سایر منابع:
سایر خبرها
بغض بیرانوند ترکید/آرزویم قهرمانی پرسپولیس است/ مهر پرسپولیسی بر پیشانی من زده شده
.... حتی به پسرم بی احترامی می کردم. باور می کنید من قبل از بازی به آقای علیپور، یکی از مدیران کاربلد نفت گفتم که اجازه بدهید من بازی نکنم. وقتی این حرف را زدم که منصوریان ترکیب را اعلام کرده بود ولی اینقدر فشار بر روی من بود که گفتم اگر اجازه بدهید؛ به علی اقا بگویم من را در زمین نگذارد اما قبول نکردند و گفتند همه چیز را به خدا بسپارم. من هیچ وقت نان حرام نخوردم و اجازه نمی دهم پسرم هم روزی این ...
بیرانوند امیدوار به قهرمانی پرسپولیس+ عکس
پنج بازی آخرش تو تیم ملی گلینشیت کرده باید بشینه رو نیمکت اونوت سوشا فرت بی اعتماد به نفس بی ثبات باید وایسه تو دروازه ای که سالها عقاب آسیا بیمش کرده بود!!!! آقا ما نه نویر میخوایم نه دخیا نه پتر چک ما یه دروازبان میخوایم که گل مفت نخوره یه کلام مثل همین لوبانف آقای برانکو از شما بعیده خواهشن مربی دروازبان هارو واسه فصل دیگه عوض کن ...
عابدینی: با کی روش به جام جهانی صعود می کنیم
داشته باشیم و او برنامه هایش را پیش خواهد برد. ما چالش هایی داشتیم، اما این چالش ها به سود فوتبال بوده است. بعضی وقت ها از یک انتقاد هم می ترسیم، اما همین انتقادهاست که راه جدید را پیش پا می گذارد. به نظر من 18 اردیبهشت ماه انتخابات برگزار خواهد شد و زمانی که رئیس جدید انتخاب شد، دیگر نباید با بضاعت رئیس جدید کار را پیش برد، بلکه باید از بضاعت کل فوتبال استفاده کرد. وی با اشاره به اینکه ...
زندگی شخصی و فوتبال محمدرضا خلعتبری
شفق مدیرعامل باشگاه شد و آقای خداداد عزیزی همه کاره تیم. همان جا آقای خداداد به من گفتم خلعتبری تو در پازل کاری من نیستی. اینجا بمونی به تو بازی نمی رسد. خدا شاهد است که همان جا در دلم گفتم که الکی نیست که خداداد یکی از بزرگان فوتبال شده چون خیلی صادقانه و محترمانه حرف دلش را در روی من گفت. آن سال ایشان اکبر مقدسی پور را برای ابومسلم در نظر گرفته بود که اگر خاطرتان باشد واقعا مقدسی پور در آن سال ها ...
از بوی خوش برخی متوفیان تا جنازه ای که اشک ریخت
بریزد و در آخر هم امیدوارم مشتری نداشته باشیم و همه مردم سالهای سال زندگی کنند. با آن ها خدافظی می کنم و به سمت درب بهشت محمد رسول الله حرکت می کنم فکر های مختلفی ذهنم را پر کرده؛ بخواهی نخواهی گذر من و تو هم به اینجا خواهد افتاد. به قول قدیمی ها دیر و زود دارد اما سوخت و سوز نه! یکی قبل از مرگ با پای خودش می آید و می بیند؛ بعضی ها هم روی دوش دیگران می آیند. ترس، بزرگترین عاملی ...
بیوگرافی سحر قریشی + عکس
یکبار را خوش بخت زندگی کنم. همسر سابقتان می گوید فراموش کردید که چه کسی بودید و چه شدید؛ اصطلاحا جو گرفته بودید؟ نه من راحت می گویم جو گیر نشدم. من آنجا خوش بخت نبودم. من در سن هفده سالگی انتخاب شدم و الان یکی از افرادی هستم که به شدت با ازدواج در سن کم مخالفم. پدرم در آمریکا زندگی می کند و به من می گوید تو جهان سومی فکر می کنی. ولی من در آن دوره دوست داشتم وارد زندگی شوم و بچه ...
