سایر منابع:
سایر خبرها
زندگی خصوصی مرحوم آیت الله طالقانی
که دخترخاله ام گفت: آقا جان حال ندارد و گفته بچه ها بیایند. بلافاصله راه افتادیم، رسیدیم سر خیابان ایران، متوجه شدیم که راه ها را بسته اند. اما ما حرکت کردیم و نایستادیم. به همسرم که پشت فرمان بود، گفتم الان ما را با تیر می زنند، گفت بگذار بزنند. چند تیر هوایی شلیک شد و ما بی توجه به آن ایست نکردیم و ادامه دادیم تا به در خانه رسیدیم. رفتیم طبقه بالا. دیدم پدرم وسط اتاق خوابیده و تلفن قطع است. سه ...
دختر شهید: فاجعه منا مصیبت عظمای جهان اسلام بود
: هر روز پدرم از مکه تماس تلفنی داشت و جویای احوال من و بچه ها بود که احساس می کردم پدرم تغییر کرده است و روز قبل از شهادتش که حاجی شدن را بهش تبریک گفتم با خنده بهم جواب داد هنوز حاجی نشده که از سر دلتنگی و علاقه فراوان به پدر فقط بلند بلند گریه کردم و از خدا خواستم زودتر بیایند. وی با بیان اینکه پدرم بسیار قرآن می خواند گفت: از زمان شهادتش هر روز با قرآنی که برای مادرم از مکه خریده قرآن می ...
17 سال در جبهه بدون مرخصی/ بهترین خاطره دیدن امام بود
کم کم عادت کردم. فقط شاید هرچند وقت یک بار می توانستم نامه ای بنویسم. رزمنده خستگی ناپذیر افغان فقط به عشق امام و انقلاب تمام سختی ها را تحمل می کند هنوز بعد از گذشت سال ها بهترین خاطره اش یک لحظه دیدن امام است. خاطره ای شیرین که با چاشنی بغض تعریف می کند. شیرین ترین خاطره آن سال ها بعد از عملیات خیبر بود. به ما گفتند هرکسی که در این عملیات حضور داشته، می تواند خدمت امام برود. با خودم گفتم ...
جگرمان سوخت!
شهدای ایران: دکتر فرشته روح افزا، استاد دانشگاه منچستر انگلیس و معاون طرح، برنامه و تدوین سیاست شورای فرهنگی- اجتماعی زنان، همسر شهید دکتر احمد حاتمی، دانشمند فضایی ایران و از همکاران شهید شهریاری است. دکتر حاتمی یکی از دانشمندان سرشناس ایران در حوزه فضایی بود که سال گذشته قبل از فاجعه منا، به طرز مشکوکی در عربستان به شهادت رسید. دکتر روح افزا روایت قابل تاملی درباره عدم پیگیری جدی این ماجرا ...
فریبا متخصص: به سن و سال نقش هایم فکر نمی کنم
کرده است. فریبا متخصص اواخر سال قبل به خاطر بازی در نمایش های طپانچه خانه به کارگردانی شهاب الدین حسینی و هیچ کس نبود بیدارمان کند به کارگردانی پیام دهکردی برنده جایزه بهترین بازیگر از جشنواره تئاتر فجر شد و همچنین مورد تقدیر در جشنواره تولیدات رادیویی قرار گرفت. این بازیگر زن 5 خواهر و برادر و یک پسر 22 ساله دارد به نام پوریا پوربهرامی که در زمینه بازیگری فعالیت دارد. پوریا در کارهایی ...
اشتباه کردم، بخشش نمی خواهم
را در بیابانی دفن کرده است. این مرد گفت: من به همسرم و باجناقم شک داشتم و فکر می کردم آنها با هم رابطه دارند. یک روز وقتی همسرم به سمت خانه خواهرش رفت او را تعقیب کردم و دیدم وارد خانه شد و باجناقم در را باز کرد و فکر کردم خواهرزنم خانه نیست به همین دلیل هم ناراحت شدم و نقشه قتل را طراحی کردم. متهم گفت: به بهانه اینکه گنجی پیدا کرده ام باجناقم را به بیابان های اطراف تهران بردم ...
