سایر منابع:
سایر خبرها
شهید مدافع حرم،محسن حججی که داعش سرش را برید/ وی هیچ باکی از داعشی ها و شهید شدن نداشت+فیلم و مداحی
قرار گرفتن در مسیر اسلام و انقلاب عضویت در سپاه است و همین جا بود که باز حاج احمد کمکم کرد و لیاقت پوشیدن لباس سبز پاسداری را نصیبم کرد. و همسرم و همسرم...، می دانم و می بینم دست حضرت زینب(س) که قلب آشوبت را آرام می کند، همسرم شفاعتی که همسر وهب از مولا اباعبدالله شرط اجازه میدان رفتن وهب گذاشت طلب تو. خاطرات مشترکمان دلبستگی نمی آورد برایم، بلکه مطمئنم می کند که محکمتر به قتلگاه قدم ...
آیا امیرالمؤمنین(ع) از روی اختیار با ابوبکر بیعت کرد؟
مردم نیوز : در پاسخ به این ادعا باید بگوییم که ؛ اولا : تاریخ سقیفه و زندگی امام (ع) ، حاکی است که آن حضرت با وجود شدیدترین فشارها، [ با اختیار ] دست بیعت به سوی خلفا دراز نکرد. معاویه در یکی از نامه های خود به علی (ع) می نویسد: تو همان کسی هستی که به سان شتر افسار زده به سوی بیعت کشیدند ؛ و این جمله بیانگر آن است که فشار برای بیعت به حدی بود که امام را به زور از خانه خود بیرون ...
یک بغل گل سرخ دوباره گل داد + عکس
ایبنا نوشت : انتشارات تقدیر دو مجلد از مجموعه یک بغل گل سرخ شامل زندگی نامه شهیدان مدافع حرم، شهید حجت اصغری و شهید مهدی ثامنی راد را منتشر کرد. مجموعه ی یک بغل گل سرخ که سرگذشت و زندگی شهدا را توصیف می کند، تلاشی است برای به تصویر کشیدن نقش مادران و همسران شهدای دفاع از حریم آل الله علیه السلام و جهان اسلام و نگاه تربیتی و اخلاقی به زندگی شخصی و اجتماعی شهدا از پنجره ...
ازدواج حضرت امیر و فاطمه زهراء؛ بهترین الگوی خانواده ها
بهتر از آزاد کردن هزار اسیر و بخشیدن هزار شتر به فقراست و چنین مرد خدمتکار به همسر، از دنیا بیرون نمی رود مگر این که جایگاه خوب خود را در بهشت ببیند. ای علی! خدمت به همسر کفاره(پاک کننده) گناهان کبیره است و خاموش کننده آتش خشم پروردگار جبار و صداق ازدواج با حورالعین و این خدمت موجب زیادی خوبی ها و علو مقام است. ای علی! خدمتکار همسر نمی شود مگر شخص صدیق و درستکار و یا شهید و یا ...
دیدار رهبر، آرزوی خانواده شهید فرانسوی دفاع مقدس
زبان عربی می کند و آنگاه عکس های کودکی فرزندش را به من نشان می دهد؛ به زبان عربی حرف می زند اما از عمق نگاه های عاشقانه و به آغوش کشیدن عکس های فرزندش خوب می دانم هزاران قربان صدقه نثار فرزند شهیدش می کند. مادر شهید اما بی تاب است، بی تاب از چه گفتن ها؛ شاید می ترسد حرفهایش کمال مقصود کمال را مطرح نکند؛ مترجم می آید و پدر شروع می کند: محمد مرادی، پدر شهید کمال کورسل هستم؛ در ...
کورش اسدی چگونه زندگی کرد؟
انتخاب شده را نمایش می داد. عناصری که از یک طرف سطح بیرونی ماجرا را روایت می کنند و در کنش و واکنش با یکدیگر لایه های زیرین جهان رازآلود ساعدی را می سازند. کورش اسدی در سال 1382 با چاپ مجموعه داستان باغ ملی جایگاه خود را به عنوان نویسنده تثبیت می کند. باغ ملی در سال 1383 جایزه گلشیری را در بخش مجموعه داستان کوتاه به دست می آورد و همچنین، داستان سان شاین از همین مجموعه در همین دوره جز ...
امامت جواد الائمه(ع) نقطه عطف امامت و درسی از علی بن جعفر/ مجتبی الهی خراسانی
آن حضرت بپرسم، در آن موقعه مسرم حامله بود با خود گفتم: اگر به پرسش های من پاسخ داد، از او تقاضامی کنم که دعا کند خداوند بچه ای را که همسرم آبستن است، پسر قرار دهد، وقتی که مردم پرسش های خود را مطرح کردند، من نیز نامه را در دست گرفته به پا خواستم تا مسائل را مطرح کنم. امام تا مرا دید، فرمود: ای اسحاق، اسم او را احمد بگذار. به دنبال این قضیه همسرم پسری به دنیا آورد و نام او را احمد گذاشتم.[6] ...
زندگی به سبک نور
نامه ای برای او بنویسید تا با من مدارا کند. امام با وجود آن که فرماندار شهر را نمی شناخت قلم و کاغذی برداشت و چنین نوشت: حامل این نامه نکته زیبایی را یادآور شد که تو به آیین پسندیده ای گرایش داری. مطمئناً تو در مقابل عمل نیک، پاداش خواهی داشت. به برادرانت احسان کن و بدان که خداوند عزیز و جلیل از ریزترین اعمال و رفتارت سوال خواهد کرد . مرد سیستانی وقتی نامه را به نزد حسین بن عبدالله نیشابوری (فرماندار ...
