سایر خبرها
بین نخل ها و درون نهرهایی که همه جا بودند از دنیای بچگیشان لذت می بردند. این پیر زن دوست داشتنی ادامه می دهد: اون موقع اگر گرد و غبار می شد، می گفتیم خدا قهرش اومده ولی حالا هر روز گرد و غبار است. گرما بود ولی از گرمای معرفت اون روزهای مردم خرمشهر کمتر بود پس به راحتی قابل تحمل بود. سختی های زندگی هم بود کسی منکر نیست ولی به پیچیدگی زندگی امروز در خرمشهر نمی رسد. ما در خرمشهر یک چنین زندگی را ...
و همه را بر عزم شهید بابایی برای دفاع از حرم اهل بیت(ع) آگاه ساخت. شهید علیرضا بابایی بسیجی بود که در مکتب بسیج متولد شد و برومند گشت، سال های کودکی او در انقلاب اسلامی سپری شد از این رو به خوبی پیام انقلاب اسلامی با گوشت و پوست او درآمیخته شد، او که در مکتب عاشورا رشد و تربیت یافته بود در نهایت جام وجودش در روز میلاد دلاور مرد کربلا حضرت ابوالفضل العباس(ع) از می شهادت پر شد. "شبی با ...
متولد اول شهریورماه 45 در ساری است و حدود 40 سالی می شود که در محله بخش هشت این شهر زندگی می کند، پدرش کارگر بود، پنج برادر و چهار خواهر هستند، یحیی فرزند پنجم خانواده است که یکی از برادرهایش در دفاع از میهن به شهادت رسید. از کودکی با شهید سید مجتبی علمدار دوست بوده، در واقع شهید هم بازی دوران کودکی و نوجوانی او بود، حاج یحیی هم محلی بودن با شهید علمدار را افتخار خود می داند، این دوستی در ...
شدیدا وحشی میشن. 19. من یه بار قارچ خوردم بزرگ نشدم فهمیدم زندگی پر از دروغه. 20. این قهرمانی ارزشی نداره، کلا مسابقاتی که توش حق سعید عبدولی رو نخورن و ما نریم تو پیج داور و فحش ندیم ارزش نداره. لیموزین گربه! 21. یه دختر-پسر میشناختم واسه ازدواج رفتن پیش مشاور. مشاور تشخیص داد واسه هم مناسب نیستن. الان یه ساله دختره زن مشاوره شده. 22. صدای ...
خوردم بزرگ نشدم فهمیدم زندگی پر از دروغه. 20. این قهرمانی ارزشی نداره، کلا مسابقاتی که توش حق سعید عبدولی رو نخورن و ما نریم تو پیج داور و فحش ندیم ارزش نداره. لیموزین گربه! 21. یه دختر-پسر میشناختم واسه ازدواج رفتن پیش مشاور. مشاور تشخیص داد واسه هم مناسب نیستن. الان یه ساله دختره زن مشاوره شده. 22. صدای شمردن پول دستگاه خودپرداز موقه برداشتن حقوق ...
... اما وقتی ناطق نوری شکست خورد، فهمیدم اصلا چنین قصدی نداشته و ندارد و تازه این اول کار است. او چنان در پیروزی به دست آمده اغراق می کرد که انگار هر بیست میلیون رأی با همکاری او به صندوق ریخته شده است. با جدیت می گفت: دیدید با صندوق رأی می توان غوغا کرد! یک پا بچه شده بود و با بچه های هم سن وسال خودش دوم خرداد را از چنگ مان درآورده بود. در اوج پیروزی احساس شکست می کردم. اگر به ناطق نوری رأی ...
بود کبریا را در بغل بگرفته ای جان ختم الانبیا را در بغل بگرفته ای سامره امشب چو باغ لاله از هم واشدی کعبه را در بر گرفتی قبلۀ دلها شدی با صفاتر از حرم خرّم تر از سینا شدی روحبخش روح عیسی طور صد موسی شدی نور بخش چشم خورشید جهان آرا شدی الله الله زادگاه یوسف زهرا شدی خویش را محو جمال شاهد اقبال کن خنده ...
تانک های عراقی خیابان به خیابان پیش می آمدند و گلوله باران شهر بی دفاع خرمشهر ادامه داشت . گروهی می جنگیدند و گروهی خانواده ها را از شهر بیرون می بردند. زن ها درحالی که بچه های بزرگ تر را پشت سر یا جلوتر از خودشان می بردند، کوچکترها را بر پشت می بستند و بقچه ها را روی سر گذاشته و در حال ترک شهر بودند، مبهوت کنار پل ایستاده ام و خروج آدم ها را تماشا می کنم ، در میان جمعیت هراسان که بیشترشان با پای ...
سعیده فتحی یکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبود، آبادان نمونه بود،آبادان گرمای سخت، آبادان صنعت نفت، آبادان رفاهی داشت، آبادان صفایی داشت، آبادان بریمی داشت، آبادان بوارده داشت، آدمای مهربون، آدمای ساده داشت، تو لین یک زنای چادر به سر، گپ میزدن عین روزای سیزده به در، نون وایی ها تنور تنور، بوی خوش ماهی سبور، تو لین ده از هر خونه یه بچه ای سر می کشید،آخ که دلش واسه گل گوچولو پر می کشید، یادش ...