سایر خبرها
اولین کوزت ایران هستم/ امیدوارم مردم بعد از رفتنم مرا فراموش نکنند
بعد از چند بوق، زنی غریبه جوابم را می دهد. پرستارش است. خودم را که معرفی می کنم، می گوید: صبر کنید ببینم بیدارند یا نه! و بعد صدایش، بی حال اما هنوز مهربان گوشم را پر می کند: جانم مامان جان؟! قرار بود به روال همیشه روزنامه جام جم ، میزبان یکی دیگر از چهره های هنری کشورمان در آستانه روز تولدش باشیم؛ اما این بار این ملکه رنجبر بود که میزبانمان شد و به خانه پرمهرش دعوتمان کرد؛ خانه ای در یکی از محلات شمالی تهران که پنجره اش رو به رودخانه ای باز می شود و در و دیوار داخلی اش همه از عکس های روزگار جوانی این بانوی بازیگر پر شده است. یادگار روزگاری که دیگر برنمی گردد و حسرت هایی که قطعا بجاست. رنجبر آهسته آهسته با عصایی در یک دست و آلبومی سنگین در دست دیگرش وارد می شود و برایمان از داستان زندگی اش می گوید. تولد در خانواده ای پر هنر فصل نامه ای را ورق می زند که وزارت ارشاد در سال 77 با موضوع تئاتر منتشر کرده و تصویر پدرش را نشانمان می دهد. برایمان تعریف می کند: ما اولین خانواده ای بودیم که تئاتر را به ایران آوردیم. پدرم عبادالله رنجبر از اولین بنیانگذاران تئاتر است که 120 سال قبل از قفقاز به ایران مهاجرت کرد و در شهر رشت ساکن شد. او در این مسیر خانواده اش را هم با خود همراه کرد؛ من هم همراه چهار خواهرم از همان روزهای اول در مسیر تئاتر بودم و روی صحنه و در طول نمایش ها بزرگ شدم. البته آنها در تئاتر ماندند و فقط من به سینما راه پیدا کردم. در این راه فدا شدیم. جانمان را برای تئاتر گذاشتیم. اولین کوزت ایران من اولین کسی بودم که روی صحنه تئاتر نقش کوزت را بازی کردم. هفت یا هشت سالم بود و خاطره زیادی از آن نمایش در خاطرم نیست. بعدها وقتی که سینما به ایران وارد شد، 15 ساله بودم که در فیلم محکوم بی گناه جلوی دوربین رفتم و بعد از آن کم کم مخاطبان غیرتئاتری هم چهره ام را شناختند و برای خودم معروف شدم. همچنین از اولین کسانی هم بودم که وقتی تلویزیون افتتاح شد به صورت زنده در آن مراسم حضور یافتم و تصویرم پخش شد. در یکی دیگر از عکس ها جلوی انبوهی از پاکت های نامه دیده می شود. می گوید: آن زمان طرفداران برایمان نامه می نوشتند و ما هم چند خطی در جوابشان نوشته یا نامه ها را امضا می کردیم. بعد از انقلاب اما مدتی از این فضا دور افتادم و رفتم پیش پسرم در انگلیس زندگی کنم اما طاقت نیاوردم. وقتی که برگشتم، روزنامه ها تیتر زدند: بازگشت ملکه رنجبر به ایران . پس از آن بود که کارگردان ها دوباره به من پیشنهاد همکاری دادند. من جوانی ام را در این راه گذاشته بودم؛ برای هنر مملکتم زحمت کشیده بودم. با دست خالی کجا می رفتم؟ کشورم اینجاست. در قاب خاطرات با او آلبومش را ورق می زنیم. یکی از عکس های قدیمی، تصویر دخترکی با قیافه ای روستایی و یک چادر گلدار بر سر است که در آغوش رنجبر نشسته و غریبانه به دوربین نگاه می کند. رنجبر برایمان توضیح می دهد: من این بچه را در حالی پیدا کردم که پدر و مادرش را گم کرده و بی کس به حال خود رها شده بود. من به کلانتری تعهد دادم و مدتی از او نگهداری کردم تا پدر و مادرش پیدا شوند؛ حتی شب ها با خودم به تئاتر می بردمش. هنوز هم دورادور از او