معرفی سیزده کتاب در سه سرفصل داستان های اخلاقی ، مناجات و عبادات ؛ از داستان های خواندنی با محوریت مباحث ...
هر چه زودتر خود را برای نماز جماعت به مسجد برساند، اما دوست نداشت دل پاک کودکان را برنجاند. بلال در جستجوی پیامبر صلّی الله علیه و آله از مسجد بیرون آمد، وقتی جریان را فهمید خواست بچه ها را تنبیه کند تا پیامبر را رها کنند. آن حضرت وقتی متوجه منظور بلال شد، به او فرمود: تنگ شدن وقت نماز برای من از این که بخواهم بچه ها را برنجانم بهتر است. پیامبر از بلال خواست برود و از منزل چیزی برای ...
ماجرای عکس امام روی پیراهن یک مسیحی - کربلا را در نیجریه دیدیم!
گفتگوی بولتن نیوز با شیخ عبدالله زانگو از طلاب نیجریه ای: آن شب در سراسر کشور راهپیمایی های اعتراضی صورت گرفت. ما تمام شب را نخوابیدیم و مدام با نیجریه تماس می گرفتیم و می پرسیدیم اوضاع چگونه است؟ به کسانی که زنگ می زدم می گفتند ما امروز کربلا را در نیجریه دیدیم! به زنان تجاوز شد و حجاب از سر آنها برداشتند. جنایاتی که من تا امروز مشابه آن را نشنیده ام. گروه بین الملل: جنایتی ...
سفر نامه تور عکاسی دریاچه الندان وباداب سورت به قلم سرکار خانم ریحانه قیصری
به نام حق من قصه ی این سفر رو از گفتن بارزترین ویژگی خودم شروع می کنم ..... جزءنگری ..... در حدی که گاهی کل فدا میشه ...... من با این نگاه تعریف می کنم ...... تک تک آدم هارو .... لحظه هارو ..... تصورم این بود وقتی به بچه ها میرسم همه همدیگه رو میشناسن .... دوستای نزدیک ... دوستایی که شیوه ی رفتاریشون احتمالا طوریه که من باید از اول تا آخر سفر رو تنها باشم .... اما وقتی 10 شب ...
جنون تجربه کردن دارم/بازیگر خوبی نمی شوم
پیشنهادهایی را که می گیرند قبول کنند و جواب آن ها چیزی باشد که من می خواهم. شاید من اشتباه می کنم. اگر در رسانه گفتم برای این بود که مردم خروجی را می بینند و نمی خواهم قضاوت بدی در موردم بشود؛ این حق طبیعی من است. من مقتضیات و تمام گرفتاری های تلویزیون و بچه های این مدیوم را می شناسم، با چند نفر از اهالی شورای نظارت رفیق هستم و در روزهای اجرای لباهنگ با آن ها تلفنی صحبت کردم زیرا برای آن یک میلیون رای که ...
اس ام اس طعنه آمیز عاشقانه/ اس ام اس طعنه آمیز جدایی
به حق رفتی . . . زیادی ات کرده بود شیرینی ام دلت را زد به حق رفتی . . . اس ام اس های طعنه آمیز تاریخ انقضات تموم شده واسه همین از Call تبدیل شدی بهMissed Call sms طعنه آمیز عزیزم مرهم بودنت بخوره تو سرت شما درد بی درمان نباش ما رو بس ! اس ام اس طعنه آمیز تیکه دار تو را من “تو” کردم ...
نقش معلم در زندگی نوجوانان
ای میل، تلگرام و... برای ما فرستادند تا بعضی از آن ها را برای بقیه ی دوستان نوجوان بیاوریم توی صفحه و این جا هم برای معلم های خوب جشن بگیریم و از آن ها تشکر کنیم. عکس: محمود اعتمادی هم جدی هم خوب! ساحل عبدالحسینی، 17 ساله: من یک معلم دارم که هیچ وقت به من اخم نکرده و همیشه با لبخند وارد کلاس شده است. از در مدرسه که داخل می شود همه ی بچه ها با دست نشانش ...
