سایر خبرها
سرگذشت زنی که قربانی خون بس شد
.... از خانه زدم بیرون و راهی خانه نگون بختی ام شدم. در راه عمه ام را دیدم. مرا در آغوش کشید و کلی گریه کرد. خودم را در آغوشش انداختم و هق هق گریه کردم. وقتی برگشتم غلامرضا که همه می گفتند در این 7،8 ماه به اندازه 20 سال جوان تر شده بود، به جانم افتاد و کلی کتکم زد. او فکر می کرد که من در آبادی مان عبدالله را دیده ام. این را زن اولش می گفت و هر بار که این زنش اسم عبدالله را می آورد، غلامرضا ضربه ...
حمله شبانه 3 مرد به زن جوان
بامداد اول اردیبهشت ماه امسال بود که زن جوانی وحشت زده به اداره پلیس رفت و از سه مرد به اتهام آدم ربایی و آزار و اذیت شکایت کرد. شاکی با صدایی لرزان گفت : چند سال قبل شوهرم فوت کرد و من و فرزندانم را تنها گذاشت. از آن روز به بعد مجبور شدم برای هزینه زندگی مان در خانه افراد پولدار کار کنم . ساعت 22 بود که کارم تمام شد و راهی خانه مان شدم . در میدان آزادی سوار خودروی پرایدی شدم که در ...
مرگ غم انگیز علی کوچولو با خوردن شربت متادون
ادامه داد: من در محل کارم بودم که شوهرم خبر داد علی و خواهرش به جای آب، شربت متادون را خورده اند و حالشان بد شده است. خیلی زود خودم را به خانه رساندم و بچه ها را به بیمارستان منتقل کردم. پزشکان موفق شدند معده دخترم را شست وشو و او را نجات دهند، اما پسرخردسالم فوت شد. بعد از ثبت حرف های زن جوان، دستور بازداشت شوهر وی به دستور بازپرس صادر شد. ...
عامل جنایت قلعه حسن خان در زندان می ماند
به گزارش خبرنگار ما، این حادثه خونین اول شهریورماه سال 88 در یکی از محله های قلعه حسن خان اتفاق افتاد. مرد سالخورده با شلیک هزار و 200 گلوله شش نفر را به قتل رساند و 12 نفر را زخمی کرد. مأموران پلیس بعد از بازداشت متهم 65 ساله که محمد نام داشت از مخفیگاه وی یک قبضه کلاشنیکف و دو کلت کمری شاه کش و صدها تیر جنگی کشف کردند. او در بازجویی ها گفت:من صاحب دو همسر، چهار دختر و 10 پسر هستم و همراه همسر ...
بولتن سینما و تلویزیون: اکشن، به وقت شام / فیلمبرداری خاله قورباغه تمام شد
مختلف بودن ها تجربه حسی متفاوتی بود. اتفاق هایی که ما شاهد بودیم، بشدت تاثیرگذار بود. ما واقعیت را می دیدیم. به حدی که الان بعد از گذشت چندوقت از آن کار و در مرحله تدوین، زمانی که شبانه روز در حال تدوین و نگاه کردن راش ها بودم، تاثیرش همراه من است. هر بار که می نشینم فیلم را می بینم، صحنه هایش برایم دردناک است تا جایی که خواب راحتی ندارم و هنوز به آنها فکر می کنم. بیش از 15 بار کار را دیده ام و هر ...
قتل به خاطر چشم در چشم شدن
که ضاربان دو پسر جوان بودند که از محل فرار کرده اند. یک ماه بعد از حادثه و در حالی که تحقیقات برای بازداشت ضاربان در جریان بود، از بیمارستان خبر رسید که علیرضا، یکی از مجروحان به علت شدت جراحت فوت شده است. با مرگ علیرضا پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل شد و تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران، مأمور رسیدگی به پرونده شدند. در اولین گام، مجتبی که در جریان حادثه زخمی شده بود، مورد ...