خبر دارم. در ایران زندگی نمی کند اما هر از گاهی با من تماس گرفته و تلفنی حالم را می پرسد. آن زمان ها در خیریه ها هم حضور فعالی داشتم. می رفتم و برای بچه های بی سرپرست و سالمندان تبلیغ کرده و پول و کمک جمع می کردم. به آلبوم دیگری که با لوح های تقدیر و سپاس پر شده، اشاره می کند. مدتی را هم عضو هلال احمر بودم. به زندان ها می رفتیم و برای بچه های زندانی که درگیر دیه بودند،کمک جمع می کردیم. وقتی که زلزله بم اتفاق افتاد به مدت 15 روز در میدان ولیعصر زیر باران ایستادم و برای زلزله زده ها پول و کمک جمع کردم. هر کس مرا می دید می گفت در آن سرما مریض می شوی؛ اما من پاسخ می دادم که برایم مهم نیست و می خواهم کمک کنم. یادی که در خاطر است حالا که به عمر رفته نگاه می کنم، می توانم ادعا کنم که به حد اعلا برای هنر کشورم زحمت کشیده ام و با این حال گاهی اوقات پشیمان می شوم. با خودم فکر می کنم ای کاش من هم مثل خیلی های دیگر همان موقع ازدواج کرده و بچه ام را تر و خشک می کردم و درگیر این همه سختی و مشکلات ...
صدا و سیما به عمد می خواهد زن ایرانی را عقب نگاه دارد
ا طلاعات روز# اعضای هیئت رییسه فراکسیون زنان مجلس دهم معتقدند صدا و سیما شعور مخاطب را دستکم می گیرد و در انعکاس تصویر زن ایرانی او را منفعل ترسیم می کند. پروانه سلحشوری رییس، طیبه سیاوشی شاه عنایتی نایب رییس اول و سیده فاطمه ذوالقدر دبیر فراکسیون زنان مجلس دهم، همگی نماینده مردم تهران در پارلمان، با حضور در میزگردی در خبرآنلاین به بحث و بررسی آخرین وضعیت مسائل پیش روی زنان جامعه ...
نماد قبیله بدوی روی تن جوانان شهری +تصاویر
آفتاب نیوز : مجله مهر: پدرم؛ خداحافظ ولی هرگز نخواهی رفت از یادم این جمله را روی کمرش خالکوبی کرده، کلمه پدرم را تحریری نوشته و پررنگ تر از بقیه، می گوید این تتو تنها چیزی است که حتی وقتی بمیرم هم با من در قبر می گذارند، می خواستم چیزی به یاد پدرم داشته باشم. نامش رضا است، 26 سال سن دارد و پدرش را چند سال قبل از دست داده و همین دلیلی شده برای اینکه این نوشته را روی بدنش خالکوبی کند، البته می گوید ...
شهیدی که با خون خود منشور انقلاب را امضا کرد
خواهران محترمه طلبه حوزه علمیه قم ازدواج می کند که 2 فرزند برومند به نام های یاسر و روح الله از او به یادگار مانده است . امّت شهیدپرور و قهرمان استان یزد، مدت چهار سال شاهد و ناظر تلاش های خالصانه، خستگی ناپذیر و شبانه روزی او در زمینه های گوناگون بودند . در مدتی که در پست معاونت سیاسی استانداری مشغول خدمت بود، افتادگی و سادگی خود را حفظ کرد، همواره تقویت خط امام را مد نظر ...
یک مادر و پدر برای 12 پسر
هنوز ازدواج نکرده بودند. پسرشان همین جا بزرگ شده، حتی محل زندگی شان را عوض کردند و آوردند نزدیک بچه ها. غیر از آنها دو مربی دیگر هم به صورت شیفتی با بچه ها زندگی می کنند. ابراهیمی می گوید: هر روز ساعت 9 صبح می آیم. دو تا بوق می زنم و معمولا سعید و رضا در را باز می کنند. قبل از آمدن من بچه ها و مربی ها صبحانه شان را خورده اند، تا می رسم شروع می کنند که پول بده بستنی بخرم، کارت بخرم، سی دی بخرم. دور ...
امنیت ایران، نتیجه رشادت های رزمندگان در سوریه و عراق است/ شهادت شهید شاه سنائی کمر بچه ها را شکست/ ...
