سایر منابع:
سایر خبرها
...> کاظم با شروع مبارزه مردم ایران در برابر رژیم پهلوی ، با آنان همراه و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خدمت برای این مرز و بوم مشغول شد. با شروع جنگ تحمیلی او راهی اهواز شد و با حضور در ستاد جنگ های نامنظم در کنار شهید دکتر مصطفی چمران به عنوان رزمنده و عکاس به دفاع از میهن پرداخت. وی در عملیات گوناگون در کنار مبارزه با تجاوزگران به تصویربرداری و عکاسی از رویدادهای جبهه نبرد مشغول بود تا آیندگان ...
که حاج احمد متوسلیان مأموریت یافت تیپ محمدرسول الله(ص) را تشکیل دهد، او همراه سایر پاسداران به سمت جبهه های جنوب سفر کرد و در آنجا به علت مهارت در جذب نیرو، مأمور تشکیل واحد پرسنلی تیپ شد. برخی از سِمت های حاج رضا دستواره او با میل باطنی که به گردان رزمی داشت، روحیه اطاعت پذیری اش باعث شد تا بدون هیچگونه ابهامی مسئولیت محوله را قبول کند، اما از فرماندهان تقاضا کرد که مجاز به ...
اسلامی وارد کمیته انقلاب و قبل از آغاز جنگ در تیرماه 1359 عضو رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. حسن طهرانی مقدم پدر موشکی ایران او پس از طی تحصیلات مقدماتی، موفق به اخذ مدرک کاردانی و کارشناسی در رشته مهندسی صنایع شد. او نخستین فرمانده توپخانه سپاه جنگ عراق و ایران و بنیانگذار آن بود. پس از آن تهرانی مقدم توپخانه را به حسن شفیع زاده سپرد و خود به یگان موشکی سپاه رفت و مسئولیت یگان موشکی ...
مقدم بتوانند استراحت کنند که متأسفانه گلوله توپ دوربردی آمد و براثر آن فرمانده گردان علی اصغر صفرخانی به شهادت رسید. یکی دوماه قبل از عملیات خداوند دختری به ایشان عطا کرده بود که اتفاقاً زمان تولد نوزاد پدر در کنارش نبود. چند شب قبل از عملیات به ایشان اصرار کردیم در این چند روز باقی مانده تا عملیات سری به خانه بزن و دخترت را ببین اما ایشان امتناع کرد و گفت بعد از عملیات می روم.آن زمان گردان در ...
عنوان فرمانده سپاه حضرت محمد رسول الله(ص) تهران بزرگ معرفی شد. در این مراسم سرلشکر جعفری ضمن تقدیر از خدمات شایسته سردار محسن کاظمینی و آرزوی موفقیت برای این رزمنده پیشکسوت، سردار یزدی را به سمت فرمانده سپاه حضرت محمد رسول الله(ص) تهران بزرگ منصوب کرد. سردار محمدرضا یزدی در سال های دفاع مقدس در کسوت فرمانده گردان عمار یاسر لشکر 27 حضرت محمد رسول الله(ص) افتخارآفرینی کرد و پس از جنگ با حضور در مجلس ...
که دینی به گردن دارم چه کنم که یک روز به خانم بچه ها گفتم تا من نمرده ام زود باشید چند کیسه آرد از دست رنج خودمان خمیر کنید تا من ببرم بدهم برای جبهه وحالا هم می روم ستاد پجمع آوری کمک های جبهه وجنگ، درعوض آن همه نان که خوردم در جبهه، شاید ادائ دینی کرده باشم .رسیدیم میدان امام. او خدا حافظی کرد ورفت به طرف ستاد جمع آوری کمک های مردمی ومن هم در حالیکه فکرم مشغول این همه ایثار مردم بود که هم جانشان را برای جبهه فدا می کنند وهم مالشان را ،به طرف محل کارم مصصم تر از روزهای گذشته راهی شدم . راوی: محمد بی کینه تدوین: جمشید طالبی ...
....آن زمان من حدود 17 ساله بودم و حمید دو سال از من بزرگتر بود.درسال 1361 یک گروه از بچه های بسیج مسجد به جبهه اعزام شدند که ما هم با این گروه عازم جبهه شدیم. وقتی به جبهه رفتیم در گردان علی اکبر(ع) تیپ ده سید الشهدا به عنوان بیسیم چی مشغول فعالیت شدیم و این حضور ما در جبهه موجبات نزدیکی ما را بیشتر فراهم کرد. در یک مدت سه ماه های که در جبهه بودیم و در عملیات های والفجر مقدماتی و والفجر 1 شرکت ...
اطلاع می دهد که رادار جواب می دهد ما آنها را نداریم شما مراقب باشید. لحظاتی بعد رادار با هواپیمای فانتوم تماس می گیرد و اعلام می کند چهار فروند میگ 21 عراقی به فاصله کم در پشت سر شما قرار دارند. محمد که می داند در صورتی که گردش کند به سمت آنها توسط هواپیمای پنجم که در ارتفاع پایین پرواز می کند هدف قرار می گیرد. بلافاصله قدرت موتور را افزایش می دهد و به سمت سنندج گردش می کند در همین زمان ارتفاع خود را ...