از اسارت در فکه تا طبابت در سوریه
جبهه مقاومت وقتی به یقین رسید حضور او برای رزمندگان مدافع حرم مفید واقع خواهد شد به سوریه رفت. با او درباره روزهای رزمندگی، اسارت و انگیزه هایش برای حضور در سوریه گپ وگفتی داشتیم که در ادامه می خوانید. **شما چه سالی وارد جبهه شدید؟ من سال 64 از شهر شیراز به عنوان بسیجی به جبهه اعزام شدم. اسفندماه سال 63 تازه عملیات بدر انجام شده بود و بعد از انجام عملیات بدر من به جبهه رفتم. ...
جزئیاتی از زندگی شخصی علی مسعودی
کارهایی که آنقدر موفق بودند که حتی هنوز هم بارها بازپخش شده اند وبسیار مورد توجه بوده اند دست کم باید بیشتر از سوی مدیران مورد توجه واقع می شدم. اینکه حالا با این همه سال حضور موجه، باز در پروسه تصویب طرح گیر کنم یک ماجرای فرسایشی برای من خواهد شد و انگیزه ای نخواهم داشت. فقط برای مشکلات مالی دوره ای که آقای فرجی باعث بیکاری من شد، دوره سختی بود. من در حساب بانکی ام 28 هزار تومان ...
اگر می خواهید داستان فروشنده ندانید این گفتگو را نخوانید
می برم و این لذت برایم با ارزش و زیباست که سعی می کنم فریب اتفاقات بعد از فیلمسازی را نخورم و همچنان لذتم را روی ساخت فیلم متمرکز کنم، نه روی اتفاقات و موفقیت ها. تصور می کنم آن چیزی که کمک می کند در مسیر مورد نظرم پیش بروم این است که با خودم رودربایستی ندارم و تکلیفم با خودم روشن است و از خودم نمی گذرم. یعنی آن تمرکزی که در جریان کار دارید، بیش از همه متوجه خودتان هست. اینکه مثلا ما می ...
افراد می توانند هر نقدی به فیلم وارد کنند و حتی تخریب کنند اما حق فحاشی ندارند/ رعنا نخواست آبروی مرد ...
و زیباست که سعی می کنم فریب اتفاقات بعد از فیلمسازی را نخورم و همچنان لذتم را روی ساخت فیلم متمرکز کنم، نه روی اتفاقات و موفقیت ها. تصور می کنم آن چیزی که کمک می کند در مسیر مورد نظرم پیش بروم این است که با خودم رودربایستی ندارم و تکلیفم با خودم روشن است و از خودم نمی گذرم. یعنی آن تمرکزی که در جریان کار دارید، بیش از همه متوجه خودتان هست. اینکه مثلا ما می شنویم بازیگران فیلم هایتان گاه ...
رویای 500 میلیونی گروگانگیری را ناکام گذاشت
من پیامک داد که همسرم از سوی آنها ربوده شده است.گروگانگیران هم در خواست 500 میلیون تومان پول نقد دارند. ابتدا باورم نشد اما وقتی با خانه تماس گرفتم و جوابی نشنیدم نگران شدم. بعد هم من و خانواده همسرم مطمئن شدیم او را ربوده اند. در پی این شکایت با دستور بازپرس جنایی، کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی وارد عمل شدند. این در حالی بود که در پیامک های بعدی برای شوهر فتانه هشدار داده می شد ...
عضویت در گروه تلگرامی؛ بهانه ای برای همسرکشی
آوردم و آن را بستم. قبل از درگیری به او گفته بودم اگر می خواهی به این کارهایت ادامه بدهی، به خانه خواهرت برو و دیگر در خانه من نمان اما بعد از اینکه زخمی شد، ناراحت و از کارم پشیمان شدم و گفتم بیا با هم موضوع را حل کنیم، اما او قبول نکرد و به من گفت که می خواهد به خانه مادرش برود. گفتم این کار را نکن و بگذار موضوع تمام شود، اما قبول نکرد. ناراحت بود. به من گفت اگر نگذاری بروم، خودم را ...
