سایر منابع:
سایر خبرها
شوهرم خیلی من را دوست داشت اما من فکرم پیش فرزاد بود | فرزاد من را به خودرو اش برد و ...
توهم را به تصویر می کشید بعد از چند ساعت سکوت و قهقهه، بالاخره به خود آمد و در تشریح این رفتارهای هنجارشکنانه به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری مصلای مشهد گفت: در یکی از روستاهای شهرستان نزدیک مشهد به دنیا آمدم و پدر و مادرم نام زرین تاج را برایم انتخاب کردند. پدرم در روستا زمین کشاورزی داشت و مادرم نیز دوشادوش او به همراه دو برادرم کشاورزی می کردند. من هم که تک دختر خانواده بودم وقتی به ...
نقشه شوم زن شوهردار و دوست پسرش برای یک اقدام کثیف | خون شوهر بیچاره ریخته شد
دادم اما نمی دانستم قرص ها کشنده است. من برای سومین بار قرص را به شوهرم دادم اما او حالش بد شد و جان سپرد. وی در ادامه رازهای مخوفی را فاش کرد و گفت، قبلاً نیز چند بار قصد داشته است تا شوهرش را سر به نیست کند که ناکام مانده است. قبلاً 2 بار برای ادب کردن شوهرم نقشه کشیدم. یک بار50 میلیون تومان پول به 2 مرد افغانستانی دادم تا او را گوشمالی بدهند. اما آنها سرم کلاه گذاشتند و بعد از گرفتن ...
فرار دختر جوان از خانه که تشنه محبت بود / کمکم کنید از منجلاب فساد بیرون بیایم + عکس و نظر کارشناسی
و به هر لبخند محبت آمیزی دل می باختم ، فشار زیادی احساس می کردم که باعث شد از خانه فرار کنم ، روزها در پارک ها و خیابان ها بودم ، دلم برای پدر و مادرم تنگ شده بود ، با این کارم آنها حتما مرا مایه آبروریزی می دانستند . من در غرق شدم و آینده ام را از دست دادم ، با پسری آشنا شدم که قول معرفی کار داد و یک روز به بهانه دیدن محل کار مرا اغفال کرد و از من سوء استفاده کرد و خیلی راحت مرا رها ...
بدگویی های پدرم تحریکم کرد مادرم را کشتم | باور کردم که مقصر بدبختی های ما مادرم است
فهمیدم مادرم به تهران آمده و خانه ای گرفته است. از آنجایی که من هم دوست داشتم در تهران زندگی کنم به خانه اش آمدم و با هم زندگی می کردیم. وی در ادامه اعترافاتش گفت: یک سال بعد با دختری آشنا شدم که به ماده مخدر گل اعتیاد داشت و من را هم آلوده کرد. مادرم به محض اینکه متوجه شد اعتیاد پیدا کرده ام به اجبار من را به کمپ ترک اعتیاد فرستاد و باعث شد تا همه کینه ای که از مادرم داشتم چند برابر شود و ...
این زوج برای رهبر معظم انقلاب کارت عروسی فرستادند
در مراسماتم لباس های خاص و چشم گیر بپوشم اما این کار را نکردم. ترجیح دادم از همان اول ساده شروع کنیم تا درگیر تجملات و اسراف نشویم. البته اینطور نبود که ظاهر و آراستگی ام برایم اهمیت نداشته باشد. با لباس هایی که داشتم ویا از افراد درجه یک زندگی ام امانت می گرفتم همیشه ظاهری مرتب و آراسته داشتم. مخالف مهریه سنگین بودم خانواده ام اصلا با 14سکه موافق نبودند و می گفتند حداقل مهریه ...
بازداشت 2 قاتل اجاره ای در تهران / مرد جوان برای کشتن زنش به سراغ این 2 مرد رفته بود
اغلب اوقات با هم دعوا و درگیری داشتند.شوهر شهناز که کارمند بانک است با من تماس گرفت و گفت بچه هایش مدرسه هستند و هر چه به تلفن همسرش زنگ می زند، پاسخ نمی دهد. به همین دلیل نگران همسرش شده بود و از من خواست که به او سر بزنم. من هم خودم را به آپارتمان آنها رساندم چندین بار زنگ زدم اما کسی در را باز نکرد. بعد در را هل دادم که باز شد وقتی وارد خانه شدم ناگهان در اتاق خواب جسدش را پیدا کردم. ...
عامل جنایت برج سپید به دار آویخته شد
همشهری نوشت: پیش از آنکه آفتاب چهارشنبه طلوع کند، 3 قاتل و یک متجاوز برای اجرای حکم مرگ پای چوبه دار رفتند اما سرنوشت یکی از قاتلان با چوبه دار گره خورد و 3 زندانی دیگر موفق شدند از پای چوبه دار به زندان برگردند. قاتلی که سحرگاه حکم قصاصش اجرا شد، 4 سال قبل [...]