بولتن موسیقی و تئاتر: جدیدترین خبر از اعتراف شهاب حسینی/ کوین اسپیسی در زمین تنیس تئاتر بازی کرد
...؛ الهام شعبانی در خصوص مواجهه با این اثر به عنوان طراح صحنه گفت: "داستان " بوف کور " اثر صادق هدایت را سالیان دور خوانده بودم و بسیار آن را دوست داشتم ولی وقتی مواجه شدم با " بوف نه چندان کور " اثر محمد علی سجادی، نگرش و دیدگاه جدیدی به این داستان داشتند و برای من جذاب تر بود به خاطر اضافه شدن شخصیت های جدید و حال و هوای متفاوت و قرینه بودن شخصیت پردازی ها و به عنوان طراح لباس برایم چالش ...
تصادف مرگبار در بزرگراه شهید بابایی
تجهیزات هیدرولیکی قطعات متلاشی شده خودروی 405 را برش داده و سه سرنشین محبوس شده را از داخل خودرو خارج کردند. سخنگوی آتش نشانی تهران افزود: با حضور عوامل اورژانس و در معاینات اولیه مشخص شد دو سرنشین پسر هشت و مرد پنجاه ساله متاسفانه جان خود را از دست داده اند همچنین سه سرنشین خانم که شدیداً دچار مصدومیت شده بودند توسط اورژانس به مراکز درمانی منتقل شدند. ملکی افزود: در پایان آتش ...
نان های صلواتی، برکت را به زندگی ام سرازیر کردند
به گزارش راهنمای سفر من به نقل از افکارنیوز، هر نان صلواتی که به دست مردم دادم، ده ها برابر برکت آن را در زندگی خود و فرزندانم حس کرده ام. کار برای رضایت خدا، حالم را خوب می کند. این حرف ها بخش کوچکی از مکالمه کوتاه و دلنشین با پیرمرد 76 ساله ای است که در محله امیریه تهران، در تمام طول سال نان صلواتی به سفر ه همسایگان دور و نزدیک خود می رساند. به گزارش راهنمای سفر من به نقل ...
زن جوان در یک شب قربانی دو نقشه سیاه تجاوز شد
که از ترس هنوز پاهایش می لرزید و قدرت ایستادن نداشت از خودروهای عبوری درخواست کمک می کرد. چند خودرو از کنار منیژه عبور کردند تا این که خودرو پژو پرشیا سفیدرنگی که دو پسر جوان سوار بر آن بودند با دیدن حال و روز منیژه در کنار جاده توقف کردند. زن جوان اشک می ریخت و دوان دوان به سمت خودرو پژو رفت و با التماس و اشک از 2 پسر جوان درخواست کمک کرد تا او را نزد پلیس برسانند. 2 پسر جوان ابتدا ...
خانواده زندانیان، در بند بی پناهی/ رنج هایی که عزت می شکند
صاحبخانه قبلی تحت فشار نباشم. وی می افزاید: در حال حاضر زندگی من و سه بچه با یارانه و دستمزد روزانه کارگری ام، روزگار می گذرانیم. پیشنهاد ابتذال به زن خانواده زندانی معصومه، زنی 25 ساله و مادر یک فرزند که شوهرش شش سال است به علت حمل مواد مخدر زندانی شد و خود معصومه هم به همین علت دو سال زندانی بوده است، می گوید: فرزندم با خانواده شوهرم زندگی می کند، وقتی چهار سال قبل ...
- حکمرانی خوب - در اندیشه و عمل علی (ع)- رحمت اله بیگدلی*
همه ی زنان مهاجران، در این عید، با چنین گردن بندی خود را می آرایند؟!' پسر ابورافع می گوید: '[گردن بند] را از [دختر امام(ع)] گرفتم و به جای نخست بازگرداندم.' 24 ابوسحاق ابراهیم بن محمد ثقفی، مؤلف کتاب الغارات (متوفی 283 ه) می نویسد: اشراف اهل کوفه از علی (ع) ناراضی بودند و به معاویه گرایش داشتند؛ زیرا علی (ع) هیچ کس را از غنایم بیت المال بیش تر از حقش نمی داد، ولی معاویه به اشراف و بزرگان ...
وقتی به محل قرارمان در احمدآباد رفتم او با کمک مادرش به طرز وحشیانه ای مرا آزار دادند!
