سایر منابع:
سایر خبرها
هم به ایران رسوخ کند. هنوز علم رازی و بوعلی سینا در پزشکی آن قدر کهنه و منسوخ نشده بود که نتواند پاسخگوی نیازهای مردم ایران نباشد. اما چه خوب است از پیشرفت های به دست آمده در جهان هم مطلع بود و هم مفید استفاده نمود. با عجله، راه حلی به نظر می رسد، اعزام محصل به اروپا. آن قدر عجله در کار بود که کسی به خاطر نیاورد باید به این جوانان طالب علم، تاریخ علم را هم تدریس نمود. در فرصتی کوتاه نمی شد تاریخ ...
به گزارش ایلام بیدار ، حسین دارند از شاعران کشورمان برای مدافعان حرم شعری سروده است که در ادامه می آید: چون سر و کار جهان افتاده با بدکاره ها بر نمی دارند دست از فتنه این مکاره ها هر کجا جنگ است می بینی که با خود می برند مرگ را در کوله بار دردشان آواره ها راهشان را می زنند و بی خبر از آسمان مرگ می بارند شب بر بامشان طیاره ها ...
...> فاقَ العیون کُوِّر مِن کَربِکَ العظیم دارَ الدُّموع حامَدَکَ الحان؛ چه می کنی محمل نشین ناقه ی عشق تو گشته ایم با کاروانیان به گلستان چه می کنی فردا که چشم آدمیان سوی دست توست بی دست و سر به محشر انسان چه می کنی خونت زمین چگونه به گردن گرفته است با بیت روسیاه و پشیمان چه می کنی اینگونه است که وقتی مباحثی مانند ولایت و غدیر خم و ...
به گزارش صدای ایران ، شبکه های تلویزیونی در روزهای چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه که تعطیلات پایان هفته با ایام عزاداری مقارن شده است، بیش از 50 فیلم را روی آنتن می برند. فیلم های سینمایی، تلویزیونی و انیمیشن ولایت عشق ، شب توطئه بزرگ ، مرد مورچه ای ، عسل ، مسافر شب ، به خانه خوش آمدی هایابوس ، پیتر بل 1 و 2 ، فیلم فوری ، خانواده ، حقه ، روز هفتم ، غریبه ها ، بی نظمی ، خانم دابت فایر ، تو ...
...> نخستین کاروان پیاده گلستان 23 آبان راهی دیار عشق شد. جاده همان جاده ای است که خودروهای سنگین و سبک در آن تردد دارند. برای عاشقان دل سوخته که با کوله بار دل تنگی شان راهی سرزمین خورشید می شوند اینکه جاده در چه وضعیتی است و هوا سرد است یا گرم، فرقی ندارد، جایی که پای دل تو را به آنجا بکشاند سردی و گرمی متوجه نمی شوی. این بار موج عشق از گرگان به سوی مشهد روانه می شود این بار موج ...
ام من آبرو آورده ام، کو لطف بی پایان تو؟ حال من گوشه نشین، با گوشه ی چشمی ببین جز سایه ی پر مهرتان، جایی ندارم جان تو من خدمتی ننموده ام، دانم بسی آلوده ام اما به عمری بوده ام، چون خار در بستان تو حاج علی انسانی سنگ زیر پای تو لعل بدخشان می شود خار ، با فیض نگاهت سرو بستان می شود گر نسیمی از سر کویت وزد سوی جحیم ...
فاطمه را وارث ِپیغمبری است کهنه شرابی ، زِ ُخم حیدری است شد جگرش پاره به زهر جفا کوکب ِ ُدر ُّی ِ شب ِ مصطفی ای که خدا ِمی ، حوست کرده است لعلِ لبت را ملک آورده است در سحری ناب ، به رنگ ترنج می زند آئینه تو را چنگ ِ رنج دشت غزالان غزل گرد مست جمله سیه پوش تو گردیده است آینه ی بزم وفایی رضا کعبه یِ ...