هومن سیدی از خشم و هیاهو می گوید
زدم برای همین مردی را با یک شاخصه عصبانی گرفتم، درواقع مصداق خشمم را به خسرو داستان دادم که حتی دلبستگی به فرزندش یک نوع دیگری است ولی این مرد روی یک چیز متمرکز است وآن نگه داشتن خانواده است. یعنی چیزی که برایش تلاش می کند که نلغزد همین است. مدام تاکید می کند که من زنم را به شدت دوست داشتم و به شدت دلم می خواست که خانواده ام سرجایشان بمانند و در ادامه بیان می کند که به خاطر این دلایل و ...
در سینما می توانی همیشه نوجوان بمانی!
مطمئن باش که من و تو خیلی زود با هم دوست می شویم. پس اگر می خواهی همیشه با هم دوست باشیم، باید همه چیز را درباره ی داستان مصور به من یاد بدهی! آن بیچاره هم شب های طولانی و زیادی را برایم وقت گذاشت تا به من همه چیز را بیاموزد. سال ها بعد در سال 1991 میلادی، من، استفان و مانوئل، ایده هایمان را با هم مطرح می کردیم تا درنهایت به یک ایده ی جذاب و بامزه برسیم و رسیدیم؛ ماجراهای یک پرستار بچه که ...
200 میلیارد تومان هزینه سنگفرش سازی
زدم کاملا حس می کردم که در یک شهر قدیمی و تاریخی قدم می زنم ولی وقتی الان خیابان 30تیر را نگاه می کنم، مدام یادم می آید که این جا هیچ وقت سنگفرش نبوده و حالا سنگفرش بودنش چه معنایی می دهد؟ این جا حس بهتری به من نمی دهد، چون قبلا آن را دیده ام و هویتش این طوری نبوده است. من یادم می آید در میدان ژاله که حالا شهدا است موزاییک های لوزی بزرگ به صورت سنگفرش بود، اگر همین الان هم این طوری باشد، حس تاریخی ...
می خواستند کشاورز شوم، خواستم و جراح شدم
؟ من هیچ وقت حرفی از پول نمی زدم خودشان پرداخت می کردند . بچه ها به من می گفتند با ما جبر کارکن . عکس العمل پدرتان وقتی فهمیدند پزشکی قبول شدید چه بود؟ پدرم خیلی خوشحال شد. گفت من دیشب خواب دیدم یک آقایی سوار بر اسب یک کاغذی به من داد و گفت این کارنامه رضاست و به دلم افتاد که قبول می شوی. بعدازآن من دیگر الگوی خانواده شدم. چند تا خواهر و برادر بودید؟ 4تا ...
تاکسی سواری تا بهار
رفتم و تنها پیراهن و شلواری که داشتم پوشیدم و راه افتادیم. خدا خدا می کردم سوار اتوبوس یا تاکسی شویم. پیاده آمدیم تا سر چهارراه آب سردار به انتظار تاکسی اما هیچ خبری نبود. توی خیابان پرنده هم پر نمی زد. پیاده راه افتادیم و من هرازچندگاه پشت سرم را نگاه می کردم ببینم ماشینی می آید یا نه. صدمتری نرفته بودیم که چشمم به یک تاکسی افتاد که از دور می آمد. داد زدم: آقا! آقا! تاکسی . دستی تکان داد و تاکسی ...
همسر شهید مدافع حرم: فکر نمی کردم با دعای من شهید بشود
شهادت همسرم، شب ها به سختی می خوابیدم و صبح زود بیدار می شدم. یک شب خواب دیدم تابوت احمد که اطرافش سراسر پرچم است را داخل خانه گذاشته اند. این خواب را برای هیچ کسی نگفتم. بعد از این خواب، وقتی احمدآقا تماس گرفت، گفتم که خواب دیدم و خیلی بی قراری کردم. خیلی اصرار کرد که خوابم را برایش تعریف کنم. گفتم: خواب دیده ام شهید شده ای ، خندید و گفت: مرضیه، شهادت لیاقت می خواهد و قسمت ما نمی شود. ...