عشق رنگی دردسرساز زندگی پسر 19 ساله را به فنا داد | از مصرف مشروبات الکلی تا تبدیل شدن به معتاد متجاهر
پدرم تلاش می کرد تا مرا از این مسیر خطرناک بازدارد اما دیگر خیلی در مرداب خلافکاری غرق شده بودم تا این که بعد از 3سال،همسرم با این ادعا که من به خاطر اعتیاد شدیدم به مواد مخدر صنعتی ،توانایی تشکیل زندگی مشترک را ندارم، تقاضای طلاق داد اما ای کاش... با توجه به اهمیت این ماجرای تاسف بار، بررسی های قانونی و روان شناختی در این پرونده،بادستور سرهنگ سمیه گلزاری(رئیس کلانتری بانوان مشهد) ...
زندگی شیرین زن جوان با دیدن دوستان قدیمی اش تلخ شد / زندگی ام را به خودم باختم!
تفاوت بود. حدود 15 سال با همین اخلاق و رفتارش کنار آمدم. مشکل خاصی هم نداشتیم چون او به عواطف و احساساتم احترام می گذاشت. افسوس لگد به بخت خودم زدم. یکی از دوستان دوران مدرسه که سال ها از او بی خبر بودم سر راه زندگی ام سبز شد. با دیدنش خیلی خوشحال شدم. از شوهرش جدا شده بود و تنها زندگی می کرد. از آن به بعد گاهی به محل کارش می رفتم و با هم درد دل می کردیم. او با دیدن ...
عکس| بازیکنی که پیراهنش را به هوادار فروخت!
. بعد از اتمام پیراهن ها، برای دریافت پیراهن های بیشتر، باشگاه از ما پول می گیرد. من این را به هوادار روی سکوها گفتم و به همین خاطر او 50 یورو به من پیشنهاد داد. سورپرایز شدم و به شکلی ذاتی پیشنهاد را قبول کردم و پیراهن را به او دادم! 257 251
قتل مادر در اثر بدگویی های پدر معتاد
. برای همین فرار کردم و به مشهد رفتم در آنجا خودزنی کردم و شدت خودزنی به حدی بود که مدتی در کما بودم و در تمام این مدت هم عذاب قتل مادرم رهایم نمی کرد. به همین خاطر اعتراف کردم و حالا آماده مجازات هستم. بعد از گفته های متهم، خواهر و برادر او اعلام کردند شکایت دارند اما خواهان قصاص نیستند و درخواست دیه کردند. در نهایت پرونده برای رسیدگی به شعبه 11 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم به زودی پای میز محاکمه می رود. منبع: etemadonline-657573 ...
طلاق؛ پایان تلخ 3 بار ازدواج زنی با مرد قمارباز
هووی من شده و زندگی ام را نابود کرده است. *بچه هایت چند ساله هستند؟ من سه دختر دارم که 10، 7 و 3 ساله هستند. *بچه ها چه می شوند؟ خودم از آنها مراقبت می کنم. در تمام این سال ها هم خودم از آنها مراقبت کردم. با اینکه مرتضی را خیلی دوست دارم اما دیگر خسته شدم. باید به زندگی ام سر و سامان بدهم. تا کی قرار است طلبکار قمار مقابل خانه ام بیاید؟ *شوهرت ...
قاتلان اجاره ای به دام پلیس افتادند
.... به این ترتیب تیم تحقیقات جنایی در جریان قرار گرفت و کارشناسان پزشکی قانونی پس از معاینات اولیه اعلام کردند 8 ساعت از مرگ زن گذشته است. این در حالی بود که شوهر مقتول در حالی که تحقیقات مقدماتی در جریان بود خود را به خانه رساند و در پاسخ به سوالات کارآگاهان و بازپرس کشیک قتل گفت: کارمند بانک هستم. امروز بعد از اینکه سر کار رفتم، چند بار به همسرم زنگ زدم، اما به هیچ کدام از ...
من و بابک و آریو
من سرباز ارتش بودم، نیروی دریایی اش، خیلی دیر خدمت رفتم، هی لفتش دادم که دری به تخته بخورد که یا معاف شوم یا بخرم که نه دری بود و نه تخته ای فلذا در حالی که دخترم سه سالش بود عازم خدمت شدم. دروغ چرا روز های سخت و تلخی بود روز هایی پر از محرومیت و محدودیت آن هم فقط به دلیل اهمال کاری و تسویف خودم. یکی از چیز هایی که شارژم می کرد و وسط سختی ها و بی خوابی ها و فشار های مهم جسمی و روحی ...