وارد 17 سالگی شدم با پسر جوانی در محل زندگی عمویم ازدواج کردم اما زندگی من و قربان محمد چند ماه بیشتر طول نکشید چرا که او به دلیل اعتیاد شدیدی که داشت همواره بیکار بود و مدام پس از مصرف مواد مخدر دچار توهم می شد و مرا به باد کتک می گرفت. یک روز که دیگر از رفتارهای او به ستوه آمده بودم نزد عمویم رفتم و گریه کنان گفتم دیگر به آن خانه برنمی گردم. خلاصه بعد از یک سال دوندگی حکم طلاق جاری ...
طرح جامع نمی گذارد مدیران فرودگاهی سلیقه ای عمل کنند
کنکور سراسری رشته مراقبت پرواز سازمان هواپیمایی کشوری قبول شدم. شش سال به عنوان کنترلر مراقبت پرواز در فرودگاه خرم آباد طرح خودم را گذراندم و بعد در اداره طراحی دستورالعمل های پروازی مراقبت پرواز، چهار سال کارمند بودم. با توجه به این که در دانشگاه دولتی لیسانس مدیریت بازرگانی هم گرفته بودم، به سمت مدیریت خدمات فرودگاهی وقت یا مدیریت عملیات فرودگاهی فعلی جذب شدم. سپس فوق لیسانس مدیریت اجرایی را گرفتم ...
روایت حیدری های فاطمیون: نه ترسیدیم و نه پشیمان شدیم
میرزایی هفت فرزند دارد که به همراه مادرشان در افغانستان انتظار آمدن پدر را می کشند. او می گوید: من در افغانستان کشاورز بودم. قبل از کشاورزی برای دولت افغانستان کار می کردم. که برای زیارت به ایران آمدم. بعد از آن هم به سوریه رفتم. الان خانواده ام در افغانستان است و هفت فرزند دارم. سه پسر و چهار دختر؛ در افغانستان چهارسال جهاد کردیم و در سوریه هم به نیت جهاد رفتیم به خاطر حرم حضرت زینب(س) و اهل بیت(ع ...
فلاح در رمضان رستگار شد
پسر دارد. روزها با پسر ارشدش حرف می زند و درد دل می کند و حضور شهید را در خانه حس می کند. از شهید برکات زیادی دیده اند. فامیل از خواب هایی که دیده اند و سفارش های فلاح زیاد گفته اند. مادر می گوید : فلاح اسم پسر کوچکم را انتخاب کرد. چند سال بعد از شهادتش، کسی نمی دانست من باردارم، اما فلاح به خواب دختر خواهرم رفته بود وخبر داده بود. گفته بود اسمش را محمد جواد بگذارید. ما می خواستیم اسم خودش را ...
عشق مردم به ما انگیزه می دهد
. * تصمیم دارید تا چه زمانی به حضورتان در میدان های ورزشی جهان و مسابقات ادامه دهید؟ تا موقعی که بدنم اجازه این کار را بدهد و تا زمانی که احساس کنم می توانم روی سکو بروم و افتخار آفرین باشم. *آیا تا به حال احساس نا امیدی کرده اید؟ روزی که آسیب دیدم همه چیز را تمام شده به حساب آوردم و واقعا از اینکه بخواهم دوباره به مسابقات المپیک بروم ناامید بودم، ولی خدا را شکر ...
طعم شیرین وصال بعد از 31 سال
آمدن انتظار 31 ساله حرف می زدند. روز استقبال شهر حال و هوای دیگری داشت و مردم در ماه رمضان علی رغم گرمی هوا با دهان روزه برای استقبال از شهید محمدرضایی مقابل صداوسیما تجمع کرده بودند. نظامیان با تشکیل صفی منظم آمدن پیکر شهید را انتظار می کشیدند، مرد و زن، کودک و جوان و پیر همه آمده بودند و هرلحظه به جمع خیل عاشقان شهدا می پیوستند،بعد از گذشت 31 سال پیکر مطهر شهید وارد قزوین شد و بر روی ...
