سایر خبرها
میزان تأثیرگذاری تاریخ در فهم دین
تاریخ را نگاه می کنید؛ مقداد، یا مقداد ابن عمرو، یا مقداد ابن اسود یکی از ارکان اربعه شیعه هست. پیغمبر فرمود بهشت مشتاق چند نفر است یکی از آنها مقداد است. مقداد خیلی مهم است، در بحث ولایت و اعتقاد به ولایت، روی دست سلمان زده است؛ که حالا نمی خواهم وارد آن بحث شوم. اما همین مقداد که بسیار مرد بزرگی است و واقعا آدم تعجب می کند . بگوییم حادثه است؟ یا خواست خدا است؟! امیرالمؤمنین علیه السلام آخر سال سی و ...
پاراگراف کتاب (77)
نور کم بعدازظهر به تیرگی می زد. گفت: تا حالا عاشق شده ای؟ لحن سوالش احمقانه بود، اما از دختری مثل او، دانشجوی رشته تاریخ روسیه در برایان ماور با چشم های خاکستری و دندان های بزرگ که مدام کُتش را می کشید روی زانوهایش بعید به نظر نمی رسید. گفتم: یک بار، شاید. گفت: شاید؟ پس عاشق نبودی. چون در مورد عشق نمی شه گفت شاید، وقتی می گی شاید پس نمی دونی من چی فکر میکنم و هیچ ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (282)
کوچمون تابلو زده چلو جوجه فقط چهار هزارتومان، پرنده تو کوچمون پر نمیزنه. 28. چند روز پیش با دشمن درجه 1 دبیرستانم تو خیابون رو در رو شدم.عین کابوی ها 6-7 ثانیه رو به روی هم به هم خیره شدیم و بعد دست دادیم. چیز خاصی نیست ما یه آشنا داریم بدون رنگ درمیاره. 29. امروز دیدم وسط اتوبان بنر زدن "چه باید کرد؟ " بدون هیچ توضیحی. کم دل مشغولی و سوالات بی جواب داریم، اینم ...
در جلسه خصوصی رهبر انقلاب و هاشمی با موضوع رابطه با آمریکا چه گذشت؟
:37 - 1395/04/19 5 6 پاسخ مشرق جون ای ول ناشناس 14:54 - 1395/04/19 2 6 پاسخ اقای کوروش کبیزززززززززززز! اولا املای کبیر رو یاد بگیر و درست تایپ کن بعد مواظب باش مثل الان در رابطه با امریکا از هول حلیم تو دیگ نیفتی. نکونام 14:58 - 1395/04/19 4 ...
تلویزیون جای آزار مخاطب نیست!
یک فنجان چای با جواد افشار بانی فیلم – گروه تلویزیون- مجتبی احمدی: کم کم می رود تا سریال سازی در تلویزیون سخت و سخت تر شود چرا؟ چون بی پولی و محدودیت و ممیزی های قصه و فیلمنامه هر روز بیشتر شده و رقبای تا دندان مسلح آن سوی آبی هر روز قوی تر و غنی تر از قبل، دست به کار ساخت آثاری هستند که می رود تا مخاطبان ما را از پای رسانه قابل اعتمادشان تلویزیون جدا کند. جواد افشار به واسطه سریال ...
لحظه تولد پسرم، مصطفی کنارم بود
. در طول زندگی شده بود که همسرتان حرف از شهادت بزند؟ نه راستش ایشان معتقد بود که باید زنده باشم و به کشورم و رهبرم خدمت کنم و در صورتی که صادقانه و با غیرت خدمت کنم، مرگ عادی هم مثل شهادت است. اما خوب به یاد دارم چند روز قبل از رفتنش با مادرش شوخی می کرد و می خندید و می گفت من شهید می شوم و تو هم مادر شهید می شوی. مادرش هم می گفت مصطفی بس است! همسرت باردار است این حرف ها چیست که می ...
آنهایی که به استیضاح رأی ندادند باید پاسخ بدهند
خود لازم دیدم که نکاتی چند را متذکر شوم فقط از باب اینکه آنها که دنبال حقایق استیضاح ، و علت آن هستند بهتر قضاوت کنند و خدای ناکرده گناه کسی را نخواسته بدوش نکشند. استیضاح با هفت رأی نتوانست رأی بیاورد ولی پیروز شد. زیرا همیشه نتیجه شمارش پیروزی نمی آورد و همیشه در تاریخ این نبوده است که آنها که غالب شده اند پیروز هم شده اند. زیرا ما از امام بزگوار یاد گرفتیم که عمل به تکلیف ...