بودند و جنگیدند و شهید هم دادند. همین موضوع را هم مردم نمی دانند. الآن هم همینطور است، مردم ما می دانند قضیه از چه قراری است. این دست از شهدا کاملاً داوطلبانه می آیند. برخی خانواده های شهدای تیپ فاطمیون در زندگی معیشتی هم مشکل دارند. اینطور نیست که برای پول رفته باشند. بنده خبر دارم که وقتی یک افغانی به سوریه می رود خانواده اش به نان شب هم محتاج است. این کجا رفته؟ رفته و برای من و شما شهید شده ...
خاطرات محمد علی کلی از حضور در جبهه های جنگ
را به مسجد بیاورد تا همه از آن استفاده کنند. آن بنده خدا وضعش از ما بهتر بود، رادیویش را به مسجد می آورد، ما گوش می دادیم و شب اخبار را برای خانواده مان می بردیم که مثلاً آقا امروز اینطور گفت، امروز این طور دستور داد، همچین کاری کرد و آن ها هم خوشحال می شدند. شما بچه بودید. چطور به پیگیری اخبار انقلاب ایران علاقه مند شده بودید؟ ما را مادرم می فرستاد، می گفت مامان برو ببین آقا ...
تنهایی؛ باری که تک فرزند به دوش می کشد
. با تک فرزندی دیگر قرار ملاقات داشتم روز قبل که با مادرش هماهنگ کرده بودم که برای مصاحبه ای کوتاه مزاحمشان می شوم گفت فاطمه عاشق مهمان است. با خنده و روی باز به استقبالم می آید و مرا به اتاقش دعوت می کند. سال اول رشته مهندسی برق را تمام کرده و برای ترم سوم آماده می شود نگاهی به قاب عکس های نصب شده به دیوار اتاقش می کنم. عکس هایی از خودش به همراه پدر و مادر و چند عکس هم با همکلاسی هایش ...
کنایه و متلک رامبد جوان به مهران مدیری/ پیام احمدی نژاد به اصولگرایان/ علت یابی عجیب از شکست اصولگرایان ...
ایران را در لابی مجلس مورد ضرب و شتم قرار داده بود. او امروز درباره اتفاق روز یکشنبه بیان کرد: من روز یکشنبه با سرعت به دیدار مردمی راهی بودم. چند نفر از خبر نگاران عزیز به سمت من آمدند و به سوالات چند نفر از آنها پاسخ دادم اما یکی از آنها با سماجت سوال بد می کرد. واکنشی به شوخی از سوی بنده نسبت به این خبر نگار صورت گرفت، اما باز با این حال بنده به فکر این بودم که با سرعت و چون تراکتور از کنار این ...
گلایه های مردم از حقوق های نجومی دولتی ها
؟ با یکی از کارگرهایش هم صحبت شدیم. پیشکار بود، 4 فرزند داشت، از ساعت 8 صبح تا 7 غروب کار می کرد، بچه هایش بزرگ بودند و دانشگاهی. می گفت: بچه ها هر شب می آیند خانه و از آنچه در دانشگاه و فضای مجازی می بینند برای مان تعریف می کنند. بچه ام با طنزی تلخ می گوید مدیر صندوق توسعه حق اوقات فراغت برای بچه هایش می گیرد، به حاجی [رئیس کارگاه را می گوید] بگو برای ما هم حق اوقات فراغت بدهد حداقل ماهی یک بار ...
دایه دلسوزتر از مادر نشوید!
بررسی کنیم که اگر قصوری شده باشد، جبران می کنیم. مطهری تصریح کرد: پرونده را ببندید و اینقدر شعار ندهید. تا به امروز حدود 10 تا 15 نفر از مسئولان کشور صحبت کرده اند و همگی درباره جنایتکار بودن منافقین شعار داده اند. او یادآور شد: هنگامی که پدر بنده توسط منافقین به شهادت رسیده، آیا امکان دارد که از این گروه دفاع کنم؟ ضمن آنکه اگر شما دلسوز نظام هستید، بگویید این کارهایی که شما انجام داده اید، به ...