رکورددار بالاترین پرواز جنگی کیست؟
پوشید و یادم هست حتی زیپ لباس پروازش را نبست، با بندهای باز پوتین بسرعت بیرون رفت. داد زدم: کجا؟ با عصبانیت گفت: مگر نمی بینی، عراق حمله کرده. آن روز برای اولین بار دیدم تند صحبت کرد. اکبر آن روز نیامد، ساعتی از شروع جنگ گذشت و از آنجا که پادگان هوایی امنیت نداشت، همراه شوهرخواهرم به خانه آنها رفتیم و چند روز آنجا ماندیم. یک روز که نگران اکبر بودم بچه ها را به پدرشوهرم سپردم و به مغازه ...
سفر به دهه 40 با یک کلکسیونر خوش ذوق
مرسدس بنز واقعی زندگی آقای کلکسیونر را تغییر می دهد طوری که راه جدیدی را در زندگی برایش باز می کند: یک روز دوباره به نمایشگاه عمویم سر زدم گفتم من دلم یک ماشین می خواهد که برای خودم باشد. قسطی نباشد. هربار دلم خواست بیرون ببرم. یک آگهی هم روی میز بود که برداشتم و قیمت ماشین ها را نگاه کردم. آن موقع پراید 6 میلیون 200 هزارتومان بود. گفتم نه از پول خودم کمتر است باز باید قرض و قسط بدهم نمی خواهم. رفتم ...
جمشید مشایخی از سینما دور شده است (2)
بین نسل جدید ما این سمبل ها را نداریم؟ - قبل از تاسیس اداره هنرهای دراماتیک، سازمان تئاتر در خیابان لاله زار بود. بچه 8 ساله ای بودم که می رفتم و بازی آقای رفیع حالتی، خانم ایران دفتری، خانم رقیه چهره آزاد، نصرت الله محتشم، مجید محسنی، غلامحسین نقشینه و ... خیلی ها را می دیدم. اصلا هنر آنها ما را به وجد آورد که عاشق تئاتر شوم. بعدها متاسفانه آنها تئاتر را کنار گذاشتند اما باز هم در اولین فیلم ...
حرفِ دل، حرفِ حساب (1)
داشتن سید ولگرد حسینی 6. دلم خیلی روشن بود، سوخت! PouRan 7. یجوری خواب ملت رو برده که "لالایی" باید بشه سرود ملیمون. آقای سنگ 8. در این دنیایی که همه چیزش به طرز احمقانه ای واقعی است، تو برای من غیر واقعی باش. blondimia 9. تو همه ی خاطره ها یه لبخندی هست که اشک آدم رو در میاره. ARASH 10. آدمها ...
دوئل لباهنگی میان امیر علی نبویان و ارشا اقدسی
بازی های بزرگ تر انجام می دهم؛ مثلا در دوران دبستان همیشه یک تفنگ اسباب بازی داخل کیفم داشتم و زمان برگشتن به خانه به بانک می رفتم. لباسم را روی دهنم می گذاشتم و داد می زدم. بعد دو تیر می زدم و فرار می کردم. به خانه که می رفتم ماجرا را به مادرم می گفتم و مادرم می خندید. مادرم در همان بانک حساب بانکی داشت. یک روز که به آن بانک رفتیم، متصدی بانک به من گفت عموجون چند وقت هست که نمی آیی بانک بزنی؟ آنجا ...
شعر تولد
بوی گل ، نذر قشنگی نگاهت باشد و خداوند شب و روز و تمام لحظات با همه قدرت خود پشت و پناهت باشد تولدت مبارک **** شعر برای تبریک تولد **** تمام آدما فدات / خوش به حال مامان و بابات تو امروز اومدی و ما شدیم کیش و مات تولدت مبارک حالا برو بخواب که دیر نشه لالات ! باشی نباشی پیشه من تو بهترین همنفسی هرجای دنیا که میری به ...