بانوی میلیاردر شورای شهر تهران!+عکس
شورا از همه مردتر است. او در آستانه چهل سالگی علاوه بر داشتن فرزندان قد و نیم قد و همسر، در خانه اش با چهار زن سی ساله زندگی می کند، آشپز، کارگر و دو پرستار که محل زندگی شان در باغ خانه دانشور است. پرستار دوقلوها مهماندار هواپیماست. پرستار روژبن لیسانس حقوق دارد، کارگر خانه تا مقطع کارشناسی در رشته امور تربیتی درس خوانده و کسی که برای اهالی این منزل پر سروصدا، خورد و خوراک درست می کند، فوق دیپلم ...
توبه در کربلا زندگی ام را دگرگون کرد / ذکر یا حسین (ع) زندگی دوباره به من داد
بعد از مرگ پدرم خیلی مادرم را اذیت می کردم؛ البته عمویم می خواست مرا به او بدبین کند و شاید تحت تاثیر حرف هایی که می زد، سوهان عمرش شده بودم. برایم زن گرفت؛ اما دنبال رفیق بازی می رفتم و سرم به زندگی ام گرم نبود. شب نشینی های شبانه با افراد خلافکار، کار دستم داد و معتاد شدم. زندگی ام را از دست دادم. همسرم را کتک می زدم که او طلاق گرفت و رفت؛ البته مهریه اش را برایم قسط بندی کرده بودند ...
عملیات خیبر در خاطرات شهید عبدوس
.... دوباره چشممان به مجروح دیگری افتاد. در کنار او ماندیم تا شب شد. بعد از نماز، متوجه صحبت کردن دو نفر شدم. خوب گوش کردم. فارسی صحبت می کردند. از بچه های اطلاعات عملیات سمنان بودند. همدیگر را در آغوش گرفتیم و بوسیدیم. به آن ها گفتم وفایی نژاد در همین نزدیکی ها داخل شیار افتاده است. بچه های اطلاعات او را پیدا نکردند ولی به ما کمک کردند و همه به عقب برگشتیم. * از زبان همرزم شهید عبدوس ...
زن جوان برای اخاذی از شوهرش خودش را ربود + عکس
هرچه از او می خواهم که برایم ماشین بخرد، زیربار نمی رود. از طرفی وقتی شنیدم دوستم خودروی موردعلاقه من یعنی یک لندکروزر خریده، تصمیم گرفتم نقشه ای بکشم که هم خودروی مورد علاقه ام را بخرم و هم میزان عشق و علاقه همسرم را نسبت به خودم بسنجم. اما وقتی پی بردم که او پلیس را وارد ماجرا کرده و پس از یک هفته هنوز پول را فراهم نکرده است، تصمیم گرفتم به خانه برگردم و به دروغ بگویم که از دست آدم ربایان فرار کرده ام. به گزارش همشهری با اظهارات این زن برای او قرار قانونی صادر شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد. ...
زندانبانی که شیفته آیت الله طالقانی شد
ایشان مبنی بر اینکه فردی خطرناک و... هستند در نامه ای بالابلند به ما ابلاغ شد. قبلا خانه ای برای سکونت ایشان در نظر گرفته شده بود که حائز شرایط مراقبت و کنترل دیدبانی بود. این خانه ملک آقای شهردار بود که البته از عوامل ساواک نیز بود و از وی اجاره شد. بعد از یکی، دو روز از ورود آیت الله به زیارت ایشان رفتم و خودم را معرفی کردم. از حال و روزگار و سابقه خدمتی و وضعیت خانوادگی من پرسید و ...
یک شب که نامزدم به خانه مان آمده بود رفتار زشتی با خواهرم کرد
کرده ام در آن جا متوجه شدم که مسعود یک فرد بیکار است و برای آن که بتواند پولی از پدر و مادرم بگیرد این نقشه را طرح کرده بود. نمی توانستم به چشمان پدرم نگاه کنم چون همه چیز با اصرار من اتفاق افتاد اما پدرم که نمی خواست بیشتر از این زجر بکشم، رضایت داد مسعود به زندان نرود تا تکلیف من روشن شود ولی همان شب دوباره مسعود با حالتی خشن وارد منزل ما شد و پس از آن که خواهرم را کتک زد گفت: شما 50 ...
پدرم میگوید به خاطر عدم تمکین همسرم زن دوم بگیرم اما ...