روایت علیرضا افتخاری از عواقب آن آغوشِ سیاسی!
...> بعد از انتشار آن فیلم کار به جایی رسید که گفته شد شما شرایط عادی روی صحنه نداشتید. من از همه آنها شکایت کردم و در حال پیگیری قضایی هستم. دلیلی ندارد بخواهم با همه گلاویز شوم. من کار دلم را انجام دادم و هرگز و هرگز قرار نیست با کسی دشمنی داشته باشم. من کاری می کنم که خداوند عالم از من راضی باشد. اینکه در مقاطع مختلف یک کشور علیه من شورش می کند، برایم مهم نیست. بعد از آن اتفاقات که در سال های ...
روایتی جالب از پنج سال زندگی متاهلی شهید حججی
هرحال آقا محسن این بار صاحب یک فرزند هم شده بود! فکر کنم بار دوم. اصلا انگار خدا این بار دوبال به محسن داده بود آنقدر که شوق رفتن داشت. او خیلی راحت از من و فرزندش دل برید و رفت. حتی در آخرین حرف های قبل رفتنش هم گفت: گاهی وقت ها دل کندن از بعضی چیزهای خوب باعث می شود چیزهای بهتری را به دست بیاوری. من از تو و علی دل کندم تا بتوانم نوکری حضرت زینب(س) را به دست بیاورم. هیچ وقت ...
افتخاری: احمدی نژاد به زندگی ام آتش انداخت
ها رسیده ام و امیدوارم این موضوع به خوبی در رسانه ها انعکاس پیدا کند. به سمت من در حضور خانواده ام آب دهان می انداختند و با صدای بلند ناسزا می گفتند. حتی به خانواده من ناسزا می گفتند. اینها همه درد است. کسی نفهمید آن سال ها چه بر من گذشت. شاید این نامه باید با لحن تندتر و گزنده تری نوشته می شد. ولی از آنجایی که من هرگز رابطه قوی ای با رسانه ها نداشتم، هیچ وقت نشد که بتوانم اصل ماجرا و اتفاقات ...
توانایی ها و قدرت هایی حامد بهداد آن چنان که باید کشف و استفاده نشده است/ 80درصد کارگردانان ما در سینما ...
مطلب را بگوید. خیلی خوب بود. از این آدم وقتی می پرسیدم برای چه آمدی؟ می گفت می خواهم بتوانم به بهترین شکل پارچه هایم را بفروشم من نمی توانم پارچه هایم را بفروشم. دژاکام به من می گفت حتماً پایان نامه ات را ببر و چاپش کن آموزش و نرمش هایی که می دادیم برای تقویت اندام های گفتاری یا لکنت هایی که گاهی اوقات اذیت می کرد، همهٔ اینها جواب می داد و خوشبختانه آن اتفاق، اتفاقِ خوشایندی ...
مصدق چگونه مخفی و تسلیم شد؟
تو را هم دستگیر کنند. ما را به طبقه بالا بردند. در طبقه بالا چهار اتاق خوب و مرتب بود. نمی دانم چه کسی به دکتر مصدق به اشتباه خبر داده بود که پسرش (غلامحسین) را کشته اند چون خودم دکتر مصدق را دیدم که در یکی از اتاق ها با صدای بلند گریه می کرد و مداوم می گفت: غلام[حسین] مرا کشتند. غلام، مرا ببخش، تقصیر من بود. در این بین شخصی داخل آمد و به ایشان گفت: نگران نباشید، به شما دروغ گفتند و ...
آزادی تلخ و دوری از خدای اسارت
تحت فشار بود. مرا هل دادند و با پشت تفنگ به کمرم زدند، اشهد خود را خوانده بودم، همان طور که من را می بردند فرمانده آن ها که روی خاک ریز ایستاده بود صدا کرد که بیاریدش، هیکل درشت با دو متر قد داشت وقتی که نزدیکش شدم با کف دست جوری زد به گوشم که دو دور چرخیدم و افتادم زمین و بعد با پا به سرم زد که بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم دیدم دو نفر سرباز در دو طرفم من را می کشند، با اشاره گفتم خودم ...
هنزا؛طبیعتی بکر با خانه های پلکانی/نبود زیرساخت های لازم برای منطقه گردشگری هنزا
هنزا باز است و تعطیلی ندارد. بهرامی حدود سه سال و 4 ماه است که کرسی شهرداری هنزا را به دست گرفته است و به گفته شهروندان هرگز دست از تلاش و گره گشایی از مردم بر نداشته است. شهردار گفت: هنزا از دی ماه سال 1391 شهر شد و یکسال قبل تر هم بخش بوده و اولین شهردار هنزا شخصی به نام آقای پاریزی بوده است. شهردار هنزا، از عمران و پیشرفت شهر در این مدت برایمان گفت: به واسطه همدلی ...
نگاهی به زندگی مصدق ، رهبر ملی صنعت نفت ایران
اتاق خواب محمد مصدق را غارت کرده بودند، از ده ها هزار سند و نامه تا قرآن خانه به یغما رفته بود. کاشی ها را از دیوار کندند و سیم های وسایل برقی را از قرنیزها بیرون کشیدند. در گاوصندوق نخست وزیر را از لولا درآوردند و فرش خانه را به چند تکه تقسیم کردند. مدتی بعد مصدق در زندان لشکر 2 زرهی، یکی از چیزهایی را به دست آورد که از خانه شماره 109 خیابان کاخ به تاراج رفته بود، عینک مطالعه ای که در سفرش به ...