زمان اعلام نتایج کنکور ابراهیم مفقود شده بود
چند کوچک بود ولی نان حلال برای من و فرزندانش می آورد. او اهل مسجد و نماز اول وقت بود و به لقمه حلال بسیار اهمیت می داد. بچه ها هم پیرو راه پدرشان بودند. ابراهیم از کودکی روحیه انقلابی داشت. در مدرسه قرآن را فرا گرفته بود. می خواست آشنایی بیشتری با قرآن پیدا کند به همین جهت از من خواست تا از پیرزنی که در همسایگی ما بود بخواهم که او را در فراگیری قرآن کمک کند. آن زمان کلاس دوم ابتدایی بود ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (102)
.... می گن سحر خیز باش تا کام روا باشی، من معمولن تا سحر بیدار میمونم می خیزم که کامروا بشم بعد می خوابم. 2. اینایی که سمت مترو قائم منتظرن مترو بیاد یه جور قیافه میگیرن واسه آزادگانی ها انگار منتظر هواپیما به سمت تورنتو ان. 3. زشت ترین دخترا هم یه زاویه بین ساعت 7تا 12 و سی و سه درجه شمالی از خودشون پیدا میکنن که تو عکس خوشگل بیفتن،همون میشه عکس پروفایلشون، گول نخورین. ...
استاد معرفت و دفاع از حریم ولایت
آثار اهل سنت به نقش و جایگاه امام نسبت به قرآن کوتاهی شده است. (9) فرمود شبی از شب ها که تا پاسی از شب به نگاشتن مطلبی در دفاع از آن حضرت مشغول بودم، در دلم گذشت و به حضرت امیر (علیه السلام) خطاب کردم که آیا به من پاداشی نمی دهی؟ صبحگاه شخصی به درب خانه آمد و مبلغی پول برایم آورد. من بسیار از آنچه به خاطرم گذشت، متأثر و شرمنده شدم و با خود گفتم این چه تقاضایی بود که از امام داشتم. (10) ...
شعر/دخترک ساده،عاشق کدخدا شد
بعد یه چند ماهی و محرمانه با کلی ام پرانتز و گمانه دختره اومد تو بغل یه نوزاد هیچیش نبود شبیه آدمیزاد زشت و ضعیف و فلج و نیمه جون کور و کر و لال و شَل و قند خون دختره اما عاشق بچه بود توی نگاه مادرش غنچه بود می گفت چقدر خوشگله و خوش زبون یه تکه ای آفتاب و رنگین کمون دست و پاهاش بلوری و سفیده هیچکی ...
آخرین افشاگری ها از منافقین: از آخرین محل اختفای رجوی تا جراحی پلاستیک
سرویس های جاسوسی غربی اشارات جالبی داشته باشد. متن زیر به اظهارات خانم فریده هشترودی اشاره دارد که به زوایای تاریکی از ماهیت منافقین اشاره می کند. نگاهی به ادبیات مجاهدین، در سالهای قدرت و مکنت در پناه مافوق ارتشبد ( المهیب ) صدام حسین التکریتی آشکار می کند که برادر مسعود فقط یک رهبر فرهمند سیاسی و یک چریک سابقه دار نیست بلکه، انوار قداست از سرو رویش می بارد.یکبار هنگام خواندن ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (257)
بینید زندگی کردیم، آن روز واقعا زندگی کرده ایم!" هومن سیدی و رعنا آزادی ور که برای اکران خشم و هیاهو به مشهد رفته اند و این عکس را در کنار میزبانان عزیز گرفتند. عکس جالب مهدی رجب زاده بازیکن خوش تکنیک و باهوش فوتبال کشورمان در کنار همسر عزیزش به همراه خوردنی های خوشمزه و خانم پز در شب تولدش. حالتان را خوب می کنیم با این عکس دیدنی از زنده یاد بابک بیات در کنار زنده ...