...، اما بعدها این مسائل به اختلاف های جدی خانواده جدید تبدیل شد. مرد جوان به قاضی گفت: 15 سال با هم زندگی کردیم و دو بچه داریم. تا وقتی که همسرم خانه داری می کرد مشکلی نداشتیم. اما وقتی در دانشگاه قبول شد مشکلات ما هم شروع شد. مدتی بچه را در خانه می گذاشت و می رفت سر کلاس. مدتی هم دخترمان را به خانه مادرش می فرستاد. بعد دانشگاه را رها کرد و رفت دنبال کار و آرایشگاه باز کرد، در حالی که ...
سناریوی عجیب برای قتل عام خانوادگی +عکس
.... من هم عصبانی شدم و پدرم را با چاقو کشتم. اعتراف به قتل بررسی صحنه جنایت نشان می داد، او دروغ می گوید و هر سه جنایت توسط پسر جوان انجام شده است. پسر جوان دوباره بازجویی شد و گفت: روز حادثه درحالی که پدربزرگم در خانه ما مهمان بود، تصمیم به خودکشی گرفتم. برای اجرای این نقشه، داخل مقداری آبمیوه مواد بیهوشی ریختم و از خانه بیرون رفتم. شب وقتی برگشتم، دیدم هر سه نفر از آبمیوه خورده ...
در تمام این سال ها به فوت پدرمان مشکوک بوده ایم
دختران در دوره پیشاهنگی اشکال دارد بنابراین اگر سال آخر دبیرستان را بگذاریم و دختران دیپلم بگیرند و مجبور شوند به دوره پیشاهنگی بروند گناهش به گردن من می افتد بنابراین مدرسه فخریه تا کلاس یازده بیشتر نداشت. من خوشحال شدم که دیگر درس نمی خوانم آمدم خانه و به پدر گفتم که مدرسه فخریه سال پایانی دبیرستان ندارند پس دیگر درس نمی خوانیم. آقا گفت این طور نیست هر جا شد باید بروید و درس تان را ادامه دهید . ...
55 سال طبابت با بیش از30 هزار جراحی مغز و اعصاب
اگر پسر فلانی رفت دبیرستان نظام تو هم می توانی بروی. گفتم واقعاً می خواهی بروی؟ گفت؛ آری و من هم گفتم پس من هم به دبیرستان نظام می آیم...رفتم خانه و به پدرم گفتم می خواهم به کرمان بروم و به دبیرستان نظام. ایشان گفتند من چندان راضی به این امر نیستم اما اگر خودت می خواهی برو. من هم یک سال در کرمان به دبیرستان نظام رفتم. بعد از چند ماه مادرم به دیدن من آمد. گریه می کرد. گفتم برای چی گریه می کنی؟ گفت ...
از جوی خون خیابان 17 شهریور تا پای قطع شده آقاجری در والفجر مقدماتی - افسانه ای که از مدرسه علوی سا
فعالیت هایتان در این دوره و ارتباط معنوی ای که با امام خمینی داشتید توضیح دهید. همیشه تصویری از مرحوم حضرت امام که در کودکی به دیوار اتاقمان آویخته شده بود را در ذهن دارم. وقتی بسیار کوچک بودم و در روستا زندگی می کردیم و هنوز به تهران نیامده بودیم؛ این تصویر در اتاق خانه مان بود. تا سال ها بعد از انقلاب نیز همان تصویر را در خانه ی روستا داشتیم؛ بنابراین، خانواده ی ما از ابتدای بحث نهضت ...
علیرضا فغانی استقلالی است یا پرسپولیسی؟
ورزشگاه می برد. در نتیجه من در دوران نوجوانی پرسپولیسی محسوب می شدم. بعد که ازدواج کردم، همسرم و خانواده اش استقلالی بودند و به ظاهر تمایل من به این سمت بیشتر شد اما راستش را بخواهید سال های سال است که چون یک داور هستم، واقعاً قرمز و آبی برایم هیچ فرقی نمی کند و فقط پی عدالت هستم چون خودم را بیشتر از استقلال و پرسپولیس دوست دارم. سایت ورزش 11، بصورت کاملا خصوصی فعالیت می کند و هیچگونه وابستگی به ارگان و یا سازمان دولتی ندارد، جهت حمایت از این سایت مردمی، ما را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید. ...
