سایر منابع:
سایر خبرها
برداشت را تایید می کند. (دو ترجمه فوق، بر اساس این دو احتمال نوشته شد، که با توجه به قاعده امکان استعمال یک لفظ در چند معنی، هر می تواند درست باشد) حدیث روایت شده است که امیرالمومنین ع کسی را دید که صحبتهای اضافی می کرد [درباره مطالبی صحبت می کرد که ربطی به او نداشت] فرمود: فلانی! تو داری نوشته ای را بر دو فرشته ات املاء می کنی که نزد پروردگارت ببرند؛ پس درباره چیزی سخن بگو که ...
...، امام حسن، سخنرانی نمود و عمار هم سخن گفت[21]، ولی ابوموسی همان گونه به مخالفت خود ادامه می داد و مردم را از بسیج شدن برای جنگ بازمی داشت، گاهی حدیث از پیامبر (ص) می خواند و گاهی نامه عایشه را عنوان می کرد. بالاخره علی (ع) مالک اشتر را خواسته و فرمود: تو نگذاشتی من ابوموسی را عزل کنم، حالا ببین چه می کند! عرض کرد: من خود او را اصلاح می کنم. راه افتاد و به کوفه رسید و ابوموسی را از کوفه بیرون ...
قاسم می خواند، یا صدای کسی که روضه علی اکبر. اینجا دیوارها هم چون بچه ها زخمی اند هنوز، نگاه کن شاید پوکه فشنگی تو را مهمان گذشته کند، تعجب نکن. گاهی وقتها، عراقی ها بمب هایشان را یکراست سر همین پادگان خالی می کردند، تا شاید اینجا خالی شود،بدبخت بعثی ها که هنوز خالی بودن را نمی دانند. اصفهانی، اراکی، همدانی، خراسانی و همه لهجه های این سرزمین مادریمان صبح ها ورزش صبحگاهی داشتند؛ یک، دو ...
.... بلکه تولید تجمعی مهم است. یعنی اگر ما براساس مطالعات مهندسی مخزن به این نتیجه می رسیم که تولید براساس بازیافت اولیه 8 یا 10 درصد است و این بازیافت با اقدامات مشخص می تواند تا 20 درصد بالا برود، پس به شرکت خارجی بگوییم تو بعد از به تولید رساندن براساس بازیافت اولیه، باید بقیه اقدامات را انجام دهی و به من بگو ظرف 20 یا 25 سال چقدر می توانی از این میدان تولید کنی. به همین دلیل شرکت خارجی باید روی ...
عمر سعد نشان داد. عمر سعد که می دانست این تلاش ها بی نتیجه است، شمر را توبیخ کرد؛ زیرا امان دادن به برخی نشان از جنگ با بقیه است. شمر که می انگاشت او از جنگ طفره می رود، گفت: اکنون بگو چه می کنی؟ آیا فرمان امیر را انجام می دهی و با دشمن می جنگی و یا به کناری می روی و لشکر را به من وامی گذاری؟ عمر سعد تسلیم شد و گفت: نه! چنین نخواهم کرد و سرداری سپاه را به تو نخواهم داد. تو امیر پیاده ها باش! شمر ...
از خرید کیف و لوازم التحریر خارجی ذوق نمی کردیم یعنی اصلا نوشت افزار خارجی نبود که ببینیم پدر و مادرها برایمان می خرند تا ذوق بکنیم یا نه، ما فقط یک نوع دفتر داشتیم که آن هم دفترهای کاهی تعاونی بود که رویش نوشته شده بود تعلیم و تعلم عبادت است و هر سال همان دفتر تعاونی را نیز نمی خریدیم چون دفترهای سال قبل که برگ هایی از آن سفید مانده بود را استفاده می کردیم و البته برای خرید انواع کتاب کمک آموزشی ...