سایر منابع:
سایر خبرها
خاطرات امامعلی حبیبی از تختی تا محمدرضا پهلوی
. وقتی کشتی شروع شد من ظرف یک دقیقه با یک سرزیر بغل که همان فن ملاباجی بود او را ضربه فنی کردم. این شروع کشتی ملی من شد. از همان جا توانستم در دل مرحوم بلور جا بگیرم. دیگر همه شهر هم اسم مرا می شناختند و شدم ورزشکار ملی شهر. چند وقت بعد هم کارمند شهرداری قائمشهر! حالا چرا شهرداری؟ در آن سالها تیم فولاد تهران برای یکسری مسابقه دوستانه آمد استان مازندران .تقریبا غیر از زنده یاد ...
مروری بر آثار برجسته هاینریش بل
در همان روز سرنوشت ساز، خاطرات گذشته را به یاد می آورد: سال های فقر و گرسنگی، سال هایی که برای به دست آوردن لقمه نانی سرانجام مجبور به دزدی می شود. زمانی که بزرگترین آرزویش به دست آوردن کار بود تا درآمدی داشته باشد و به زندگی ادامه دهد. در این داستان، عشق، فرشتۀ پاکی است که قهرمانان را وادار به یافتن ارزش های اخلاقی نو برای خود و محیط زندگی شان می کند. بُل در 1957 خاطرات ایرلند را منتشر ...
سیزده بدر در شعر استاد شهریار
یک نت یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم تو جگرگوشه هم از شیر بریدی و هنوز من بیچاره همان عاشق خونین جگرم خون دل می خورم و چشم نظربازم جام جرمم این است که صاحبدل و صاحب نظرم من که با عشق نراندم به جوانی هوسی هوس عشق و جوانی ست به پیرانه سرم پدرت گوهر خود تا به زر و ...
سانجیر منی بو فیشقا چالانلار دا شهریار
شنیدن اتهاماتی که به استاد شهریار بابت شعر "علی ای همای رحمت" وارد می شود ناراحت است و می گوید: از بچه تا بزرگ همه می دانند که این شعر را شهریار سروده است. شهریار به من می گفت: "سال 1316 بود که روز مولود امام علی (ع) در باغچه یک ارامنه در تهران نشسته بودم و کتاب حافظ و قرآنم پیش رویم بود. قرآن و نمازم را خواندم و کتاب حافظم را باز کردم و به یک شعر برخورد کردم بااینکه 100 بار این شعر را خوانده بودم ...
معرفی اعضای خانواده آیت الله مهدوی کنی+عکس
ارزشی نداشت. اما امروزه جوانها انگیزه ای برای عشق ندارند و در هرجای زندگی که هستند قانع نیستند و لذت نمی برند. من آبدارچی حاج آقا بودم وضعمان خوب بود و ایشان من را عاشق خود کردند. زندگی ما سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و علمایی بود. در مصاحبه ها گاهی گفته می شود همسر آیت الله خانه دار است؟! در حالی که من واقعا شریک زندگی اش بودم. اهل سفر بود و من هم اهل سفر. دوست داشتم همیشه کنارش ...
ژاله علو از سانسورهای “اوشین” پرده برداشت!
باز کرد. اولین نمایشنامه ای که من برای داستان شب کار کردم "دختر خورشید” نام داشت که نصرت الله محتشم آن را کارگردانی کرد. نویسنده برنامه عزیزالله حاتمی و گوینده آقای مانی بود. این برنامه از ابتدا ساعت 10 شب و با همان آرم مشهور پخش می شد. مدتی بعد دستگاه های ضبط در تولید رادیو، میدان ارگ راه اندازی شد و ما به جای پخش زنده، تمام داستان ها را ضبط می کردیم. یادم می آید مثلا برای ضبط قسمتی از نمایشنامه ...
بنیامین: پروژه کلاه قرمزی مهم ترین دانشکده هنری حال حاضر ایران است
دوست داشتنی خاتمه یافت و این بار همه عروسک ها بدون هیچ شیطنت و سر و صدایی در خوابی عمیق، پایانی معنی دار را در این قسمت خاص به همه تقدیم کنند. ست لباس قرمز بنیامین و بارانا ، خواندن و اجرای دنیا دیگه مثل تو نداره از سوی کاراک تر و شخصیت جیگر ، اجرای مسلط ایرج طهماسب در مواجهه با بارانا، سناروی قوی تیم نویسنده های برنامه و... از جمله دیگر بخش های جذاب این قسمت از کلاه قرمزی 94 بود. ...