کار عجیب زن جوان در بزرگراه آزادگان / ایمان قصد اذیت وآزارم را داشت
... من هم قبول کردم و قرار شد مرا به اولین ایستگاه اتوبوس برساند و به این شرط سوار خودرویش شدم. اما وقتی از چند ایستگاه اتوبوس گذشتیم و دیدم نگه نداشت و درنهایت وارد اتوبان آزادگان شد، درحالی که از این رفتارش خیلی ترسیده بودم به اصرار از او خواستم نگه دارد. ولی به من گفت چند ساعتی را با هم باشیم و بعد مرا به خانه می رساند. من هم وقتی دیدم توجهی به خواهش هایم ندارد در ماشین را باز ...
رونالدینهو با دمپایی
همین الآن هم خیلی دیر کردم. بابام پدرم رو در می آره. دلم به حالش سوخت. پدرش خیلی منظم و دقیق بود و تحمل بی نظمی را نداشت. وقتی به مغازه ی جوادفالوده رسیدیم، داشتم به این فکر می کردم که پدر طاها با او چه کار می کند. حتماً یک هفته از بیرون آمدن محرومش می کرد. شاید هم کتکش می زد. فالوده و جشن تمام شد و به خانه برگشتم. از پله بالا رفتم. جاکفشی را باز کردم که دمپایی را بگذارم که ...
وداع با استاد بی سازتار
همان موقع منصوره رضایی، همسر وی در این باره گفت: من هزینه 50 میلیون تومانی مربوط به بیمارستان استاد شریف را به اطلاع وزارت ارشاد رساندم و فکر می کردم دولت مصوبه ای برای پرداخت کمک هزینه به هنرمندان بیمار دارد، اما پس از این که متوجه شدم، چنین امکانی وجود ندارد، گفتم مزاحم نمی شویم؛ فرهنگ شریف همه اموال خود را فروخت. ما برای پرداخت هزینه بیمارستان مشکل داشتیم و به همین دلیل، ساز اصلی استاد را ...
وداع با استاد بی سازتار
...، همسر وی در این باره گفت: من هزینه 50 میلیون تومانی مربوط به بیمارستان استاد شریف را به اطلاع وزارت ارشاد رساندم و فکر می کردم دولت مصوبه ای برای پرداخت کمک هزینه به هنرمندان بیمار دارد، اما پس از این که متوجه شدم، چنین امکانی وجود ندارد، گفتم مزاحم نمی شویم؛ فرهنگ شریف همه اموال خود را فروخت. ما برای پرداخت هزینه بیمارستان مشکل داشتیم و به همین دلیل، ساز اصلی استاد را فروختیم، اما تا زمانی ...
صبح به خانه ام رفتم/ با صحنه ای روبه رو شدم که باعث شد همسرم را بکشم
10 صبح برای صرف صبحانه وقتی به منزلم بازگشتم دیدم همسرم همه لوازم منزل را جمع کرده است او از مدتی قبل اصرار داشت که باید منزلمان را عوض کنیم و به جای دیگری برویم. این صحنه را که دیدم اعتراض کردم و گفتم: مگر من مرد تو نیستم؟! گفت: نه! تو اگر مرد بودی حداقل می توانستی یک خانه بخری!! به همین خاطر دوباره مشاجره های لفظی ما در حالی شروع شد که همسرم مدام به من توهین و فحاشی می کرد. این مشاجره ...
چرا زلاتان از گواردیولا متنفر است؟
هم نشد بپرسد: چطوری زلاتان. به نظرت می تونی برای بازی بعد آماده باشی؟ حتی یک صبح بخیر هم نمی گفت. حتی یک کلمه. حتی از نگاه کردن به من پرهیز می کرد. اگر وارد یک اتاق می شدم آنجا را ترک می کرد. چه حبره؟! از خودم پرسیدم یعنی چه کار کردم؟ نکنه قیافه ام ایرادی داره؟ شاید زیادی دلقک بازی در میاورم؟ دائما به آن فکر می کردم. به علاقه گواردیولا نیازی نداشتم. او هر چقدر می خواست می توانست از من ...