سایر منابع:
سایر خبرها
جشنواره 33 به خاطره ها پیوست
آرش رصافی از انجمن شنیدم. ایوبی و فرخنده کیش خواهش می کنم نگذارید این اتفاق بیفتد. جلو آن را بگیرید و نگذارید وی از انجمن برود. مصطفی آل احمد سومین تقدیری بخش بزرگداشت ها با بیا این که از حضور در جمع شما خوشحالم، افزود: چند هفته پیش درباره محمد آفریده صحبت می کردیم، بسیاری متعجب اند که این مرد چطور این همه تحمل عقیده مخالف خودش را دارد. ناصر تقوایی، کیانوش عیاری و... به نیکی از محمد ...
تولّی نسبت به اهل بیت
برائت جویی پیامبر اسلام را بیان می کند، به مراتب بیشتر از آیات مربوط به دیگر پیامبران است. شاید بتوان گفت لحن آیات نیز شدیدتر است: ﴿وَإِن کَذَّبُوکَ فَقُل لِّی عَمَلِی وَلَکُمْ عَمَلُکُمْ أَنتُمْ بَرِیئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَأَنَاْ بَرِیءٌ مِّمَّا تَعْمَلُونَ: و اگر تو را تکذیب کردند، بگو: عمل من برای من و عمل شما برای شماست! شما از آنچه من انجام می دهم، بیزارید و من (نیز) از آنچه شما انجام می دهید ...
ما آنچه که در مملکت کم داریم مدیر بفهم و لایق است، وگرنه این مملکت همه چیزی دارد
، دعای ما مستجاب بشود؟! یک عُرضه را وجود مبارک امام سجاد از خدا طلب می کند، وَ سُمنِی حُسنَ الولایة که من ولیّ خوبی باشم، والی خوبی باشم، مولای خوبی باشم، مدیر خوبی باشم و مدبّر خوبی باشم. وَ هَبْ لِی صِدْقَ الْهِدَایَةِ ؛[3] هم حرف رهبران الهی را من خوب گوش بدهم و هم عده ای حرف مرا گوش بدهند، اینکه فخر نیست! اینکه در دعاهای ماه مبارک رمضان و مانند آن آمده است که خدایا تو دین خودت را که می خواهی حفظ ...
چهل منزل بی حسین گذشت؛ چقدر خسته ای زینب جان!
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ یکبار دیگر سلام کربلا! چله ها برایت گرفتم تا با دلی آرام بروی و بازگردی...چهل یاسین...چهل الرحمان... چهل شب برایت خواندم "امن یجیب المضطر اذا دعاه ویکشف السوء"... چه آشوبی بود دلم در این چهل روز... بیشتر از همه لالایی هر شب رباب ... یاد بی تابی "علی اصغر" آتشی بود بر جان خسته ام. هر روز سلام آفتاب را که می شنیدم...دوست داشتم یک بار دیگر حالت را ...
شهرام ناظری: همواره حقوق ام را زیر پا گذاشته اند (2)
رو است؛ به شکلی که مردمان آن روز هرگز نمی توانند نگاه او را بربتابند. طبیعتا نمی توانیم انسانی که به این شکل برخورد می کند و با این رویکرد حرفش را می زند، را نادیده بگیریم. بنابراین شاهنامه فردوسی را هم صرفا نمی توان اثری حماسی به حساب آورد، این اثر لبریز از عرفان است. عرفانی که از زمان صفوی متداول شد اما سیاست زده و غیرحقیقی بود. امروز همه با توجه به آن نگاه در مورد عرفان نظر می دهند ...
چرا بی خود دست به قلم می شوی؟
قلم ها و مدادها خوابید. تا می رفتی حرف بزنی مدادها در می آمد. سرش را پایین می اندازد، ما باید کله او را نگاه کنیم و برایش حرف بزنیم. سرت را بالا کن تا جمالت را ببینم. من به لطف خدا تخم را در دلت می کارم. چرا بی خود دست به قلم می شوی؟ تو مرا با صفا و وفای خودت نگاه کن، خدا آنجا می کارد. چون صدق داری و نگاه می کنی او از بالا می آورد و در دلت می گذارد. آن وقت برو و صد پشت، اولادت را آقا درست کن. آیا ...
شعر اخوان ثالث برای شریف زاده
اجرای آن ها را گوش کند. اخوان ثالث با شنیدن سرو خرامان و چند آواز و اجرای دیگر، شعر معروف دوتار سمندری را نوشت و گفت: قربان زخمه های تو، خون پاش و نغمه ریز / سبز پری است این که می زنی یا شتر خجو؟ / تو با دو سیم، محشر کبری به پا کنی / شش تار خویش من شکنم یا نه؟ هان بگو ... دبیر هنری فستیوال آئینه دار گفت: اخوان ثالث در این شعر، بیشتر خطابش به استاد سمندری است و شعر را هم به نام او می ...
مجموعه اشعار ویژه اربعین حسینی
تو سوگند که جز بر تو نپردازم من غلامرضا سازگار آن باده ای که روز نخستش نه خام بود یک اربعین گذشت و دوباره به جام بود شکر خدا که صبح زیارت دمیده است هر چند آفتاب حیاتم به بام بود این خاک زنده می کند آن عصر تشنه را وقتی که آسمان رخت سرخ فام بود بین من و سرت اگر افتاد فاصله امام هنوز سایه تو مستدام بود ...
آرزوهای یک آدم صفرکیلومتر!
... در روز مورد نظر، آقا بهروز از فرط کمرویی و خجالت، به اندازه چند صد گرم عرق خالص و بی غل و غش می ریزد تا این که برنامه آغاز می شود و مجری مشهور و محبوب او میکروفون را به دست می گیرد: " سلام بینندگان عزیز! الان در این فضای دوستانه، درکنار من، مهمون بسیار ارجمندی حضور داره که بدون شک، شما به زودی مطالب زیباشون رو در روزنامه های کثیرالانتشارکشور مطالعه می کنین؛ روزنامه نگار جوونی که ...