شهاب حسینی: اول توکل و توسل و در مرحله بعد تأمل و تفکر
؟ گفتم حتماً حکمتی داشته است. گفتند: شد. گفتم پس نعمت و رحمت است. نمی خواستم به جشنواره بروم. به هر صورت مثلاً در فیلمی مثل درباره الی بازیگران کار زیاد بودند و از این تعداد اگر دو یا سه نفر هم نمی رفتند. خیلی به چشم نمی آمد. یا مثلاً در جدایی نادر از سیمین چهار پرسوناژ اصلی وجود داشت اما در فروشنده فقط دو پرسوناژ اصلی وجود داشت. به هر حال رفتم و انصافاً آنجا جز نظم و مهمان نوازی و روی ...
مومنی شریف: زنوزی جلالی، از نویسندگان جدی روزگار ماست/ زنوزی: مدت هاست درباره واژه وقت نداریم فکر می کنم
رو به پنجره می گویم وقت هست؟ آیا وقت دارم رمان های چندگانه ام را تمام کنم؟ چند روز پیش نوه ام روزنامه جام جم فروردین را اتفاقی به من داد که در آن عکس مرحوم سبزواری، کیارستمی، شجریان و من بود که هر یک با سرطان دست و پنجه نرم می کردیم و من تلویحا که روزنامه را دیدم حس کردم که نوبت من است و چه نوبت قشنگی برای ما چیده اند. وی افزود: تنها آرزویم به اتمام رساندن کتاب هایی چون خورشید پنهان است ...
پیامک های دریافتی1395/04/20
عرض کنم که بانک ملی به تمامی فرهنگیان شهرستان سنندج دراستان کردستان وام از15 تا60 میلیون با سود 20 درصد پرداخت کرده که ازهر کدام سه ماه رو بلوکه کرده که از مبلغ 2 تا 5 م می شه لطفأ پیگیری کنید . 2354...0912:با سلام، اگر خاطرتان باشد در حدود سال 80 تا 82 آزمون ادواری استخدامی برگزار شد که آزمونی عمومی. و مقدماتی بود برای استخدام در دستگاههای دولتی ولی شرط لازم معرفی شد نه کافی،، یعنی فقط ...
کیارستمی از نوجوانی اش تا مرگ می گوید...
را دیدم که در حال آمدن به سمت من بود. مثل همیشه کیفی پروپیمان هم در دستش بود و سلانه سلانه در پیاده رو قدم می زد. به سرعت به سراغش رفتم تا عهدم را ایفا کنم و او را بزنم! تا مرا دید نگاهی به من کرد و گفت گوساله تو اینجا چه کار می کنی؟ یک مرتبه پروبالم ریخت و مودب شدم و تبدیل شدم به همان محصل کلاس ششم! کیارستمی: اصلا نمی شد معلم ها را زد. آغداشلو: نه نمی شد. در پاسخ گفتم قربان ...
طنز نوشته های کوتاه جدید و جالب
مجله اینترنتی کمونه (Kamooneh.com) : تازگیا یادگرفتم کولر رو تنظیم کنم توی ساعت مشخصی روشن شه. هیچی دیگه حالا میتونم شبا تنظیم کنم بعد از خواب روشن شه و تا بیدار شیم خاموش شه. بیچاره بابام روحش هم خبر دار نمیشه جوک خنده دار یه بارم اومدم واسه اینکه بگم من خیلی غمگین و خستم آه بکشم . . . آب دهنم پرید تو لوزالمعدم؛ تا ...
مدل اقتصادی روحانی درست است / روحانی نه این است، نه آن آمدن وی کاسبی خیلی ها را تعطیل کرد
دولت ها دیدیم. کما اینکه خودمان هم در این این سی سال به این نتیجه رسیدیم که تمرکز، تصمیم گیری و اجرای دولت موفق نبوده است. منابع ما را از بین می برد. از همان روزها من مدیر عامل یکی از دوازده مرکزاقتصادی بودم. مراکز تهیه و توزیع اعتقاد داشتند تا از همان روز اول نظام صادرات و واردات و تولید و توزیع، همه اش به دست مراکز بیفتد. تنها مرکزی که مقابل آنها ایستاده بود، من بودم. من می گفتم کلیات و ...