کاسبی که حامی زوج های جوان محله اش است؛ فرش خانه عروس با من
حاج آقا رفتیم تا پول فرش را حساب کنیم. اما هرچه اصرار کردیم قبول نکرد که نکرد. گفت: من آن روز آن فرش را به شما هدیه کردم اما گفتم بعد بیایید برای حساب و کتاب تا شما تلاش کنید پولی پس انداز کنید و آن را به زخم دیگر زندگی تان بزنید. فراموشش نمی کنیم در این زمانه افرادی مثل حاج آقا آخرتی کم شده اند. خوب یادم است چند سال قبل همه وسایل ازدواجمان را خریده بودیم به جز فرش. اما دیگر ...
پیشگیری از بیماری های ژنتیکی، با مشاوره
سوال مخاطب نی نی بان: من و همسرم نسبت فامیلی نزدیکی با هم نداریم ، یک خواهر زاده و یک برادر زاده همسرم نوعی بیماری ژنتیکی دارند که باعث شده نتونن تنهایی راه برن ، اسم بیماری رو نمی دونم، پدر و مادر هر دو بچه دختر دایی و پسر عمه اند، آیا خدایی نکرده امکانش هست این اتفاق برای فرزندان ما هم بی افتد؟ لازم به آزمایش خاصی هست؟ ازمایشگاه قبل ازدواج که رفتیم گفتن نسبت فامیلی مون نزدیک و خطر ساز نیست. ...
آیا پارک ها باز هم قربانی می گیرند؟
به گزارش راوی نیوز ، زینب، آرزو، مریم، نسرین، زهره و بهاره؛ هیچ کدام خبر نداشتند قرار است آن روز چه اتفاقی برایشان بیفتد. آن روز بهاری. چهاردهم اردیبهشت. دخترها مثل هر روز از خانه بیرون آمدند و راهی مدرسه شدند. قرار بود بروند اردو. بازدید از موزه پست و تلگراف. اتوبوس حامل بچه ها به پارک شهر رسید. ساعت 11 صبح بود. باران می بارید. بعد از بازدید از موزه قرار شد بچه ها سوار قایق موتوری دریاچه مصنوعی ...
ازدواج بازیگر مشهور ایرانی با دختری 43 سال کوچکتر از خودش +عکس
افتاد روزهای بسیار خوبی داشتیم. راستش بحران عجیبی بود و حالا که از آن گذشته ایم باز احساس می کنم برگشته ایم به همان روزهای خوب. شما با آقای رویگری چقدر اختلاف سنی دارید؟ تارا: 43 سال. این مساله باعث ترس شما نشد یا دست کم حرف اطرافیان. . . تارا: به تنها چیزی که در این آشنایی به آن فکر نمی کردم ازدواج بود. نمی دانم شاید همه اینها قسمت باشد. راستش من هیچ ...
چخوف هم می تواند عده ای را دلواپس کند
موقع به نظرم رسید شاید بتوانم خودم را پشت متن چخوف پنهان کنم که بعدا دیدیم این طور نشد و همه چیز برعکس و بدتر شد! به نظرم می رسید اتفاقا چخوف نمایش نامه نویسی است که متونش را همیشه و در همه دوره ها و دولت ها و برای همه ملت ها، می شود کار کرد. تقریبا تابستان همان سال قبل از اینکه به کارگردانی ایوانف، جدی فکر کنم، با حسن معجونی جلسه ای گذاشتم. او به منزل مان آمد و گفتم می خواهم ایوانف را کار کنم به ...
تحف و هدایا برای اهل بیت علیهم السلام
؟ ارباب با دست خود به سینه من زد و گفت: مشغول کار خود باش. ناگزیر به کارم ادامه دادم، اما شب که فرا رسید از صاحب خود مقداری خرما گرفتم و آمدم در قبا خدمت رسول خدا رسیدم و گفتم این خرما صدقه است، دوست دارم شما و همراهانتان آن را میل کنید. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به همراهان فرمود: من نمی خورم ولی شما بخورید، با خود گفتم این یک علامت. دیگر بار مقداری خرما آوردم، گفتم این هدیه است ...