ملک جمشید و چل گیس بانو
؟ ملک جمشید گفت: بیشتر از چیزی که لایق من بود. دستت درد نکند. خدا خیرت بدهد. جوان گفت: خوب، حالا من هم شرطی دارم. ملک جمشید گفت: چه شرطی؟ جوان گفت: باید با هم کشتی بگیریم. ملک جمشید قبول کرد و بلند شدند و با هم سر شاخ شدند. از صبح تا تنگ غروب زورآزمایی کردند تا عاقبت ملک جمشید غلبه کرد و حریف را رو دست برد و زد به زمین. دید که کلاه از سر جوان افتاد و یک بافه گیس مثل ...
رشد و تکامل در زندگی زناشویی
زمینه های مختلفی در ایجاد آرامش نقش داشته است. شوهرم یه برنامه ای تو زندگی داره باید اعتماد کنم که می تونه برنامش رو به انجام برسونه. اگر بهش اعتماد نکنم آرامشش به هم می خوره. (30 ساله، با 8 سال زندگی مشترک) اینکه شوهرم بهم اعتماد داره و حقوقش رو دست من می ده برام آرامشه. همه چی زندگی در اختیارمه، به اختیارم گذاشته که هر جور می خوای خرج کن. (55 ساله، با 38 سال زندگی مشترک) ...
اینستاگرام هنرمندان در سالگرد مرتضی پاشایی + تصاویر
بهت بگم فقط بابت عاشقانه های ماندگارت همیشه بهت افتخار کردم یعنی همه به تو افتخار میکنن مرتضی همه امید جهان نوشت: سلام . این اخرین عکسی بود که با هم گرفتیم روحت شاد باشه رفیقم ... 2 سال گذشت و فردا باز مردم میایند به دیدارت و تو واسه همه مردم و طرفداران بی شمارت زنده خواهی بود ... ماهایا پطروسیان نوشت: امروز، 23 آبان ماه، دوّمین سالگرد درگذشت هنرمند جوان ...
رابطه عاشقانه خانم خبرنگار با یک داعشی!
تابناک اصفهان - آنا ارل : به عنوان یک خبرنگار دنبال یک داستان خوب بودم. اما کار به جایی رسید که می ترسیدم کشته شوم. "سلام علیکم خواهر. می بینم که ویدئوی مرا تماشا کردی. خیلی جنجال به پا کرده. شما مسلمان هستی؟" جمعه ساعتِ ده شب بود. در آپارتمانم روی مبل نشسته بودم که یک تروریست از سوریه در فیس بوک به من پیام داد. مدت ها بود درباره افراط گرایان اروپایی در داعش مطالعه و تحقیق ...
بدرقه زائران کربلا در شب شعر بزرگ اربعین
جان فدا شاعر بعدی بود که برای خواندن اشعارش دعوت شد. وی پس از عرض سلام و ادب خدمت حاضران، 2 غزل با این مطلع ها خواند: گریه کردن برای امشب یا گریه کردن برای فرداها؟ هرچه دیدیم گریه بود و گذشت، مثل یک خواب، روز عاشورا... *** لباسی باید از جنس تجلی بر تنت باشد که عریانی گواه اشتیاق رفتنت باشد... سپس عرفان پور با شعری از قربان ولیئی، از محمدرضا ...
تولد زینب بلباسی بهانه ای است تا پای حرف های محبوبه بلباسی بنشینیم؛ همسر شهید بلباسی. زن جوانی که شش ماه ...
چقدر خلوت است، برای این همه غربت دلم لرزید. ته دلم گفتم خانم شما اینجا اینقدر غریب هستید. من دیگر چه حرفی بزنم. من فقط یکی را از دست داده ام، شما آن همه داغ دیدید در یک روز. آن موقع من اصلا خجالت کشیدم به حضرت زینب گله کنم. بعد از زیارت، همانجا داخل حرم از یکی از همرزمانش که داخل کاروان ما بودند، پرسیدم خان طومان کدام طرف است، نشانی اش را داد. من رو کردم به سمت خان طومان، به همسرم و به همه شهدای خان طومان سلام کردم. گفتم ان شاءالله شفاعت ما را کنید. منبع: جام جم ...
شاهزاده ابراهیم و فتنه ی خونریز
ابراهیم گفت: ای مادر! دست به دلم نگذار. پیرزن گفت: تو را به خدا قسم! راستش را به من بگو. شاید بتوانم راه علاجی نشانت بدهم. شاهزاده ابراهیم گفت: ای مادر! از خدا که پنهان نیست، از تو چه پنهان، من چند وقت پیش عکس فتنه ی خونریز را دست پیرمردی دیدم، از آن روز تا به حال عاشقش شده ام و حالا هم به اینجا آمده ام تا این دختر را ببینم. پیرزن تا شنید، گفت: ای جوان! به جوانی خودت رحم کن. مگر ...
محرم و نامحرم از نگاه اسلام بخش (2)
.(10) با نامحرم شوخی نکنید ابو بصیر گوید: من به زنی قرآن یاد می دادم، روزی با او شوخی کردم، بعدا که خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم حضرت فرمود: ای ابا بصیر به آن زن چه گفتی؟! من از خجالت صورتم را با دستهایم پوشاندم، حضرت فرمود: دیگر پیش او نرو. و در روایت دیگر حضرت به ابو بصیر فرمود: برو و به آن زن بگو: ابو جعفر - یعنی خود حضرت - تو را سلام می رساند و می گوید: خودت ...