خالق توییتر کیست؟
تصمیم می گیرد او را استخدام کند. در آن جا درباره ی پیامک (SMS) اطلاعات زیادی به دست آورد؛ هم چنین با برنامه ی جدیدی که با آن اتاق کنترل می توانست حرکت لحظه ای نامه رسان ها را تحت نظر بگیرد آشنا شد. دورسی چند سال بعد را به کار روی نرم افزار تاکسی ها و آمبولانس ها گذراند و نقش کلیدی در توسعه ی پروژه ای در این رابطه به نام dNet.com ایفا کرد. اگرچه پس از این که حباب ثبت وبگاه های دات کام در ...
ماجرای مرسی و نصرت چک کش
.... این دیگر دست ما نبود. تو اگر تکیه کلام ها را زیاد کنی با شخصیت قبلی تفاوت پیدا می کند. این که بهروز به آسمان نگاه می کند در دو سری سریال مشترک است ؛ هر جا خطایی می کند یا کم می آورد به آسمان نگاه می کند.من با کارگردان و نویسنده صحبت کردم گفتم بهروز مرسی را با لحن خاصی بگوید. یا برای نصرت ، صفت چک کش را از ذهنم متولد کردم. اما اگر می خواست زیاد شود ، کاراکتر شلخته می شد و این اتفاقا ...
فیلم هایی که برجام را لو داده بودند!
تاریخی و شروعی تازه برای کشورش و همچنین کل منطقه خاورمیانه می دانند. (صحنه مذاکرات هسته ای در حالی که در یک سوی میز رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا و همراهانش نشسته و در سویی دیگر رئیس جمهوری اسلامی کامیستان به نام حسن و برادرش فرهاد که گویا نسبت به او، تندروتر است.) تیلور: حالا آقای رئیس جمهوری، بریم سراغ مسئله بازرسی ها. بیان شما در آخرین پیشنهادتون مبهم است. حسن ...
90/ قصه مترو
طرف را با دست نشان می دادند. یکی از آنها می گفت دیدی داداش! بیچاره نزدیک بود خودشو خراب کند! اون یکی گفت جان داداش فرهاد نه این که قیافه ات تابلوست، من هم بودم می ترسیدم حالا یک سوژه دیگر گیر بیاوریم و این بار ول کنش نباشیم تا کمی بیشتر حال کنیم. دو سه روز پیش هم چند تا داعشی گرفتند، مردم به ما حق می دهند و هیچ کس هم اعتراض نمی کند! همین طوری که غرق صحبت های بی مزه خود بودند یک دفعه یکی ...
روایتی از سختی کار و درد طبیبان/از مردی که با گلوی بریده به بیمارستان آمد تا کودکی که از ایوان افتاد
آید که تلفنی با مرکز اورژانس صحبت می کند: مهر نمی زنن بیایم بیرون. می گن چرا این همه مریض بدحال آوردیم. هنوز چند نفرشان در اورژانس منتظرند. یک نفر می گوید این خودکشی است، باید می بردند لقمان. آتش نشانی زنگ زده به 115 که این دچار مسمومیت گاز شده بیایید، ببرید. حالا داستان عوض شده است. ساعت یک ظهر، دور پرستار اورژانس پر شده. زن و مردی سر نوبت دعوا می کنند. آن روبه رو سردخانه ...
ثبت رکورد 500 میلیون دلاری، بعد از برجام
قیمت کالاها بعد از برجام کاهش پیدا می کند و به همین دلیل دست از خرید کشیدند حال که از آن شرایط عبور کردیم تصور می کنم وضعیت تولید رو به بهبود برود و از سویی بتوانیم صادرات به کشورهای همسایه را افزایش دهیم. وزیران قبل مدافع صنعت خودرو بودند اما شما با وجود حمایت هایی که دارید از وضعیت صنعت خودرو گلایه هایی هم کردید.اما این نقد کردن ها چرا نتیجه بخش نیست و خودروسازان همچنان درجا می زنند؟ آیا ...
کیارستمی از نوجوانی اش تا مرگ می گوید...
که در حال آمدن به سمت من بود. مثل همیشه کیفی پروپیمان هم در دستش بود و سلانه سلانه در پیاده رو قدم می زد. به سرعت به سراغش رفتم تا عهدم را ایفا کنم و او را بزنم! تا مرا دید نگاهی به من کرد و گفت گوساله تو اینجا چه کار می کنی؟ یک مرتبه پروبالم ریخت و مودب شدم و تبدیل شدم به همان محصل کلاس ششم! کیارستمی: اصلا نمی شد معلم ها را زد. آغداشلو: نه نمی شد. در پاسخ گفتم قربان، من در ...