همسر شهید: حتی در سفرها نماز شب مسلم ترک نمی شد
...... شهادت میوه درختان جاده صراط مستقیم است...! یادت باشد: شهید، شهیدت می کند . گذری کوتاه از 9 سال زندگی مشترک فاطمه نصر با همسر شهیدش : کودکی شهید مدافع حرم مسلم نصر سال 59 ششمین فرزند خانواده نصر در روستای موسویه شهرستان جهرم از استان فارس به دنیا آمد و نامش را مسلم گذاشتند. مرحوم حاج صمد نصر که پنج پسر و سه دختر داشت برای امرار معاش و رزق حلال سال ها در کویت ...
مصاحبه خواندنی با خواننده ارزشی کشور
به چشم می خورد مولای متقیان حضرت علی (ع) معرفی می کند، ترانه سرا، آهنگ ساز، خواننده و دکلمه اکثر آلبوم هایش را خودش انجام داده است. با وجود این که چند ماه بعد از شهادت پدر به دنیا آمد اما او همچنان سایه پدر را در زندگی حس می کند و شیرین ترین خاطره را در زندگی سایه پدر و مادر، همسر و فرزندان می شمارد این در حالی است که از شهر و مردم آن و از اهل محله جنوب شهر بودن با افتخار سخن می گوید ...
نوار سلامت روی خطوط مرزی
وضعیت بهداشت شان هم تعریفی ندارد. از همه اینها که بگذریم چیزی که برایمان عجیب است فعالیت خانم دکتری در این مرکز مرزی است. دکتربنت الهدی صفدری حواسش به ما نیست. مشغول معاینه است، بعد از دقایقی متوجه حضورمان می شود. از او درباره کارش در چنین منطقه ای که شاید برای پزشک زن سخت باشد می پرسیم : من چند سال است که اینجا کار می کنم. طرحم را تمدید کردم. شاید حجم کار در اینجا به خاطر ورود زائران پاکستانی بالا ...
زخم جنگ خوب می شود ناملایمات مسولان نه(مصاحبه)
ایستادگی کردند. فردای آن روز عملیات قادر انجام شد. اگرچه در عملیات پیروز نشدیم اما بچه ها باجان و دل جنگیدند. فرهنگ را لمس کنید از انقلاب تا نبرد و جنگ در جبهه برای احیای احکام اسلام بود و با توجه به نام گذاری امروز به بانکداری اسلامی، دهم شهریورماه را گرامی می دارم و باید بگویم در احکام اسلام ربا تحریم شده و شخصاً به عنوان جانباز جمهوری اسلامی به این تحریم معتقد و پایبندم ...
آخ که سرطان امان نداد
غرق در غم ندیده بودم. پزشک متخصصی نماند که پدر، مادربزرگ را پیشش نبرد؛ ناباورانه به هر دری زد که یکی بگوید تشخیص اشتباه بوده. اما نبود. هر کجا که رفت، یک جمله تحویل دادند: سرطان مری دارد. بیماری مادربزرگ یک سال بیشتر طول نکشید. چند ماه اول چیزی از بیماری خودش نمی دانست. ما هم چیزی نمی دانستیم جز پدر. هر روز لاغر و لاغرتر می شد. تنها غذایش سرم بود و آب کلم و کرفس. می گفتند آب کرفس با توده ...
مدیریت ورزش انتظارات را برآورده نکرد
، ماها که به ملی پوشان مان لقب سونامی و ویرانگر نداده بودیم، این عنوان را فدراسیون جهانی به آنها اطلاق کرده بود. یعنی برداشت دنیا این بوده که اینها می توانند قهرمان شوند. حریف انگلیسی که می آید و تکواندوکار ما را شکست می دهد قبل از مسابقه می گوید که من از این مبارزه خیلی می ترسم چون کسی که رودرروی من قرار می گیرد ابرقدرتی در تکواندو هست. شما مصاحبه حریفان بچه های ما را بخوانید. تصور آنها، درست همان ...
فرمانده ای که امام(ره) را عصاره تاریخ می دانست
مادامی که به خدا اتکا داریم و رهبری بزرگی چون امام داریم، هیچ غمی نداریم. مقاومت ادامه داشت و سید محمدعلی داشت پدر می شد. حمزه که به دنیا آمد، تا 35 روز فرصت نکرد او را ببیند. همسرش نقل می کند که وقتی برای دیدن بچه آمد، سر تا پای او را غرق بوسه کرد و او را می بویید. او البته در عین حضور مداوم و تاثیرگذار در جنگ، همسری رمانتیک هم به حساب می آمد و به قول همسرش، سالروزهای ازدواج و تولد و اعیاد ...