دانش آموز راز قتل مادرش را برملا کرد
مادرم همیشه با هم اختلاف داشتند. آخرین بار حدود یک ماه قبل پدرم مادرم را به شدت کتک زد و پای راست مادرم شکست و ورم کرد. او شب ها از درد نمی خوابید. پدرم او را به دکتر نمی برد و اجازه نمی داد از خانه بیرون برود یا با کسی تماس داشته باشد. شبی مادرم تب و پدرم او را در اتاق زندانی کرد. این پسر که از شدت ترس گریه می کرد و به خودش می لرزید، ادامه داد: دو روز قبل وقتی از خواب بیدار شدم، مادرم ...
میرکریمی: شاید اگر در دوران امام صادق(ع) سینما بود می فرمودند مردم را با سینما دعوت کنید
مساله که مهم است این است که اصولاً حقیقتی که داریم راجع به آن صحبت می کنیم یک به اضافه بی نهایت است. نمی توانیم همه را یکجا بگذاریم اصلاً نمی شود. من رفته بودم در یک کویر سر فیلم خیلی دور خیلی نزدیک نشسته بودم. تنها بودم برای پیدا کردن لوکشین، نیوفاندر دستم بود. وسیله ای است که کادر را می بندیم و باز می کنیم و باز و بسته فضا را به ما نشان می دهد. جای بکر و زیبایی بود. نشسته بودم که نور ...
سلیمی: برای اهداف و آرزوها نباید سقفی تعیین کرد/ به موسیقی پاپ علاقه بیشتری دارم/ طرفدار نساجی مازندران ...
. *تصمیم دارید تا چه زمانی به حضورتان در میدان های ورزشی جهان و مسابقات ادامه دهید؟ تا موقعی که بدنم اجازه این کار را بدهد و تا زمانی که احساس کنم می توانم روی سکو بروم و افتخار آفرین باشم. *آیا تا به حال احساس نا امیدی کرده اید؟ روزی که آسیب دیدم همه چیز را تمام شده به حساب آوردم و واقعا از اینکه بخواهم دوباره به مسابقات المپیک بروم ناامید بودم، ولی خدا را شکر چون ...
حسین منزوی، شاعری که درباره اش حرف نمی زنند
او در ادبیات معاصر گفته اند. آقای منزوی در خاطراتشان از سال های دور، از پسر جوان لاغراندامی حرف می زنند که یک بار بعد از شعرخوانی اش آمده بود پیش او و گفته بود: شما که شعرتان را خواندید، من نوشتم ولی چند کلمه اش را جا ماندم... و بعد با همین خاطره باب صحبت درباره شما را آغاز می کنند. حالا می خواهم ماجرا را از زبان شما بشنوم که دوست قدیمی شان هستید. انجمن ادبی سعد در خیابان ...
در نشست جهادگران آتش به اختیاران عرصه محرومیت زدایی مطرح شد: آتش به اختیار در دستور کار پیشتازان ...
برای روستاییان شده بود، آب لوله کشی نداشتند- هنوز هم در عمق بشاگرد جاهایی هست که آب لوله کشی ندارد- مدرسه شبانه روزی برای بچه ها وجود نداشت، جاده هموار نبود ... خانه ها هنوز به شکل کپر بود و ما 15-10 دختر جوان دانشجو بودیم که برای کار فرهنگی به آن منطقه رفته بودیم. چیزی که در مرحله نخست متوجه شدیم، ارادت مردم روستا به مرحوم"حاج عبدالله والی"بود، وی چند سالی در آن منطقه فعالیت کرده بود ...
بحران زنانه و مردانه ندارد/به خرافات و خشونت آویزان شده ایم
پزم و دوست هایم را دعوت می کنم، همیشه کیک ام در خانه آماده است و در عین حال سر کار می روم وحقوق ام را می گیرم. دوستانم را دعوت می کنم، جایی که می خواهم بحث انتلکتوئلی و روشنفکری می کنم و جایی که بخواهم با همسایه ام درباره اینکه شوهرش چطوری است حرف می زنم. چند وقت پیش وقتی داشتیم نفس گرم را کار می کردیم اتفاق جالب افتاد؛ خانمی به من برای مصاحبه زنگ زد وگفت چرا شما در این کار زن دوم شدید؟ گفتم برای ...
در ایستگاه تهرانپارس سوار پراید سیاه رنگی شدم که 4 جوان مرا با خود بردند!
