموعه شعری داده است. احمد عزیزی در این اثر نشان می دهد که علاوه بر شعر در نثر هم از قلم فوق العاده ای برخوردار است و خورشید پشت خیزران مجموعه مراثی واقعه عظیم کربلا از زبان شعر است. یکی از اشعار این کتاب ...
شکوه بر باد رفته موج می زند. سنگینه ی پرنده سان او چنان که خود می گوید، پریدن را سر پرواز دارد/ به دل شوق خوش آواز دارد/ دلش در اضطراب تیر صیاد/ نگاهی سوی چشم انداز دارد. کشتکار خاک را که به هزار نقش و تندیس، ندای زندگی و عشق ورزی و خواهش ها را سر داده زنده می داند. چنین است که گِلی مرغ سان را در شوره زار چنین وصف می کند: دو پایش مانده در گِل، لب پر آواز/ به دل سودای پر غوغای پرواز/ نگاهش دورِ دور و ...
سال لباس سیاه را از تنش درنیاورد هر چه هم به او می گفتند، می گفت من از این غم، دلم خون است. روزهای آخر مادر من به حالتی شبیه کما رفته بود و گاهی در خانه بلند می شد و می گفت آقا، آقا! یعنی حتی در کُما این آقا از ذهن و زبان مادرم نمی افتاد و می دید و احساسش می کرد. عشق عجیبی بین این زن و شوهر بود. مادرم هیچ وقت خسته نشد از مشکلات شدید زندگی که از همه بدتر زندان و تبعید پدرم و بی پولی اش بود. اما تحمل ...
گرفته ذوالفقار - از رَه رسد حیدر وقار بر پرچمش بنگر به عِین - نقش لثارات الحسین مست از شراب انتقام - آن آخرین ما را امام آید که تا گیرد تقاص - از او که سیلی زد به یاس از داغ او دل در ستوه - می آید از ره باشکوه ای عاشقان ای عاشقان - آید علی را روح و جان خیزید و دست افشان کنید - جان در رهش قربان کنید این وعدۀِ ما با ولی ...
پاسداران انقلاب اسلامی یزد به شهادت رسید و دو تن دیگر زخمی گردیدند که به طبس انتقال یافتند. پیکر مطهر شهید منتظر قائم شب هنگام بر شن های کویر آمیخته با خون خویش باقی ماند و صبح گاهان مردم برای بردن اولین شهید حمله نظامی مستقیم امریکا به ایران، به سوی کویر آمدند و این در حالی بود که محمد یک دستش قطع شده و پاره های آهن راکت در قلبش فرو نشسته و به دیدار حق شتافته بود. شکست در اهداف ...