مراد از تفریح در اسلام ، عامل انگیزش و ایجاد آرامش است
منبر حاج آقایی می نشینند، بچه هفت، هشت یا ده ساله پس از منبر به حاج آقا می گویند: چرا شما کم حدیث خواندید! یعنی اصلاً عشق این بچه این است که وقتی پای منبر می رود حدیثِ اهل بیت را بشنود. پدر و مادر این فرزندان با این تربیت فرزند خود را بیمه کرده اند. دبیر شورای راهبردی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با بیان اینکه شما کلاً تفریح می کنید که حالتان خوش باشد و آرامش داشته باشید تصریح کرد: اگر به ...
هشت سنت غلط ازدواج از نگاه رهبر انقلاب
همسایه شان یا آن همکلاسی شان داشته باشد. اینها از آن غلط های بسیار موذی و آزاردهنده است، برای خود انسان و برای مردم. خیلی از دخترها نمی توانند به خانه ی بخت بروند، خیلی از پسرها نمی توانند ازدواج کنند، به خاطر همین چیزها. به خاطر همین گرفتاری ها. اگر ازدواج آسان بود، اگر مردم آن قدر سخت گیری نکرده بودند، بعضی ها اگر مهریه شان سنگین نبود، اگر این جهیزیه های جاهلانه نبود و پدر و مادرها به خیال خودشان ...
راهکارهای دینی برای کنترل غریزه جنسی
دنبال ارضای آن از طریق ازدواج موقت باشد مانند شخص تشنه ای می ماند که چند روز در یک بیابان بی آب و علف بوده و در همین حال کسی پیدا شود و به او یک لیوان آب شور بدهد! در نتیجه نه تنها عطش او از بین نمی رود بلکه بیشتر هم می شود. پس این شخص نه تنها مشکل خود را حل نکرده بلکه آتش درون خود را شعله ورتر هم می کند و در واقع از چاله بیرون آمده و به چاه می افتد. فلذا اگر کسی وارد این وادی شد باید ...
با خانواده معظم شهید حمیدرضا حق خواه دیدار کردند
، بنده و روسای ادارات موظف به بررسی وحل مشکلات آن هستیم. سرپرست فرمانداری ویژه لارستان خدمت رسانی به همه ی مردم عزیز این شهرستان بخصوص خانواده ی معظم شهداء و ایثارگران را از وظایف اصلی خود دانست و افزود: در این راستا مسئولین نیز متوجه این موضوع باشند که مبادا خدایی ناکرده به خانواده ی معظم شهداء در ادارات بی احترامی شود و بایستی حرمت نگه داشته شود. در ادامه این دیدار حاج عباس حق خواه پدر ...
کیهان و خوانندگان
چشمان خود را کاملاً روی تمام جنایت ها و خیانت های گروهک منافقین یعنی داعش های دهه 60 در ایران ببندند و امروز در صدد بزک کردن چهره کثیف این تروریست های روسیاه بربیایند. به نظر می رسد ایشان فرسنگ ها از پدر شهیدش آن متفکر بزرگ عالم اسلام فاصله گرفته است. قاجار، عامریان- بسطام و اسدی * بنده به آقای مطهری در انتخابات مجلس رأی دادم زیرا فکر می کردم فرزند یک پدر اندیشمند متقی و انقلابی می ...
وکلای مالی ائمه علیهماالسلام
پدرم مال بسیاری از سهم امام گرد آمده بود. آن ها را برداشت، سوار کشتی شد، من هم دنبال او رفتم، او را تب سختی گرفت و گفت: فرزند عزیزم مرا برگردان که این بیماری مرگ است. آن گاه گفت: درباره این اموال از خدا بترس و به من وصیت نمود. سپس وفات کرد. با خود گفتم پدر من کسی نبود که وصیت نادرستی کند. من این اموال را به عراق می برم و در آن جا خانه ای بالای شط اجاره می کنم. و به کسی چیزی نمی گویم، اگر موضوع ...