به گزارش جام نیوز ، از سرکار می آمدم و بسیار خسته بودم، آخرین متروی شب را سوار شدم و در ایستگاه تهرانپارس پیاده شدم. وقتی از مترو خارج شدم به دنبال تاکسی بودم تا به خانه بروم که راننده پراید سیاه رنگی مقابل پایم ایستاد. دو مرد در صندلی عقب نشسته بودند و من در صندلی جلو نشستم، اما چند دقیقه بعد فهمیدم گرفتار چند شیطان صفت شده ام. آنها دهانم را گرفتند و با کتک مرا به خانه ای بردند و... ...
مجبور شدم در 16 سالگی زن صیغه ای بشوم! / امروز مورد سوءاستفاده قرار گرفته ام
از من خواست با پسر آن زن ازدواج کنم. من هم برای رهایی از این وضعیت بلافاصله قبول کردم. قرار شد برای آشنایی بیشتر با صادق ابتدا صیغه محرمیت بخوانیم و بعد به صورت رسمی ازدواج کنیم اما اکنون که ماه ها از آن روز می گذرد همسرم حاضر نیست مرا به عقد دائم خود دربیاورد و مدام از من سوءاستفاده می کند. این در حالی است که مادرشوهرم نیز همواره گذشته ام را به رخم می کشد و مرا که در بهزیستی بودم تحقیر می کند ...
فیلم گفتگو با مردی که پس از کتک زدن زنش در یک ماجرای وحشتناک گرفتار شد + عکس
که ناگهان پسر جوان که حال بازی بود به سمت من حمله کرد و غرورم را شکست. شنیدم که برای زنان خانواده پسر جوان ایجاد مزاحمت کردی؟ نه، من زن و بچه دارم و کاری به ناموس مردم نداشتم واین حرفها دروغ است. بعد از درگیری چه کردی؟ منتظر ماندم تا شاید کسی به کمکم بیاد اما بی فایده بود و با همان سر خونین به خانه رفتم. چطور فکر اسید پاشی افتادی؟ در حال شستن صورتم بودم که ...
اقدام شوم دو گروه سیاه در یک شب با زن جوان در غرب تهران
نیمه های شب بود که زن نیمه جان، وحشتزده خود را به مأموران پلیس رساند و از دو ماجرای هولناک واسارت دردام چند کفتار پرده برداشت: شبانه بعد از پایان کارم در تهران به میدان آزادی رفتم تا از آنجا به خانه ام در شهریار بروم. همان موقع راننده خودروی پرایدی جلوی پایم نگه داشت و از آنجا که یک مسافر داشت، ازشدت خستگی و به خاطر زود رسیدن اعتماد کردم و سوار شدم. اما بعد از طی مسافتی مسافرش پیاده شد و راننده ...
علی(ع)؛ شخصیت بی همتای تاریخ/ عمل بدون ولایت خاکستر در برابر باد است
...! و اگر می توانستم پیش از صبح بیرونش می کردم! پس امام با آن دو خلوت کرد؛ حضرت به زن فرمود: آیا تو دختر فلانی نیستی؟ و آیا تو پسرعمویی نداشتی که عاشق تو بود ولی پدرت مانع ازدواجتان شد؟ آیا تو نبودی که شبی برای قضای حاجت از خانه بیرون رفتی و او تو را مجبور به آمیزش کرد؟ پس زمان وضع حمل که رسید مادرت تو را بیرون برد و تو بچه ای به دنیا آوردی و او را در پارچه ای پیچده و در جای قضای حاجت ...
دو مرد جوان کثیف به التماس هایم توجهی نداشتند و .. / آنجا باغ متروکه بود!
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، سیما قربانی جنایت سیاهی شده بود و ماجرا را این طور تعریف کرد: دیشب زمانی که برای رفتن به خانه سوار ماشین شدم، تصورش را هم نمی کردم سرنشینان خودرو مردان شیطان صفتی باشند و مرا قربانی خواسته شومشان کنند. چند لحظه ای بیشتر از سوار شدنم نگذشته بود که یکی از دو پسر جوانی که سرنشین خودرو بود با تهدید چاقو مرا وادار کرد سرم را زیر صندلی عقب خودرو ببرم. ترسیده بودم، التماس ...