سایر منابع:
سایر خبرها
فروشی ها، مانتو و چادرفروشی، قنادی، سوپرمارکت ها، آشپزخانه ها، کالای خواب و یک موسسه طب سنتی و مشاوره در نقاط مختلف مشهد بود که با استقبال بانوان محجبه روبه رو شد. نزدیک ظهر بود که به یکی از طلافروشی هایی که به پاس قدردانی از بانوان محجبه، تخفیف 4 درصدی برای فروش خود گذاشته بود، سر زدم، خانمی چادری به همراه دختر کوچکش به آنجا آمده بود و وقتی از تخفیف ویژه ای که فروشنده برای دخترش در نظر ...
به گزارش ایسکانیوز و به نقل از ایران یکبار دیگر من قربانی اشتباه پزشکی شدم. آزمایش دادم. سرطان بود. سرطان ریه، اما آقای مثلاً فوق تخصص ریه تشخیص نداده بود. دوباره زندگی یک خانواده دگرگون شد. من همسرم را با همین تشخیص ندادن از دست دادم. حالا دو سال است که در حال شیمی درمانی هستم. که به گفته خود پزشکم با تشخیص زودتر، نتایج بهتری در انتظارمان بود. بعد از اینهمه سال کم یا خیلی کم اما هستند ...
مهناز.ه، درباره مشکلات ناشی از حمام آفتاب می گوید: اولین باری که تصمیم گرفتم پوستم را برنزه کنم، به یک استخر رو باز رفتم و از ساعت 10صبح تا 3بعد ازظهر زیر آفتاب بودم. نمی دانستم که باید یک ربع تا نیم ساعت زیر آفتاب بخوابم. فکر می کردم هر چه بیشتر زیر آفتاب بمانم پوستم خوش رنگ تر می شود. وقتی بلند شدم تمام بدنم جلز و ولز می کرد. درد شدیدی در پوستم داشتم.آن شب تا صبح تنم می سوخت انگار آب ...
) را به لرزه می انداخت. روی صندلی بیمارستان دراز کشید. تحمل درد را نداشت. نمی دانستم چکار باید کرد. به طرف در اتاقی که روی آن نوشته بود جراح مغز و اعصاب رفتم. در زدم و داخل رفتم. دکتر شوهرم از درد بیهوش شده، شمارو به خدا بیایید یه نگاهی بهش بکنید. بیرون خانم، بیرون مگه سواد ندارید اینجا نوشته جراح مغز. کاری از دست من بر نمی آید. دویدم جایی که نوبت می دادند. آقا توروخدا مریض من اورژانسیه ...
...> احمدرضا احمدی در سال 1385 به عنوان شاعر برگزیده، پنجمین دوره اهدای جایزه شعر بیژن جلالی انتخاب شد و در سال 1388 نامزد دریافت جایزه هانس کریستین اندرسن شد. احمدی آثار بسیاری در زمینه شعر، داستان کودکان، نثر، رمان، شعرخوانی و... منتشر کرده است. از آثار احمدرضا احمدی در قلمرو شعر می توان به از بارانی که دیر بارید ، میوه ها طعم تکراری دارند ، مژدگانی به یابنده احمدرضا احمدی ، هزار اقاقیا در ...
توجیهی دارد، افزود: بسیاری ازنظر مالی در مضیقه هستند اما مرکز کتاب از سبد خریدشان کم نمی شود. در تمام بیش از یک ساعتی که در دو کتابخانه شهرستان سوادکوه و در میان قفسه های کتاب ها پرسه زدم، تنها یک نفر را در سالن مطالعه کتابخانه یافتم و من، شادمان از یافتن یک مخاطب، با او هم کلام شدم و بعد از چند پرسش و پاسخ متوجه شدم که او هم برای مطالعه نیامده و تازه به یاد آوردم که در شهرهای کوچکی مانند ...