از بوی بد دهان تا چای سرد
طور اتفاقی او را در خیابان دیده و به من معرفی کرده بود. اولین بار که فرناز را دیدم از اوخوشم آمد و خیلی زود به خواستگاری اش رفتیم. فرناز و مادرش هم با این وصلت موافقت کردنداماشرط گذاشتندمراسم عقدبه سرعت انجام شود.متهم ادامه داد:شش روزپس از خواستگاری، من و فرناز به عقد هم درآمدیم.چند روز بعد مادرم، فرناز و مادرش را پاگشا کرد. وقتی با زنم تنها شدم،تازه فهمیدم او دختر شلخته ای است و دهانش بو می ...
سرگذشت زنی 25 ساله که تسلیم وسوسه شیطان شد
احمد به خواستگاری ام آمد. او که 10 سال از من بزرگ تر بود مانند پدرم اعتیاد داشت اما پدرم که می خواست یک نان خور از سفره اش کم شود بدون توجه به خواسته های من با این ازدواج موافقت کرد و من در سن 15 سالگی در حالی پای سفره عقد نشستم که هر روز از منزل اجاره ای در یکی از روستاهای اطراف آرامگاه فردوسی خارج می شدم و به همراه مادرم به منازل مردم در مناطق مرفه نشین شهر می رفتم تا کمک خرج خانواده ...
به شوهرم خیانت کردم چون کتکم می زد
از او فاصله می گرفتم. در طول 3 سال دوران نامزدی بارها به دلیل اختلافات کم اهمیت و سلیقه ای کتک خوردم، اما سکوت کردم و دم نزدم، چراکه خودم به ازدواج با دانیال اصرار داشتم و حالا نمی توانستم نزد خانواده ام از او گلایه کنم. احساس می کردم او هم مرا دوست ندارد، حتی بعد از آغاز زندگی مشترک این اختلافات کم رنگ نشد. همسرم شب ها دیروقت به خانه می آمد و روز بعد هم تا هنگام ظهر می خوابید. وقتی هم از خواب ...
دکتر مرندی: خانواده ام هیچ وقت به زندگی در خارج فکر نمی کنند
آنها در زندگی به دنبال تجملات نبودند و ازدواج های بسیار ساده ای داشتند. آقای دکتر، چه سالی ازدواج کردید؟ سال 1344 ازدواج کردیم و اردیبهشت امسال، 58سال می شود که من و معصومه خانم زندگی مشترک خود را شروع کرده ایم. چند سال در ایران بودید؟ حدود یک سال بعد از ازدواجمان و برای گذراندن دوره سپاه بهداشت در ایران بودیم و بعد از آن برای گرفتن تخصص و ادامه تحصیل به ...
تولدی دیگر در شورآباد
به خودم آمدم که کار از کار گذشته بود. کارم را از دست دادم. گریه پدر و مادرم را برای خودم خریدم. هیچ دختری حاضر نیست با من زیر یک سقف زندگی کند. هر جا بروم تا بفهمند قبلا اعتیاد داشتم به من کار نمی دهند. از سر خوشی نیست که بعد از ترک اعتیاد دوباره سراغ مواد می رویم. کسی به ما اعتماد نمی کند. برای همین دوست دارم اینجا بمانم. هر از چند گاهی هم بهمان مرخصی می دهند برویم خانواده مان را ببینیم. ...
گفت وگو با جوان ترین قاضی زن استان اردبیل/ از آرزوی دبیری الهیات تا رسیدن به مقام قضاوت/ قاضی باقری: ...
حاضر در کدام بخش مشغول به کار هستید؟ بنده از فروردین 1402 شروع به کار کردم. تا چند ماه قبل در شعبه اول دادیاری مشغول به کار بودم که هم شعبه نیابت و هم شعبه تحقیق بود. از بهمن ماه سال 1402 نیز در شعبه اول اجرای احکام کیفری مشغول هستم. میزان: شما مجرد هستید یا متاهل؟ بنده متاهل هستم و به تازگی ازدواج کردم. میزان: شغل همسرتان چیست؟ همسرم هم قاضی ...
این دختر 18 ساله گل فروش نبود او گل می کشید + تراژدی یک زندگی تلخ و نظر کارشناسی
مدام پول زیادی برای علی میفرستادم و او از طریق خواهرش گل را به درب منزل ما میفرستاد .کم کم پس اندازم تمام میشد وعلی هم کمتر به من توجه نشان میداد و چند روز بود که از اوخبری نداشتم تا اینکه دختری که به من مواد میرساند گفت که اصلا خواهر علی نبوده وعلی او را هم فریب داده وچند روز است که از کشور خارج شده است.تمام موضوع را برای مادرم گفتم والان برای ترک گل به اینجا آمده ایم. نگاه کارشناسی ...