نمی خواستم او را بکشم
حالا که دوستت خودش آمد من می روم. آن موقع بود که من شاکی شدم و شروع کردم به داد و بیداد. همان موقع هم برادر مقتول که لباس مناسبی نداشت آمد و گفت چه خبرتان است اینجا خانواده زندگی می کند. دوستم به او گفت تو اگر راست می گویی و اینجا خانواده زندگی می کند برو لباس درست بپوش. سر همین بود که درگیری شروع شد و من اول آنها را جدا کردم. سعید و دوست دیگرم را جمع کردم که برویم، اما یکی دیگر از برادران مقتول ...
طنز: من بالاخانه ام را اجاره می دهم!
...! " جواب دادم:" ب... بله!... من مسوول اینجام!... ش... شما؟! " پهلوان دستی به سبیل پُرپُشت خود کشید و بلافاصله آقا نعمت فلک زده را بر زمین زد و پایش را روی سینه استخوانی اش گذاشت و همچون یک گلادیاتور شجاع، نعره زد: "من آنم که کشتم دو تا دیو را- نبردم به همراه خود گیو را منم رستم به نخجیرچون نره شیر- کمندی به دست، اژدهایی به زیر!" گفتم حالا است که مُشت سنگین و آهنین اش را ...
"دکتر "! سلطان کلاهبرداری ایران را بشناسید؟
گفت او و بهرام رادان قصد دارند مرا به عنوان مدیر فروش معرفی کنند وقتی این حرف را شنیدم خیلی خوشحال شدم موقعیت مناسبی نصیبم شده بود و می توانستم به پیشرفت خوبی دست پیدا کنم برای همین بلافاصله پیشنهاد آن مرد را قبول کردم و حتی به او گفتم همسرم بیکار است و وی و رادان می توانند از او نیز کمک بگیرند. گلزار قلابی نیز درخواست مرا پذیرفت و گفت برای انجام مراحل اداری استخدام خود و همسرم باید 170 هزار ...
گزارش کامل دیدار فعالان نشریات دانشجویی با معاون وزیر علوم
تألیف کرده و در آن به ویکی پدیا و بلاگفا و فرمت jpg عکس درایو d و c کامپیوتر ارجاع داده است، استادی که جزوات و کتاب های تالیفی اش به گواه اساتید گروه، مایه ی وهن دانشگاه تهران است، استادی که پرونده اش برای استخدام بارها در گروه علمی مربوطه بررسی و رد شده اما سرانجام و درکمال تعجب اساتید گروه، استخدام شده است، استاد ادبیاتی که با رتبه دانشیاری در چند خط متن فارسی، حداقل 13 غلط نگارشی داشته، حتی ...
رسالت بوذری از آخرین اجرای فصل وصل نوشت
...> شهر طهور خدا، حالا که دستانش را به نشانه خداحافظی بالا می آورد، یادم می آورد که فصل وصل قرار ما و مردم بود در ماهی که دل ها رقیق شده بود... که: رقت فیه القلوب و لطف رفیق اعلا که چه اندازه ما و اهالی فصل وصل را پسندیده و بر سر این قرار عاشقانه آورده است ... سپاس از همه الطاف بی حد و شمار مردم عزیز و هم قدم های مهربان شهرم که به بهانه نمایش بزرگ فصل وصل من را و ما را، به مهر نواختند و این برکت نام مولایی است که دانه مهرش روز ازل در دل ما جوانه زد و البته این همه آوازها از شه بود ... بنده شاه ولایت عبده الراجی رسالت ...
یه نمه حواس پرتی
بپوشم سرویس مدرسه خیلی وقته اومده. اگه معطل کنی میره ها. کم کم صدای بوق راننده عصبانی هم بلند شد. عصبانی شدم داد زدم: شهاب لجبازی بسه، وا کن درو وگرنه درو میشکنماااا. بعدش برای اینکه تلافی کنم دستم رو گذاشتم رو زنگ خونه و با دست دیگه چند بار محکم مشت زدم به در و همینطور بلند داد زدم: حالا ببینم کی خسته میشه؟ من یا تو؟ من که قید مدرسه رفتن امروزرو زدم ولی باید بهت حالی کنم که... یکدفعه در باز شد و ...