اظهارات هلالی درباره شیعه انگلیسی
متأسف شدم. و متأسفانه بزرگان ما هم منبر می رفتند. بالاخره مردم نگاه ویژه ای به این آیت الله دارند. وقتی اینها را می بینند که مثلاً راجع به عزاداری سنگ صحبت می کنند، عجیب است. من از سنی که شروع به مداحی کردم تا الان، به شهرستانهای زیادی برای مداحی رفتم، مجالس خیلی زیادی رفتم، شاید خیلی از آقایان به دانشگاه هایشان و مراتب علمی شان می رسیدند، - که همه آنها محترم است، من در هیأت بودم. هفته ای که هفت روز ...
مداحی که در محرم دو پایش را قربانی کرد!
از برادران ارتشی تیپ ذوالفقار در آنجا بود که اطلاعات جدیدی را برای حفظ جان بچه ها می داد، شب قبلش هم در آنجا بودم، در فاصله ای که خواستم از سنگر حرکت کنم انگار کسی جلوی من را گرفته بود که به آنجا نروم اما وقتی با اصرار بچه ها مواجه شدم خواستم بروم که دیدم یک خمپاره به همان نقطه که بچه ها جمع بودند اصابت کرد و منفجر شد و خیلی وضعیت ناراحت کننده ای به وجود آمده بود. بچه ها همه تکه و پاره شده بودند ...
پاسخ به کسانی که بر این تصورند که خداوند "حجاب" را واجب نکرده است؟
روز به شهر خود مراجعت کرد . همان روز آیت الله بروجردی برای درس آمدند ، من را در صحن دیدند و فرمودند : " من بعد از درس برای دیدن فلانی به حجرۀ شما می آیم . " گفتم ایشان رفتند . فرمودند : " پس وقتی ایشان را دیدی بگو : حال من وقتی تو به دیدن من آمدی مانند حال تو بود وقتی می خواهی برای ایراد سخنرانی آماده شوی . من دلم می خواست وقتی با هم ملاقات کنیم که حواس من جمع باشد و با هم صحبت کنیم و در ان ...
رابطه استاد مطهری با امام خمینی و رهبر معظم انقلاب/رهبری:خودم را شاگرد استاد می دانم
. در واقع بنده معتقدم که آشنایی آیت الله خامنه ای با آثار استاد شهید، مقدمه ی انس ایشان و زمینه ای شد تا هنگامی که ایشان از قم به تهران تشریف می آوردند، با استاد مطهری که در حوزه ی مروی فلسفه تدریس می کردند، ملاقات داشته باشند و حلقه ی انس و ارتباط ایشان در همان مدرسه ی مروی شکل بگیرد. این علاقه پس از دیدارهای مکرر، دوطرفه شد و استمرار جدی یافت. من اینجا می خواهم به نکته ی مهمی اشاره کنم ...
هاشمی : دوست داشتم "روحانی" باشم/من نتوانستم در تیم ملی بازی کنم!/مدتی است واقعا "فراموشی" شده ام
. به این دلیل یادم هست چون پسرم سینا که در حال حاضر بازیکن تیم فوتبال شهرداری است ؛ همان روز در بیمارستان زکریای تبریز به دنیا آمد و من روز تولد فرزندم در جشنواره فجر بودم. در آن کار توانستیم صد دقیقه تماشاگران را میخکوب کنیم. یک میز و دو صندلی لهستانی کل دکور ما بود و جوایز نویسندگی ، کارگردانی و بازیگر زن را گرفتیم . در افتتاحیه فجر در سالن اصلی تئاتر شهر برای ما اجرا گذاشتند و در ...
داستان خواندنی دختری که بدنش مثل دایناسور رشد می کرد
که دویدن برای او ضرر دارد؛ در واقع خط سیر داستان به دویدن او اختصاص دارد...به اعتقاد نویسنده داستان این دختر، روایت جوانانی است که با مشکلات فراوانی در جامعه روبرو هستند و برای برون رفت از این مشکلات همه تلاش خود را به کار می گیرند تا خود را به دیگران ثابت کنند. فرهمندیان درباره این رمان گفته است: غول آسایی برای آیدا در این اثر به نوعی استعاره از جوانی است که در جامعه با مشکلات زیادی ...
بالاترین توصیه اسلام اقامه نماز و خدمت به خلق است
ازدواج می شود. دختری پیدا نمی کنیم که شوهر نداشته باشد و پسری پیدا نمی کنیم که زن نداشته باشد. این ها هم در تاریخ آمده و هم در تجربه آمده است. وی با بیان روایتی ادامه داد: مرحوم کاشف الغطاء رضوان الله تعالی علیه از مراجع خیلی بزرگ است. به اندازه ای که وقتی صاحب جواهر به اسم ایشان می رسند، به نام استاد الاکبر می خوانند. این استاد خیلی بالاست و از مراجع است. در روزی وقتی درسش تمام شد، گفت من ...