کریم عبدالجبار یا آلسیندور؛ بازتاب رنگ پریده آمریکای سفید/ چرا مسلمان شدم؟
بودن راحت نیستم زمانی که دانشجوی سال اول دانشگاه UCLA بودم با اسلام آشنا شدم. اگرچه من قبلاً به عنوان یک بازیکن بسکتبال به درجه خاصی از شهرت ملی دست یافته بودم، تلاش زیادی کردم تا زندگی شخصی ام را خصوصی نگه دارم. سلبریتی مرا عصبی و ناراحت کرد. من هنوز جوان بودم، بنابراین نمی توانستم واقعاً توضیح دهم که چرا از زیر نورافکن بودن احساس خجالتی می کنم. طی چند سال بعد، شروع به درک بهتر آن کردم. ...
از دستگیری سلطان گل تا کشف بار یک تنی شیشه
صحبت کردیم تا در نهایت قبول کردند که به شرط دریافت دیه رضایت دهند. اما پولی که آنها می خواستند را نداشتیم و به همین دلیل تصمیم گرفتم این بار را قبول کنم. آدم ربایی برای چه بود؟ سال ها قبل، پسر تاجری را ربودم تا از خانواده اش اخاذی کنم. اما به زندان افتادم. آدمربایی را هم به خاطر پول و آزادی دوستم انجام دادم. سابقه داری؟ حمل و نگهداری مواد و قاچاق؛ همه اینها پاپوش بوده که ...
مردی همسرش را چون دیر به خانه آمد کشت + جزئیات
.... اما خانواده من وقتی فهمیدند او قبلاً ازدواج کرده از من هم دلخور شدند و کم کم در روابط ما هم تاثیر گذاشت. اخیرا هم مدتی بود اخلاق و رفتارش عوض شده بود . ساعت ها از تلفن همراه استفاده می کرد. بدون اطلاع من بیرون می رفت و دیر برمی گشت. هر بار که از او سوال می کردم می گفت پیش خانواده یا فرزندانش رفته بود. اما گاهی می فهمیدم دروغ گفته است. حتی می خواستم طلاق بگیرم. اما از طرفی عاشق همسرم بودم و از ...
هنر مهجور ایرانی
جدی بود. پس از آن با یک فاصله چندین ساله به صورت جدی تر کارهایی روی تصنیف ها و شعرهای مختلف انجام دادم. برای مثال آهنگسازی قصه های عاشقی و همراز من را انجام دادم. همچنین دلارای من ، اثری که علاقه بسیاری به آن دارم و شعر و آهنگش برای خودم است. چند آهنگ نیز خودم خواندم که شعر و آهنگ نیز برای خودم است مانند دروغه ، ترنم های عاشقانه و دیگر نگو از گذشته . چند اثر دیگر نیز در حال ...
صداقت: مشکلی با نیمکت نشینی ندارم
هم امتیاز گرفتیم. او که در نیم فصل اول فیکس بازی کرد و در نیم فصل دوم جای خود را به فرعباسی درون دروازه داد عنوان کرد: نیم فصل اول با نظر کادرفنی بازی به من رسید و خدا را شکر هم خودم و هم کادر از شرایطم راضی بودند. یکی دو بازی اول کمی استرس داشتم که طبیعی است ولی بعد از گذشت چند بازی راحت تر و سبک تر بودم. صداقت در خصوص نیمکت نشینی اش در نیم فصل دوم عنوان کرد: سیستم چرخشی ...
مارتین تایلر: آب و هوای قطر باعث شد صدایم را از دست بدهم
از دست دادم، مجبور شدم در چند رویداد شرکت کنم و این بسیار دشوار بود. یا باید شرایطم را پنهان می کردم یا آن را به افراد نزدیکم که به آن ها اعتماد داشتم فاش می کردم. از زمان درمانم، چهل گزارش انجام داده ام. این یک معجزه است. (صدای من) قبلا برایم معنایی نداشت، اما حالا برایم به معنای قدرشناسی از صدایم است. از دست دادن صدایم و احتمال از دست دادن دائمی آن، بدترین سناریو بود. ...
مربیگری ام در پرسپولیس پیچیده و سخت بود
به صفر بودیم و من سامی جابر را بیرون گذاشته بودم چرا که او در امر دفاعی اصلاً به تیم کمک نمی کرد و در جریان بازی گفتند شاهزاده دستور داده است که او را به زمین بفرستید، اما من قبول نکردم و به هر حال ما بازی را بردیم و فردای آن روز مرا خواستند و گفتند به دلیل سرپیچی از دستور شاهزاده اخراج هستید من حق و حقوق خود را گرفتم، اما پاداش را به من ندادند، ولی من آن زمان 43 ساله بودم و برایم مهم نبود چرا که ...